پیش نویس:حسنعلی نخودکی اصفهانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (Malekpor صفحهٔ کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین4 را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به پیش نویس:حسنعلی نخودکی اصفهانی منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۹
حسنعلی نخودکی اصفهانی کیست؟
حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی (۱۲۴۱ اصفهان — ۸ شهریور ۱۳۲۱هجری شمسی، مشهد) فقیه، فیلسوف و از عارفان شیعه در سده ۱۴ بود. وی در سالهای پایانی عمر، در روستایی به نام نخودک در نزدیکی مشهد سکونت داشت و به همین دلیل او را به حسنعلی نخودکی نام بردند. حسنعلی مقدادی اصفهانی (نخودکی) فرزند علیاکبر مقدادی اصفهانی در خانوادهای مذهبی، متولد شده و زندگی پر افتخاری را برای خود ایجاد کرد. او از عالمان شیعی بوده و کمک بسیاری در رساندن معارف دینی به دست آیندگان کردهاند.
ولادت
حاج شيخ حسنعلی فرزند علیاكبر فرزند رجبعلی مقدادی اصفهانی(ره) در سال ۱۲۷۹ در نيمه ماه ذیالقعده، در خانوادهای متدين، چشم به جهان گشود. اين ولادت خجسته، مرحوم ملا علیاكبر را كه از دوستان مرحوم محمدصادق درويش تخت پولادی و از عارفان صاحب نفس بود، بی اندازه خوشحال كرد؛ زيرا آن مرد خدا مدتها آرزوی داشتن پسری را داشت و با خود عهد كرده بود كه به زيارت معصومين(ع) مشرف و در آن جا متوسل شود تا خداوند به او پسری عنايت كند. اين سفر انجام شد و ملا علیاكبر به آرزوی خود رسيد. پدر نام فرزند را به توصيه و سفارش مرادش، حاجی صادق حسنعلی انتخاب کرد.
مرحوم ملا علیاكبر نخودکی (پدر)
حسنعلی در خانوادهای متقی و زاهد پرورش يافت. پدر وی، مرحوم ملا علیاكبر، مردی پرهيزگار دوستدار اهل علم و ملازم مردان حق و عارفان بزرگی چون حاج محمدصادق تخت پولادی بود. او بر اثر مشاهده كراماتی از حاج محمدصادق در مورد همسرش و افزايش شير در سينه او، تا آخر عمرش از ارادتمندان ويژه مرحوم حاج محمدصادق گرديد و مدت ۲۲ سال در خدمت او بود و شبهای دوشنبه و جمعه نزد او میرفت و در تخت پولاد با او به عبادت و رياضت میپرداخت.
اين پدر بزرگوار، نيمی از آنچه، از راه كسب و كار به دست میآورد، در اختيار حاج محمدصادق میگذاشت و همراه او به نیازمندان كمک میرساند. از ديگر افتخارات ملا علیاكبرـ پدر مرحوم شيخ حسنعلی ـ كه بعدها آن فرزند خلف و صالح با عشق و علاقه آن را دنبال كرد، خدمت به سادات و فرزندان حضرت زهرا(س) بود.
مرحوم ملا علیاكبر، در تربيت و پرورش فرزندش، نهايت دقت و تلاش را به عمل آورد. وی فرزندش را از همان كودكی در هر سحرگاه كه خود برای عبادت و شب زندهداری بر میخاست، بيدار میكرد تا او لذت مناجات، نماز، دعا و راز و نياز را از همان سالهای كودكی بچشد و ذكر و ياد خدا، شيره جانش شود. اين پدر شايسته، فرزندش را از هفت سالگی نزد حاج محمدصادق تخت پولادی برد و تربيت و تهذيب وی را به او واگذار كرد.
مرحوم حاج شيخ حسنعلی تا يازده سالگی كه استادش وفات يافت، در خدمت او بود. فرزند مرحوم شيخ حسنعلی در اين باره مینويسد:«پدرم از همان كودكی زير نظر حاجی به نماز و روزه و انجام مستحبات و نوافل شب و عبادت پرداخت و تا يازده سالگی كه فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد، پيوسته مورد لطف و مرحمت خاص مرشد و استاد خود بود...[۱]».
آغاز تحصيلات
شيخ حسنعلی، تحصيل علم و دانش را همراه با سير و سلوک معنوی و تهذيب اخلاق، از همان اوایل كودكی، تحت نظارت پدر و مرحوم حاج محمدصادق تخت پولادی شروع كرد. وی در زادگاهش، اصفهان، مقدمات و ادبيات عرب را فرا گرفت. فقه، اصول، منطق و فلسفه را در همان شهر نزد استادان بزرگ آن عصر آموخت و در سال ۱۳۰۴ ق. پس از زيارت مرقد امام رضا(ع) برای ادامه تحصيلات، راهی نجف اشرف شد. تحصيلات عالی فقه، اصول و عرفان را در آن شهر نزد سرآمدترين استادان گذراند و در سال ۱۳۱۱ ق. دوباره از نجف اشرف راهی ايران شد و در مشهد مقدس، در مدرسه «حاج حسين» و «فاضل خان» اقامت کرد او در حجرهای در صحن عتيق، به رياضت و عبادت مشغول شد و بيش از يکسال، هر شب ختمی از قرآن مجيد در حرم رضوی داشت و روزها به كسب علم و تدريس و تربيت شاگردان مشغول بود. اقامت وی در شهر مشهد، چهار سال به طول انجاميد و در سال ۱۳۱۵ ق. دوباره به اصفهان بازگشت و از آن جا راهی نجف اشرف شد و تا سال ۱۳۱۸ ق. در آن جا ماند. در سال ۱۳۱۹ ق. به اصفهان و سپس به شيراز سفر كرد و در آن جا عصرها به فراگيری كتاب قانون ابنسینا نزد طبيب مشهور عصر، حاج ميرزاجعفر طبيب پرداخت و صبح ها نيز در مطب آن طبيب بزرگ به مداوای مريضان و نسخه نويسی مشغول بود.[۲]
جامعيت علمی
شيخ حسنعلی اصفهانی بر اين باور بود كه بعد از علم توحيد و ولايت و احكام شريعت كه تحصيل آن واجب است، بايد به تحصيل دانش های ديگر پرداخت؛ چون جهل، در هر دانشی ناپسند است و مراد از حرمت برخی از علوم و فنون، به كار گرفتن آنهاست و نه آموزش آنها. وی فقه، تفسير، هيئت و رياضيات را به طلبهها میآموخت؛ ولی فلسفه و علوم الهی را به اين شرط درس میداد كه ابتدا طلبه با اخبار معصومين(ع) آشنا باشد و در تزكيه نفس بكوشد؛ چون به نظر وی، برخی از مشكلات حكمت و فلسفه، با مكاشفه ميسر است و اگر برخی شرايط مكاشفه در طالب علم نباشد، تحصيل آن بر وی نارواست و ممكن است او را از جاده شريعت منحرف كند. وی درباره فراگيری علم اصول گفت: «قسمتی از اين علم واجب و بسياری از آن اتلاف عمر است».[۳]
استادان
- مرحوم حاج محمدصادق تخت پولادی خاتون آبادی
- آخوند ملا محمد كاشی
- جهانگير خان قشقایی
- حاج سيد سينا
- حاج سيد مرتضی كشميری
- حاج سيد محمد طباطبایی فشارکی
- ملا اسماعيل قرهباغی
- حاج محمدعلی فاضل
- آقا مير سيد علی حائری يزدی
- حاج آقا حسين قمی
- آقا سيد عبدالرحمن مدرس
- آقا سيد جعفر حسينی قزوينی
- مرحوم حاج ميرزاجعفر طبيب
تدريس
با اين كه شيخ حسنعلی اصفهانی را از عالمان بزرگ زمان خود دانستهاند، بسياری از علوم را نزد فقها و عرفای بزرگ تحصيل كرد. اما به دليل توجه زياد مردم و بيماران به او، میتوان گفت او خود را وقف خدمت به مردم و درمان بيمارانشان كرده است. يكی از شاگردان او
آيتالله مرواريد میگويد:«هر روز در جلوی منزل او و حتی در محل تدريس او، بيماران صف میكشيدند و از او دعا میخواستند و آن بزرگوار، هميشه با روی خوش با آنها برخورد میكرد و گاه برای پيدا كردن نوعی از گياهان دارویی، به كوهها و نواحی اطراف مشهد مقدس میرفت و كمتر در شهر بود و همين عامل و عوامل ديگر، سبب میشد كه نتواند به نحو دلخواه به تدريس علوم بپردازد؛ ولی با اين حال، تا آنجا كه فرصت داشته، به تدريس و پرورش شاگردانی پرداخته است؛ اما به دليل شهرت او در استجابت دعا و مداوای بيماران، از شاگردان و كرسی تدريس او اطلاعات كمی در اختيار میباشد.[۴]
آثار
- ترجمه و تصحيح كتاب صلاه فيض كاشانی
- تعليقاتی بر تذكره المتقين شيخ محمد بهاری همدانی
- رسائلی در توحيد، خداشناسی، امامت، معرفت نفس، عقل، عشق و ... .
كرامات
يكی از دلايل عمده مشهور شدن حاج شيخ حسنعلی اصفهانی، كرامات بیشمار وی بوده است كه خاص و عام به طور مستقيم شاهد آن بودهاند.
آيتالله مرعشی نجفی در كتاب «المسلسلات فی الاجازات» در اين باره مینويسد:
«او در بين مردم به مستجاب الدعوه بودن شناخته شده بود و بسياری از حاجت مندان و بيماران به او پناه میبردند؛ پس او برای آنها دعا میكرد يا برای آنها دعاها و حرزهایی مینوشت و به اين وسيله، گرفتاری آنها برطرف میشد و بيماران آنها شفا میيافتند و با اين وجود، در كمال تواضع و فروتنی بود و هيچ ادعایی نداشت و نمونه بارز زاهدانی بود كه تنها به خدا توجه دارند و از امور دنیوی دور هستند[۵]»
ميرزا عبدالرحمن مدرس، از اساتيد مرحوم شيخ حسنعلی، درباره او چنين مینويسد:
«حاج شيخ حسنعلی بن علیاكبر، از اعلام بزرگوار و پاكان روزگار، نفس گرم جذابش هر مريضی را شفا و هر درد را دوا بود. در شهرهای خراسان، بلكه ساير از شهرهای ايران شهرتی بسزا داشت و گرفتاران و دردمندان از وضيع و شريف به آستانه او متوجه و فيضی میبردند و هنوز هم در محافل و مجالس وصف دستورات و انجيرهای دعا خوانده او كه شافی دردها بود و خانواده ما هم از آن نعمت مرزوق بودند، زبانزد خاص و عام است. مردم از همه طرف برای اخذ حوائج بدان مقام پناهنده میشدند و بسی از دردها كه دكتران حاذق از بهبود آن عاجز بودند، با نفس گرم خود شفا میداد[۶]»
كرامات حسنعلی نخودکی، هم از حيث كميت و هم از حيث كيفيت، قابل توجه است و اين عنايات، شامل بزرگان، علما، استادان و شاگردان و عموم مردم، به ويژه سادات بوده است.
ويژگیهای اخلاقی
خدمت به مردم
در نظر مردان الهی و عالمان ربانی و به ويژه شيخ حسنعلی اصفهانی، خدمت به مردم و برآوردن حاجات آنان و تواضع و فروتنی در برابر آنان، از عالیترين مصادیق عبادت خدا به شمار میرود. هيچگاه در خانه شيخ حسنعلی به روی بيماران، گرفتاران و مستمندان بسته نمیماند و از اينكه مردم وقت و بیوقت برای حل مشكلات خود به منزل شيخ مراجعه میكردند، چهره درهم نمیكشيد و حتی غير مسلمانان از الطاف او برخوردار بودند و برای برآورده شدن حاجات خود به او متوسل میشدند.
فرزند وی در اين باره مینويسد:«مرحوم پدرم حاج شيخ حسنعلی اصفهانی در كليه ساعات روز و شب، برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان، آماده بودند. روزی عرضه داشتم: خوب است برای مراجعه مردم، وقتی مقرر بشود. فرمود: پسرم! ليس عند ربنا صباح و لامساء؛ آن كس كه برای رضای خدا، به خلق خدمت میكند، نبايد كه وقتی معين كند.
پدرم در ابتدای شبها پس از انجام فريضه، به نگارش پاسخ نامهها و انجام خواستههای مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه میپرداختند. از نيمههای شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذكر و نوافل و تعقيبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشيد، اندكی استراحت میفرمودند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهيه و ساخت دارو برای بيماران مینشستند و بالاخره عصرها برای تدريس به مدرسه میرفتند و پس از آن نيز به پاسخگویی و رفع نيازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بودند[۷]»
او هميشه به دوستان و نزديكان توصيه میكرد كه خدمتگزار مردم باشند و برای حل گرفتاری به فقرا صدقه بدهند يا چيزی نذر كنند؛ از جمله در جواب نامه آنان كه از او توصيهای میخواهند، با بيان حكايتهایی از زندگی عيسی(ع) و روايتی از وصايای مولا علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) آنها، را به خدمت مردم سفارش مینمايد.[۸]
خدمت به سادات
شيخ حسنعلی و پدر بزرگوارش، خود را وقف خدمت به اهلبيت پيامبر(ص) و فرزندان آنان كرده بودند، به طوری كه از حكايات زندگی آن عالم ربانی فهميده میشود، او نسبت به خدمت به سادات، تلاش ويژهای داشته است؛ به طوری كه در آخرين روز عمر خويش، در وصيت خود چنين فرمود: «بدان كه انجام امور مكروه، موجب تنزل مقام بنده خدا میشود و به عكس اتيان، مستحبات، مرتبه او را ترقی میبخشد. بدان كه در راه حق و سلوک اين طريق، اگر به جایی رسيدهام، به بركت بيداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مكروهات بوده است؛ ولی اصل و روح اين اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اكرم(ص) است.»
سپس فرزندش را به ادای نمازهای يوميه در اول وقت و تلاش در انجام حوائج مردم سفارش كرده،
میگويد:«سوم آنكه سادات را بسيار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ايشان صرف و خرج كنی و از فقر و درويشی در اين كار پروا منمایی».[۹]
زهد و ساده زيستی
يكی از جلوههای بارز شخصت شيخ حسنعلی، زهد و بیاعتنایی نسبت به دنيا و مظاهر دنیوی بوده است.
وی از مناصب دنيوی دوری میكرد و پيوسته به ياران و دوستان سفارش میكرد كه از اين مناصب پرهيز كنند و از دست دادن آن را مهم ندانند.
هجرت او به شهرهای مختلف ـ به ويژه در دوران جوانی ـ حكايت از آن دارد كه او از تعلقات دنيوی آزاد بوده است. او پيوسته از دنيا طلبان و شيفتگان دنيا و از آن دسته عالمانی كه دين را وسيله كسب افتخارات دنيوی قرار میدادند و از مردمی كه برای رسيدن به مقاصد خود در اطراف چنين كسانی جمع میشدند، گله و شكايت داشته، و راه خود را از آنها جدا میدانست.
او عامل عمده سعادت و خوشبختی انسان را تقوی میدانست و میفرمود: «بالتقوي بلغنا ما بلغنا». اگر در اين راه، تقوی نباشد، رياضتها و مجاهدتها جز خسران، ثمری ندارند و نتيجهای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهند داشت. اگر آدمی يک اربعين به رياضت بپردازد، اما يک نماز صبح از او قضا شود، نتيجه آن اربعين هباء منثورا خواهد گرديد.[۱۰]وی در جواب يكی از دوستان و ارادتمندان مینويسد:«مادام كه چشم بر اين متاع بیقدر و اين دنيای پست، دوختهداری، بدان كه معامله تو با زيان همراه و اساس معنويت همعنان تباهی است، و روی تو در قيامت عبوس خواهد بود و گمان مبر كه زيركانه عمل میكنی؛ پس از اين خانه هلاكت، پهلو تهی كن و روی به سوی خانه آخرت نما تا روی تو خرم گردد و ديدهات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود[۱۱]»
وفات
شيخ حسنعلی اصفهانی نخودكی، پس از عمری خدمت به مردم و كسب مراحل عالی كمال، سرانجام در هفدهم شعبان سال ۱۳۶۱ ق. جهان فانی را وداع گفت و به ديار باقی شتافت. جمعيت زيادی از مردم ايران در شهرهای مختلف و شهر مقدس مشهد، در مرگ او به سوگ نشستند. او از جمله مردان بزرگی بود كه مقام مرگ اختياری را كسب كرده بود و دو ماه قبل از رحلتش، اطرافيان و فرزندش را از روز مرگش آگاه كرد و حتی يک بار قبل از تاريخ فوت، روح بلندش از بدن خارج شد؛ اما با توسل به امام رضا(ع) برای انجام برخی وصايا، دوباره حيات ظاهر يافت. او در روزهای آخر عمر، جز سادات، كسی ديگری را بر بالين خود راه نمیداد.
پيكر مطهرش روی دست هزاران نفر از ارادتمندان سوگوارش تا ده سمرقند تشييع شد و در آن جا برحسب وصيتش در آب روان غسل داده شد و سپس همراه با برپایی و راهاندازی دستههای بزرگ سينهزن تا حرم شهر رضوی تشييع گرديد و در صحن عتيق، كنار ايوان عباسی به خاک سپرده شد.
منابع
- ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها, ج۱، ص۱۶.
- ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها, ج۱، ص۲۳ الی ۳۰.
- ↑ مجله حوزه, سال اول, شماره ۱۱, نشان از بینشانها, ج۱, ص۱۱.
- ↑ به نقل از حجتالاسلام و المسلمين محمدعلی رحيميان فردوسی.
- ↑ المسلسلات في الاجازات, ج۲, ص۳۰۷.
- ↑ تاريخ علمای خراسان, ميرزا عبدالرحمن مدرس, ص۲۵۲.
- ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها, ج۱, ص۲۳ـ۲۴.
- ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها, ج۱, ص۱۰۶.
- ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها, ج۱, ص۳۱.
- ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها, ج۱, ص۳۱.
- ↑ مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بینشانها, ج۱, ص۱۱۰.