ادعای خرد آدمی خدای واقعی در ایران باستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==وجود آموزه ها و رسومات خرد ستیز در ایران باستان== | ==وجود آموزه ها و رسومات خرد ستیز در ایران باستان== | ||
در فرهنگ ایران باستان نهتنها اعتقادی به خردگرایی وجود نداشته بلکه آموزهها و رسم و رسومات خردستیز بر این فرهنگ حاکم بوده است و ممکن نیست آموزهها ، رسومات و فرهنگ مبتنی بر خرد خدایی باخرد و عقل در ستیز باشد. حتی گفته میشود آیین زرتشت که اصالتاً دینی توحیدی بوده گویا بعد از مرگ زرتشت دوگانهپرستی بر این آیین غلبه كرده و «اندیشه توحید كه زردشت تعلیم میداد نیز دستخوش تغییراتی گردیده است». <ref>بیناس، جان،تاریخ جامع ادیان، ص 468، ترجمه علی اصغر حكمت، تهران،انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ 5، 1370ش.</ref> | در فرهنگ ایران باستان نهتنها اعتقادی به خردگرایی وجود نداشته بلکه آموزهها و رسم و رسومات خردستیز بر این فرهنگ حاکم بوده است و ممکن نیست آموزهها ، رسومات و فرهنگ مبتنی بر خرد خدایی باخرد و عقل در ستیز باشد. حتی گفته میشود آیین زرتشت که اصالتاً دینی توحیدی بوده گویا بعد از مرگ زرتشت دوگانهپرستی بر این آیین غلبه كرده و «اندیشه توحید كه زردشت تعلیم میداد نیز دستخوش تغییراتی گردیده است».<ref>بیناس، جان،تاریخ جامع ادیان، ص 468، ترجمه علی اصغر حكمت، تهران،انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ 5، 1370ش.</ref> | ||
این تغییرات نیز از فرهنگ خردستیزی ایرانیان باستان متأثر شده است و دو عنصر اهورامزدا و اهریمن، در این آیین نمایان شد كه هرکدام بهنوعی دعوی خالقیت داشتند. | این تغییرات نیز از فرهنگ خردستیزی ایرانیان باستان متأثر شده است و دو عنصر اهورامزدا و اهریمن، در این آیین نمایان شد كه هرکدام بهنوعی دعوی خالقیت داشتند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==غیر عقلانی بودن احکام آیین زرتشت== | ==غیر عقلانی بودن احکام آیین زرتشت== | ||
غیر عقلایی بودن احكام عملی آیین زرتشت از موارد دیگر خرد ستیزی فرهنگی است که بر ایران باستان حاکمیت داشته است. در کتاب اوستا احكامی بیانشده كه نهتنها غیر عقلایی است بلكه گاهی انجام دادن آنها محال است و امكان وقوعی ندارد. بهطور مثال درباره زنی كه بچه مرده به دنیا بیاورد چنین حكم دادهشده كه آن زن باید به نقطهای دوردست برده شده و دور از آبوآتش نگهداری شود و تنها بعد از خوردن چندین جام «گُمیز» (پیشاب گاو نر) آمیخته با خاكستر، میتواند شیر بنوشد ولی باز حق نوشیدن آب را تا چندین روز ندارد.<ref>ر.ك: دستخواه، جلیل، اوستا، ج 2، ص 715 و 716، فرگرد پنجم ص 46 و 57، انتشارات مروارید، چاپ اول، 1370. </ref> | غیر عقلایی بودن احكام عملی [[آیین زرتشت]] از موارد دیگر خرد ستیزی فرهنگی است که بر ایران باستان حاکمیت داشته است. در کتاب اوستا احكامی بیانشده كه نهتنها غیر عقلایی است بلكه گاهی انجام دادن آنها محال است و امكان وقوعی ندارد. بهطور مثال درباره زنی كه بچه مرده به دنیا بیاورد چنین حكم دادهشده كه آن زن باید به نقطهای دوردست برده شده و دور از آبوآتش نگهداری شود و تنها بعد از خوردن چندین جام «گُمیز» (پیشاب گاو نر) آمیخته با خاكستر، میتواند شیر بنوشد ولی باز حق نوشیدن آب را تا چندین روز ندارد.<ref>ر.ك: دستخواه، جلیل، اوستا، ج 2، ص 715 و 716، فرگرد پنجم ص 46 و 57، انتشارات مروارید، چاپ اول، 1370. </ref> | ||
در وندیداد آمده است اگر كسی سگ آبی را بكشد باید «ده هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا، ده هزار تازیانه با سرو شوچرن بدو بزنند و باید اَشَوَنانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم سخت و خشك و پاك را چون تاوانی به روان سگ آبی به آتش اهورامزدا بیاورد...». البته حكم به اینجا ختم نمیشود بلكه باید ده هزار مار، ده هزار سنگپشت، ده هزار قورباغه، ده هزار مورچه، ده هزار كرم خاكی، ده هزار مگس و... را بكشد و خانه و زمینی را به روان سگ آبی داده هیجده استبل ویرانشده را بازسازی و هیجده سگ را از ناپاكیها پاککرده، هیجده مرد را طعام دهد و ...<ref>اوستا، ج 2، ص 822 وندیداد فرگرد چهارم.</ref>تا گناه او بخشیده شود. | در وندیداد آمده است اگر كسی سگ آبی را بكشد باید «ده هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا، ده هزار تازیانه با سرو شوچرن بدو بزنند و باید اَشَوَنانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم سخت و خشك و پاك را چون تاوانی به روان سگ آبی به آتش اهورامزدا بیاورد...». البته حكم به اینجا ختم نمیشود بلكه باید ده هزار مار، ده هزار سنگپشت، ده هزار قورباغه، ده هزار مورچه، ده هزار كرم خاكی، ده هزار مگس و... را بكشد و خانه و زمینی را به روان سگ آبی داده هیجده استبل ویرانشده را بازسازی و هیجده سگ را از ناپاكیها پاککرده، هیجده مرد را طعام دهد و ...<ref>اوستا، ج 2، ص 822 وندیداد فرگرد چهارم.</ref>تا گناه او بخشیده شود. | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۷
واژه خدا در فرهنگ ایرانی به معنای به خود آمدن یا تكیه بر خرد است. پس بر مبنای فرهنگ ایرانی، خویشكاری یا همان آدمی گری یا به خود آمدن بدان معناست كه هریك از ما چه مرد و چه زن به نوبه خود به درجه ای از فهم و درك برسیم ، كه به ژرفی دریابیم خرد ما همان خدا است.
در متون تاریخی ایران باستان اثری از اینکه مراد از خدا خرد انسانی است وجود ندارد؛ بلکه فرهنگ ایران باستان از خدایان متعدد و متنوع حکایت میکند. همچنین آموزههای خردستیز ازجمله خدای خیر و خدای شر به عنوان ثنویت در تاریخ متأخر ایرانیان باستان این ادعا را مردود میشمارد.
سازگار نبودن پرستش خدایان متعد با خرد خدایی
پسازآنکه آریاییهای ایرانی از دوره مهاجرت آسوده شدند و شهرنشین گردیدند، بهتدریج به یک عده عوامل خوب و بد و، خیر و شر و زشت و زیبای طبیعت معتقد شدند. مهمترین خدایان و ارباب انواعی که آریاهای عصر ودائی میپرستیدند ازاینقرارند:
ایندرا، ربالنوع رعد و جنگ، وارونا، ربالنوع آسمان پرستاره که عنوان رب الارباب به خود گرفته بود، آگنی، ربالنوع آتش، سوما یا هئوما عبارت از مشروبی بود که بهواسطۀ نیرو و حرارتی که در بدن تولید مینمود در شمار خدایان محسوب میگشت.[۱]
ازجمله خدایان دوره پیش از زردشت خدایی است به نام «وَرَثر غنه» که ربالنوع رعد بوده است. کلمه ورثرغنه بهتدریج تبدیل به بهرام شده است. خدای دیگر این دوره به نام «مثیره» که کلمه «مهر» تبدیل از آن است خدای آفتاب بوده است.[۲]
در ایران باستان قبل از زردشت آفتاب را چشم آسمان و رعد را پس آن میدانستند و کمکم این عناصر طبیعت که نخستین معتقدات را تشکیل میدادند در دین زرتشت به یک عده معاونان و دستیاران اهوره مزده تقسیمشدهاند که ازنظر اهمیت دودسته هستند. دستیاران درجه اول حکم ملائکه مقرب را دارند که «امشسپندان» باشند و دستیاران درجه دوم «یزته ها» یل ایزدان هستند که معاونین امشسپندان باشند. از آنطرف انگره مینو یعنی اهریمن است که او نیز عدهای معاون و دستیار دارد که مهمترین آنها دروغ و اژدها است.[۳]
در میان ایرانیان باستان و اساطیری که از آنان نقلشده خدایان متعدد و گوناگون وجود داشته است. برخی از خدایان کهن ایرانیان باستان عبارتاند از: «وایو» که خدای راز انگیزی است که اهوره مزدا او را قربانی میدهد. «باد» یکی دیگر از خدایان هندو- ایرانی است که پدیدآورندۀ زندگی در ابر و باران و مرگ در توفان است. «اهوره مزدا» نیز از خدایان ایرانیان باستان است که در نور فرمانروایی میکند. انگره مینو در این اساطیر خدایی است که در ظلمت فرمانروایی میکند و «وایو» در فضای میان این دو یعنی خلأ قرار دارد که از مفهوم بیطرفی برخوردار است.[۴] «اناهیتا» یکی دیگر از خدایان ایرانیان باستان است که خاستگاه زندگانی و باروری است.[۵]
همینطور خدایان دیگری از قبیل ناهید، ریپوثوین، ورثرغن یا بهرام، تیشتر و... در میان ایرانیان باستان مورد پرستش قرار داشتهاند.[۶]
آتش نیز از خدایانی بوده که در هند به نام «آگنی» ستایش میشود. آنان بر این باورند که آتش واسطه میان انسان و خدایان است و دو جهان را باهم پیوند میدهد. مرکزیت آتش در آیین زرتشت شاید یکی از شناختهشدهترین جنبههای این آیین بوده است. باور و مراسم آیین دوره پیش زردشتی اکنون کاملاً شکل زرتشتی به خود گرفته است و در شناخت اساطیر ایرانی تفکیک باورهای کهن و متأخر غالباً دشوار است. بههرحال آتش پسر اهوره مزدا و تجسم حضور او و نمادی از نظم راستین اوست.[۷]
وجود آموزه ها و رسومات خرد ستیز در ایران باستان
در فرهنگ ایران باستان نهتنها اعتقادی به خردگرایی وجود نداشته بلکه آموزهها و رسم و رسومات خردستیز بر این فرهنگ حاکم بوده است و ممکن نیست آموزهها ، رسومات و فرهنگ مبتنی بر خرد خدایی باخرد و عقل در ستیز باشد. حتی گفته میشود آیین زرتشت که اصالتاً دینی توحیدی بوده گویا بعد از مرگ زرتشت دوگانهپرستی بر این آیین غلبه كرده و «اندیشه توحید كه زردشت تعلیم میداد نیز دستخوش تغییراتی گردیده است».[۸] این تغییرات نیز از فرهنگ خردستیزی ایرانیان باستان متأثر شده است و دو عنصر اهورامزدا و اهریمن، در این آیین نمایان شد كه هرکدام بهنوعی دعوی خالقیت داشتند.
خرد ستیزی در گاتها
در سراسر گاتها اهورامزدا یگانه آفریدگار جهان مینوی و مادی است و سرچشمه همه نیکیها و خوبیهاست در مقابل آفریدگار و یا فاعل شری وجود ندارد انگره مینوی یا خرد خبیث که بعدها بهمرور ایام اهریمن گردید و زشتیهای جهانی از قِبل او در مقابل اهورامزداست.[۹]
همچنین در راستای خردستیزی فرهنگ ایران باستان میتوان به تقدیس آتش اشاره کرد. در ایران قبل از اسلام آتشكدههای فراوانی وجود داشت كه آثار برخی از آنان تاكنون نیز باقیمانده است هرچند زرتشتیان وجوهی را برای تقدیس آتش ذكر میكنند ولی دلیلی عقلی و فلسفی برای این تقدیس وجود ندارد و این افراط غیرعقلانی در تقدیس آتش باعث شده كه عدهای آنان را آتشپرست بنامند.[۱۰]
غیر عقلانی بودن احکام آیین زرتشت
غیر عقلایی بودن احكام عملی آیین زرتشت از موارد دیگر خرد ستیزی فرهنگی است که بر ایران باستان حاکمیت داشته است. در کتاب اوستا احكامی بیانشده كه نهتنها غیر عقلایی است بلكه گاهی انجام دادن آنها محال است و امكان وقوعی ندارد. بهطور مثال درباره زنی كه بچه مرده به دنیا بیاورد چنین حكم دادهشده كه آن زن باید به نقطهای دوردست برده شده و دور از آبوآتش نگهداری شود و تنها بعد از خوردن چندین جام «گُمیز» (پیشاب گاو نر) آمیخته با خاكستر، میتواند شیر بنوشد ولی باز حق نوشیدن آب را تا چندین روز ندارد.[۱۱]
در وندیداد آمده است اگر كسی سگ آبی را بكشد باید «ده هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا، ده هزار تازیانه با سرو شوچرن بدو بزنند و باید اَشَوَنانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم سخت و خشك و پاك را چون تاوانی به روان سگ آبی به آتش اهورامزدا بیاورد...». البته حكم به اینجا ختم نمیشود بلكه باید ده هزار مار، ده هزار سنگپشت، ده هزار قورباغه، ده هزار مورچه، ده هزار كرم خاكی، ده هزار مگس و... را بكشد و خانه و زمینی را به روان سگ آبی داده هیجده استبل ویرانشده را بازسازی و هیجده سگ را از ناپاكیها پاککرده، هیجده مرد را طعام دهد و ...[۱۲]تا گناه او بخشیده شود.
منابع
- ↑ عباس قدیانی، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص25، تهران، فرهنگ مکتوب، چ3، 1387ش.
- ↑ عباس قدیانی، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص25، تهران، فرهنگ مکتوب، چ3، 1387ش.
- ↑ عباس قدیانی، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص26.
- ↑ جان راسل هینلز، شناخت اساطیر ایران، ص74-75، ترجمه: باجلان فرخی، تهران، انتشارات اساطیر،چ2، 1385ش.
- ↑ جان راسل هینلز، شناخت اساطیر ایران، ص79.
- ↑ جان راسل هینلز، شناخت اساطیر ایران، ص90
- ↑ جان راسل هینلز، شناخت اساطیر ایران، ص91.
- ↑ بیناس، جان،تاریخ جامع ادیان، ص 468، ترجمه علی اصغر حكمت، تهران،انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ 5، 1370ش.
- ↑ ابراهیم پور داود، اوستا، ص 71، ناشر دنیای کتاب، چ1 ،1382ش.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعهآثار، ج 14، ص 219، (خدمات متقابل اسلام و ایران)، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1419 ق.
- ↑ ر.ك: دستخواه، جلیل، اوستا، ج 2، ص 715 و 716، فرگرد پنجم ص 46 و 57، انتشارات مروارید، چاپ اول، 1370.
- ↑ اوستا، ج 2، ص 822 وندیداد فرگرد چهارم.