ملا احمد نراقی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Hosseiney4030}}
{{در دست ویرایش|کاربر=Hosseiney4030}}


خط ۸: خط ۹:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
احمد نراقی معروف به‌ فاضل نراقی (۱۱۸۵–۱۲۴۵ق) فرزند ملا مهدی نراقی از عالمان شیعه در قرن سیزدهم هجری بود. او پس از وفات پدرش، مرجعیت را در کاشان عهده‌دار شد. فاضل نراقی، تألیفات متعددی در علوم مختلف اسلامی دارد که مستند الشیعة، عوائد الایام و کتاب اخلاقی معراج السعادة معروف‌ترین آنها هستند. او در حمله روس‌ها به ایران و اشغال مناطقی از آن، سرپرستی مردم در تظاهرات را برعهده داشت.
احمد نراقی معروف به فاضل نراقی (۱۱۸۵–۱۲۴۵ق) فرزند ملا مهدی نراقی از عالمان شیعه در قرن سیزدهم هجری بود. او پس از وفات پدرش، مرجعیت را در کاشان عهده‌دار شد. فاضل نراقی، تألیفات متعددی در علوم مختلف اسلامی دارد که مستند الشیعة، عوائد الایام و کتاب اخلاقی معراج السعادة معروف‌ترین آنها هستند. او در حمله روس‌ها به ایران و اشغال مناطقی از آن، سرپرستی مردم در تظاهرات را برعهده داشت.<ref>اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۳، ص ۱۸۴.</ref>


== تولد و تحصیلات ==
== تولد و تحصیلات ==
اين فقيه بزرگ سال (1185 هـ . ق) در شهر نراق از توابع شهرستان کاشان ديده به جهان گشود. وي مقدمات و بيشتر دروس متوسط و عالي را در محضر پدر دانشمندش مرحوم ملا محمد مهدي نراقي تحصيل نمود. سال (1205 هـ . ق) که بيست بهار از عمرش مي گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت نجف اشرف هجرت کرد و در آن جا مدتي از حوزه درسي عالم بزرگوار وحيد بهبهاني بهره برد؛ اما پس از اندکي در همين سال استاد کل وحيد بهبهاني به رحمت ايزدي پيوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (1209 هـ . ق) پدرش ملا مهدي را هم از دست داد؛ پدر انديشمندي که وي بيشتر اندوخته هاي علمي خود را از او به ارث برده بود.[1]
این فقیه بزرگ‌سال (۱۱۸۵ هـ. ق) در شهر نراق از توابع شهرستان کاشان دیده به جهان گشود. وی مقدمات و بیشتر دروس متوسط و عالی را در محضر پدر دانشمندش مرحوم ملا محمد مهدی نراقی تحصیل نمود. سال (۱۲۰۵ هـ. ق) که بیست بهار از عمرش می‌گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت نجف اشرف هجرت کرد و در آن جا مدتی از حوزه درسی عالم بزرگوار وحید بهبهانی بهره برد؛ اما پس از اندکی در همین سال استاد کل وحید بهبهانی به رحمت ایزدی پیوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (۱۲۰۹ هـ. ق) پدرش ملا مهدی را هم از دست داد؛ پدر اندیشمندی که وی بیشتر اندوخته‌های علمی خود را از او به ارث برده بود.


ملا احمد نراقي سه سال پس از رحلت پدر در تاريخ (1212 هـ . ق) به قصد زيارت عتبات عاليات بار ديگر عزم سفر نمود و اين بار به تنهايي به نجف اشرف هجرت کرد. در اين شهر علم و حکمت، از حوزه درسي فقيهان بزرگي مانند: سيد مهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر کاشف الغطا استفاده هاي شاياني برد. اين فقيه فرزانه مدتي هم در کربلا در جوار حرم حسيني ساکن شد و از محضر ميرزا مهدي شهرستاني و آقا سيد علي کربلايي بهره علمي برد.[2] و در علوم و فنون مختلف از جمله: فقه، اصول عقايد، اخلاق، شعر، عرفان، فلسفه، منطق، حساب و هندسه و ... به مراتب عالي رسيد و صاحب نظر شد.
ملا احمد نراقی سه سال پس از رحلت پدر در تاریخ (۱۲۱۲ هـ. ق) به قصد زیارت عتبات عالیات بار دیگر عزم سفر نمود و این بار به تنهایی به نجف اشرف هجرت کرد. در این شهر علم و حکمت، از حوزه درسی فقیهان بزرگی مانند: سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطا استفاده‌های شایانی برد. این فقیه فرزانه مدتی هم در کربلا در جوار حرم حسینی ساکن شد و از محضر میرزا مهدی شهرستانی و آقا سید علی کربلایی بهره علمی برد.<ref>مکارم الاثار، میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی، ج۴، ص ۱۲۳۵.</ref> و در علوم و فنون مختلف از جمله: فقه، اصول عقاید، اخلاق، شعر، عرفان، فلسفه، منطق، حساب و هندسه و به مراتب عالی رسید و صاحب نظر شد.


== رسالت اجتماعی ==
== رسالت اجتماعی ==
{{پایان پاسخ}}ملا احمد نراقي پس از تکميل تحصيل به زادگاه خود بازگشت. وي در شهر کاشان سکونت اختيار کرد و چون از جايگاه مناسب علمي و موقعيت خود مردمي برخوردار بود، به مقام مرجعيت ديني رسيد و همانند پدرش زعامت مذهبي و سياسي مردم آن سامان و نواحي را به عهده گرفت.[3]
{{پایان پاسخ}}ملا احمد نراقی پس از تکمیل تحصیل به زادگاه خود بازگشت. وی در شهر کاشان سکونت اختیار کرد و چون از جایگاه مناسب علمی و موقعیت خود مردمی برخوردار بود، به مقام مرجعیت دینی رسید و همانند پدرش زعامت مذهبی و سیاسی مردم آن سامان و نواحی را به عهده گرفت.<ref>قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص ۱۳۰.</ref>


او همواره به فکر رفاه و آسايش توده مردم مستضعف بود و در مواقع مختلف به دفاع از حقوق مردم مظلوم منطقه برخاست و با ظالمان و سرکشان به ستيز پرداخت. در ادامه اين ظلم ستيزي با حاکمان ظالم منطقه و حتي با حکومت وقت ايران (فتح علي شاه قاجار) درگير شد. چنان که در کتاب هاي تاريخي آمده است حاکماني که از سوي فتحعلي شاه براي منطقه کاشان گماشته مي شدند چند بار به خاطر رفتار و کردار ستمکارانه شاه نسبت به مردم، توسط ملا احمد نراقي از اين سمت دولتي عزل شدند. اين سبب ناخشنودي شاه شد. بنابر اين آن عالم بزرگ را به تهران فراخواند و او را به اخلال در امر مملکت متهم کرد. ملا احمد نراقي در جواب شاه آستين ها را بالا برد و دست هاي خود را به طرف آسمان گرفت و خطاب به پروردگار عرض کرد:
او همواره به فکر رفاه و آسایش توده مردم مستضعف بود و در مواقع مختلف به دفاع از حقوق مردم مظلوم منطقه برخاست و با ظالمان و سرکشان به ستیز پرداخت. در ادامه این ظلم ستیزی با حاکمان ظالم منطقه و حتی با حکومت وقت ایران (فتح علی شاه قاجار) درگیر شد. چنان‌که در کتاب‌های تاریخی آمده است حاکمانی که از سوی فتحعلی شاه برای منطقه کاشان گماشته می‌شدند چند بار به خاطر رفتار و کردار ستمکارانه شاه نسبت به مردم، توسط ملا احمد نراقی از این سمت دولتی عزل شدند. این سبب ناخشنودی شاه شد. بنابر این آن عالم بزرگ را به تهران فراخواند و او را به اخلال در امر مملکت متهم کرد. ملا احمد نراقی در جواب شاه آستین‌ها را بالا برد و دست‌های خود را به طرف آسمان گرفت و خطاب به پروردگار عرض کرد:


«... بار خدايا! اين سلطان ظالم، حاکم ظالمي را بر مردم قرار داد و من رفع ظلم کردم و اين ظالم بر من عصباني است ...»[4]
«... بار خدایا! این سلطان ظالم، حاکم ظالمی را بر مردم قرار داد و من رفع ظلم کردم و این ظالم بر من عصبانی است …»<ref>قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص ۱۳۰.</ref>


و چون اراده کرد نفرين کند شاه بلند شد، دست هاي او را گرفت و از وي عذرخواهي کرد و با مشورت و موافقت ملا احمد، يک فرد لايقي را براي ولايت کاشان منصوب نمود. از اين قضيه تاريخي علاوه بر نفوذ و قدرت معنوي ملا احمد نراقي در ميان توده مردم مي توان دريافت که فتحلي شاه با آن همه کبر و غرور و جاه و جبروتش به مقام معنوي ملا احمد واقف بوده و به آن اعتقاد داشته است به همين سبب با خواهش و تمنا و پوزش از نفرين او مانع مي شود.
و چون اراده کرد نفرین کند شاه بلند شد، دست‌های او را گرفت و از وی عذرخواهی کرد و با مشورت و موافقت ملا احمد، یک فرد لایقی را برای ولایت کاشان منصوب نمود. از این قضیه تاریخی علاوه بر نفوذ و قدرت معنوی ملا احمد نراقی در میان توده مردم می‌توان دریافت که فتحلی شاه با آن همه کبر و غرور و جاه و جبروتش به مقام معنوی ملا احمد واقف بوده و به آن اعتقاد داشته است به همین سبب با خواهش و تمنا و پوزش از نفرین او مانع می‌شود.


== اوضاع سیاسی ایران ==
== اوضاع سیاسی ایران ==
دوران ملا احمد نراقي هم زمان با سلطنت پادشاهان زند و قاجار بوده است. هنگام سلطنت کريم خان زند، او ايام کودکي و نوجواني خود را پشت سر مي گذاشت و مهمترين دوران حيات اين فقيه سترگ با حکومت آقا محمد خان و فتحعلي شاه از سلسله قاجار مقارن بوده است. سال (1193 هـ . ق) که ملا احمد هشت ساله بود کريم خان زند پس از نزديک به سي و يک سال سلطنت چشم از جهان فرو بست.[5]
دوران ملا احمد نراقی هم‌زمان با سلطنت پادشاهان زند و قاجار بوده است. هنگام سلطنت کریم خان زند، او ایام کودکی و نوجوانی خود را پشت سر می‌گذاشت و مهمترین دوران حیات این فقیه سترگ با حکومت آقا محمد خان و فتحعلی شاه از سلسله قاجار مقارن بوده است. سال (۱۱۹۳ هـ. ق) که ملا احمد هشت ساله بود کریم خان زند پس از نزدیک به سی و یک سال سلطنت چشم از جهان فروبست.<ref>لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ج۱۲، ص ۱۸۳۱۲.</ref>


سفر ايشان به عتبات عاليات جهت ادامه و تکميل تحصيل بود. سال (1213 هـ . ق) فتحعلي شاه به حکومت رسيد و تا حدودي توانست موقعيت خود را تثبيت کند و بر اوضاع مسلط شود.
سفر ایشان به عتبات عالیات جهت ادامه و تکمیل تحصیل بود. سال (۱۲۱۳ هـ. ق) فتحعلی شاه به حکومت رسید و تا حدودی توانست موقعیت خود را تثبیت کند و بر اوضاع مسلط شود.


== حکم جهاد ==
== حکم جهاد ==
چند سال بعد، هنگامي که ملا احمد نراقي از نجف به وطن خود کاشان بازگشت و مرجعيت، رهبري و هدايت مردم را بر دوش گرفت، حوادث سرنوشت سازي به وقوع پيوست که يکي از مهمترين آن ها جنگ هاي ايران و روس بود. فقيه مجاهد ملا احمد نراقي در اين جنگ نابرابر بيدرنگ وارد عرصه پيکار شد و همراه ساير فقيهان و عالمان شيعه به صدور حکم جهاد بر ضد تجاوزات دولت روسيه اقدام کرد و مردم را به مبارزه و پيکار با دشمن غاصب فراخواند.
چند سال بعد، هنگامی که ملا احمد نراقی از نجف به وطن خود کاشان بازگشت و مرجعیت، رهبری و هدایت مردم را بر دوش گرفت، حوادث سرنوشت سازی به وقوع پیوست که یکی از مهمترین آن‌ها جنگ‌های ایران و روس بود. فقیه مجاهد ملا احمد نراقی در این جنگ نابرابر بیدرنگ وارد عرصه پیکار شد و همراه سایر فقیهان و عالمان شیعه به صدور حکم جهاد بر ضد تجاوزات دولت روسیه اقدام کرد و مردم را به مبارزه و پیکار با دشمن غاصب فراخواند.


== در سنگر جهاد ==
== در سنگر جهاد ==
در اين هنگام فقيهان عظام شيعه و دانشوران نجف و کاظمين مانند آيه الله سيد علي طباطبايي و شيخ جعفر کاشف الغطا اعلام جهاد کردند. آيه الله سيد محمد طباطبايي، معروف به مجاهد، عالمان بلاد را از موضوع آگاه ساخت و همه شخصيت هاي مذهبي را در صدور فتواي جهاد بر ضد دولت تجاوز گر روسيه متحد نمود. بعد با ارسال نامه هايي به فتحعلي شاه تأکيد کرد که مانع از ظلم و جور ايادي دولت روس شود؛ در غير اين صورت خود اين مسئوليت را بر دوش خواهد گرفت.[6]
در این هنگام فقیهان عظام شیعه و دانشوران نجف و کاظمین مانند آیه الله سید علی طباطبایی و شیخ جعفر کاشف الغطا اعلام جهاد کردند. آیه الله سید محمد طباطبایی، معروف به مجاهد، عالمان بلاد را از موضوع آگاه ساخت و همه شخصیت‌های مذهبی را در صدور فتوای جهاد بر ضد دولت تجاوز گر روسیه متحد نمود. بعد با ارسال نامه‌هایی به فتحعلی شاه تأکید کرد که مانع از ظلم و جور ایادی دولت روس شود؛ در غیر این صورت خود این مسئولیت را بر دوش خواهد گرفت.<ref>اعیان الشیعه، ج۹، ص ۴۴۳.</ref>


فتحعلي شاه که در مقابل تصميم قاطعانه عالمان ديني چاره اي جز تسليم نداشت با درخواست آنان موافقت کرد. آيه الله سيد محمد مجاهد با عده اي از دانشوران وارد ايران شد و در تهران جلوس کرد و همه عالمان برجسته ايران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقيهان بزرگ شهرها از جمله ملااحمد نراقي به اين ندا، لبيک گفتند و به جمع فقيهان مجاهد پيوستند. و حتي در جبهه جنگ نيز حاضر شدند. يکي از مورخان که از نزديک اين رخداد را تعقيب کرده، در اين باره چنين مي نويسد:
فتحعلی شاه که در مقابل تصمیم قاطعانه عالمان دینی چاره ای جز تسلیم نداشت با درخواست آنان موافقت کرد. آیه الله سید محمد مجاهد با عده ای از دانشوران وارد ایران شد و در تهران جلوس کرد و همه عالمان برجسته ایران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقیهان بزرگ شهرها از جمله ملااحمد نراقی به این ندا، لبیک گفتند و به جمع فقیهان مجاهد پیوستند. و حتی در جبهه جنگ نیز حاضر شدند. یکی از مورخان که از نزدیک این رخداد را تعقیب کرده، در این باره چنین می‌نویسد:


« ... و روز شنبه هيجدهم (ذيقعهده سال 1241) جناب حاجي ملا احمد نراقي کاشاني که از تمامت علماي اثنا عشريه فضيلتش زيادت بود به اتفاق حاجي ملا عبدالوهاب قزويني و جماعتي ديگر از علماء و حاجي ملا محمد پسر حاجي ملا احمد نراقي که او نيز قدوه مجتهدين بود، از راه برسيد. تمامت شاهزادگان و قاطبه امرا و اعيان نيز به استقبال بيرون شتافتند و جنابش را تکبير و تهليل و مکانت و محلي جليل فرود آوردند و اين جمله مجتهدين که انجمن بودند به اتفاق فتوا راندند که هر کس از جهاد با روسيان بازنشيند از اطاعت يزدان سربرتافته، متابعت شيطان کرده باشد ...»[7]
«... و روز شنبه هیجدهم (ذیقعهده سال ۱۲۴۱) جناب حاجی ملا احمد نراقی کاشانی که از تمامت علمای اثنا عشریه فضیلتش زیادت بود به اتفاق حاجی ملا عبدالوهاب قزوینی و جماعتی دیگر از علماء و حاجی ملا محمد پسر حاجی ملا احمد نراقی که او نیز قدوه مجتهدین بود، از راه برسید. تمامت شاهزادگان و قاطبه امرا و اعیان نیز به استقبال بیرون شتافتند و جنابش را تکبیر و تهلیل و مکانت و محلی جلیل فرود آوردند و این جمله مجتهدین که انجمن بودند به اتفاق فتوا راندند که هر کس از جهاد با روسیان بازنشیند از اطاعت یزدان سربرتافته، متابعت شیطان کرده باشد …»<ref>ناسخ التواریخ، سلاطین قاجار، ج۱، ص ۳۵۸.</ref>


جالب اين که وقتي ميرزا عبدالوهاب معتمد الدوله و ميرزا ابوالحسن خان، وزير امور خارجه با اين تصميم به مخالفت برخاستند، علما در جواب آن ها پيامهايي دادند و نوشتند که: «همانا شما را در عقيدت و کيش خود فتوري است و اگر نه چگونه جهاد با کافران را مکروه مي شماريد؟» در اين حال آن ها ساکت شدند. يا هنگامي که سفير روس در ايران با ترفندهايي در تکاپو بود تا علما را از اين انديشه باز دارد، آنان با صراحت اعلام کردند که: «در شريعت ما با کفار از در مهر و حفاوت سخن کردن گناهي بزرگ باشد. اگر چه روسيان از حدود ايران بيرون شوند هم جهاد با ايشان را واجب دانيم[8]
جالب این که وقتی میرزا عبدالوهاب معتمد الدوله و میرزا ابوالحسن خان، وزیر امور خارجه با این تصمیم به مخالفت برخاستند، علما در جواب آن‌ها پیامهایی دادند و نوشتند که: «همانا شما را در عقیدت و کیش خود فتوری است و اگر نه چگونه جهاد با کافران را مکروه می‌شمارید؟» در این حال آن‌ها ساکت شدند. یا هنگامی که سفیر روس در ایران با ترفندهایی در تکاپو بود تا علما را از این اندیشه بازدارد، آنان با صراحت اعلام کردند که: «در شریعت ما با کفار از در مهر و حفاوت سخن کردن گناهی بزرگ باشد. اگر چه روسیان از حدود ایران بیرون شوند هم جهاد با ایشان را واجب دانیم<ref>ناسخ التواریخ، سلاطین قاجار، ج1، ص 359</ref>


ملا احمد نراقي، تنها به صدور حکم جهاد بسنده نکرد، بلکه همراه ساير عالمان و فقيهان بزرگ از تهران خارج شد و به سوي آذربايجان، خط مقدم جبهه جنگ حرکت کرد و با حضور خود در شهر تبريز و مناطق مختلف آذربايجان مردم را بر ضد اشغالگران روسي، بسيج و روشنگري نمود.[9]
ملا احمد نراقی، تنها به صدور حکم جهاد بسنده نکرد، بلکه همراه سایر عالمان و فقیهان بزرگ از تهران خارج شد و به سوی آذربایجان، خط مقدم جبهه جنگ حرکت کرد و با حضور خود در شهر تبریز و مناطق مختلف آذربایجان مردم را بر ضد اشغالگران روسی، بسیج و روشنگری نمود.<ref>گلشن ابرار، ج۱، ص ۳۱۶.</ref>


== در جبهه فرهنگي ==
== در جبهه فرهنگی ==
دوران زعامت و مرجعيت ملا احمد نراقي و حضور او در شهر کاشان را مي توان يکي از بحراني ترين مقاطع تاريخي ايران و جهان ناميد. در اين برهه از تاريخ ميان قدرتهاي بزرگ جهاني تکاپوي عميقي در جهت دست يابي به منابع کشور هاي آسيايي و آفريقايي آغاز شده بود که به «سياست مستعمراتي» معروف شده بود. در اين ميان، کشور ايران به خاطر موقعيت استراتژي و ارتباط ديرينه اي که با کشور هند داشت از اهميت ويژه اي برخوردار بود و در آغاز عصر اين سياست، ايران جزء اولين کشورهاي مورد نظر و رقابت استعمارگران بود. اين سياست استعماري در آن مقطع در ابعاد و عرصه هاي گوناگون اعمال و تعقيب مي شد که تهاجم در عرصه فرهنگي و شکستن سنگرهاي اعتقادي مردم ايران، يکي از برنامه هاي اين دسيسه استعماري به شمار مي آمد.
دوران زعامت و مرجعیت ملا احمد نراقی و حضور او در شهر کاشان را می‌توان یکی از بحرانی‌ترین مقاطع تاریخی ایران و جهان نامید. در این برهه از تاریخ میان قدرتهای بزرگ جهانی تکاپوی عمیقی در جهت دست یابی به منابع کشورهای آسیایی و آفریقایی آغاز شده بود که به «سیاست مستعمراتی» معروف شده بود. در این میان، کشور ایران به خاطر موقعیت استراتژی و ارتباط دیرینه ای که با کشور هند داشت از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و در آغاز عصر این سیاست، ایران جزء اولین کشورهای مورد نظر و رقابت استعمارگران بود. این سیاست استعماری در آن مقطع در ابعاد و عرصه‌های گوناگون اعمال و تعقیب می‌شد که تهاجم در عرصه فرهنگی و شکستن سنگرهای اعتقادی مردم ایران، یکی از برنامه‌های این دسیسه استعماری به‌شمار می‌آمد.


دشمنان اسلام به ويژه سردمداران دولت انگليس که همواره به دنبال غارت منافع ملي و مذهبي ملتهاي مسلمان بودند، پيش از اين در عصر صفوي به خوبي تجربه کرده بودند که حضور اسلام و روحانيت شيعه، بزرگ ترين مانع تحقق اهداف شوم آن ها در اين سرزمين است و هيچ چيزي به اندازه اسلام و روحانيت براي آنان شکننده نيست. لذا براي درهم شکستن اين دو نيروي معنوي به طور همه جانبه سرمايه گذاري مي کردند.
دشمنان اسلام به ویژه سردمداران دولت انگلیس که همواره به دنبال غارت منافع ملی و مذهبی ملتهای مسلمان بودند، پیش از این در عصر صفوی به خوبی تجربه کرده بودند که حضور اسلام و روحانیت شیعه، بزرگ‌ترین مانع تحقق اهداف شوم آن‌ها در این سرزمین است و هیچ چیزی به اندازه اسلام و روحانیت برای آنان شکننده نیست؛ لذا برای درهم شکستن این دو نیروی معنوی به‌طور همه‌جانبه سرمایه‌گذاری می‌کردند.


يکي از اين اقدامات شوم، فعاليت هاي جسورانه فردي به نام «هنري مارتين» از گروه «پادريان» در ايران بود. او به عنوان يک کشيش و مبلغ مسيحي در طول يازده ماه اقامت خود در ايران علاوه بر ترجمه انجيل و عهد جديد، کتابي به نام «ميزان الحق» در حقانيت دين مسيح و در آيين مقدس اسلام و رسالت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و نفي وحي و قرآن نگاشت و با پشتکار و جسارت عجيبي با عالمان اسلام به مشاجره و مناظره پرداخت. هنري مارتين با ترفندهايي که آموخته بود در شبهه افکني و ايجاد ترديد ميان جوانان بسيار ماهر بود چنان که توانست در اين زمينه به موفقيت هايي هم دست يابد. مأموريت او در سال 1227 هـ. ش در ايران به پايان رسيد و عازم کشور ترکيه شد و در همان سال درگذشت؛ اما ساليان دراز شبهات او در ميان محافل علمي و عمومي مردم باقي و مطرح بود.[10]
یکی از این اقدامات شوم، فعالیت‌های جسورانه فردی به نام «هنری مارتین» از گروه «پادریان» در ایران بود. او به عنوان یک کشیش و مبلغ مسیحی در طول یازده ماه اقامت خود در ایران علاوه بر ترجمه انجیل و عهد جدید، کتابی به نام «میزان الحق» در حقانیت دین مسیح و در آیین مقدس اسلام و رسالت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و نفی وحی و قرآن نگاشت و با پشتکار و جسارت عجیبی با عالمان اسلام به مشاجره و مناظره پرداخت. هنری مارتین با ترفندهایی که آموخته بود در شبهه افکنی و ایجاد تردید میان جوانان بسیار ماهر بود چنان‌که توانست در این زمینه به موفقیت‌هایی هم دست یابد. مأموریت او در سال ۱۲۲۷ هـ. ش در ایران به پایان رسید و عازم کشور ترکیه شد و در همان سال درگذشت؛ اما سالیان دراز شبهات او در میان محافل علمی و عمومی مردم باقی و مطرح بود.<ref>ر. ک. آینه پژوهش، ش 73، مقاله محمد جواد سلمانپور، ص ۱۱۲.</ref>


در آن ايام پاسخ هاي بسياري در نفي نظرها و شبهه هاي مارتين پادري نوشته شد؛ اما چون اغلب نويسندگان آن از مايه علمي لازم و کافي بهره مند نبودند، نه تنها نتوانستند از عمق تأثيرات آن بکاهند؛ بلکه خود باعث تحکيم اين جبهه شوم فرهنگي شدند. در اين ميان فقط سه نگارش از استحکام و برهان قاطعي برخوردار بود که بارزترين آن کتاب «سيف الامه و برهان المله» نوشته ملا احمد نراقي بود که توضيح آن در بخش آثار خواهد آمد. اين فقيه پرتلاش در پويايي، رسايي و گويا کردن محتواي اين کتاب سنگ تمام گذاشت و در تکميل آن با ده نفر از شخصيت هاي يهود به مذاکره علمي نشست.[11]
در آن ایام پاسخ‌های بسیاری در نفی نظرها و شبهه‌های مارتین پادری نوشته شد؛ اما چون اغلب نویسندگان آن از مایه علمی لازم و کافی بهره‌مند نبودند، نه تنها نتوانستند از عمق تأثیرات آن بکاهند؛ بلکه خود باعث تحکیم این جبهه شوم فرهنگی شدند. در این میان فقط سه نگارش از استحکام و برهان قاطعی برخوردار بود که بارزترین آن کتاب «سیف الامه و برهان المله» نوشته ملا احمد نراقی بود که توضیح آن در بخش آثار خواهد آمد. این فقیه پرتلاش در پویایی، رسایی و گویا کردن محتوای این کتاب سنگ تمام گذاشت و در تکمیل آن با ده نفر از شخصیت‌های یهود به مذاکره علمی نشست.<ref>قصص العلماء، تنکابنی، ص ۱۲۹.</ref>


در اين کتاب غيرت ديني، احساس مسئووليت اجتماعي، شجاعت و شهامت علمي ملا احمد نراقي به وضوح مشاهده مي شود. اين کتاب در سال (1233 هـ . ق) پنج سال بعد از فوت مارتين نگارش يافت و در مهار افکار و انديشه هاي انحرافي و رفع شبهات ساختگي او تأثير بسزايي گذاشت و اين تنها رد بر شخص مارتين نبود؛ بلکه در واقع ملا احمد نراقي با اين تلاش و تحقيق در برابر يک تهاجم همه جانبه فرهنگي قد علم کرد که در پشت پرده از جانب دولت وقت انگليس تغذيه و هدايت مي شد.
در این کتاب غیرت دینی، احساس مسئوولیت اجتماعی، شجاعت و شهامت علمی ملا احمد نراقی به وضوح مشاهده می‌شود. این کتاب در سال (۱۲۳۳ هـ. ق) پنج سال بعد از فوت مارتین نگارش یافت و در مهار افکار و اندیشه‌های انحرافی و رفع شبهات ساختگی او تأثیر بسزایی گذاشت و این تنها رد بر شخص مارتین نبود؛ بلکه در واقع ملا احمد نراقی با این تلاش و تحقیق در برابر یک تهاجم همه‌جانبه فرهنگی قد علم کرد که در پشت پرده از جانب دولت وقت انگلیس تغذیه و هدایت می‌شد.


== شاگردان ==
== شاگردان ==
اين فقيه فرزانه پس از رحلت جانگداز پدر بزرگوارش، مديريت و مسووليت اداره حوزه علميه کاشان را بر دوش گرفت و با گسترش حوزه درس و بحث و پرورش شخصيت هاي سرشناس، به حوزه کاشان و روحانيت شيعه رونق بيشتري بخشيد. در اين بخش به معرفي چند تن از شاگردان او مي پردازيم.
این فقیه فرزانه پس از رحلت جانگداز پدر بزرگوارش، مدیریت و مسوولیت اداره حوزه علمیه کاشان را بر دوش گرفت و با گسترش حوزه درس و بحث و پرورش شخصیت‌های سرشناس، به حوزه کاشان و روحانیت شیعه رونق بیشتری بخشید. در این بخش به معرفی چند تن از شاگردان او می‌پردازیم.
 
# شیخ مرتضی انصاری (۱۲۸۱–۱۲۱۴ هـ. ق) یکی از امتیازات نراقی این است که در حوزه درسی وی شخصتی سترگی همچون شیخ مرتضی انصاری پرورش یافته است.
1. شيخ مرتضي انصاري (1281 - 1214 هـ . ق) يکي از امتيازات نراقي اين است که در حوزه درسي وي شخصتي سترگي همچون شيخ مرتضي انصاري پرورش يافته است.
# ملا مهدی نراقی (۱۲۶۸–۱۲۰۹ هـ. ق) وی معروف به «آقا کوچک» است و چهل روز پس از رحلت مرحوم پدرش یعنی ملا محمد مهدی نراقی به دنیا آمد به همین سبب نام وی را بر او نهادند و سپس به «آقا کوچک» ملقب کردند که بعدها از سوی فتحعلی شاه به «آقا بزرگ» شهرت یافت.<ref>تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۶.</ref>
 
# میرزا ابوالقاسم نراقی (متوفا ۱۲۵۶ هـ. ق) وی دومین فرزند پدرش ملا مهدی نراقی بود که در محضر برادرش ملا احمد نراقی علوم و معارف دینی را آموخت و به درجه اجتهاد رسید.
2. ملا مهدي نراقي (1268 - 1209 هـ.ق)
# ملا محمد جواد نراقی (متوفای ۱۲۷۸ هـ. ق) وی فرزند کوچک ملا احمد نراقی است.
 
# میرزا محمد نصیر نراقی، نصیر الدین (متوفای ۱۲۷۳ هـ. ق)
وي معروف به «آقا کوچک» است و چهل روز پس از رحلت مرحوم پدرش يعني ملا محمد مهدي نراقي به دنيا آمد به همين سبب نام وي را بر او نهادند و سپس به «آقا کوچک» ملقب کردند که بعد ها از سوي فتحعلي شاه به «آقا بزرگ»­ شهرت يافت.[12]
# ملا محمد نراقی. (متوفای ۱۳۹۷ هـ. ق) او ملقب به عبدالصاحب و فرزند بزرگ ملا احمد نراقی بود که در سال (۱۲۱۵ هـ. ق) چشم به جهان گشود.
 
# سید محمد تقی کاشانی (۱۲۵۸ هـ. ق)
3. ميرزا ابوالقاسم نراقي (متوفا 1256 هـ . ق)
# ملا علی مدد ساوجی کاشانی (۱۲۷۰ هـ. ق)
 
# میرزا ابوتراب نطنزی کاشانی (۱۲۶۱ هـ. ق)
وي دومين فرزند پدرش ملا مهدي نراقي بود که در محضر برادرش ملا احمد نراقي علوم و معارف ديني را آموخت و به درجه اجتهاد رسيد.
# ملا احمد نطنزی کاشانی.
 
# ملا محمد حسن جاسبی قمی.
4. ملا محمد جواد نراقي (متوفاي 1278 هـ . ق.)
# میرزا حبیب‌الله کاشانی.
 
# سید شفیع جاپلقی بروجردی (۱۲۸۰ هـ. ق)
وي فرزند کوچک ملا احمد نراقي است.
# ملا محمد کزازی قمی.
 
# شیخ محمد جزفادقانی (۱۲۶۴ هـ. ق)
5. ميرزا محمد نصير نراقي، نصير الدين (متوفاي 1273 هـ . ق.)
# میرزا احمد حسینی ساوجی (۱۳۰۵ هـ. ق)
 
# سید علی بن خلیفه احسانی نجفی (۱۲۳۳ هـ. ق)
6. ملا محمد نراقي. (متوفاي 1397 هـ . ق.)
# ملا محمد علی آرانی کاشانی (۱۲۵۰ هـ. ق)
 
# علامه شیخ محمد میثمی.
او ملقب به عبدالصاحب و فرزند بزرگ ملا احمد نراقي بود که در سال (1215 هـ . ق) چشم به جهان گشود.
# شیخ علی محمد خان نظام الدوله صدر اصفهانی (۱۲۷۶ هـ. ق)
 
# حاج ملا علی خلیلی (۱۲۹۷ هـ. ق)
شخصيت هاي بزرگي مانند:
# شیخ محمد علی هزار جریبی مازندرانی<ref>این قسمت از بحث شاگردان از مقاله تحقیقی فاضل ارجمند حجه الاسلام و المسلمین ناصر الدین انصاری قمی استفاده شده است. برای آگاهی و تحقیق بیشتر پیرامون هر یک از این شخصیت‌ها ر.ک. آینهٔ پژوهش، ش ۷۳، ص ۷۱.</ref> (۱۲۴۵ هـ. ق)
 
# ملا غلامرضا آرانی کاشانی.<ref>به مقدمه رساله هلالیه تألیف ک ملا غلامرضا آرانی مراجعه کنید.</ref>
7. سيد محمد تقي کاشاني (1258 هـ . ق)
 
8. ملا علي مدد ساوجي کاشاني (1270 هـ . ق)
 
9. ميرزا ابوتراب نطنزي کاشاني (1261 هـ . ق)


10. ملا احمد نطنزي کاشاني.
نیز از شاگردان ملا احمد به‌شمار می‌آیند.
 
11. ملا محمد حسن جاسبي قمي.
 
12. ميرزا حبيب الله کاشاني.
 
13. سيد شفيع جاپلقي بروجردي (1280 هـ . ق)
 
14. ملا محمد کزازي قمي.
 
15. شيخ محمد جزفادقاني (1264 هـ . ق)
 
16. ميرزا احمد حسيني ساوجي (1305 هـ . ق)
 
17. سيد علي بن خليفه احساني نجفي (1233 هـ . ق)
 
18. ملا محمد علي آراني کاشاني (1250 هـ . ق)
 
19. علامه شيخ محمد ميثمي.
 
20. شيخ علي محمد خان نظام الدوله صدر اصفهاني (1276 هـ . ق)
 
21. حاج ملا علي خليلي (1297 هـ . ق)
 
22. شيخ محمد علي هزار جريبي مازندراني[13] (1245 هـ . ق)
 
23. ملا غلامرضا آراني کاشاني.[14]
 
نيز از شاگردان ملا احمد به شمار مي آيند.


== آثار ==
== آثار ==
1. مستند الشيعه في احکام الشريعه.
# مستند الشیعه فی احکام الشریعه: این اثر جاوید در میان فقیهان بزرگ شیعه یکی از کتابهای دقیق فقهی به‌شمار می‌آید که به سبک استدلال و متقن نگارش یافته و دارای فروع متنوع و موضوعات مبتلا به فقهی است. این کتاب طی دو قرن گذشته همواره در حوزه‌های علمیه مورد توجه، استناد و استفاده عالمان و فقیهان سترگی مانند آیه الله سید محمد کاظم یزدی صاحب (عروه الوثقی) قرار می‌گرفته است.<ref>عوائد الایام، مقدمه، ص ۵۶.</ref> کتاب فوق قبلاً دوبار که مرحله دوم آن در سال ۱۳۲۵ ش. بود در ایران در دو جلد بزرگ رحلی، تهیه، تنظیم و چاپ شده است.<ref>الذریعه، ج۲۱، ص ۱۴.</ref> اخیراً با تلاش و تحقیق دست‌اندرکاران و محققان مؤسسه آل البیت در قم، در ۱۹ جلد تهیه و تنظیم یافته و به مرحله چاپ رسیده است.
# هدایه الشیعه الی احکام الشریعه: این کتاب شامل فتاوای ملا احمد نراقی پیرامون مسائل فقهی است که بر خلاف «مستند الشیعه» استدلالی نگارش نیافته است و بیشتر به رساله عملیه می‌ماند.<ref>ویژه نامه فاضلین نراقی، ش4، ص 36.</ref>
# وسیله النجاه: این کتاب نیز پیرامون فقه در دو مجلد تدوین شده است که جلد اول آن به مسائل مهم «طهارت و نماز» و جلد دوم آن به فروع مهم: «روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها، ذبح و شکار حیوانات اختصاص دارد.<ref>الذریعه، ج۲۵، ص ۸۵.</ref>
# تذکره الاحباب: این کتاب هم به سبک رساله عملیه نوشته شده است که ملا احمد نراقی در آن بر کتاب «تحفه الرضوه» پدر بزرگوارش حاشیه زده و سپس مسائل: زکات، خمس و صوم را بر آن اضافه نموده است.
# خلاصه المسائل<ref>تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۳ و ملا مهدی نراقی، منادی اخلاقی، عبدالرحیم اباذری، ص 91.</ref>
# مناسک حج<ref>تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۳ و ملا مهدی نراقی، منادی اخلاقی، عبدالرحیم اباذری، ص ۹۱.</ref>
# رساله در عصیر عنبی<ref>ویژه نامه کنگره فاضلین نراقی، ش ۴، ص ۳۴.</ref>


اين اثر جاويد در ميان فقيهان بزرگ شيعه يکي از کتابهاي دقيق فقهي به شمار مي آيد که به سبک استدلال و متقن نگارش يافته و داراي فروع متنوع و موضوعات مبتلا به فقهي است. اين کتاب طي دو قرن گذشته همواره در حوزه هاي علميه مورد توجه، استناد و استفاده عالمان و فقيهان سترگي مانند آيه الله سيد محمد کاظم يزدي صاحب (عروه الوثقي) قرار مي گرفته است.[15]
=== اصول فقه ===
# مناهج الاحکام فی الاصول
# اساس الاحکام.
# مفتاح الاحکام.
# عین الاصول.
# حجیه المظنه.<ref>الذریعه، ج۶، ص ۲۷۶.</ref>


کتاب فوق قبلا دوبار که مرحله دوم آن در سال 1325 ش. بود در ايران در دو جلد بزرگ رحلي، تهيه، تنظيم و چاپ شده است.[16] اخيراً با تلاش و تحقيق دست اندرکاران و محققان موسسه آل البيت در قم، در 19 جلد تهيه و تنظيم يافته و به مرحله چاپ رسيده است.
=== فقه و اصول ===
# عوائد الایام: این کتاب مجموعه ای از مسائل و قواعد فقه و اصول است و آن گونه که خود مؤلف در آغاز تذکر می‌دهد این نوشتار جهت حضور ذهن و با هدف یادداشت یافته‌های مؤلف از فقه و اصول و به مرور زمان نگارش یافته است. کتاب فوق دارای ۸۸ عائده است به همین خاطر نام «عوائد الایام» بر آن نهاده شده است. ملا احمد نراقی در یکی از عائده‌های آن به‌طور مستقل به بحث ولایت فقیه می‌پردازد که تا آن وقت هیچ‌یک از فقیهان عظام به این سبک از آن بحث نکرده بودند. توضیح پیرامون این موضوع مهم در بخش اندیشه خواهد آمد.


2. هدايه الشيعه الي احکام الشريعه.
=== کلام ===
# سیف الامه و برهان المله: این کتاب ارزشمند شامل مباحث دقیق کلامی و اعتقادی است. همان طوری که قبلاً اشاره شد، ملا احمد نراقی آن را در جواب شبهات فرد مسیحی به نام «هنری مارتین پادری» نگاشته است و در آن ضمن بهره‌برداری کامل از برهان‌های عقلی و نقلی با تتبع و تفحص لازم و کافی آن را به اتمام رسانده است. کتاب سیف الامه در ۳ باب تنظیم یافته که باب اول آن پیرامون مسائل و موضوعاتی است که مؤلف دانستن آن را پیش از ورود به موضوع اصلی برای مخاطبان لازم می‌شمارد. باب دوم در اثبات رسالت و نبوت پیامبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ است. در باب سوم، این اندیشمند توانا با استدلال عمیق و برهان دقیق به نقل و دفع شبهات هنری مارتین می‌پردازد.<ref>برای آگاهی بیشتر، ر.ک. آینه پژوهش، مقاله سیری در کتاب سیف الامه …، محمد جواد سلمانپور، ص ۱۱۲.</ref>


اين کتاب شامل فتاواي ملا احمد نراقي پيرامون مسائل فقهي است که بر خلاف «مستند الشيعه» استدلالي نگارش نيافته است و بيشتر به رساله عمليه مي ماند.[17]
=== اخلاق ===
# معراج السعاده: این کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز یکی از بهترین کتابهای فارسی در اخلاق به‌شمار می‌آید. همان طوری که از مقدمه مؤلف استنباط می‌شود کتاب معراج السعاده در ادامه و تکمیل راه پدر و کتاب «جامع السعادات» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربی نگاشته شده بود و عموم مردم نمی‌توانستند از محتوای آن بهره‌مند شوند. ملا احمد نراقی در واقع آن را تلخیص و ترجمه کرده و با اضافاتی بدیع، تحت عنوان «معراج السعاده» در اختیار جامعه اسلامی فارسی زبانان قرار داده است. از جمله مباحث ارزشمند این کتاب، موضوع عدالت اجتماعی و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم‌نظیر و پویا است. این کتاب از پنج فصل تشکیل یافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسایی قوای نفس و اخلاق ناپسند انسان بحث می‌شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حمیده از لغزشهاست. در باب چهارم شناسایی اخلاق حمیده و فضایل آن و چگونگی اکتساب آن مطرح می‌شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است. و البته هر کدام این ابواب خود، دارای فصول و زیر مجموعه‌های مقتضی و مناسب است.


3. وسيله النجاه
=== متفرقات ===
 
# حاشیه اکرثاوذوسیوس. (ریاضی).
اين کتاب نيز پيرامون فقه در دو مجلد تدوين شده است که جلد اول آن به مسائل مهم «طهارت و نماز» و جلد دوم آن به فروع مهم: «روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، خوردني ها و آشاميدني ها، ذبح و شکار حيوانات اختصاص دارد.[18]
# شرح محصل الهیئه (هیئت)
 
# جامع المواعظ. (پند نامه)<ref>ملا محمد مهدی نراقی، منادی اخلاق، ص ۹۲ و ۹۱.</ref>
4. تذکره الاحباب
# رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل: این کتاب حاوی موضوعات مختلف فقهی، اصولی، حدیثی و اعتقادی است که از سوی مردم از ساحت مقدس ملا احمد نراقی استفاده شده و آن عالم سخت کوش نیز به همه آن‌ها پاسخ داده است. سپس مجموعه این سؤالها و جواب‌ها توسط یکی از شاگردان مرحوم نراقی به نام محمد بن محمد یوسف میمه ای جوشقانی در ۲ مجلد جمع‌آوری و تنظیم شده است. جلد اول آن به مسائل فقهی اختصاص دارد و جلد دوم پیرامون اصول فقه، اعتقادات و متفرقات است. یک نسخه از آن در کتابخانه آیه الله گلپایگانی به شماره‌های: جلد اول ۹/۲۵، جلد دوم ۱۱۷/۲۶ موجود است که چندان کامل نیست، اما نسخه کامل آن در کتابخه مدرسه سلطانی (امام) کاشان نگهداری می‌شود و توسط محقق ارجمند حجه الاسلام طیار مراغه ای شناسایی و فهرست شده است. چنان‌که قطعات پراکنده‌ای از آن در کتابخانه مجلس و همچنین یک نسخه از جلد اول آن به شماره ۷۱۴۶ در کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی موجود است.<ref>ویژه نامه کنگره فاضلین نراقی، ش۴، ص ۲۶.</ref> این کتاب اخیراً توسط کنگره فاضلین نراقی به کوشش آیه الله رضا استادی تحقیق و تصحیح شده و در مرحله چاپ و نشر قرار گرفته است.
 
# الخزائن: این کتاب به گونهٔ «کشکول» پیرامون مسائل متفرقه از قبیل: حکایات، مطایبات، قواعد کلی علوم گوناگون و فواید دیگر نگارش یافته و همان طوری که از مقدمه آن بر می‌آید که فاضل نراقی آن را در تکمیل محتوای کتاب پدرش «مشکلات العلوم» به رشته تحریر درآورده است. اثر حاضر با تحقیق، تصحیح و تعلیق علامه حسن‌زاده آملی در سال ۱۳۷۸ ش. توسط انتشارات قیام در قم به زیور طبع آراسته شده است.
اين کتاب هم به سبک رساله عمليه نوشته شده است که ملا احمد نراقي در آن بر کتاب «تحفه الرضوه» پدر بزرگوارش حاشيه زده و سپس مسائل: زکات، خمس و صوم را بر آن اضافه نموده است.
# دیوان طاقدیس: این اثر ادبی با بیش از چهار صد صفحه، مجموعه اشعار و قصیده‌های نفیس ملا احمد نراقی در پند و اندرز حاکمان و پادشاهان و سایر مردم است که به نمونه ای از آن اشاره شد. چنان‌که بخشی از آن شامل نکته‌های ظریف ا خلاقی، عرفانی و بخش دیگرش هم حاوی سروده‌هایی در مصیبت امام حسین ـ علیه السلام ـ و یاران شهید آن حضرت است. در این وادی نیز ملا احمد نراقی تحت تأثیر دیوان «طائر قدسی» پدر واقع گشته و راه او را پی گرفته است. ملا احمد در فنون شعری نیز مهارت داشت و به صفایی تخلص می‌کرد و بیشتر اشعار او اخلاقی، عاشقانه، ذوقی و عارفانه بوده است:
 
{{شعر
5. خلاصه المسائل[19]
| عنوان = ملا احمد نراقی، دیوان اشعار، منتخب غزلیات و قطعات، شماره۲۹|ساقی به یاد یار بده ساغری ز می|از آن گنه چه باک که باشد به یاد وی|من ژنده پوش یارم و دارم به جان او|ننگ از قبای قیصر و عار از کلاه وی|شرمم ز فقر باد، مقابل کنم اگر|با گنج فقر شهر صفاهان و ملک ری
 
| شاعر = ملا احمد نراقی
6. مناسک حج[20]
| منبع = ملا احمد نراقی، دیوان اشعار، منتخب غزلیات و قطعات، شماره۲۹|تا کی دلا به مدرسه طامات و ترهات|بشنو حدیث یار دو روزی ز نای و نی|واعظ مگو حدیث بهشت و قصور و حور|ما توسن هوی و هوس کرده ایم پی|ما عندلیب گلشن قدسیم و باغ ما|ایمن بود ز باد خزان و هوای دی|زاهد برو چه طعنه ی مستی زنی که هست|مست از خیال دوست «صفایی» نه مست می
 
}}
7. رساله در عصير عنبي[21]
 
اصول فقه
 
8. مناهج الاحکام في الاصول
 
9. اساس الاحکام.
 
10. مفتاح الاحکام.
 
11. عين الاصول.
 
12. حجيه المظنه.[22]
 
فقه و اصول
 
13. عوائد الايام
 
اين کتاب مجموعه اي از مسائل و قواعد فقه و اصول است و آن گونه که خود مؤلف در آغاز تذکر مي دهد اين نوشتار جهت حضور ذهن و با هدف يادداشت يافته هاي مؤلف از فقه و اصول و به مرور زمان نگارش يافته است. کتاب فوق داراي 88 عائده است به همين خاطر نام «عوائد الايام» بر آن نهاده شده است. ملا احمد نراقي در يکي از عائده هاي آن به طور مستقل به بحث ولايت فقيه مي پردازد که تا آن وقت هيچ يک از فقيهان عظام به اين سبک از آن بحث نکرده بودند. توضيح پيرامون اين موضوع مهم در بخش انديشه خواهد آمد.
 
کلام


14. سيف الامه و برهان المله
== پویایی در اندیشه ==
ملا احمد نراقی در حلقه نورانی آن سلسله از فقیهان شیعه قرار دارد که در طول تاریخ با افکار و اندیشه‌های نو و پویا، انقلاب بزرگ فقهی و فرهنگی ایجاد کردند و کارآمدی فقه شیعه و کارایی اسلام و تشیع را برای همیشه تضمین نمودند و به اثبات رساندند و به همین سبب نیز خود در تاریخ زنده و جاوید به یادگار ماندند. در این بخش به دو نمونه از افکار و اندیشه‌های این عالم بزرگ نظر می‌افکنیم: ولایت مطلقه فقیه و زهد مثبت.


اين کتاب ارزشمند شامل مباحث دقيق کلامي و اعتقادي است. همان طوري که قبلا اشاره شد، ملا احمد نراقي آن را در جواب شبهات فرد مسيحي به نام «هنري مارتين پادري» نگاشته است و در آن ضمن بهره برداري کامل از برهان هاي عقلي و نقلي با تتبع و تفحص لازم و کافي آن را به اتمام رسانده است. کتاب سيف الامه در 3 باب تنظيم يافته که باب اول آن پيرامون مسائل و موضوعاتي است که مؤلف دانستن آن را پيش از ورود به موضوع اصلي براي مخاطبان لازم مي شمارد. باب دوم در اثبات رسالت و نبوت پيامبر بزرگ اسلام ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ است. در باب سوم، اين انديشمند توانا با استدلال عميق و برهان دقيق به نقل و دفع شبهات هنري مارتين مي پردازد.[23]
=== ولایت مطلقه فقیه ===
از مسائل مهمی که ملا احمد نراقی را از سایر فقیهان متمایز می‌سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه‌جانبه فقیه» جامع‌الشرایط است که او این موضوع سرنوشت ساز را برای نخستین بار به‌طور منسجم، مستدل و جامع در عائده ۵۴ از کتاب «عوائد الایام» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه بر خلاف این توهم باطل بحث فوق همواره در کتابهای فقهی شیعه و در محافل علمی حوزه‌ها به‌طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان‌که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین می‌نویسد:


اخلاق
«


15. معراج السعاده.
«... به تحقیق، من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می‌دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می‌کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمی‌دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می‌باشد. از طرفی با این که این مسئله خیلی مهم و سرنوشت ساز است ولی متأسفانه منقح نشده است.»<ref>عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص ۵۳۰.</ref>


اين کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز يکي از بهترين کتابهاي فارسي در اخلاق به شمار مي آيد. همان طوري که از مقدمه مؤلف استنباط مي شود کتاب معراج السعاده در ادامه و تکميل راه پدر و کتاب «جامع السعادات» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربي نگاشته شده بود و عموم مردم نمي توانستند از محتواي آن بهره مند شوند. ملا احمد نراقي در واقع آن را تلخيص و ترجمه کرده و با اضافاتي بديع، تحت عنوان «معراج السعاده» در اختيار جامعه اسلامي فارسي زبانان قرار داده است. از جمله مباحث ارزشمند اين کتاب، موضوع عدالت اجتماعي و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم نظير و پويا است. اين کتاب از پنج فصل تشکيل يافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسايي قواي نفس و اخلاق ناپسند انسان بحث مي شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حميده از لغزشهاست. در باب چهارم شناسايي اخلاق حميده و فضايل آن و چگونگي اکتساب آن مطرح مي شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است. و البته هر کدام اين ابواب خود، داراي فصول و زير مجموعه هاي مقتضي و مناسب است.
بنابر این هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم‌نظیر و با یک بینش نوین حکومتی وارد عرصه پرمخاطره اجتهاد و فقاهت شد و این موضوع ریشه دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «ولایت فقیه» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده، درآورد و به جامعه اسلامی تحویل داد. فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ به تحلیل عقلی این احادیث می‌پردازد و می‌نویسد:


متفرقات
«... براستی از مسائل آشکاری که هر عامی و عالمی آن را می‌فهمد و به آن حکم می‌کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا مرگ بگوید: فلانی وارث من، مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانونگزاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می‌باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ‌کس در کلام پیامبر شک نمی‌کند و این مطلب از آن گفتار فوری به ذهن تبادر می‌کند …»<ref>عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص۵۳۷.</ref>


16. حاشيه اکرثاوذوسيوس. (رياضي).
آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به ولایت مطلقه فقیه اشاره می‌کند:


17. شرح محصل الهيئه (هيئت)
«... کلما ان للنبی ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و الامام الذینهم سلاطین الانام و حصون الاسلام، فیه الولایه و کان لهم فللفقیه ایضاً ذلک الا ما اخرجه الدلیل من اجماع اونص او غیرهما …»<ref>عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص۵۳۶.</ref>


18. جامع المواعظ. (پند نامه) [24]
هر امری که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ در آن ولایت دارند از این جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامی بودند، امروز در زمان غیبت تمام آن ولایت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع‌الشرایط انتقال می‌یابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اینان بر دوش گرفته‌اند.


19. رسائل و مسائل في حل غوامض المسائل.
=== زهد مثبت ===
 
گویند درویشی، نام ملا احمد نراقی و تعریف کتاب معراج السعادهٔ او را شنیده و به توهم این که این فقیه بزرگ، فردی منزوی و زاهد (به معنای منفی) است، به شدت مرید و شیفته وی شده بود؛ زیرا در مسلک درویشان و صوفیان، گوشه نشینی و بی‌تفاوتی نسبت به امور و مشکلات مردم، ارزش و زهد تلقی می‌گردد و مسئوولیت داشتن و از طریق آن به گرفتاری‌های مردم رسیدگی کردن دنیا و ضد ارزش به‌شمار می‌آید. به همین سبب روزی درویش به قصد زیارت ملا احمد نراقی وارد شهر کاشان می‌شود و چون دستگاه ریاست، رفت و آمد و مراجعه مردم را به وی می‌بیند، اندکی از ارادتش نسبت به او کاسته می‌شود. از سوی دیگر ملا احمد نراقی هم در دیدارهایی که با درویش انجام می‌دهد متوجه این موضوع می‌گردد. روز سوم درویش می‌گوید که تصمیم دارد به کربلا برود. ملا احمد در جواب می‌گوید: چه بهتر که من هم چنین قصدی داشتم. پس صبر کن تا با هم حرکت کنیم. در این‌جا درویش می‌پرسد، چند روز باید صبر کنم تا شما آماده شوید؟ جواب می‌شنود: همین الان مهیا هستم. این سخن باعث شگفتی درویش شده، پرسش را دوباره تکرار می‌کند و جواب را به همان ترتیب دریافت می‌نماید. سپس با هم این سفر را آغاز می‌کنند. وقتی به چند فرسخی قم می‌رسند به خاطر رفع خستگی در کنار چشمه ای اتراق می‌کنند. در این حال درویش به نظر ناراحت می‌رسد و به فکر فرومی‌رود. ملا احمد نراقی علت را می‌پرسد، درویش می‌گوید: کشکول خود را در خانه شما جا گذاشته‌ام. نراقی می‌فرماید: این که چیزی نیست وقتی از سفر بازگشتیم، آن را تحویل می‌گیری. او قبول نمی‌کند و می‌گوید: من به این کشکول خیلی علاقه مندم. ملا احمد سؤال می‌کنم: آیا نمی‌توانی مدتی بدون کشکول باشی؟ او جواب می‌دهد: من تبرزین خودم را می‌خواهم و آماده بازگشت به کاشان می‌شود. در این هنگام آن فقیه زاهد و پارسا می‌فرماید: ای دروش! من به آن ریاست و مقام و منزلتی که در کاشان دارم، اینقدر وابسته نیستم که تو، به این کشکول خود وابسته ای؟!<ref>در اقتصاد، استاد حسین مظاهری، ص ۶.</ref>
اين کتاب حاوي موضوعات مختلف فقهي، اصولي، حديثي و اعتقادي است که از سوي مردم از ساحت مقدس ملا احمد نراقي استفاده شده و آن عالم سخت کوش نيز به همه آن ها پاسخ داده است. سپس مجموعه اين سوالها و جواب ها توسط يکي از شاگردان مرحوم نراقي به نام محمد بن محمد يوسف ميمه اي جوشقاني در 2 مجلد جمع آوري و تنظيم شده است. جلد اول آن به مسائل فقهي اختصاص دارد و جلد دوم پيرامون اصول فقه، اعتقادات و متفرقات است. يک نسخه از آن در کتابخانه آيه الله گلپايگاني به شماره هاي: جلد اول 9/25، جلد دوم 117/26 موجود است که چندان کامل نيست، اما نسخه کامل آن در کتابخه مدرسه سلطاني (امام) کاشان نگهداري مي شود و توسط محقق ارجمند حجه الاسلام طيار مراغه اي شناسايي و فهرست شده است. چنان که قطعات پراکنده اي از آن در کتابخانه مجلس و همچنين يک نسخه از جلد اول آن به شماره 7146 در کتابخانه آيه الله مرعشي نجفي موجود است.[25]
 
اين کتاب اخيرا توسط کنگره فاضلين نراقي به کوشش آيه الله رضا استادي تحقيق و تصحيح شده و در مرحله چاپ و نشر قرار گرفته است.
 
20. الخزائن.
 
اين کتاب به گونه ي «کشکو­ل» پيرامون مسائل متفرقه از قبيل: حکايات، مطايبات، قواعد کلي علوم گوناگون و فوايد ديگر نگارش يافته و همان طوري که از مقدمه آن بر مي آيد که فاضل نراقي آن را در تکميل محتواي کتاب پدرش «مشکلات العلوم» به رشته تحرير در آورده است. اثر حاضر با تحقيق، تصحيح و تعليق علامه حسن زاده آملي در سال 1378 ش. توسط انتشارات قيام در قم به زيور طبع آراسته شده است.
 
21. ديوان طاقديس
 
اين اثر ادبي با بيش از چهار صد صفحه، مجموعه اشعار و قصيده هاي نفيس ملا احمد نراقي در پند و اندرز حاکمان و پادشاهان و ساير مردم است که به نمونه اي از آن اشاره شد. چنان که بخشي از آن شامل نکته هاي ظريف ا خلاقي، عرفاني و بخش ديگرش هم حاوي سروده هايي در مصيبت امام حسين ـ عليه السلام ـ و ياران شهيد آن حضرت است. در اين وادي نيز ملا احمد نراقي تحت تأثير ديوان «طائر قدسي» پدر واقع گشته و راه او را پي گرفته است.
 
== پويايي در انديشه ==
ملا احمد نراقي در حلقه نوراني آن سلسله از فقيهان شيعه قرار دارد که در طول تاريخ با افکار و انديشه هاي نو و پويا، انقلاب بزرگ فقهي و فرهنگي ايجاد کردند و کارآمدي فقه شيعه و کارآيي اسلام و تشيع را براي هميشه تضمين نمودند و به اثبات رساندند و به همين سبب نيز خود در تاريخ زنده و جاويد به يادگار ماندند. در اين بخش به چند نمونه از افکار و انديشه هاي اين عالم بزرگ نظر مي افکنيم:
 
== ولايت مطلقه فقيه ==
از مسائل مهمي که ملا احمد نراقي را از ساير فقيهان متمايز مي سازد، بحث مبسوط و شفاف وي پيرامون «ولايت همه جانبه فقيه» جامع الشرايط است که او اين موضوع سرنوشت ساز را براي نخستين بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده 54 از کتاب «عوائد الايام» خويش مطرح کرده است. البته اين هرگز بدان معنا نيست که اين بحث در آثار فقيهان پيشين عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه بر خلاف اين توهم باطل بحث فوق همواره در کتابهاي فقهي شيعه و در محافل علمي حوزه ها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقي به اين نکته توجه داشته و در آغاز اين بحث چنين مي نويسد:
 
« ... به تحقيق، من فقها و نويسندگان کتب فقهي را ديدم که در زمان غيبت، بسياري از اموري را به حاکم وقت ارجاع مي دهند و ولايت او را در اکثر کارها امضا مي کنند. اما در اين خصوص هيچ دليلي ارائه نمي دهند، اگر هم بعضي دليل آوردند، دليلشان ناتمام مي باشد. از طرفي با اين که اين مسأله خيلي مهم و سرنوشت ساز است ولي متأسفانه منقح نشده است.»[26]
 
بنابر اين هنر ملا احمد نراقي در اين بود که با تيزبيني و شجاعت کم نظير و با يک بينش نوين حکومتي وارد عرصه پرمخاطره اجتهاد و فقاهت شد و اين موضوع ريشه دار و اصيل را از پراکندگي رهانيد و بدان انسجام، استحکام و پويايي بخشيد. او با تلاش فقيهانه، مقوله «ولايت فقيه» را از لابلاي متون فقهي، اصولي و کلامي استنباط کرد و بيرون کشيد و آن را براي اولين بار به شکل يک اصل، مبنا، پايه و قاعده، درآورد و به جامعه اسلامي تحويل داد. فاضل نراقي در اين باب با استناد به نوزده روايت از امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ به تحليل عقلي اين احاديث مي پردازد و مي نويسد:
 
« ... براستي از مسائل آشکاري که هر عامي و عالمي آن را مي فهمد و به آن حکم مي کند، اين است که: هرگاه پيامبري، هنگام سفر يا مرگ بگويد: فلاني وارث من، مانند من، در جاي و مقام من است، جانشين، امين و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکميت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنيد، گردش امور و قانونگزاري به دست اوست و او سرپرست رعيت من مي باشد، هر ولايتي که در اداره امور مردم بر پيامبر بود، براي او نيز هست. به طوري که هيچ کس در کلام پيامبر شک نمي کند و اين مطلب از آن گفتار فوري به ذهن تبادر مي کند ...»[27]
 
آن گاه در بخش ديگر از اين بحث اين گونه به ولايت مطلقه فقيه اشاره مي کند:
 
« ... کلما ان للنبي ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و الامام الذينهم سلاطين الانام و حصون الاسلام، فيه الولايه و کان لهم فللفقيه ايضاً ذلک الا ما اخرجه الدليل من اجماع اونص او غيرهما ...»[28]
 
هر امري که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ در آن ولايت دارند از اين جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامي بودند، امروز در زمان غيبت تمام آن ولايت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع الشرايط انتقال مي يابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اينان بر دوش گرفته اند.
 
== زهد مثبت ==
گويند درويشي، نام ملا احمد نراقي و تعريف کتاب معراج السعاده ي او را شنيده و به توهم اين که اين فقيه بزرگ، فردي منزوي و زاهد (به معناي منفي) است، به شدت مريد و شيفته وي شده بود. زيرا در مسلک درويشان و صوفيان، گوشه نشيني و بي تفاوتي نسبت به امور و مشکلات مردم، ارزش و زهد تلقي مي گردد و مسئووليت داشتن و از طريق آن به گرفتاري هاي مردم رسيدگي کردن دنيا و ضد ارزش به شمار مي آيد. به همين سبب روزي درويش به قصد زيارت ملا احمد نراقي وارد شهر کاشان مي شود و چون دستگاه رياست، رفت و آمد و مراجعه مردم را به وي مي بيند، اندکي از ارادتش نسبت به او کاسته مي شود. از سوي ديگر ملا احمد نراقي هم در ديدارهايي که با درويش انجام مي دهد متوجه اين موضوع مي گردد. روز سوم درويش مي گويد که تصميم دارد به کربلا برود. ملا احمد در جواب مي گويد: چه بهتر که من هم چنين قصدي داشتم. پس صبر کن تا با هم حرکت کنيم. در اين جا درويش مي پرسد، چند روز بايد صبر کنم تا شما آماده شويد؟ جواب مي شنود: همين الان مهيا هستم. اين سخن باعث شگفتي درويش شده، پرسش را دوباره تکرار مي کند و جواب را به همان ترتيب دريافت مي نمايد. سپس با هم اين سفر را آغاز مي کنند. وقتي به چند فرسخي قم مي رسند به خاطر رفع خستگي در کنار چشمه اي اتراق مي کنند. در اين حال درويش به نظر ناراحت مي رسد و به فکر فرو مي رود. ملا احمد نراقي علت را مي پرسد، درويش مي گويد: کشکول خود را در خانه شما جا گذاشته ام. نراقي مي فرمايد: اين که چيزي نيست وقتي از سفر بازگشتيم، آن را تحويل مي گيري. او قبول نمي کند و مي گويد: من به اين کشکول خيلي علاقه مندم. ملا احمد سوال مي کنم: آيا نمي تواني مدتي بدون کشکول باشي؟ او جواب مي دهد: من تبرزين خودم را مي خواهم و آماده بازگشت به کاشان مي شود. در اين هنگام آن فقيه زاهد و پارسا مي فرمايد: اي دروش! من به آن رياست و مقام و منزلتي که در کاشان دارم، اينقدر وابسته نيستم که تو، به اين کشکول خود وابسته اي؟![29]


== رحلت ==
== رحلت ==
در سال هاي (1245 و 1244 هـ . ق) بيماري وبا فراگير شده و بسياري از مردم را به کام مرگ کشيده بود. بدين ترتيب ملا احمد نراقي هم در اين ايام دچار اين بيماري شد و چشم از جهان فرو بست و به ديار ابدي شتافت. پيکرش از کاشان به نجف اشرف انتقال يافت و در کنار پدرش ملا محمد مهدي نراقي به خاک سپرده شد. تاريخ دقيق رحلت اين عالم بزرگ چندان روشن نيست. اغلب محققان مانند: شيخ عباس قمي.[30] شيخ آقا بزرگ تهراني،[31] خوانساري[32] محمد رضا مظفر، علي اکبر دهخدا[33] و ... آن را سال (1244 هـ . ق) نوشتند، برخي هم مثل: سيد محسن امين[34] و مدرس تبريزي[35] ميان (1245 ـ 1244 هـ . ق) و بين 23 ربيع الثاني (1244 هـ . ق) و اوائل (1245 هـ . ق) به شيخ انصاري و در ذيقعده همين سال به برادرش ملا محمد مهدي معروف به (آقا بزرگ) اجازه روايت داده و در ربيع الاول (1245 هـ . ق) کتاب «قضا و شهادت» از مستند الشيعه را نگارش کرده است.[36] چنين نتيجه گرفته که تاريخ رحلت آن فقيه فرزانه روز 23 ربيع الثاني (1245 هـ . ق) منحصر مي شود.[37] در حالي که اين قول هم مجرد احتمال است و نظر قطعي نمي تواند به شمار آيد.
در سال‌های (۱۲۴۵ و ۱۲۴۴ هـ. ق) بیماری وبا فراگیر شده و بسیاری از مردم را به کام مرگ کشیده بود. بدین ترتیب ملا احمد نراقی هم در این ایام دچار این بیماری شد و چشم از جهان فروبست و به دیار ابدی شتافت. پیکرش از کاشان به نجف اشرف انتقال یافت و در کنار پدرش ملا محمد مهدی نراقی به خاک سپرده شد. تاریخ دقیق رحلت این عالم بزرگ چندان روشن نیست. اغلب محققان مانند: شیخ عباس قمی.<ref>فوائد الرضویه، ص 41.</ref> شیخ آقا بزرگ تهرانی،<ref>الذریعه، ج۶، ص ۲۷۶ و…</ref> خوانساری<ref>وضات الجنات، محمد باقر موسوی، ج۱، ص ۹۷.</ref> محمد رضا مظفر، علی اکبر دهخدا<ref>لغت نامه دهخدا، ج1، ۱۴۶۴ و ۱۳۸۳.</ref> و … آن را سال (۱۲۴۴ هـ. ق) نوشتند، برخی هم مثل: سید محسن امین<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص ۱۸۳.</ref> و مدرس تبریزی<ref>ریحانه الادب، میرزا محمد علی مدرس تبریزی، ج۶، ص ۱۶۳.</ref> میان (۱۲۴۵–۱۲۴۴ هـ. ق) و بین ۲۳ ربیع الثانی (۱۲۴۴ هـ. ق) و اوائل (۱۲۴۵ هـ. ق) به شیخ انصاری و در ذیقعده همین سال به برادرش ملا محمد مهدی معروف به (آقا بزرگ) اجازه روایت داده و در ربیع الاول (۱۲۴۵ هـ. ق) کتاب «قضا و شهادت» از مستند الشیعه را نگارش کرده است.<ref>عوائد الایام، ص 64.</ref> چنین نتیجه گرفته که تاریخ رحلت آن فقیه فرزانه روز ۲۳ ربیع الثانی (۱۲۴۵ هـ. ق) منحصر می‌شود.<ref>اندیشه‌های سیاسی محقق نراقی، محمد صادق مزینانی، ص ۴۱.</ref> در حالی که این قول هم مجرد احتمال است و نظر قطعی نمی‌تواند به‌شمار آید. بعضی دیگر نیز تردید کرده‌اند با توجه به این که ملا احمد نراقی در شوال رحلت فرموده‌است(۱۲۴۴ هـ. ق).
 
(ترديد کرده اند، بعضي ديگر نيز با توجه به اين که ملا احمد نراقي در شوال (1244 هـ . ق))


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =تاریخ تمدن اسلامی
  | شاخه اصلی =تاریخ تمدن اسلامی
خط ۲۲۷: خط ۱۵۶:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
خط ۲۳۵: خط ۱۶۴:
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =
  | کیفیت =
  | کیفیت =
خط ۲۴۲: خط ۱۷۱:
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}


[[رده: تاریخ تمدن اسلامی]]
[[رده:تاریخ تمدن اسلامی]]
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۴


سؤال

ملا احمد نراقی کیست؟


احمد نراقی معروف به فاضل نراقی (۱۱۸۵–۱۲۴۵ق) فرزند ملا مهدی نراقی از عالمان شیعه در قرن سیزدهم هجری بود. او پس از وفات پدرش، مرجعیت را در کاشان عهده‌دار شد. فاضل نراقی، تألیفات متعددی در علوم مختلف اسلامی دارد که مستند الشیعة، عوائد الایام و کتاب اخلاقی معراج السعادة معروف‌ترین آنها هستند. او در حمله روس‌ها به ایران و اشغال مناطقی از آن، سرپرستی مردم در تظاهرات را برعهده داشت.[۱]

تولد و تحصیلات

این فقیه بزرگ‌سال (۱۱۸۵ هـ. ق) در شهر نراق از توابع شهرستان کاشان دیده به جهان گشود. وی مقدمات و بیشتر دروس متوسط و عالی را در محضر پدر دانشمندش مرحوم ملا محمد مهدی نراقی تحصیل نمود. سال (۱۲۰۵ هـ. ق) که بیست بهار از عمرش می‌گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت نجف اشرف هجرت کرد و در آن جا مدتی از حوزه درسی عالم بزرگوار وحید بهبهانی بهره برد؛ اما پس از اندکی در همین سال استاد کل وحید بهبهانی به رحمت ایزدی پیوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (۱۲۰۹ هـ. ق) پدرش ملا مهدی را هم از دست داد؛ پدر اندیشمندی که وی بیشتر اندوخته‌های علمی خود را از او به ارث برده بود.

ملا احمد نراقی سه سال پس از رحلت پدر در تاریخ (۱۲۱۲ هـ. ق) به قصد زیارت عتبات عالیات بار دیگر عزم سفر نمود و این بار به تنهایی به نجف اشرف هجرت کرد. در این شهر علم و حکمت، از حوزه درسی فقیهان بزرگی مانند: سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطا استفاده‌های شایانی برد. این فقیه فرزانه مدتی هم در کربلا در جوار حرم حسینی ساکن شد و از محضر میرزا مهدی شهرستانی و آقا سید علی کربلایی بهره علمی برد.[۲] و در علوم و فنون مختلف از جمله: فقه، اصول عقاید، اخلاق، شعر، عرفان، فلسفه، منطق، حساب و هندسه و … به مراتب عالی رسید و صاحب نظر شد.

رسالت اجتماعی

ملا احمد نراقی پس از تکمیل تحصیل به زادگاه خود بازگشت. وی در شهر کاشان سکونت اختیار کرد و چون از جایگاه مناسب علمی و موقعیت خود مردمی برخوردار بود، به مقام مرجعیت دینی رسید و همانند پدرش زعامت مذهبی و سیاسی مردم آن سامان و نواحی را به عهده گرفت.[۳]

او همواره به فکر رفاه و آسایش توده مردم مستضعف بود و در مواقع مختلف به دفاع از حقوق مردم مظلوم منطقه برخاست و با ظالمان و سرکشان به ستیز پرداخت. در ادامه این ظلم ستیزی با حاکمان ظالم منطقه و حتی با حکومت وقت ایران (فتح علی شاه قاجار) درگیر شد. چنان‌که در کتاب‌های تاریخی آمده است حاکمانی که از سوی فتحعلی شاه برای منطقه کاشان گماشته می‌شدند چند بار به خاطر رفتار و کردار ستمکارانه شاه نسبت به مردم، توسط ملا احمد نراقی از این سمت دولتی عزل شدند. این سبب ناخشنودی شاه شد. بنابر این آن عالم بزرگ را به تهران فراخواند و او را به اخلال در امر مملکت متهم کرد. ملا احمد نراقی در جواب شاه آستین‌ها را بالا برد و دست‌های خود را به طرف آسمان گرفت و خطاب به پروردگار عرض کرد:

«... بار خدایا! این سلطان ظالم، حاکم ظالمی را بر مردم قرار داد و من رفع ظلم کردم و این ظالم بر من عصبانی است …»[۴]

و چون اراده کرد نفرین کند شاه بلند شد، دست‌های او را گرفت و از وی عذرخواهی کرد و با مشورت و موافقت ملا احمد، یک فرد لایقی را برای ولایت کاشان منصوب نمود. از این قضیه تاریخی علاوه بر نفوذ و قدرت معنوی ملا احمد نراقی در میان توده مردم می‌توان دریافت که فتحلی شاه با آن همه کبر و غرور و جاه و جبروتش به مقام معنوی ملا احمد واقف بوده و به آن اعتقاد داشته است به همین سبب با خواهش و تمنا و پوزش از نفرین او مانع می‌شود.

اوضاع سیاسی ایران

دوران ملا احمد نراقی هم‌زمان با سلطنت پادشاهان زند و قاجار بوده است. هنگام سلطنت کریم خان زند، او ایام کودکی و نوجوانی خود را پشت سر می‌گذاشت و مهمترین دوران حیات این فقیه سترگ با حکومت آقا محمد خان و فتحعلی شاه از سلسله قاجار مقارن بوده است. سال (۱۱۹۳ هـ. ق) که ملا احمد هشت ساله بود کریم خان زند پس از نزدیک به سی و یک سال سلطنت چشم از جهان فروبست.[۵]

سفر ایشان به عتبات عالیات جهت ادامه و تکمیل تحصیل بود. سال (۱۲۱۳ هـ. ق) فتحعلی شاه به حکومت رسید و تا حدودی توانست موقعیت خود را تثبیت کند و بر اوضاع مسلط شود.

حکم جهاد

چند سال بعد، هنگامی که ملا احمد نراقی از نجف به وطن خود کاشان بازگشت و مرجعیت، رهبری و هدایت مردم را بر دوش گرفت، حوادث سرنوشت سازی به وقوع پیوست که یکی از مهمترین آن‌ها جنگ‌های ایران و روس بود. فقیه مجاهد ملا احمد نراقی در این جنگ نابرابر بیدرنگ وارد عرصه پیکار شد و همراه سایر فقیهان و عالمان شیعه به صدور حکم جهاد بر ضد تجاوزات دولت روسیه اقدام کرد و مردم را به مبارزه و پیکار با دشمن غاصب فراخواند.

در سنگر جهاد

در این هنگام فقیهان عظام شیعه و دانشوران نجف و کاظمین مانند آیه الله سید علی طباطبایی و شیخ جعفر کاشف الغطا اعلام جهاد کردند. آیه الله سید محمد طباطبایی، معروف به مجاهد، عالمان بلاد را از موضوع آگاه ساخت و همه شخصیت‌های مذهبی را در صدور فتوای جهاد بر ضد دولت تجاوز گر روسیه متحد نمود. بعد با ارسال نامه‌هایی به فتحعلی شاه تأکید کرد که مانع از ظلم و جور ایادی دولت روس شود؛ در غیر این صورت خود این مسئولیت را بر دوش خواهد گرفت.[۶]

فتحعلی شاه که در مقابل تصمیم قاطعانه عالمان دینی چاره ای جز تسلیم نداشت با درخواست آنان موافقت کرد. آیه الله سید محمد مجاهد با عده ای از دانشوران وارد ایران شد و در تهران جلوس کرد و همه عالمان برجسته ایران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقیهان بزرگ شهرها از جمله ملااحمد نراقی به این ندا، لبیک گفتند و به جمع فقیهان مجاهد پیوستند. و حتی در جبهه جنگ نیز حاضر شدند. یکی از مورخان که از نزدیک این رخداد را تعقیب کرده، در این باره چنین می‌نویسد:

«... و روز شنبه هیجدهم (ذیقعهده سال ۱۲۴۱) جناب حاجی ملا احمد نراقی کاشانی که از تمامت علمای اثنا عشریه فضیلتش زیادت بود به اتفاق حاجی ملا عبدالوهاب قزوینی و جماعتی دیگر از علماء و حاجی ملا محمد پسر حاجی ملا احمد نراقی که او نیز قدوه مجتهدین بود، از راه برسید. تمامت شاهزادگان و قاطبه امرا و اعیان نیز به استقبال بیرون شتافتند و جنابش را تکبیر و تهلیل و مکانت و محلی جلیل فرود آوردند و این جمله مجتهدین که انجمن بودند به اتفاق فتوا راندند که هر کس از جهاد با روسیان بازنشیند از اطاعت یزدان سربرتافته، متابعت شیطان کرده باشد …»[۷]

جالب این که وقتی میرزا عبدالوهاب معتمد الدوله و میرزا ابوالحسن خان، وزیر امور خارجه با این تصمیم به مخالفت برخاستند، علما در جواب آن‌ها پیامهایی دادند و نوشتند که: «همانا شما را در عقیدت و کیش خود فتوری است و اگر نه چگونه جهاد با کافران را مکروه می‌شمارید؟» در این حال آن‌ها ساکت شدند. یا هنگامی که سفیر روس در ایران با ترفندهایی در تکاپو بود تا علما را از این اندیشه بازدارد، آنان با صراحت اعلام کردند که: «در شریعت ما با کفار از در مهر و حفاوت سخن کردن گناهی بزرگ باشد. اگر چه روسیان از حدود ایران بیرون شوند هم جهاد با ایشان را واجب دانیم.»[۸]

ملا احمد نراقی، تنها به صدور حکم جهاد بسنده نکرد، بلکه همراه سایر عالمان و فقیهان بزرگ از تهران خارج شد و به سوی آذربایجان، خط مقدم جبهه جنگ حرکت کرد و با حضور خود در شهر تبریز و مناطق مختلف آذربایجان مردم را بر ضد اشغالگران روسی، بسیج و روشنگری نمود.[۹]

در جبهه فرهنگی

دوران زعامت و مرجعیت ملا احمد نراقی و حضور او در شهر کاشان را می‌توان یکی از بحرانی‌ترین مقاطع تاریخی ایران و جهان نامید. در این برهه از تاریخ میان قدرتهای بزرگ جهانی تکاپوی عمیقی در جهت دست یابی به منابع کشورهای آسیایی و آفریقایی آغاز شده بود که به «سیاست مستعمراتی» معروف شده بود. در این میان، کشور ایران به خاطر موقعیت استراتژی و ارتباط دیرینه ای که با کشور هند داشت از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و در آغاز عصر این سیاست، ایران جزء اولین کشورهای مورد نظر و رقابت استعمارگران بود. این سیاست استعماری در آن مقطع در ابعاد و عرصه‌های گوناگون اعمال و تعقیب می‌شد که تهاجم در عرصه فرهنگی و شکستن سنگرهای اعتقادی مردم ایران، یکی از برنامه‌های این دسیسه استعماری به‌شمار می‌آمد.

دشمنان اسلام به ویژه سردمداران دولت انگلیس که همواره به دنبال غارت منافع ملی و مذهبی ملتهای مسلمان بودند، پیش از این در عصر صفوی به خوبی تجربه کرده بودند که حضور اسلام و روحانیت شیعه، بزرگ‌ترین مانع تحقق اهداف شوم آن‌ها در این سرزمین است و هیچ چیزی به اندازه اسلام و روحانیت برای آنان شکننده نیست؛ لذا برای درهم شکستن این دو نیروی معنوی به‌طور همه‌جانبه سرمایه‌گذاری می‌کردند.

یکی از این اقدامات شوم، فعالیت‌های جسورانه فردی به نام «هنری مارتین» از گروه «پادریان» در ایران بود. او به عنوان یک کشیش و مبلغ مسیحی در طول یازده ماه اقامت خود در ایران علاوه بر ترجمه انجیل و عهد جدید، کتابی به نام «میزان الحق» در حقانیت دین مسیح و در آیین مقدس اسلام و رسالت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و نفی وحی و قرآن نگاشت و با پشتکار و جسارت عجیبی با عالمان اسلام به مشاجره و مناظره پرداخت. هنری مارتین با ترفندهایی که آموخته بود در شبهه افکنی و ایجاد تردید میان جوانان بسیار ماهر بود چنان‌که توانست در این زمینه به موفقیت‌هایی هم دست یابد. مأموریت او در سال ۱۲۲۷ هـ. ش در ایران به پایان رسید و عازم کشور ترکیه شد و در همان سال درگذشت؛ اما سالیان دراز شبهات او در میان محافل علمی و عمومی مردم باقی و مطرح بود.[۱۰]

در آن ایام پاسخ‌های بسیاری در نفی نظرها و شبهه‌های مارتین پادری نوشته شد؛ اما چون اغلب نویسندگان آن از مایه علمی لازم و کافی بهره‌مند نبودند، نه تنها نتوانستند از عمق تأثیرات آن بکاهند؛ بلکه خود باعث تحکیم این جبهه شوم فرهنگی شدند. در این میان فقط سه نگارش از استحکام و برهان قاطعی برخوردار بود که بارزترین آن کتاب «سیف الامه و برهان المله» نوشته ملا احمد نراقی بود که توضیح آن در بخش آثار خواهد آمد. این فقیه پرتلاش در پویایی، رسایی و گویا کردن محتوای این کتاب سنگ تمام گذاشت و در تکمیل آن با ده نفر از شخصیت‌های یهود به مذاکره علمی نشست.[۱۱]

در این کتاب غیرت دینی، احساس مسئوولیت اجتماعی، شجاعت و شهامت علمی ملا احمد نراقی به وضوح مشاهده می‌شود. این کتاب در سال (۱۲۳۳ هـ. ق) پنج سال بعد از فوت مارتین نگارش یافت و در مهار افکار و اندیشه‌های انحرافی و رفع شبهات ساختگی او تأثیر بسزایی گذاشت و این تنها رد بر شخص مارتین نبود؛ بلکه در واقع ملا احمد نراقی با این تلاش و تحقیق در برابر یک تهاجم همه‌جانبه فرهنگی قد علم کرد که در پشت پرده از جانب دولت وقت انگلیس تغذیه و هدایت می‌شد.

شاگردان

این فقیه فرزانه پس از رحلت جانگداز پدر بزرگوارش، مدیریت و مسوولیت اداره حوزه علمیه کاشان را بر دوش گرفت و با گسترش حوزه درس و بحث و پرورش شخصیت‌های سرشناس، به حوزه کاشان و روحانیت شیعه رونق بیشتری بخشید. در این بخش به معرفی چند تن از شاگردان او می‌پردازیم.

  1. شیخ مرتضی انصاری (۱۲۸۱–۱۲۱۴ هـ. ق) یکی از امتیازات نراقی این است که در حوزه درسی وی شخصتی سترگی همچون شیخ مرتضی انصاری پرورش یافته است.
  2. ملا مهدی نراقی (۱۲۶۸–۱۲۰۹ هـ. ق) وی معروف به «آقا کوچک» است و چهل روز پس از رحلت مرحوم پدرش یعنی ملا محمد مهدی نراقی به دنیا آمد به همین سبب نام وی را بر او نهادند و سپس به «آقا کوچک» ملقب کردند که بعدها از سوی فتحعلی شاه به «آقا بزرگ» شهرت یافت.[۱۲]
  3. میرزا ابوالقاسم نراقی (متوفا ۱۲۵۶ هـ. ق) وی دومین فرزند پدرش ملا مهدی نراقی بود که در محضر برادرش ملا احمد نراقی علوم و معارف دینی را آموخت و به درجه اجتهاد رسید.
  4. ملا محمد جواد نراقی (متوفای ۱۲۷۸ هـ. ق) وی فرزند کوچک ملا احمد نراقی است.
  5. میرزا محمد نصیر نراقی، نصیر الدین (متوفای ۱۲۷۳ هـ. ق)
  6. ملا محمد نراقی. (متوفای ۱۳۹۷ هـ. ق) او ملقب به عبدالصاحب و فرزند بزرگ ملا احمد نراقی بود که در سال (۱۲۱۵ هـ. ق) چشم به جهان گشود.
  7. سید محمد تقی کاشانی (۱۲۵۸ هـ. ق)
  8. ملا علی مدد ساوجی کاشانی (۱۲۷۰ هـ. ق)
  9. میرزا ابوتراب نطنزی کاشانی (۱۲۶۱ هـ. ق)
  10. ملا احمد نطنزی کاشانی.
  11. ملا محمد حسن جاسبی قمی.
  12. میرزا حبیب‌الله کاشانی.
  13. سید شفیع جاپلقی بروجردی (۱۲۸۰ هـ. ق)
  14. ملا محمد کزازی قمی.
  15. شیخ محمد جزفادقانی (۱۲۶۴ هـ. ق)
  16. میرزا احمد حسینی ساوجی (۱۳۰۵ هـ. ق)
  17. سید علی بن خلیفه احسانی نجفی (۱۲۳۳ هـ. ق)
  18. ملا محمد علی آرانی کاشانی (۱۲۵۰ هـ. ق)
  19. علامه شیخ محمد میثمی.
  20. شیخ علی محمد خان نظام الدوله صدر اصفهانی (۱۲۷۶ هـ. ق)
  21. حاج ملا علی خلیلی (۱۲۹۷ هـ. ق)
  22. شیخ محمد علی هزار جریبی مازندرانی[۱۳] (۱۲۴۵ هـ. ق)
  23. ملا غلامرضا آرانی کاشانی.[۱۴]

نیز از شاگردان ملا احمد به‌شمار می‌آیند.

آثار

  1. مستند الشیعه فی احکام الشریعه: این اثر جاوید در میان فقیهان بزرگ شیعه یکی از کتابهای دقیق فقهی به‌شمار می‌آید که به سبک استدلال و متقن نگارش یافته و دارای فروع متنوع و موضوعات مبتلا به فقهی است. این کتاب طی دو قرن گذشته همواره در حوزه‌های علمیه مورد توجه، استناد و استفاده عالمان و فقیهان سترگی مانند آیه الله سید محمد کاظم یزدی صاحب (عروه الوثقی) قرار می‌گرفته است.[۱۵] کتاب فوق قبلاً دوبار که مرحله دوم آن در سال ۱۳۲۵ ش. بود در ایران در دو جلد بزرگ رحلی، تهیه، تنظیم و چاپ شده است.[۱۶] اخیراً با تلاش و تحقیق دست‌اندرکاران و محققان مؤسسه آل البیت در قم، در ۱۹ جلد تهیه و تنظیم یافته و به مرحله چاپ رسیده است.
  2. هدایه الشیعه الی احکام الشریعه: این کتاب شامل فتاوای ملا احمد نراقی پیرامون مسائل فقهی است که بر خلاف «مستند الشیعه» استدلالی نگارش نیافته است و بیشتر به رساله عملیه می‌ماند.[۱۷]
  3. وسیله النجاه: این کتاب نیز پیرامون فقه در دو مجلد تدوین شده است که جلد اول آن به مسائل مهم «طهارت و نماز» و جلد دوم آن به فروع مهم: «روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها، ذبح و شکار حیوانات اختصاص دارد.[۱۸]
  4. تذکره الاحباب: این کتاب هم به سبک رساله عملیه نوشته شده است که ملا احمد نراقی در آن بر کتاب «تحفه الرضوه» پدر بزرگوارش حاشیه زده و سپس مسائل: زکات، خمس و صوم را بر آن اضافه نموده است.
  5. خلاصه المسائل[۱۹]
  6. مناسک حج[۲۰]
  7. رساله در عصیر عنبی[۲۱]

اصول فقه

  1. مناهج الاحکام فی الاصول
  2. اساس الاحکام.
  3. مفتاح الاحکام.
  4. عین الاصول.
  5. حجیه المظنه.[۲۲]

فقه و اصول

  1. عوائد الایام: این کتاب مجموعه ای از مسائل و قواعد فقه و اصول است و آن گونه که خود مؤلف در آغاز تذکر می‌دهد این نوشتار جهت حضور ذهن و با هدف یادداشت یافته‌های مؤلف از فقه و اصول و به مرور زمان نگارش یافته است. کتاب فوق دارای ۸۸ عائده است به همین خاطر نام «عوائد الایام» بر آن نهاده شده است. ملا احمد نراقی در یکی از عائده‌های آن به‌طور مستقل به بحث ولایت فقیه می‌پردازد که تا آن وقت هیچ‌یک از فقیهان عظام به این سبک از آن بحث نکرده بودند. توضیح پیرامون این موضوع مهم در بخش اندیشه خواهد آمد.

کلام

  1. سیف الامه و برهان المله: این کتاب ارزشمند شامل مباحث دقیق کلامی و اعتقادی است. همان طوری که قبلاً اشاره شد، ملا احمد نراقی آن را در جواب شبهات فرد مسیحی به نام «هنری مارتین پادری» نگاشته است و در آن ضمن بهره‌برداری کامل از برهان‌های عقلی و نقلی با تتبع و تفحص لازم و کافی آن را به اتمام رسانده است. کتاب سیف الامه در ۳ باب تنظیم یافته که باب اول آن پیرامون مسائل و موضوعاتی است که مؤلف دانستن آن را پیش از ورود به موضوع اصلی برای مخاطبان لازم می‌شمارد. باب دوم در اثبات رسالت و نبوت پیامبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ است. در باب سوم، این اندیشمند توانا با استدلال عمیق و برهان دقیق به نقل و دفع شبهات هنری مارتین می‌پردازد.[۲۳]

اخلاق

  1. معراج السعاده: این کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز یکی از بهترین کتابهای فارسی در اخلاق به‌شمار می‌آید. همان طوری که از مقدمه مؤلف استنباط می‌شود کتاب معراج السعاده در ادامه و تکمیل راه پدر و کتاب «جامع السعادات» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربی نگاشته شده بود و عموم مردم نمی‌توانستند از محتوای آن بهره‌مند شوند. ملا احمد نراقی در واقع آن را تلخیص و ترجمه کرده و با اضافاتی بدیع، تحت عنوان «معراج السعاده» در اختیار جامعه اسلامی فارسی زبانان قرار داده است. از جمله مباحث ارزشمند این کتاب، موضوع عدالت اجتماعی و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم‌نظیر و پویا است. این کتاب از پنج فصل تشکیل یافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسایی قوای نفس و اخلاق ناپسند انسان بحث می‌شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حمیده از لغزشهاست. در باب چهارم شناسایی اخلاق حمیده و فضایل آن و چگونگی اکتساب آن مطرح می‌شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است. و البته هر کدام این ابواب خود، دارای فصول و زیر مجموعه‌های مقتضی و مناسب است.

متفرقات

  1. حاشیه اکرثاوذوسیوس. (ریاضی).
  2. شرح محصل الهیئه (هیئت)
  3. جامع المواعظ. (پند نامه)[۲۴]
  4. رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل: این کتاب حاوی موضوعات مختلف فقهی، اصولی، حدیثی و اعتقادی است که از سوی مردم از ساحت مقدس ملا احمد نراقی استفاده شده و آن عالم سخت کوش نیز به همه آن‌ها پاسخ داده است. سپس مجموعه این سؤالها و جواب‌ها توسط یکی از شاگردان مرحوم نراقی به نام محمد بن محمد یوسف میمه ای جوشقانی در ۲ مجلد جمع‌آوری و تنظیم شده است. جلد اول آن به مسائل فقهی اختصاص دارد و جلد دوم پیرامون اصول فقه، اعتقادات و متفرقات است. یک نسخه از آن در کتابخانه آیه الله گلپایگانی به شماره‌های: جلد اول ۹/۲۵، جلد دوم ۱۱۷/۲۶ موجود است که چندان کامل نیست، اما نسخه کامل آن در کتابخه مدرسه سلطانی (امام) کاشان نگهداری می‌شود و توسط محقق ارجمند حجه الاسلام طیار مراغه ای شناسایی و فهرست شده است. چنان‌که قطعات پراکنده‌ای از آن در کتابخانه مجلس و همچنین یک نسخه از جلد اول آن به شماره ۷۱۴۶ در کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی موجود است.[۲۵] این کتاب اخیراً توسط کنگره فاضلین نراقی به کوشش آیه الله رضا استادی تحقیق و تصحیح شده و در مرحله چاپ و نشر قرار گرفته است.
  5. الخزائن: این کتاب به گونهٔ «کشکول» پیرامون مسائل متفرقه از قبیل: حکایات، مطایبات، قواعد کلی علوم گوناگون و فواید دیگر نگارش یافته و همان طوری که از مقدمه آن بر می‌آید که فاضل نراقی آن را در تکمیل محتوای کتاب پدرش «مشکلات العلوم» به رشته تحریر درآورده است. اثر حاضر با تحقیق، تصحیح و تعلیق علامه حسن‌زاده آملی در سال ۱۳۷۸ ش. توسط انتشارات قیام در قم به زیور طبع آراسته شده است.
  6. دیوان طاقدیس: این اثر ادبی با بیش از چهار صد صفحه، مجموعه اشعار و قصیده‌های نفیس ملا احمد نراقی در پند و اندرز حاکمان و پادشاهان و سایر مردم است که به نمونه ای از آن اشاره شد. چنان‌که بخشی از آن شامل نکته‌های ظریف ا خلاقی، عرفانی و بخش دیگرش هم حاوی سروده‌هایی در مصیبت امام حسین ـ علیه السلام ـ و یاران شهید آن حضرت است. در این وادی نیز ملا احمد نراقی تحت تأثیر دیوان «طائر قدسی» پدر واقع گشته و راه او را پی گرفته است. ملا احمد در فنون شعری نیز مهارت داشت و به صفایی تخلص می‌کرد و بیشتر اشعار او اخلاقی، عاشقانه، ذوقی و عارفانه بوده است:
ملا احمد نراقی، دیوان اشعار، منتخب غزلیات و قطعات، شماره۲۹
ساقی به یاد یار بده ساغری ز می از آن گنه چه باک که باشد به یاد وی
من ژنده پوش یارم و دارم به جان او ننگ از قبای قیصر و عار از کلاه وی
شرمم ز فقر باد، مقابل کنم اگر با گنج فقر شهر صفاهان و ملک ری
تا کی دلا به مدرسه طامات و ترهات بشنو حدیث یار دو روزی ز نای و نی
واعظ مگو حدیث بهشت و قصور و حور ما توسن هوی و هوس کرده ایم پی
ما عندلیب گلشن قدسیم و باغ ما ایمن بود ز باد خزان و هوای دی
زاهد برو چه طعنه ی مستی زنی که هست مست از خیال دوست «صفایی» نه مست می
ملا احمد نراقی

پویایی در اندیشه

ملا احمد نراقی در حلقه نورانی آن سلسله از فقیهان شیعه قرار دارد که در طول تاریخ با افکار و اندیشه‌های نو و پویا، انقلاب بزرگ فقهی و فرهنگی ایجاد کردند و کارآمدی فقه شیعه و کارایی اسلام و تشیع را برای همیشه تضمین نمودند و به اثبات رساندند و به همین سبب نیز خود در تاریخ زنده و جاوید به یادگار ماندند. در این بخش به دو نمونه از افکار و اندیشه‌های این عالم بزرگ نظر می‌افکنیم: ولایت مطلقه فقیه و زهد مثبت.

ولایت مطلقه فقیه

از مسائل مهمی که ملا احمد نراقی را از سایر فقیهان متمایز می‌سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه‌جانبه فقیه» جامع‌الشرایط است که او این موضوع سرنوشت ساز را برای نخستین بار به‌طور منسجم، مستدل و جامع در عائده ۵۴ از کتاب «عوائد الایام» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه بر خلاف این توهم باطل بحث فوق همواره در کتابهای فقهی شیعه و در محافل علمی حوزه‌ها به‌طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان‌که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین می‌نویسد:

«

«... به تحقیق، من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می‌دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می‌کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمی‌دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می‌باشد. از طرفی با این که این مسئله خیلی مهم و سرنوشت ساز است ولی متأسفانه منقح نشده است.»[۲۶]

بنابر این هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم‌نظیر و با یک بینش نوین حکومتی وارد عرصه پرمخاطره اجتهاد و فقاهت شد و این موضوع ریشه دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «ولایت فقیه» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده، درآورد و به جامعه اسلامی تحویل داد. فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ به تحلیل عقلی این احادیث می‌پردازد و می‌نویسد:

«... براستی از مسائل آشکاری که هر عامی و عالمی آن را می‌فهمد و به آن حکم می‌کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا مرگ بگوید: فلانی وارث من، مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانونگزاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می‌باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ‌کس در کلام پیامبر شک نمی‌کند و این مطلب از آن گفتار فوری به ذهن تبادر می‌کند …»[۲۷]

آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به ولایت مطلقه فقیه اشاره می‌کند:

«... کلما ان للنبی ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و الامام الذینهم سلاطین الانام و حصون الاسلام، فیه الولایه و کان لهم فللفقیه ایضاً ذلک الا ما اخرجه الدلیل من اجماع اونص او غیرهما …»[۲۸]

هر امری که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ در آن ولایت دارند از این جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامی بودند، امروز در زمان غیبت تمام آن ولایت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع‌الشرایط انتقال می‌یابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اینان بر دوش گرفته‌اند.

زهد مثبت

گویند درویشی، نام ملا احمد نراقی و تعریف کتاب معراج السعادهٔ او را شنیده و به توهم این که این فقیه بزرگ، فردی منزوی و زاهد (به معنای منفی) است، به شدت مرید و شیفته وی شده بود؛ زیرا در مسلک درویشان و صوفیان، گوشه نشینی و بی‌تفاوتی نسبت به امور و مشکلات مردم، ارزش و زهد تلقی می‌گردد و مسئوولیت داشتن و از طریق آن به گرفتاری‌های مردم رسیدگی کردن دنیا و ضد ارزش به‌شمار می‌آید. به همین سبب روزی درویش به قصد زیارت ملا احمد نراقی وارد شهر کاشان می‌شود و چون دستگاه ریاست، رفت و آمد و مراجعه مردم را به وی می‌بیند، اندکی از ارادتش نسبت به او کاسته می‌شود. از سوی دیگر ملا احمد نراقی هم در دیدارهایی که با درویش انجام می‌دهد متوجه این موضوع می‌گردد. روز سوم درویش می‌گوید که تصمیم دارد به کربلا برود. ملا احمد در جواب می‌گوید: چه بهتر که من هم چنین قصدی داشتم. پس صبر کن تا با هم حرکت کنیم. در این‌جا درویش می‌پرسد، چند روز باید صبر کنم تا شما آماده شوید؟ جواب می‌شنود: همین الان مهیا هستم. این سخن باعث شگفتی درویش شده، پرسش را دوباره تکرار می‌کند و جواب را به همان ترتیب دریافت می‌نماید. سپس با هم این سفر را آغاز می‌کنند. وقتی به چند فرسخی قم می‌رسند به خاطر رفع خستگی در کنار چشمه ای اتراق می‌کنند. در این حال درویش به نظر ناراحت می‌رسد و به فکر فرومی‌رود. ملا احمد نراقی علت را می‌پرسد، درویش می‌گوید: کشکول خود را در خانه شما جا گذاشته‌ام. نراقی می‌فرماید: این که چیزی نیست وقتی از سفر بازگشتیم، آن را تحویل می‌گیری. او قبول نمی‌کند و می‌گوید: من به این کشکول خیلی علاقه مندم. ملا احمد سؤال می‌کنم: آیا نمی‌توانی مدتی بدون کشکول باشی؟ او جواب می‌دهد: من تبرزین خودم را می‌خواهم و آماده بازگشت به کاشان می‌شود. در این هنگام آن فقیه زاهد و پارسا می‌فرماید: ای دروش! من به آن ریاست و مقام و منزلتی که در کاشان دارم، اینقدر وابسته نیستم که تو، به این کشکول خود وابسته ای؟![۲۹]

رحلت

در سال‌های (۱۲۴۵ و ۱۲۴۴ هـ. ق) بیماری وبا فراگیر شده و بسیاری از مردم را به کام مرگ کشیده بود. بدین ترتیب ملا احمد نراقی هم در این ایام دچار این بیماری شد و چشم از جهان فروبست و به دیار ابدی شتافت. پیکرش از کاشان به نجف اشرف انتقال یافت و در کنار پدرش ملا محمد مهدی نراقی به خاک سپرده شد. تاریخ دقیق رحلت این عالم بزرگ چندان روشن نیست. اغلب محققان مانند: شیخ عباس قمی.[۳۰] شیخ آقا بزرگ تهرانی،[۳۱] خوانساری[۳۲] محمد رضا مظفر، علی اکبر دهخدا[۳۳] و … آن را سال (۱۲۴۴ هـ. ق) نوشتند، برخی هم مثل: سید محسن امین[۳۴] و مدرس تبریزی[۳۵] میان (۱۲۴۵–۱۲۴۴ هـ. ق) و بین ۲۳ ربیع الثانی (۱۲۴۴ هـ. ق) و اوائل (۱۲۴۵ هـ. ق) به شیخ انصاری و در ذیقعده همین سال به برادرش ملا محمد مهدی معروف به (آقا بزرگ) اجازه روایت داده و در ربیع الاول (۱۲۴۵ هـ. ق) کتاب «قضا و شهادت» از مستند الشیعه را نگارش کرده است.[۳۶] چنین نتیجه گرفته که تاریخ رحلت آن فقیه فرزانه روز ۲۳ ربیع الثانی (۱۲۴۵ هـ. ق) منحصر می‌شود.[۳۷] در حالی که این قول هم مجرد احتمال است و نظر قطعی نمی‌تواند به‌شمار آید. بعضی دیگر نیز تردید کرده‌اند با توجه به این که ملا احمد نراقی در شوال رحلت فرموده‌است(۱۲۴۴ هـ. ق).

منابع

  1. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۳، ص ۱۸۴.
  2. مکارم الاثار، میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی، ج۴، ص ۱۲۳۵.
  3. قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص ۱۳۰.
  4. قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص ۱۳۰.
  5. لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ج۱۲، ص ۱۸۳۱۲.
  6. اعیان الشیعه، ج۹، ص ۴۴۳.
  7. ناسخ التواریخ، سلاطین قاجار، ج۱، ص ۳۵۸.
  8. ناسخ التواریخ، سلاطین قاجار، ج1، ص 359
  9. گلشن ابرار، ج۱، ص ۳۱۶.
  10. ر. ک. آینه پژوهش، ش 73، مقاله محمد جواد سلمانپور، ص ۱۱۲.
  11. قصص العلماء، تنکابنی، ص ۱۲۹.
  12. تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۶.
  13. این قسمت از بحث شاگردان از مقاله تحقیقی فاضل ارجمند حجه الاسلام و المسلمین ناصر الدین انصاری قمی استفاده شده است. برای آگاهی و تحقیق بیشتر پیرامون هر یک از این شخصیت‌ها ر.ک. آینهٔ پژوهش، ش ۷۳، ص ۷۱.
  14. به مقدمه رساله هلالیه تألیف ک ملا غلامرضا آرانی مراجعه کنید.
  15. عوائد الایام، مقدمه، ص ۵۶.
  16. الذریعه، ج۲۱، ص ۱۴.
  17. ویژه نامه فاضلین نراقی، ش4، ص 36.
  18. الذریعه، ج۲۵، ص ۸۵.
  19. تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۳ و ملا مهدی نراقی، منادی اخلاقی، عبدالرحیم اباذری، ص 91.
  20. تاریخ کاشان، سهیل کاشانی، ص ۲۸۳ و ملا مهدی نراقی، منادی اخلاقی، عبدالرحیم اباذری، ص ۹۱.
  21. ویژه نامه کنگره فاضلین نراقی، ش ۴، ص ۳۴.
  22. الذریعه، ج۶، ص ۲۷۶.
  23. برای آگاهی بیشتر، ر.ک. آینه پژوهش، مقاله سیری در کتاب سیف الامه …، محمد جواد سلمانپور، ص ۱۱۲.
  24. ملا محمد مهدی نراقی، منادی اخلاق، ص ۹۲ و ۹۱.
  25. ویژه نامه کنگره فاضلین نراقی، ش۴، ص ۲۶.
  26. عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص ۵۳۰.
  27. عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص۵۳۷.
  28. عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص۵۳۶.
  29. در اقتصاد، استاد حسین مظاهری، ص ۶.
  30. فوائد الرضویه، ص 41.
  31. الذریعه، ج۶، ص ۲۷۶ و…
  32. وضات الجنات، محمد باقر موسوی، ج۱، ص ۹۷.
  33. لغت نامه دهخدا، ج1، ۱۴۶۴ و ۱۳۸۳.
  34. اعیان الشیعه، ج۳، ص ۱۸۳.
  35. ریحانه الادب، میرزا محمد علی مدرس تبریزی، ج۶، ص ۱۶۳.
  36. عوائد الایام، ص 64.
  37. اندیشه‌های سیاسی محقق نراقی، محمد صادق مزینانی، ص ۴۱.