جایگاه تقوا در ایجاد برکت در زندگی: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== نقش ایمان و تقوا در نزول برکت از آسمان و زمین == | == نقش ایمان و تقوا در نزول برکت از آسمان و زمین == | ||
ايمان به خدا و شناخت مبدء و پرهيز از ظلم و و تجاوز و اشياء سبب خواهد شد كه جوامع بشرى از موهبتهاى بيكران آسمان و زمين بهرهمند گردند و لكن انسانها به هدايت انبياء و بهدايت تكوينى و جدان اهميت نمىدهند و در اثر ظلم و اجحاف تار و مار شده و به سقوط كشانده مىشوند شاهد اين مطلب اقوام پيامبران پنجگانه گذشته است، ناگفته نماند تقواى بدون ايمان به مبدء امكان پذير نيست آنكه در جهان به خدا و حساب و كتاب واقعى عقيده ندارد چطور مىتواند پرهيز از ظلم و طغيان داشته باشد لذا «اتقوا» در صورت «آمنوا» امكان پذير است.<ref>قرشى بنابى، علىاكبر، تفسير احسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج3، ص: 470.</ref> | ايمان به خدا و شناخت مبدء و پرهيز از ظلم و و تجاوز و اشياء سبب خواهد شد كه جوامع بشرى از موهبتهاى بيكران آسمان و زمين بهرهمند گردند و لكن انسانها به هدايت انبياء و بهدايت تكوينى و جدان اهميت نمىدهند و در اثر ظلم و اجحاف تار و مار شده و به سقوط كشانده مىشوند شاهد اين مطلب اقوام پيامبران پنجگانه گذشته است، ناگفته نماند تقواى بدون ايمان به مبدء امكان پذير نيست آنكه در جهان به خدا و حساب و كتاب واقعى عقيده ندارد چطور مىتواند پرهيز از ظلم و طغيان داشته باشد لذا «اتقوا» در صورت «آمنوا» امكان پذير است.<ref>قرشى بنابى، علىاكبر، تفسير احسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج3، ص: 470.</ref> | ||
اگر مردمى كه در اين آباديها و نقاط ديگر روى زمين زندگى داشته و دارند، به جاى طغيان و سركشى و تكذيب آيات پروردگار و ظلم و فساد، ايمان مىآوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهيزكارى پيشه مىكردند، نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمىشدند، بلكه درهاى بركات آسمان و زمين را به روى آنها مىگشوديم | |||
ولى متاسفانه آنها صراط مستقيم كه راه سعادت و خوشبختى و رفاه و امنيت بود رها ساختند،" و پيامبران خدا را تكذيب كردند، و برنامههاى اصلاحى آنها را زير پا گذاشتند، ما هم به جرم اعمالشان، آنها را كيفر داديم<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج6، ص: .265 | |||
</ref> | |||
ايمان و تقوا نه تنها سبب نزول بركات الهى مىشود، بلكه باعث مىگردد كه آنچه در اختيار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نياز به كار گرفته شود.ص۲۶۶.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج6، ص</ref> | |||
و اين يك سنت الهى است كه افراد بىايمان و آلوده و فاسد گرفتار انواع واكنشها در همين زندگى دنياى خود خواهند شد، گاهى بلاهاى آسمان و زمين بر سر آنها مىبارد، و گاهى آتش جنگهاى جهانى يا منطقهاى سرمايههاى آنها را در كام خود فرو مىگيرد، و گاهى ناامنىهاى جسمانى و روانى آنها را تحت فشار قرار مىدهد، و به تعبير قرآن، اين وابسته به" كسب و اكتساب" و اعمالى است كه خود انسان انجام مىدهد، فيض خدا محدود و ممنوع نيست، همانطور كه مجازات او اختصاص به قوم و ملت معينى ندارد!ص۲۶۷.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج6، ص</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۶
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
با توجه به آیه ۹۶ سوره اعراف، تقوا و ایمان چه نقشی در ایجاد نعمت و برکت در زندگی دارد؟
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | اعراف |
شماره آیه | ۹۶ |
جزء | ۹ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مکه |
آیات مرتبط | آیه ۱۱۲ سوره نحل |
آیه ۹۶ سوره اعراف این مضمون را بیان می دارد که ایمان و تقوا سبب نزول برکات از زمین و آسمان میشود.
بیان آیه
و اگر مردم شهرها و آبادىها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، قطعاً (درهاى) بركات آسمان وزمين را برآنان مىگشوديم، ولى آنان (آيات ما را) تكذيب كردند، پس ما هم به خاطر عملكردشان آنان را (با قهر خود) گرفتيم. «بَرَكاتٍ» جمع «بركت»، به موهبتهاى ثابت و پايدار گفته مىشود، در مقابل چيزهاى گذرا. در معناى «بركت»، كثرت، خير و افزايش وجود دارد. بركات، شامل بركتهاى مادّى و معنوى مىشود، مثل بركت در عمر، دارايى، علم، كتاب و[۱]
متن آیه
﴿ | وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مىگشوديم، ولى تكذيب كردند؛ پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم. اعراف:۹۶ |
﴾ |
نقش ایمان و تقوا در نزول برکت از آسمان و زمین
ايمان به خدا و شناخت مبدء و پرهيز از ظلم و و تجاوز و اشياء سبب خواهد شد كه جوامع بشرى از موهبتهاى بيكران آسمان و زمين بهرهمند گردند و لكن انسانها به هدايت انبياء و بهدايت تكوينى و جدان اهميت نمىدهند و در اثر ظلم و اجحاف تار و مار شده و به سقوط كشانده مىشوند شاهد اين مطلب اقوام پيامبران پنجگانه گذشته است، ناگفته نماند تقواى بدون ايمان به مبدء امكان پذير نيست آنكه در جهان به خدا و حساب و كتاب واقعى عقيده ندارد چطور مىتواند پرهيز از ظلم و طغيان داشته باشد لذا «اتقوا» در صورت «آمنوا» امكان پذير است.[۲]
اگر مردمى كه در اين آباديها و نقاط ديگر روى زمين زندگى داشته و دارند، به جاى طغيان و سركشى و تكذيب آيات پروردگار و ظلم و فساد، ايمان مىآوردند، و در پرتو آن تقوا و پرهيزكارى پيشه مىكردند، نه تنها مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمىشدند، بلكه درهاى بركات آسمان و زمين را به روى آنها مىگشوديم
ولى متاسفانه آنها صراط مستقيم كه راه سعادت و خوشبختى و رفاه و امنيت بود رها ساختند،" و پيامبران خدا را تكذيب كردند، و برنامههاى اصلاحى آنها را زير پا گذاشتند، ما هم به جرم اعمالشان، آنها را كيفر داديم[۳]
ايمان و تقوا نه تنها سبب نزول بركات الهى مىشود، بلكه باعث مىگردد كه آنچه در اختيار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نياز به كار گرفته شود.ص۲۶۶.[۴]
و اين يك سنت الهى است كه افراد بىايمان و آلوده و فاسد گرفتار انواع واكنشها در همين زندگى دنياى خود خواهند شد، گاهى بلاهاى آسمان و زمين بر سر آنها مىبارد، و گاهى آتش جنگهاى جهانى يا منطقهاى سرمايههاى آنها را در كام خود فرو مىگيرد، و گاهى ناامنىهاى جسمانى و روانى آنها را تحت فشار قرار مىدهد، و به تعبير قرآن، اين وابسته به" كسب و اكتساب" و اعمالى است كه خود انسان انجام مىدهد، فيض خدا محدود و ممنوع نيست، همانطور كه مجازات او اختصاص به قوم و ملت معينى ندارد!ص۲۶۷.[۵]
منابع
- ↑ قرائتی،محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج3، ص: 122.
- ↑ قرشى بنابى، علىاكبر، تفسير احسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج3، ص: 470.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج6، ص: .265
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج6، ص
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج6، ص