القاب حضرت فاطمه(س): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
لقب و کنیه در ادبیات عرب نقش خاصی دارد. زیرا در واقع، وسیله یا عاملی است که توصیف و تشخیص خصوصیات اخلاقی و روحی هر فرد را نشان می‌دهد؛ بنابراین تعمق در نام [[فاطمه (س)]] و سایر القاب حضرت، ابعاد مختلف شخصیت ایشان را معرفی می‌کند.
[[حضرت فاطمه(س)]] دارای القاب بسیاری است. [[امام صادق(ع)]] ۹ لقب برای ایشان نام برده است: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، زهرا.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ج۴۳.</ref>


[[امام صادق(ع)]] می‌فرماید: «حضرت فاطمه را ۹ نام است: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، زهرا.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ج۴۳.</ref>
ائمه معصوم علت برخی از این القاب را ذکر کرده‌اند:
برخی از این اسامی که در روایات از آن‌ها تعبیر شده است در زیر می‌آید.
* فاطمه: فاطمه وصفی است از مصدر فطم. فطم در زبان عرب به معنای بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده است. [[شیخ صدوق]] در کتاب‌های [[کتاب الخصال|خصال]] و [[آمالی شیخ صدوق|امالی]] در توضیح نام فاطمه از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که: «بدان جهت او را فاطمه گفتند که او از شرک و شرور و بدیها جدا شده و بریده است.»<ref>جلاء العیون، ج۱، ص۱۲۵.</ref> و همچنین در جای دیگر فاطمه و شیعیانش را از جهنم بریده شده معرفی می‌نمایند.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۱.</ref>
* طاهره: طاهره یعنی پاک و پاکیزه از هر پلیدی و زشتی، [[امام باقر (ع)]] به نقل از پدران بزرگوارش می‌فرماید: فاطمه دختر [[محمد (ص)]] بدین جهت طاهره نامیده شد که از هر پلیدی پاکیزه بود.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹.</ref>
* محدثه: اسحاق بن جعفر می‌گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: [[ملائکه از آسمان فرود می‌آمدند و مانند [[حضرت مریم]] دختر عمران با فاطمه سخن می‌گفتند و فاطمه هم با آنها سخن می‌گفت.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۷.</ref>


{{پایان پاسخ}}
.
{{مطالعه بیشتر}}
* فاطمه: فاطمه وصفی است از مصدر فطم. فطم در زبان عرب به معنای بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده است. [[شیخ صدوق]] از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «بدان جهت او را فاطمه گفتند که او از شرک، شرور و بدی‌ها جدا شده و بریده است.»<ref>جلاء العیون، ج۱، ص۱۲۵.</ref> و همچنین در روایت دیگری، فاطمه و شیعیانش را بریده شده از جهنم معرفی می‌نمایند.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۱.</ref>
* طاهره: طاهره یعنی پاک و پاکیزه از هر پلیدی و زشتی، [[امام باقر(ع)]] به از پدرانش نقل کرده است: فاطمه دختر پیامبر اسلام(ص) به این جهت طاهره نامیده شد که از هر پلیدی پاکیزه بود.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹.</ref>
* محدثه: اسحاق بن جعفر می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: [[ملائکه]] از آسمان فرود می‌آمدند و مانند [[حضرت مریم]] دختر عمران با فاطمه سخن می‌گفتند و فاطمه هم با آنها سخن می‌گفت.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۷.</ref>


==مطالعه بیشتر==
==مطالعه بیشتر==
خط ۲۰: خط ۱۸:
* نامها و القاب فاطمه زهرا سلام الله علیها، لاهیجی.
* نامها و القاب فاطمه زهرا سلام الله علیها، لاهیجی.
* زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها، محمد عبده.
* زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها، محمد عبده.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۴۰


سؤال

القاب حضرت زهرا(س) و وجه تسمیه آن‌ها را نام ببرید.

حضرت فاطمه(س) دارای القاب بسیاری است. امام صادق(ع) ۹ لقب برای ایشان نام برده است: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، زهرا.[۱]

ائمه معصوم علت برخی از این القاب را ذکر کرده‌اند:

.

  • فاطمه: فاطمه وصفی است از مصدر فطم. فطم در زبان عرب به معنای بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده است. شیخ صدوق از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «بدان جهت او را فاطمه گفتند که او از شرک، شرور و بدی‌ها جدا شده و بریده است.»[۲] و همچنین در روایت دیگری، فاطمه و شیعیانش را بریده شده از جهنم معرفی می‌نمایند.[۳]
  • طاهره: طاهره یعنی پاک و پاکیزه از هر پلیدی و زشتی، امام باقر(ع) به از پدرانش نقل کرده است: فاطمه دختر پیامبر اسلام(ص) به این جهت طاهره نامیده شد که از هر پلیدی پاکیزه بود.[۴]
  • محدثه: اسحاق بن جعفر می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: ملائکه از آسمان فرود می‌آمدند و مانند حضرت مریم دختر عمران با فاطمه سخن می‌گفتند و فاطمه هم با آنها سخن می‌گفت.[۵]

مطالعه بیشتر

  • پژوهشی پیرامون القاب و اسامی حضرت زهرا سلام الله علیها، علیرضا سبحانی نسب.
  • نامها و القاب فاطمه زهرا سلام الله علیها، لاهیجی.
  • زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها، محمد عبده.

منابع

  1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ج۴۳.
  2. جلاء العیون، ج۱، ص۱۲۵.
  3. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۱.
  4. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹.
  5. بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۷.