اعتقاد به عصمت در یهودیت و مسیحیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آيا اعتقاد به عصمت در اديان ديگر نيز وجود دارد؟
آیا اعتقاد به عصمت در ادیان دیگر نیز وجود دارد؟


{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
برخى از مراتب عصمت، يعنى عصمت پيامبران در دريافت وحى و ابلاغ آن، هيچ گاه از نبوّت جدايى نمى پذيرد و همان دليلى كه ضرورت بعثت انبيا را به اثبات مى رساند، دست كم اين جنبه از عصمت آنان را نيز مسلّم مى سازد. از اين رو، حتّى در اديانى هم چون يهوديت و مسيحيّت، كه به عقيده ى ما مسلمانان و به گواهى شواهدى خدشه ناپذير، دست خوش تحريفات فراوانى بوده اند، ردّ پايى از اين مسئله به جا مانده است. برخى از نويسندگان از وجود اين انديشه در آيين زرتشت نيز خبر داده و همين را دليل بر اقتباس پيامبر اسلام از اين مكتب دانسته اند:
برخی از مراتب عصمت، یعنی عصمت پیامبران در دریافت وحی و ابلاغ آن، هیچ‌گاه از نبوّت جدایی نمی‌پذیرد و همان دلیلی که ضرورت بعثت انبیا را به اثبات می‌رساند، دست کم این جنبه از عصمت آنان را نیز مسلّم می‌سازد. از این رو، حتّی در ادیانی هم چون یهودیت و مسیحیّت، که به عقیدهٔ ما مسلمانان و به گواهی شواهدی خدشه ناپذیر، دست‌خوش تحریفات فراوانی بوده‌اند، ردّ پایی از این مسئله به جا مانده است. برخی از نویسندگان از وجود این اندیشه در آیین زرتشت نیز خبر داده و همین را دلیل بر اقتباس پیامبر اسلام از این مکتب دانسته‌اند:
مطالعه ى تطبيقى آيين هاى زرتشتى و عقايد اسلامى، اين نكته را نشان مى دهد كه محمّد، مستقيم و غير مستقيم تأثيراتى از آيين ها و باورهاى زرتشتى داشته است; مثلا، شكل بعثت زرتشت و پيغمبر، اعتقاد به خداى يكتا و شيطانى كه منشأ شر است، طاهر و معصوم بودن خاندان اين دو پيامبر و...
مطالعهٔ تطبیقی آیین‌های زرتشتی و عقاید اسلامی، این نکته را نشان می‌دهد که محمّد، مستقیم و غیر مستقیم تأثیراتی از آیین‌ها و باورهای زرتشتی داشته است؛ مثلاً، شکل بعثت زرتشت و پیغمبر، اعتقاد به خدای یکتا و شیطانی که منشأ شر است، طاهر و معصوم بودن خاندان این دو پیامبر و…
شگفتا كه گوينده ى اين سخن، هم آهنگى دو مكتب در امورى هم چون اعتقاد به خداى يكتا، وجود شيطان و چگونگى بعثت را دليل بر تأثير پذيرى يكى از ديگرى مى شمارد! در حالى كه اگر اين دو آيين، هر دو الهى و آسمانى باشند، هم آوايى آن ها با يك ديگر از منشأ و خاست گاه يگانه شان خبر مى دهد. در غير اين صورت نيز اين احتمال را نمى توان ناديده گرفت كه آيين زرتشت، بخشى از آموزه هاى مشترك ميان اديان آسمانى را در تعاليم خود گنجانده باشد.  
شگفتا که گویندهٔ این سخن، هم آهنگی دو مکتب در اموری هم چون اعتقاد به خدای یکتا، وجود شیطان و چگونگی بعثت را دلیل بر تأثیرپذیری یکی از دیگری می‌شمارد! در حالی که اگر این دو آیین، هر دو الهی و آسمانی باشند، هم آوایی آن‌ها با یک دیگر از منشأ و خاست گاه یگانه شان خبر می‌دهد. در غیر این صورت نیز این احتمال را نمی‌توان نادیده گرفت که آیین زرتشت، بخشی از آموزه‌های مشترک میان ادیان آسمانی را در تعالیم خود گنجانده باشد.
به هر حال، پيروان مكاتب انحرافى و بشر ساخته نيز به اين نكته پى برده اند كه بدون پناه بردن به قرارگاهى تزلزل ناپذير، نمى توانند ديگران را به سوى خود بخوانند و از استوارى مكتب شان جانب دارى نمايند. از اين رو، مكتبى الحادى هم چون ماركسيسم نيز چاره اى جز اين ندارد كه رهبران فكرى خود را، بر خلاف ديگر مردم، ايمن از فريب دوران بخواند. برخى از عارف نمايان صوفى نيز پيشوايان خود را «محفوظ» از گناه مى شمارند; هر چند «حفظ» را اندكى پايين تر از «عصمت» مى نشانند. از اين استفاده هاى نابه جا كه بگذريم، بجا است كه در دو دين ابراهيمى يهوديت و مسيحيّت، درنگ بيش ترى نماييم و از ديدگاه پيروان آن ها در باره ى عصمت آگاه شويم.
به هر حال، پیروان مکاتب انحرافی و بشر ساخته نیز به این نکته پی برده‌اند که بدون پناه بردن به قرارگاهی تزلزل ناپذیر، نمی‌توانند دیگران را به سوی خود بخوانند و از استواری مکتب شان جانب داری نمایند. از این رو، مکتبی الحادی هم چون مارکسیسم نیز چاره ای جز این ندارد که رهبران فکری خود را، بر خلاف دیگر مردم، ایمن از فریب دوران بخواند. برخی از عارف نمایان صوفی نیز پیشوایان خود را «محفوظ» از گناه می‌شمارند؛ هر چند «حفظ» را اندکی پایین‌تر از «عصمت» می‌نشانند. از این استفاده‌های نابه جا که بگذریم، بجا است که در دو دین ابراهیمی یهودیت و مسیحیّت، درنگ بیش تری نماییم و از دیدگاه پیروان آن‌ها در بارهٔ عصمت آگاه شویم.
الف. عصمت در يهوديّت
الف. عصمت در یهودیّت
از ديدگاه يهوديان «نبى دهان خدا است و سخن و كلام او سخن خدا». موسى بن ميمون (1204ـ1135.م)، يكى از بزرگ ترين انديشمندان يهودى، اعتقاد به عصمت پيامبران در دريافت و ابلاغ وحى را يكى از اركان اساسى يهوديّت مى شمارد; به گونه اى كه پس از بررسى مبانى فكرى اين مكتب، سيزده اصل كلّى را به دست مى دهد كه از جمله ى آن ها اين است: «تمامى سخنان انبيا درست است» و «كتاب تورات كه در دست ما است، همانى است كه به حضرت موسى(عليه السلام) وحى شده است».  
از دیدگاه یهودیان «نبی دهان خدا است و سخن و کلام او سخن خدا». موسی بن میمون (۱۲۰۴–۱۱۳۵. م)، یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان یهودی، اعتقاد به عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی را یکی از ارکان اساسی یهودیّت می‌شمارد؛ به گونه ای که پس از بررسی مبانی فکری این مکتب، سیزده اصل کلّی را به دست می‌دهد که از جملهٔ آن‌ها این است: «تمامی سخنان انبیا درست است» و «کتاب تورات که در دست ما است، همانی است که به حضرت موسی (علیه السلام) وحی شده است».
منابع دين يهود در منشأ پاكى انبيا صفاتى چند را مؤثر دانسته، ميان آن ها ترتيب ويژه اى برقرار ساخته اند:
منابع دین یهود در منشأ پاکی انبیا صفاتی چند را مؤثر دانسته، میان آن‌ها ترتیب ویژه ای برقرار ساخته‌اند:
زيركى و چابكى براى انسان پاكى مى آورد; پاكى باعث طهارت مى شود; طهارت به پرهيزگارى منجر مى گردد; پرهيزگارى به انسان قدوسيّت مى بخشد; قدوسيّت آدم را متواضع و فروتن مى كند; تواضع و فروتنى ترس از خطاكارى را در دل انسان مى پرورد; ترس از خطاكارى، سبب پارسايى و دين دارى مى شود، و پارسايى و دين دارى، شخص را داراى روح القدس مى كند.  
زیرکی و چابکی برای انسان پاکی می‌آورد؛ پاکی باعث طهارت می‌شود؛ طهارت به پرهیزگاری منجر می‌گردد؛ پرهیزگاری به انسان قدوسیّت می‌بخشد؛ قدوسیّت آدم را متواضع و فروتن می‌کند؛ تواضع و فروتنی ترس از خطاکاری را در دل انسان می‌پرورد؛ ترس از خطاکاری، سبب پارسایی و دین داری می‌شود، و پارسایی و دین داری، شخص را دارای روح القدس می‌کند.
روح القدس در اديان يهوديت و مسيحيت، داراى نقشى ويژه و اهميت فراوانى است; به گونه اى كه در اين جا «انبيا را از خطا و اشتباه در آنچه كه بر زبان آنان جارى مى كند، محفوظ مى دارد; از اين رو، گفته هاى آنان معصوم از خطا مى گردد. بر اين اساس، پيامبران نه در گفتار خطا مى كنند و نه در نوشتن سخنان روح القدس» .
روح القدس در ادیان یهودیت و مسیحیت، دارای نقشی ویژه و اهمیت فراوانی است؛ به گونه ای که در این‌جا «انبیا را از خطا و اشتباه در آنچه که بر زبان آنان جاری می‌کند، محفوظ می‌دارد؛ از این رو، گفته‌های آنان معصوم از خطا می‌گردد. بر این اساس، پیامبران نه در گفتار خطا می‌کنند و نه در نوشتن سخنان روح القدس».
با اين همه، كتاب مقدس يهوديان، پيامبران را در امور شخصى خود، پيراسته از گناه و خطا نمى داند و كارهاى ناپسند فراوانى براى آنان رقم مى زند. هر چند گاه در برخى از منابع دينىِ آنان به صراحت اعلام مى شود كه انحراف اخلاقى پيامبران، به گونه اى موقّت يا براى هميشه، نبوّت را از آنان مى ستاند: «اگر پيغمبر تكبر كند، نبوت از وى دور مى شود، و اگر او عصبانى و خشم گين شود نيز نبوت او را ترك مى گويد».  
با این همه، کتاب مقدس یهودیان، پیامبران را در امور شخصی خود، پیراسته از گناه و خطا نمی‌داند و کارهای ناپسند فراوانی برای آنان رقم می‌زند. هر چند گاه در برخی از منابع دینیِ آنان به صراحت اعلام می‌شود که انحراف اخلاقی پیامبران، به گونه ای موقّت یا برای همیشه، نبوّت را از آنان می‌ستاند: «اگر پیغمبر تکبر کند، نبوت از وی دور می‌شود، و اگر او عصبانی و خشم گین شود نیز نبوت او را ترک می‌گوید».
ب. عصمت در مسيحيّت
ب. عصمت در مسیحیّت
آيين مسيحيّت، افزون بر آن كه مسيح(عليه السلام) را معصوم و بدون نقص مى داند، عصمت افراد ديگرى چون نويسندگان كتاب مقدّس را نيز مى پذيرد. مسيحيان، عيسى(عليه السلام) را در جاى گاه ى فراتر از پيامبران مى نشانند و او را پسر خدا مى خوانند;  از اين رو، انجيل و ديگر كتاب هاى عهد جديد  را نوشته ى كسانى مى دانند كه چند دهه پس از به صليب كشيده شدن مسيح و با استناد به سنّت هاى شفاهى به جا مانده، سرگذشت و سخنان اين خداى جسميّت يافته را به قلم آورده اند. از ديدگاه مسيحيان، نويسندگان اين كتاب ها هر چند در زندگى شخصى خود از آلودگى به گناه و خطا ايمنى نداشته اند، امّا در نگارش كتاب مقدّس، تأييدات روح القدس را به همراه داشته و معصوم از خطا بوده اند.
آیین مسیحیّت، افزون بر آن که مسیح (علیه السلام) را معصوم و بدون نقص می‌داند، عصمت افراد دیگری چون نویسندگان کتاب مقدّس را نیز می‌پذیرد. مسیحیان، عیسی (علیه السلام) را در جای گاهٔ فراتر از پیامبران می‌نشانند و او را پسر خدا می‌خوانند؛ از این رو، انجیل و دیگر کتاب‌های عهد جدید را نوشتهٔ کسانی می‌دانند که چند دهه پس از به صلیب کشیده شدن مسیح و با استناد به سنّت‌های شفاهی به جا مانده، سرگذشت و سخنان این خدای جسمیّت یافته را به قلم آورده‌اند. از دیدگاه مسیحیان، نویسندگان این کتاب‌ها هر چند در زندگی شخصی خود از آلودگی به گناه و خطا ایمنی نداشته‌اند، امّا در نگارش کتاب مقدّس، تأییدات روح القدس را به همراه داشته و معصوم از خطا بوده‌اند.
گفتنى است كه مسيحيان كاتوليك، پا را از اين هم فراتر نهاده، پاپ، رهبر كاتوليك هاى جهان را نيز، دست كم در فتاواى شرعى، بى عيب و نقص مى شمارند.  
گفتنی است که مسیحیان کاتولیک، پا را از این هم فراتر نهاده، پاپ، رهبر کاتولیک‌های جهان را نیز، دست کم در فتاوای شرعی، بی عیب و نقص می‌شمارند.
كوتاه سخن آن كه عصمت و نبوّت با يك ديگر گره خورده اند و از هم جدايى نمى پذيرند; هرچند در اديانى كه مورد دست برد تحريفات بشرى قرار گرفته اند، پديده ى عصمت نيز گاه مسير واقعى خود را از دست داده و از بهره بردارى نابه جاى فرصت طلبان دور نمانده است.
کوتاه سخن آن که عصمت و نبوّت با یک دیگر گره خورده‌اند و از هم جدایی نمی‌پذیرند؛ هرچند در ادیانی که مورد دست برد تحریفات بشری قرار گرفته‌اند، پدیدهٔ عصمت نیز گاه مسیر واقعی خود را از دست داده و از بهره‌برداری نابه جای فرصت طلبان دور نمانده است.


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بیشتر==


== مطالعه بیشتر ==
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  |شاخه فرعی۱ =  
  |شاخه فرعی۱ =
  |شاخه فرعی۲ =  
  |شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۳ =
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۷

سؤال

آیا اعتقاد به عصمت در ادیان دیگر نیز وجود دارد؟


برخی از مراتب عصمت، یعنی عصمت پیامبران در دریافت وحی و ابلاغ آن، هیچ‌گاه از نبوّت جدایی نمی‌پذیرد و همان دلیلی که ضرورت بعثت انبیا را به اثبات می‌رساند، دست کم این جنبه از عصمت آنان را نیز مسلّم می‌سازد. از این رو، حتّی در ادیانی هم چون یهودیت و مسیحیّت، که به عقیدهٔ ما مسلمانان و به گواهی شواهدی خدشه ناپذیر، دست‌خوش تحریفات فراوانی بوده‌اند، ردّ پایی از این مسئله به جا مانده است. برخی از نویسندگان از وجود این اندیشه در آیین زرتشت نیز خبر داده و همین را دلیل بر اقتباس پیامبر اسلام از این مکتب دانسته‌اند: مطالعهٔ تطبیقی آیین‌های زرتشتی و عقاید اسلامی، این نکته را نشان می‌دهد که محمّد، مستقیم و غیر مستقیم تأثیراتی از آیین‌ها و باورهای زرتشتی داشته است؛ مثلاً، شکل بعثت زرتشت و پیغمبر، اعتقاد به خدای یکتا و شیطانی که منشأ شر است، طاهر و معصوم بودن خاندان این دو پیامبر و… شگفتا که گویندهٔ این سخن، هم آهنگی دو مکتب در اموری هم چون اعتقاد به خدای یکتا، وجود شیطان و چگونگی بعثت را دلیل بر تأثیرپذیری یکی از دیگری می‌شمارد! در حالی که اگر این دو آیین، هر دو الهی و آسمانی باشند، هم آوایی آن‌ها با یک دیگر از منشأ و خاست گاه یگانه شان خبر می‌دهد. در غیر این صورت نیز این احتمال را نمی‌توان نادیده گرفت که آیین زرتشت، بخشی از آموزه‌های مشترک میان ادیان آسمانی را در تعالیم خود گنجانده باشد. به هر حال، پیروان مکاتب انحرافی و بشر ساخته نیز به این نکته پی برده‌اند که بدون پناه بردن به قرارگاهی تزلزل ناپذیر، نمی‌توانند دیگران را به سوی خود بخوانند و از استواری مکتب شان جانب داری نمایند. از این رو، مکتبی الحادی هم چون مارکسیسم نیز چاره ای جز این ندارد که رهبران فکری خود را، بر خلاف دیگر مردم، ایمن از فریب دوران بخواند. برخی از عارف نمایان صوفی نیز پیشوایان خود را «محفوظ» از گناه می‌شمارند؛ هر چند «حفظ» را اندکی پایین‌تر از «عصمت» می‌نشانند. از این استفاده‌های نابه جا که بگذریم، بجا است که در دو دین ابراهیمی یهودیت و مسیحیّت، درنگ بیش تری نماییم و از دیدگاه پیروان آن‌ها در بارهٔ عصمت آگاه شویم. الف. عصمت در یهودیّت از دیدگاه یهودیان «نبی دهان خدا است و سخن و کلام او سخن خدا». موسی بن میمون (۱۲۰۴–۱۱۳۵. م)، یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان یهودی، اعتقاد به عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی را یکی از ارکان اساسی یهودیّت می‌شمارد؛ به گونه ای که پس از بررسی مبانی فکری این مکتب، سیزده اصل کلّی را به دست می‌دهد که از جملهٔ آن‌ها این است: «تمامی سخنان انبیا درست است» و «کتاب تورات که در دست ما است، همانی است که به حضرت موسی (علیه السلام) وحی شده است». منابع دین یهود در منشأ پاکی انبیا صفاتی چند را مؤثر دانسته، میان آن‌ها ترتیب ویژه ای برقرار ساخته‌اند: زیرکی و چابکی برای انسان پاکی می‌آورد؛ پاکی باعث طهارت می‌شود؛ طهارت به پرهیزگاری منجر می‌گردد؛ پرهیزگاری به انسان قدوسیّت می‌بخشد؛ قدوسیّت آدم را متواضع و فروتن می‌کند؛ تواضع و فروتنی ترس از خطاکاری را در دل انسان می‌پرورد؛ ترس از خطاکاری، سبب پارسایی و دین داری می‌شود، و پارسایی و دین داری، شخص را دارای روح القدس می‌کند. روح القدس در ادیان یهودیت و مسیحیت، دارای نقشی ویژه و اهمیت فراوانی است؛ به گونه ای که در این‌جا «انبیا را از خطا و اشتباه در آنچه که بر زبان آنان جاری می‌کند، محفوظ می‌دارد؛ از این رو، گفته‌های آنان معصوم از خطا می‌گردد. بر این اساس، پیامبران نه در گفتار خطا می‌کنند و نه در نوشتن سخنان روح القدس». با این همه، کتاب مقدس یهودیان، پیامبران را در امور شخصی خود، پیراسته از گناه و خطا نمی‌داند و کارهای ناپسند فراوانی برای آنان رقم می‌زند. هر چند گاه در برخی از منابع دینیِ آنان به صراحت اعلام می‌شود که انحراف اخلاقی پیامبران، به گونه ای موقّت یا برای همیشه، نبوّت را از آنان می‌ستاند: «اگر پیغمبر تکبر کند، نبوت از وی دور می‌شود، و اگر او عصبانی و خشم گین شود نیز نبوت او را ترک می‌گوید». ب. عصمت در مسیحیّت آیین مسیحیّت، افزون بر آن که مسیح (علیه السلام) را معصوم و بدون نقص می‌داند، عصمت افراد دیگری چون نویسندگان کتاب مقدّس را نیز می‌پذیرد. مسیحیان، عیسی (علیه السلام) را در جای گاهٔ فراتر از پیامبران می‌نشانند و او را پسر خدا می‌خوانند؛ از این رو، انجیل و دیگر کتاب‌های عهد جدید را نوشتهٔ کسانی می‌دانند که چند دهه پس از به صلیب کشیده شدن مسیح و با استناد به سنّت‌های شفاهی به جا مانده، سرگذشت و سخنان این خدای جسمیّت یافته را به قلم آورده‌اند. از دیدگاه مسیحیان، نویسندگان این کتاب‌ها هر چند در زندگی شخصی خود از آلودگی به گناه و خطا ایمنی نداشته‌اند، امّا در نگارش کتاب مقدّس، تأییدات روح القدس را به همراه داشته و معصوم از خطا بوده‌اند. گفتنی است که مسیحیان کاتولیک، پا را از این هم فراتر نهاده، پاپ، رهبر کاتولیک‌های جهان را نیز، دست کم در فتاوای شرعی، بی عیب و نقص می‌شمارند. کوتاه سخن آن که عصمت و نبوّت با یک دیگر گره خورده‌اند و از هم جدایی نمی‌پذیرند؛ هرچند در ادیانی که مورد دست برد تحریفات بشری قرار گرفته‌اند، پدیدهٔ عصمت نیز گاه مسیر واقعی خود را از دست داده و از بهره‌برداری نابه جای فرصت طلبان دور نمانده است.


مطالعه بیشتر


منابع