سید احمد خوانساری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
== تیتر ==
== تیتر ==
درگذشته ۱۳۶۳ش.
درگذشته ۱۳۶۳ش.
از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم و آغاز قرن پانزدهم. نسب او با سی واسطه به امام موسی کاظم علیه السلام می رسد.
خوانساری مقدّمات علوم دینی و دروس میانی را در خوانسار، نزد برادرش و سیدعلی اکبر بیدهندی (همسر خواهرش) فراگرفت. سپس در ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در دروس خارج فقه و اصول محمدصادق مدرّس اصفهانی، عبدالکریم گزی* و محمدعلی تویسرکانی شرکت کرد.
خوانساری در ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به نجف رفت.
سپس به سلطان آباد (اراک کنونی) رفت و در درس شیخ عبدالکریم حائری یزدی*، بنیان گذار حوزه علمیه اراک، حضور یافت و خود نیز به تدریس در آن حوزه نوپا پرداخت.
پس از هجرت حائری به قم، وی ابتدا بنابه درخواست مردم اراک، برای اداره حوزه علمیه در آنجا ماند، ولی پس از آگاهی از علاقه مندی استادش به حضور وی در حوزه علمیه قم، در ۱۳۴۲ به قم رفت.
پس از درگذشت حائری و نیز در دوره مرجعیت آیت اللّه حاج آقاحسین بروجردی*، خوانساری از معتمدان او و نیز از مدرّسان طراز اول حوزه علمیه قم شمرده می شد.
در ۱۳۶۹ که سیدیحیی سجادی، امام جماعت مسجد سیدعزیزاللّه واقع در بازار تهران، درگذشت (شریف رازی، همانجا؛ مهری، ص ۱۲۵)، تجار و بازاریان از آیت اللّه بروجردی خواستند که شخص باکفایتی را به عنوان امام جماعت مسجد معرفی کند. بدین ترتیب، در ۱۳۷۰ خوانساری به توصیه بروجردی و به اصرار فراوان مردم، به تهران رفت (آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ ابن الرضا، ج ۱، ص ۳۷۸). او از همین سال تا پایان عمر در مسجد مذکور به اقامه نماز، تدریس فقه و اداره امور دینی پرداخت.
اقدام خوانساری به برگزاری جلسه درس، به عنوان یکی از �دانش آموختگان ممتاز حوزه نجف و از شاگردان مبرِّز حائری، چه در قم و چه در تهران، نقش مهمی در انتقال دستاوردهای علمی حوزه نجف به حوزه های ایران داشته است.
او به سبب جایگاه علمی و اخلاقی ممتاز خود و نیز حضور و فعالیت مستمر در این مسجد مهم ــکه در مرکز بازار تهران قرار داشت ــ صاحب شخصیتی مقبول و بانفوذ سیاسی ـ اجتماعی شد. پس از درگذشت بروجردی، برخی از علمای طراز اول خواستار آن شدند که خوانساری به نجف یا قم برود و مرجعیت عام شیعیان را بپذیرد، ولی خوانساری تهران را ترک نکرد (همان، ج ۱، ص۳۸۰)؛ در هر صورت، از این زمان به بعد، خوانساری یکی از مراجع تقلید شد و برخی از شیعیان پاکستان، عراق و نیز بسیاری از مردم ایران، وی را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیدند.
تحلیل و برآورد کلی از خط مشی سیاسی خوانساری از ۱۳۴۱ش و تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تا فروپاشی حکومت پهلوی در ۱۳۵۷ش، و نیز اقدامات او در مقاطع گوناگون در برابر حکومت، نشان می دهد که سیره سیاسیِ وی به تدریج از مخالفت آشکار با سیاستهای رژیم و اعلام صریح مواضع خود به نوعی احتیاط و میانه روی روی آورده است. البته خوانساری از ابتدا در شمار مخالفان تند و صریح حکومت و به ویژه شخص محمدرضاشاه نبود (← آیت اللّه سیداحمد خوانساری، ص ۸۹، ۹۴). او که از ناکامی علمای نجف در جریان مشروطه خاطرات ناخوشایندی داشت، منش مداراگرایانه حائری یزدی و بروجردی با حکومت را باور داشت، هرچند به نزدیکی با حکومت روی خوش نشان نمی داد.
خوانساری پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در صحنه سیاست حضور جدّی نداشت و باتوجه به آنکه وی در آن زمان بیش از نود سال داشت، شاید سالخوردگی وی نیز در این امر بی تأثیر نبوده باشد. با وجود این، وی در این دوره مورد توجه و احترام امام خمینی بود.
بسیاری از عالمان معاصر احتیاط بسیار و ورع خوانساری را ستوده و وی را در تهذیب نفس و فضائل اخلاقی چون ادب، تواضع و ساده زیستی دارای مرتبه ای بلند دانسته اند.
جایگاه علمی رفیع او نیز برای همگان مشهود بود، چنان که بسیاری از بزرگان حوزه قم، نجف و کربلا پس از درگذشت آیت اللّه بروجردی وی را اعلم و دارای دقت نظر در مسائل فقهی می دانسته اند.
ویژگی مهم فقه خوانساری، استقلال در رأی است که در بسیاری موارد به مخالفت او با دیدگاه مشهور انجامیده است. مثلا خوانساری (ج ۱، ص ۲۰۱) در ادله نجاست اهل کتاب مناقشه کرده است. گستره ولایت فقها را مضیّق شمرده و حتی تصرفاتی مانند اجرای حدود و قصاص در عصر غیبت را برای آنان جایز ندانسته است. خوانساری قائل به جواز عمل کردن قاضی به علم خویش بوده و آن را یکی از راههای کشف حقیقت شمرده است. او در برخی ادله شرط مرد بودن قاضی مناقشه کرده است. به نظر او در شبهای مهتابی، فجر صادق دیرتر از شبهای دیگر تحقق می یابد.
خوانساری در ادله حرمت بازیِ بدون رهن با آلات قمار مناقشه کرده و درنتیجه دلالت این ادله را بر حرمت شطرنج قابل خدشه دانسته (← ج ۳، ص ۲۷ـ۲۸)، هرچند در مقام فتوا آن را جایز به شمار نیاورده است.
آثار. العقائد الحقّة، تنها اثر او در علم کلام و مشتمل بر یک دوره اصول عقاید استدلالی است. دیگر آثار او فقهی و عبارت اند از: حاشیه بر العروة الوثقی سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، مناسک حج، احکام عبادات، کتاب الطهارة، کتاب الصلاة، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع و رساله عملیه فارسی و عربی (امینی، ج ۲، ص ۵۴۶؛ آیت اللّه سیداحمد خوانساری، همان مقدمه، ص ۵۷؛ ابن الرضا، ص ۳۸۳).جامع المدارک ــکه در هفت مجلد با تعلیقه علی اکبر غفاری به چاپ رسیده ــ اثری جامع در فقه استدلالی و شرحی بر المختصرالنافع محقق حلّی است. این کتاب، بیانگر احاطه علمی خوانساری به فقه و مبانی آن است. او در این کتاب در بسیاری از مسائل به نقد نظر مشهور پرداخته و در ادله آن مناقشه کرده است. از ویژگیهای دیگر این اثر، استحکام در تعابیر، نوآوری در تقریر مطالب و اختصار مباحث است. دیدگاهها غالبآ بدون ذکر قائل آنها مطرح شده و مهم ترین ادله مورد استناد، آیات و احادیث است. خوانساری پس از تحلیل و نقد آرای فقها در موارد اختلافی، کمتر به پذیرش دیدگاهی خاص و جمع بندی نهایی پرداخته است. از سوی دیگر، او در آثار فتوایی خود، فتوایی برخلاف مشهور نداده است، که این را ناشی از احتیاط فراوان او می دانند. ازاین رو گفته اند که آرای مقبول خوانساری در جامع المدارک در موارد متعدد با فتاوای او در رساله عملیه متفاوت است.<ref>کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران،  بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.</ref>


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==

نسخهٔ ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۹

سؤال

سید احمد خوانساری کیست و چه جایگاهی در حوزه علمیه شیعه دارد؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png
حوزه-و-روحانیت.png


سید احمد خوانساری(۱۳۰۹ ق-۱۴۰۵ق)، مرجع تقلید شیعه در ایران، در قرن چهاردهم قمری.

تصویر آیت الله سید احمد خوانساری

زندگی‌نامه

آیت اللّه خوانساری در ۱۸ محرم الحرام سال ۱۳۰۹ ه‍. ق، در خوانسار متولد شد. پدرش سید یوسف خوانساری (د. ۱۳۱۲ ه‍.ق)، یکی از علمای محترم خوانسار و از شاگردان ملا حسینعلی تویسرکانی، و برادر مهترش آیت اللّه سید محمّد حسن خوانساری (د. ۱۳۳۷ ه‍.ق) بودند.[۱]

آیت اللّه خوانساری در ۲۰ سالگی (۱۳۲۸ ه‍.ق) به قصد بهره بردن از درس آیات عظام و اساطین حوزه علمیه نجف اشرف، رهسپار آنجا شد. او از اساتید به نام آنجا سالیانی بهره برد و در این مدت، با آیت اللّه میر سید علی یثربی کاشانی هم‌مباحثه بود. سپس، وی در سال ۱۳۳۰ ه‍.ق با دختر آیت اللّه مولا محمّد علی خوانساری (د. ۱۳۳۲ ه‍.ق)، یکی از علمای مشهور نجف اشرف و صاحب بزرگترین کتابخانه‌های نفیس نجف وصلت کرد. معظم‌له پس از نیل به درجه اجتهاد، در سال ۱۳۳۶ ه‍.ق به ایران آمد.[۲]

حضور در اراک و قم

ورود آیت اللّه حاج سید احمد خوانساری به ایران، چند سال پس از تأسیس حوزه علمیه اراک- در سال ۱۳۳۲ ه‍.ق به همت آیت اللّه حاج شیخ عبد الکریم حائری- بود؛ لذا، معظم‌له رهسپار اراک شد تا از فیض آیت اللّه حائری بهره گیرد، و در کنار تحصیل به تدریس سطوح نیز بپردازد.

با مهاجرت آیت اللّه حائری به قم و تشکیل حوزه علمیه در آنجا، مردم اراک از ایشان خواستند که آیت اللّه خوانساری به جای ایشان اقامه جماعت کند، و اداره امور دینی مردم را بر عهده بگیرد. مرحوم استاد هم با این تقاضا موافقت کرد. ص۳۱۹.

خوانساری در سال ۱۳۴۰ ه‍.ق از اراک به قم مهاجرت کرد، و یکسره به درس فقه و اصول آیت اللّه حائری- در حالی که خود مدرسی بزرگ بود- حاضر شد. آیت اللّه خوانساری از همان اوان حضور در درس آیت اللّه حائری، مورد توجه کامل ایشان قرار گرفت، چنان‌که آقای حائری پس از دو ماه، محل اقامت نماز جماعت خویش را در مدرسه فیضیه به ایشان تفویض کرد، و در اولین نماز جماعت هم شرکت جست و به وی اقتدا نمود. ص۳۱۹.

مهاجرت به تهران

مرحوم آیت اللّه خوانساری تا سال ۱۳۶۹ یا ۱۳۷۰ ه‍.ق در قم به تدریس، تألیف و اقامه جماعت- در مسجد مسگرهای بازار- اشتغال داشت، و پیوسته حوزه درس او مورد توجه افراد با استعداد بود و توانست گروهی را تربیت نماید. در این سال، پس از درگذشت آیت اللّه یحیی سجادی، عالم معروف تهران و امام جماعت مسجد سید عزیز اللّه، چهره‌های علمی و شخصیتهای موجه تهران از آیت اللّه بروجردی درخواست عالم بزرگواری کردند که هم با قدرت علمی خود حوزه علمیه تهران را اداره کند و هم تقوایش راهنمای مردم باشد. آیت اللّه بروجردی این سفر و مهاجرت را به آیت اللّه خوانساری سپرد، و ایشان نیز پذیرفت. در مدت ۳۵ سالی که وی در تهران ماندگار شد، آنچه در توان داشت در تدریس- یک دوره کامل فقه از طهارت تادیات-، تألیف تربیت نفوس مستعده، اقامه جماعت در مهمترین مساجد تهران و ارشاد و راهنمایی مؤمنان، و رفع نیازمندیهای حوزه‌های علمیه کوشید.[۳]

اساتید

۱. ملا محمد کاظم خراسانی (۱۲۵۵–۱۳۲۹ ه‍.ق)

۲. سید محمد کاظم یزدی (۱۲۵۶–۱۳۳۷ ه‍.ق)

۳. ملا فتح اللّه شریعت اصفهانی (۱۲۶۶–۱۳۳۹ ه‍.ق)

۴. آقا ضیاء الدین عراقی (۱۲۷۸–۱۳۶۱ ه‍.ق)

۵. میرزا محمّد حسین غروی نائینی (۱۲۷۷–۱۳۵۵ ه‍.ق)

۶. شیخ عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶–۱۳۵۵ ه‍.ق)

۷. سید ابوتراب خوانساری (۱۲۷۱–۱۳۴۶ ه‍.ق)

۸. میر محمّد صادق احمدآبادی اصفهانی (د. ۱۳۴۸ ه‍.ق)

۹. ملا عبدالکریم گزی اصفهانی (د. ۱۳۳۹ ه‍.ق)

۱۰. میرزا محمّد علی تویسرکانی

۱۱. سید محمّد حسن خوانساری (د. ۱۳۳۲ ه‍.ق)

۱۲. علی اکبر حکمی یزدی (د. ۱۳۲۲ ه‍.ق)

۱۳. محمد رضا مسجد شاهی اصفهانی (۱۲۸۷–۱۳۶۲ ه‍.ق).[۴]


شاگردان

۱. مرتضی حائری یزدی

۲. مرتضی مطهری

۳. حسینعلی منتظری

۴. سید موسی صدر

۵. سید مصطفی صفائی خوانساری

۶. محمّد تقی صدیقین اصفهانی

۷. علی اصغر صالحی کرمانی

۸. میرزا عبداللّه مجتهدی تبریزی

۹. سید محمّد حسن آل طیب جزائری

۱۰. محمّد لاکانی رشتی

۱۱. سید عبد اللّه شبستری

۱۲. جلال طاهر شمس گلپایگانی

۱۳. شیخ علی پناه اشتهاردی

۱۴. محمّد تقی ستوده

۱۵. احمد مجتهدی تهرانی

۱۶. مهدی حائری یزدی

۱۷. سید محمّد باقر موحد ابطحی

۱۸. میرزا محمود انصاری قمی

۱۹. سید رضی شیرازی

۲۰. سید عزالدین حسینی زنجانی.

۲۱. مجدالدین محلاتی شیرازی

۲۲. سید عبد الکریم موسوی اردبیلی

۲۳. محمّد تقی شریعتمداری

۲۴. سید حسین شمس خراسانی

۲۵. عزیز اللّه علیمرادیان نهاوندی.[۵]


آثار

زندگی‌اش مظهر زهد، نمونه تقوا و تندیس فضیلت بود. ص۳۱۵. نسب آیت اللّه خوانساری- که با ۲۹ واسطه به امام کاظم علیه السّلام می‌رسد. ص۳۱۶.

تیتر

درگذشته ۱۳۶۳ش.

از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم و آغاز قرن پانزدهم. نسب او با سی واسطه به امام موسی کاظم علیه السلام می رسد.

خوانساری مقدّمات علوم دینی و دروس میانی را در خوانسار، نزد برادرش و سیدعلی اکبر بیدهندی (همسر خواهرش) فراگرفت. سپس در ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در دروس خارج فقه و اصول محمدصادق مدرّس اصفهانی، عبدالکریم گزی* و محمدعلی تویسرکانی شرکت کرد.

خوانساری در ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به نجف رفت.

سپس به سلطان آباد (اراک کنونی) رفت و در درس شیخ عبدالکریم حائری یزدی*، بنیان گذار حوزه علمیه اراک، حضور یافت و خود نیز به تدریس در آن حوزه نوپا پرداخت.

پس از هجرت حائری به قم، وی ابتدا بنابه درخواست مردم اراک، برای اداره حوزه علمیه در آنجا ماند، ولی پس از آگاهی از علاقه مندی استادش به حضور وی در حوزه علمیه قم، در ۱۳۴۲ به قم رفت.

پس از درگذشت حائری و نیز در دوره مرجعیت آیت اللّه حاج آقاحسین بروجردی*، خوانساری از معتمدان او و نیز از مدرّسان طراز اول حوزه علمیه قم شمرده می شد.

در ۱۳۶۹ که سیدیحیی سجادی، امام جماعت مسجد سیدعزیزاللّه واقع در بازار تهران، درگذشت (شریف رازی، همانجا؛ مهری، ص ۱۲۵)، تجار و بازاریان از آیت اللّه بروجردی خواستند که شخص باکفایتی را به عنوان امام جماعت مسجد معرفی کند. بدین ترتیب، در ۱۳۷۰ خوانساری به توصیه بروجردی و به اصرار فراوان مردم، به تهران رفت (آقابزرگ طهرانی، همانجا؛ ابن الرضا، ج ۱، ص ۳۷۸). او از همین سال تا پایان عمر در مسجد مذکور به اقامه نماز، تدریس فقه و اداره امور دینی پرداخت.

اقدام خوانساری به برگزاری جلسه درس، به عنوان یکی از �دانش آموختگان ممتاز حوزه نجف و از شاگردان مبرِّز حائری، چه در قم و چه در تهران، نقش مهمی در انتقال دستاوردهای علمی حوزه نجف به حوزه های ایران داشته است.

او به سبب جایگاه علمی و اخلاقی ممتاز خود و نیز حضور و فعالیت مستمر در این مسجد مهم ــکه در مرکز بازار تهران قرار داشت ــ صاحب شخصیتی مقبول و بانفوذ سیاسی ـ اجتماعی شد. پس از درگذشت بروجردی، برخی از علمای طراز اول خواستار آن شدند که خوانساری به نجف یا قم برود و مرجعیت عام شیعیان را بپذیرد، ولی خوانساری تهران را ترک نکرد (همان، ج ۱، ص۳۸۰)؛ در هر صورت، از این زمان به بعد، خوانساری یکی از مراجع تقلید شد و برخی از شیعیان پاکستان، عراق و نیز بسیاری از مردم ایران، وی را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیدند.

تحلیل و برآورد کلی از خط مشی سیاسی خوانساری از ۱۳۴۱ش و تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تا فروپاشی حکومت پهلوی در ۱۳۵۷ش، و نیز اقدامات او در مقاطع گوناگون در برابر حکومت، نشان می دهد که سیره سیاسیِ وی به تدریج از مخالفت آشکار با سیاستهای رژیم و اعلام صریح مواضع خود به نوعی احتیاط و میانه روی روی آورده است. البته خوانساری از ابتدا در شمار مخالفان تند و صریح حکومت و به ویژه شخص محمدرضاشاه نبود (← آیت اللّه سیداحمد خوانساری، ص ۸۹، ۹۴). او که از ناکامی علمای نجف در جریان مشروطه خاطرات ناخوشایندی داشت، منش مداراگرایانه حائری یزدی و بروجردی با حکومت را باور داشت، هرچند به نزدیکی با حکومت روی خوش نشان نمی داد.

خوانساری پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در صحنه سیاست حضور جدّی نداشت و باتوجه به آنکه وی در آن زمان بیش از نود سال داشت، شاید سالخوردگی وی نیز در این امر بی تأثیر نبوده باشد. با وجود این، وی در این دوره مورد توجه و احترام امام خمینی بود.

بسیاری از عالمان معاصر احتیاط بسیار و ورع خوانساری را ستوده و وی را در تهذیب نفس و فضائل اخلاقی چون ادب، تواضع و ساده زیستی دارای مرتبه ای بلند دانسته اند.

جایگاه علمی رفیع او نیز برای همگان مشهود بود، چنان که بسیاری از بزرگان حوزه قم، نجف و کربلا پس از درگذشت آیت اللّه بروجردی وی را اعلم و دارای دقت نظر در مسائل فقهی می دانسته اند.

ویژگی مهم فقه خوانساری، استقلال در رأی است که در بسیاری موارد به مخالفت او با دیدگاه مشهور انجامیده است. مثلا خوانساری (ج ۱، ص ۲۰۱) در ادله نجاست اهل کتاب مناقشه کرده است. گستره ولایت فقها را مضیّق شمرده و حتی تصرفاتی مانند اجرای حدود و قصاص در عصر غیبت را برای آنان جایز ندانسته است. خوانساری قائل به جواز عمل کردن قاضی به علم خویش بوده و آن را یکی از راههای کشف حقیقت شمرده است. او در برخی ادله شرط مرد بودن قاضی مناقشه کرده است. به نظر او در شبهای مهتابی، فجر صادق دیرتر از شبهای دیگر تحقق می یابد.

خوانساری در ادله حرمت بازیِ بدون رهن با آلات قمار مناقشه کرده و درنتیجه دلالت این ادله را بر حرمت شطرنج قابل خدشه دانسته (← ج ۳، ص ۲۷ـ۲۸)، هرچند در مقام فتوا آن را جایز به شمار نیاورده است.

آثار. العقائد الحقّة، تنها اثر او در علم کلام و مشتمل بر یک دوره اصول عقاید استدلالی است. دیگر آثار او فقهی و عبارت اند از: حاشیه بر العروة الوثقی سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، مناسک حج، احکام عبادات، کتاب الطهارة، کتاب الصلاة، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع و رساله عملیه فارسی و عربی (امینی، ج ۲، ص ۵۴۶؛ آیت اللّه سیداحمد خوانساری، همان مقدمه، ص ۵۷؛ ابن الرضا، ص ۳۸۳).جامع المدارک ــکه در هفت مجلد با تعلیقه علی اکبر غفاری به چاپ رسیده ــ اثری جامع در فقه استدلالی و شرحی بر المختصرالنافع محقق حلّی است. این کتاب، بیانگر احاطه علمی خوانساری به فقه و مبانی آن است. او در این کتاب در بسیاری از مسائل به نقد نظر مشهور پرداخته و در ادله آن مناقشه کرده است. از ویژگیهای دیگر این اثر، استحکام در تعابیر، نوآوری در تقریر مطالب و اختصار مباحث است. دیدگاهها غالبآ بدون ذکر قائل آنها مطرح شده و مهم ترین ادله مورد استناد، آیات و احادیث است. خوانساری پس از تحلیل و نقد آرای فقها در موارد اختلافی، کمتر به پذیرش دیدگاهی خاص و جمع بندی نهایی پرداخته است. از سوی دیگر، او در آثار فتوایی خود، فتوایی برخلاف مشهور نداده است، که این را ناشی از احتیاط فراوان او می دانند. ازاین رو گفته اند که آرای مقبول خوانساری در جامع المدارک در موارد متعدد با فتاوای او در رساله عملیه متفاوت است.[۶]

مطالعه بیشتر

  • مرجع متیقن، خاطرات و اسنادی منتشر نشده درباره آیت الله خوانساری، به کوشش و نگارش محمدتقی انصاریان خوانساری،

منابع

  1. انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۱۷.
  2. انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۱۷.
  3. انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص ۳۲۳ و ۳۲۴.
  4. انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۲۰ و ۳۲۱.
  5. انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۲۲ و ۳۲۳.
  6. کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.