نقد بر گزارش کشتار بنی‌قریظه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۷: خط ۴۷:


داستان کشتار یهودیان بنی قریظه از آغاز بر اساس همچشمی های اوس و خزرج بنیاد شده است. گوینده داستان محتملا از طایفه خزرج است و یا داستان به سود انان بازگو می کند می خواهد حشمت قوم خود را در دیده پیغمبر بیش از رقیبان خود بنمایاند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش.</ref>.ص۹۵.
داستان کشتار یهودیان بنی قریظه از آغاز بر اساس همچشمی های اوس و خزرج بنیاد شده است. گوینده داستان محتملا از طایفه خزرج است و یا داستان به سود انان بازگو می کند می خواهد حشمت قوم خود را در دیده پیغمبر بیش از رقیبان خود بنمایاند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش.</ref>.ص۹۵.
اختلافی که بین چگونگی کشته شدن اسیران دیده می شود درخور توجه است. ابن اسحاق می گوید همه را در کنار خندق سر بریدند و واقدی می گوید اسیران را بر خانواده های اوس بخش کردند تا انان با کشتن ایشان اطاعت خود را به پیغمبر نشان دهند.
شهیدی معتقد است نکات مبهم این داستان «متتبع دقیق» را از آنچه شهرت یافته باز می دارد یا به تردیدهایی می افکند.ص۹۵.
سیرت پیامبر در جنگ های پیش از بنی قریظه مشخص است. او همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم می داشته است.ص۹۵.
به نظر می رسد داستان بنی قریظه سال ها پس از تاریخ واقعه و هنگامی که نسل حاضر در آن محاصره برافتاد به وسیله داستان گویی که از تیره خزرج بوده است دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد، تا بدین وسیله نشان دهند که حرمت طایفه اوس نزد پیغمبر به اندازه طایفه خزرج نبود و برای همین است که پیغمبر هم پیمان های خزرج را نکشت اما همپیمانان اوس را گردن زد. و نیز خواسته است نشان دهد که رئیس قبیله اوس جانب هم پیمانان خود را رعایت نکرده است.ص۹۶.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۰ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۸

سؤال

جریان قبیله بنی قریظه چه بود؟ آیا پیامبر دستور کشتار عده‌ای از یهودیان بنی قریظه را دادند؟

بنی‌قریظه از قبیله‌های یهودی ساکن مدینه بودند. پیامبر اسلام(ص) پس از مهاجرت به مدینه، برای ایجاد اتحاد میان مسلمانان و یهودیان پیمان دفاعی‌ای میان سه قوم یهود و مسلمانان می‌بندد. بر اساس این پیمان، مقررر شد یهودیان، به ضرر اسلام قدمی برندارند به دشمنان مسلمانان کمک نکنند. قبیله بنی‌قریظه با کمک کردن به مشرکان در جنگ احزاب، علیه مسلمانان پیمان‌شکنی کردند. بعد از پیروزی مسلمانان در جنگ احزاب، با درخواست یهودیان سعد ابن معاذ به عنوان داور قرار داده شد و او طبق قرارداد حکم به، اعدام مردان جنگی، مصادره اموال و اسیر شدن زنان و فرزندانشان داد.

غزوه بنی قریظه

غزوة بنی قریظه در اواخر ذیقعده و اوایل ذیحجة سال پنجم هجری ، آخرین جنگ مسلمانان با یهود مدینه بود. حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در همان روز پراکنده شدن دشمنان در جنگ خندق به جنگ بنی قریظه رفت . علت جنگ ، پیمان شکنی بنی قریظه و خیانت آنان به مسلمانان از طریق همکاری با گروههای شرکت کننده (احزاب ) در جنگ خندق بود. مسلمانان قلاع و مساکن بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین 15 تا 25 روز گزارش شده است . بنی قریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند. ولی حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم جز این که به حکم او گردن نهند، هر پیشنهادی را رد کرد (واقدی ، محمدبن عمر واقدی ، کتاب المغازی للواقدی ، چاپ مارسدن جونز، لندن 1966؛ج 2، ص 501). حضرت رسول اکرم حکمیت را به سَعدبن مُعاذ، رئیس قبیلة بنی عبد اَشْهَل از اشراف اوس ، واگذار نمود. بنی قریظه نیز حکمیت سعدبن معاذ را پذیرفتند، زیرا اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد حکم به قتل مردان قبیله ، اسارت زنان و کودکان و ضبط اموالشان داد.

مردان بنی قریظه و پسران بالغشان ، که تعداد آنان بین ششصد تا هشتصد نفر گزارش شده است[۱]

احمدبن اسحاق یعقوبی ، تاریخ الیعقوبی ، بیروت 1379/1960.

ابن هشام ، السیرة النبویة ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره ( بی تا. )

و اما بنى قريظه- اين قبيله در آغاز با اسلام در صلح و صفا بودند تا آنكه جنگ خندق روى داد، و حى بن اخطب سوار شده به مكه رفت و قريش را عليه رسول خدا 6 تحريك كرد و طوائف عرب را برانگيخت، از آن جمله به ميان بنى قريظه رفت، و مرتب افراد را وسوسه و تحريك كرده پافشارى مى‌نمود، و با رئيسشان كعب بن اسد در اين باره صحبت كرد تا سرانجام آنها را راضى كرد كه نقض عهد كرده و با پيغمبر بجنگند بشرطى كه او نيز به ياريشان آمده و بقلعه‌شان درآيد و با ايشان كشته شود. حى بن اخطب قبول كرد و به قلعه درآمد، بنى قريظه عهد خود را شكسته و با كمك احزابى كه مدينه را محاصره كرده بودند براه افتادند، و شروع كردند به دشنام دادن رسول خدا 6 و شكاف ديگرى ايجاد كردن.[۲]

در سال پنجم هجرت كه غزوه «احزاب» رخ داد، تنها طايفه «بنى قريظه» در مدينه باقى مانده بودند، كه به مشركان عرب پيوستند و به روى مسلمانان شمشير كشيدند.[۳]

تردید محققان در گزارش منابع تاریخی

نمی توان به این روایات به خاطر تعارض و سخیف بودن برخی از منقولات آن اتکا و اعتماد کرد و اساساً موضوع غزوه بنی قریظه، تسلیم و کشته شدن نبوده و این آیه سخن از درگیری میان مسلمانان و این قبیله دارد که در نهایت، گروهی از آنان کشته و عده ای اسیر شدند و آن روایات، برساخته کسانی است که با اهداف خاص به آن پرداخته اند.ص۱۲۱.

آیه ۵۶ احزاب.

روایاتی که این حادثه را نقل کرده، به جز در جزئیات و مسایل غیر مهم، در چند جا دارای اختلاف و تشتت و تناقض است؛ در محل زندانیان و یا شکل کشتن و تعداد کشته ها و کیفیت اجرا و مجری این فرمان.ص۱۳۰

این ماجرا، یعنی اعدام همه مردان و اسارت زنان و فرزندان ایشان، در حرکت تاریخ صدر اسلام نظیر نداشته و با توجه به رفتارهای دیگر پیامبر سازگار نیست و اینکه گفته شده به پیامبر و یا همسرانش توهین کرده اند، قابل توجیه نیست. بارها به پیامبر توهین می شده و حضرت واکنش نشان نمی داده است، چگونه در اینجا به این شدت برخورد کرده است؟!ص۱۳۵

این داستان بسیار گوناگون و چندگانه نقل شده است. اما در منابع تاریخی به شکل نسل کشی و قتل عام همه مردان یک قبیله و اسیر گرفتن خانواده آنان از سوی پیامبر تصویر شده که عملی بسیار بی رحمانه و متناسب با جرم آنان نبوده و با رحمة للعالمین بودن پیامبر و آیات بسیار قرآن که در برابر جرم و گناه، مجازات مثل را می خواهد (انعام /161، یونس /27، غافر/40)، سازگار نیست و با روش و منش پیامبران و با سیره رسول خدا همخوانی ندارد. این رؤسای قوم بودند که پیمان شکنی کرده و به پیامبر اعلام جنگ دادند و بر طبق قاعده، همانان باید مجازات و کشته شوند، نه دیگران. ممکن است در نبردی رویارو تعداد بسیاری کشته شوند، اما بر طبق این روایات، آنان به محاصره درآمده و تسلیم شدند و به صورت دسته جمعی اعدام شدند. آیا می توان بر اساس قوانین جزایی اسلام پنداشت که پیامبر به دلیل پیمان شکنی سران یک قبیله، تمام مردان و حتی نوجوانان تازه بالغ آن قبیله را که شاید در آن سنین حتی مفهوم پیمان شکنی را به درستی درک نکرده و نقشی هم در خیانت سران قوم نداشتند، به قتل برساند؟ در میان مردان، تکلیف سالخوردگان، مریضان و ناتوانان و زنان چه شد؟ آنها به چه جرمی باید مجازات شوند.ص۱۳۶

برای فهم این حادثه آن است که نباید از وجود کسانی مانند محمد بن کعب قرظی، که در قصه گویی شهرت دارد و وجود نوادگان سعد بن معاذ در میان راویان این داستان و حضور یهودیان مسلمان شده در تعریف و تمجید از این قبیله یهودی و تصویر چهره ای مظلوم ولی باشهامت و راسخ در آیین یهود، غافل شد که موارد دیگری از این نمونه ها در منابع تاریخی مسلمانان راه یافته و نباید به سادگی از آن گذشت، و باید توجه داشت که هم مسلمانان و هم یهود در تاریخ پرفراز خود، چالش های بسیار داشته و باید با احتیاط با این دسته از منقولات برخورد کرد.[۴]

اگر هفتصد تا نهصد مرد از بنی قریظه کشته شده باشند، باید بگوییم که شمار زنان و فرزندان آن‌ها تقریباً سه تا چهار برابر این تعداد بوده؛ یعنی تقریباً بیش از سه هزار نفر به اسارت مسلمانان درآمده‌اند. این تعداد نسبت به جمعیت آن زمان مسلمانان، عدد اندکی نیست.

بنابراین اگر چنین جماعتی در میان مسلمانان حضور داشتند، باید دست‌کم نقشی محدود از آن‌ها در تاریخ اسلام مشاهده می‌شد، اما هیچ اثری از اسرای بنی قریظه در تاریخ نیست که مثلاً گفته شده باشد این فرد از کودکان اسیر بنی قریظه بود و مثلاً فرد درست یا منحرفی بود یا این زن مادر فلان شخص است که از یهودیان اسیر بنی قریظه بوده. چنین نقل‌هایی در تاریخ وجود ندارد؛ در‌حالی‌که در موارد این‌چنینی ردّپاهای تاریخی وجود دارد.[۵]

پس از پایان نبرد احزاب، پیغمبر به سروقت یهود بنی قریظه رفت. این یهودیان به موجب پیمان مدینه، مادام که علیه مسلمانان قیام نمی کردند در امان بودند. اما آنان در جنگ احزاب با دشمنان اسلام متحد شدند. پیامبر به سر وقت ایشان رفت و آنان را محاصره کرد. سرانجام پس از بیست و پنج شب تسلیم شدند.ص۹۴

در حالی که ابن اسحاق پایان داستان بنی قریظه را چنین نوشته و طبری هم عین نوشته او را در کتاب خود آورده است، واقدی متوفای ۲۰۷ ق، صورت دیگری را نیز ضبط کرده که عبارت او مضطرب است.ص۹۴.

این داستان را گرد آن هاله ای از ابهام و بلکه تاریکی فراگرفته که در قرن اخیر دستاویزی برای شرق شناسان مخصوصا یهودیان اسلام شناس شده است.

شهیدی باور کردن این داستان را دشوار می داند. نخستین چیزی که باعث تردید می شود شمار کشته شدگان است که آن را ششصد هفتصد هشتصد تا نهصد تن نوشته اند. چگونه یک تن علی ع یا دو تن علی و زبیر نهصد تن را در یک روز چگونه سر بریدند؟ نهصد تن مرد بالغ در قومی، به طور تقریب نشانه چهارهزارتن یا بیشتر انسان است. آیا شمار بنی قریظه بدین عدد می رسید؟ مگر در آن روزگار در مدینه و پیرامون آن چند هزار تن زنذگی می کردند که چهار هزار تن در آبادی های بنی قریظه ساکن باشند؟ ص۹۵.

داستان کشتار یهودیان بنی قریظه از آغاز بر اساس همچشمی های اوس و خزرج بنیاد شده است. گوینده داستان محتملا از طایفه خزرج است و یا داستان به سود انان بازگو می کند می خواهد حشمت قوم خود را در دیده پیغمبر بیش از رقیبان خود بنمایاند.[۶].ص۹۵.

اختلافی که بین چگونگی کشته شدن اسیران دیده می شود درخور توجه است. ابن اسحاق می گوید همه را در کنار خندق سر بریدند و واقدی می گوید اسیران را بر خانواده های اوس بخش کردند تا انان با کشتن ایشان اطاعت خود را به پیغمبر نشان دهند.

شهیدی معتقد است نکات مبهم این داستان «متتبع دقیق» را از آنچه شهرت یافته باز می دارد یا به تردیدهایی می افکند.ص۹۵.

سیرت پیامبر در جنگ های پیش از بنی قریظه مشخص است. او همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم می داشته است.ص۹۵.

به نظر می رسد داستان بنی قریظه سال ها پس از تاریخ واقعه و هنگامی که نسل حاضر در آن محاصره برافتاد به وسیله داستان گویی که از تیره خزرج بوده است دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد، تا بدین وسیله نشان دهند که حرمت طایفه اوس نزد پیغمبر به اندازه طایفه خزرج نبود و برای همین است که پیغمبر هم پیمان های خزرج را نکشت اما همپیمانان اوس را گردن زد. و نیز خواسته است نشان دهد که رئیس قبیله اوس جانب هم پیمانان خود را رعایت نکرده است.ص۹۶.

منابع

  1. «بنی قُریظه»، آذر آهنچی، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل مدخل، ۱۳۹۳ش؛ مدرسى، سيد محمد تقى، زندگانى پيامبر گرامى اسلام محمد مصطفي(ص)، ص۵۷. انتشارات محبان الحسين( ع)، قم‌، 1389ش.
  2. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۱۷۰.
  3. مكارم شيرازى، ناصر، برگزيده تفسير نمونه، ج۳، ص۶۰۳. تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۲ش.
  4. ایازی،‌ محمدعلی، «تأملی پیرامون روایت کشتن یهودیان بنی قریظه در منابع تاریخ و تفسیر»، پژوهش های قرآنی سال هجدهم پاییز 1391 شماره 3 ، ص۱۴۰.
  5. «بنی قریظه»، درس‌های تاریخ معصومین از رجبی دوانی، سایت ایمانور، تاریخ بازدید: ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ش.
  6. شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش.