حجاب در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی « {{ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} نگاهي اجمالي به شكل‎هاي حجاب قرآني بانوان شبهه...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
نگاهي اجمالي به شكل‎هاي حجاب قرآني بانوان  
نگاهی اجمالی به شکل‌های حجاب قرآنی بانوان


شبهه: بعضي با طرح اين پرسش كه «چه اشكالي دارد در چهارچوب شرعي، هركس هرجور كه خواست لباس بپوشد؟»<ref>كتايون مير شفيعي، روزنامه‎ي نوروز، ۱۸ / ۴ /۸۰ ، ص۸، ستون سوم.</ref> خواسته‎اند اين شبهه را القا كنند كه اسلام، فقط چارچوب كلي براي پوشش بيان كرده است و به صورت جزئي، شكل خاصي از حجاب و پوشش در متون ديني اسلام ذكر نشده است. آيا ادعاي مذكور صحيح است؟
شبهه: بعضی با طرح این پرسش که «چه اشکالی دارد در چهارچوب شرعی، هرکس هرجور که خواست لباس بپوشد؟»<ref>کتایون میر شفیعی، روزنامهٔ نوروز، ۱۸ / ۴ /۸۰، ص۸، ستون سوم.</ref> خواسته‌اند این شبهه را القا کنند که اسلام، فقط چارچوب کلی برای پوشش بیان کرده است و به صورت جزئی، شکل خاصی از حجاب و پوشش در متون دینی اسلام ذکر نشده است. آیا ادعای مذکور صحیح است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان ـ كه بيش‌تر مورد چالش و سؤال است ـ پوشاندن تمام بدن در مقابل نامحرم است، به استثناي صورت و مچ دست‎ها به پايين، كه طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آنها واجب نيست؛ البته بعضي از فقهاي فعلي، به طور احتياط وجوبي، پوشاندن صورت و دست‌ها را نيز لازم مي‌دانند؛<ref>به استفتاءات پايان كتاب مراجعه گردد.</ref> ولي حتي افرادي كه پوشاندن آن را واجب نمي‌دانند، در اصل مطلوبيت و استحباب آن بحثي ندارند.<ref> . مرتضي مطهري، پاسخ‌هاي استاد به نقدهايي بر كتاب مسئله‌ي حجاب، ص۱۳.</ref>
از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان ـ که بیش‌تر مورد چالش و سؤال است ـ پوشاندن تمام بدن در مقابل نامحرم است، به استثنای صورت و مچ دست‌ها به پایین، که طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آنها واجب نیست؛ البته بعضی از فقهای فعلی، به‌طور احتیاط وجوبی، پوشاندن صورت و دست‌ها را نیز لازم می‌دانند؛<ref>به استفتاءات پایان کتاب مراجعه گردد.</ref> ولی حتی افرادی که پوشاندن آن را واجب نمی‌دانند، در اصل مطلوبیت و استحباب آن بحثی ندارند.<ref>. مرتضی مطهری، پاسخ‌های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئلهٔ حجاب، ص۱۳.</ref>


علاوه بر پوشش لباس‎هاي معمولي، مثل پيراهن و شلوار، كه زنان و مردان در داخل منزل استفاده مي‎كنند، براي حجاب بيرون از منزل و در مقابل نامحرم، در قرآن و احاديث براي تأمين حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است كه دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است.
علاوه بر پوشش لباس‌های معمولی، مثل پیراهن و شلوار، که زنان و مردان در داخل منزل استفاده می‌کنند، برای حجاب بیرون از منزل و در مقابل نامحرم، در قرآن و احادیث برای تأمین حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است که دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است.


الف) خمار  
الف) خمار


وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ؛<ref>سوره‌ي نور (۲۴)، آيه ۳۱.
وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ؛<ref>سورهٔ نور (۲۴)، آیه ۳۱.</ref> زنان باید سر، سینه، و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.
</ref> زنان بايد سر، سينه، و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.  


خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر  
خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر


بانوان، مثل مقنعه است.<ref>الخمار: ثوب تغطّی به المرأه راسها والجمع خُمُر فیومی، المصباح المنیر؛ هم‌چنین در مجمع‌البحرین طریحی، ذیل واژهٔ خُمُر آمده است: قوله فلیضربن بخُمُرهن، ای مقانعهن. خُمُر جمع خمار و هی المقنعه؛ همچنین ر.ک. شیخ طوسی، تفسیر تبیان، ج۷، ص۴۳؛ بانو امین، تفسیرمخزن‌العرفان، ج۹، ص۱۰۵، ذیل آیهٔ شریفهٔ ۳۱ نور، (آیهٔ خمار).</ref> در بعضی تفاسیر، در ذیل آیهٔ شریفه، از عایشه نقل شده است:


بانوان، مثل مقنعه است.<ref>الخمار: ثوب تغطّي به المرأه راسها والجمع خُمُر فيومي، المصباح المنير؛ هم‌چنين در مجمع‌البحرين طريحي، ذيل واژه‌ي خُمُر آمده است: قوله فليضربن بخُمُرهن، اي مقانعهن. خُمُر جمع خمار و هي المقنعه؛ همچنين ر.ك: شيخ طوسي، تفسير تبيان، ج۷، ص۴۳؛ بانو امين، تفسيرمخزن‌العرفان، ج۹، ص۱۰۵، ذيل آيه‌ي شريفه‌ي ۳۱ نور، (آيه‌ي خمار).</ref> در بعضي تفاسير، در ذيل آيه‌ي شريفه، از عايشه نقل شده است:
زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. وقتی این آیهٔ شریفه نازل شد، هر یک از آنها به سمت لباس‌های مخصوص خود رفتند و از آن تکه‌ای جدا کردند و خمار و مقنعه‌ای مشکی پوشیدند، گویی بالای سر آنها کلاغ نشسته است.<ref>«ما رأیت نساءً خیراً من نساء الانصار لما نزلت هذه الآیه قامت کل واحده منهنّ الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعه فاخترمن، فاصبحن کانّ علی روسهنّ الغربان»: زمخشری، تفسیر کشاف، ج۳، ص۲۳۱، ذیل آیهٔ شریفهٔ ۳۱ سورهٔ نور. حدیث مذکور، با الفاظ و تعابیر مختلف در کتاب‌های متعدد، اهل تسنن آمده است؛ از جمله: صحیح البخاری، شرح العسقلانی، ج۸، ص۴۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۸۴، ذیل آیهٔ شریفهٔ خمار و المفصل فی احکام المرأه و البیت المسلم فی الشریعه اسلامیه، ج۳، ص۳۲۰.</ref>


زناني بهتر از زنان انصار نديدم. وقتي اين آيه‌ي شريفه نازل شد، هر يك از آنها به سمت لباس‎هاي مخصوص خود رفتند و از آن تكه‎اي جدا كردند و خمار و مقنعه‎اي مشكي پوشيدند، گويي بالاي سر آنها كلاغ نشسته‌ است.<ref>«ما رأيت نساءً خيراً من نساء الانصار لما نزلت هذه الآيه قامت كل واحده منهنّ الي مرطها المرحل فصدعت منه صدعه فاخترمن، فاصبحن كانّ علي روسهنّ الغربان»: زمخشري، تفسير كشاف، ج۳، ص۲۳۱، ذيل آيه‌ي شريفه‌ي ۳۱ سوره‌ي نور. حديث مذكور، با الفاظ و تعابير مختلف در كتاب‌هاي متعدد، اهل تسنن آمده است؛ از جمله: صحيح البخاري، شرح العسقلاني، ج۸، ص۴۹؛ تفسير ابن كثير، ج۳، ص۲۸۴، ذيل آيه‌ي شريفه‌ي خمار و المفصل في احكام المرأه و البيت المسلم في الشريعه اسلاميه، ج۳، ص۳۲۰.</ref>  
از قضیهٔ ذکر شده استفاده می‌شود که رنگ خمار و مقنعه در زمان صدور آیه، مشکی بوده است. برای این قضیه، از کتاب‌های لغت نیز می‌توان مؤیداتی ذکر کرد؛ مثلاً از بعضی کتاب‌های لغت، استفاده می‌شود در ریشهٔ لغوی خمار (خ ـ م ـ ر) سیاهی اخذ شده است.<ref>المختمره من الضأن: السوداء و رأسها ابیض و من المعز ایضاً: خلیل، العین، ذیل ریشهٔ خمر و الخمریّ من الالوان؛ الاسود الضارب الی الحمره کلون الخمر الاسود: شرتونی، اقرب الموارد، ذیل ریشهٔ خمر.</ref> به مشروبات الکلی نیز از آن جهت «خمر» اطلاق می‌گردد که باعث سیاهی و تیره‌گی عقل انسان می‌گردد. مخفی نماند که در آیهٔ شریفهٔ خمار، نکات تفسیری و ادبی و لغوی فراوانی وجود دارد که مقالهٔ مستقلی را می‌طلبد.<ref>برای پی بردن به بعضی از نکات ر.ک. سید حسن مصطفوی، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» ذیل ریشهٔ خمر.</ref>


از قضيه‎ي ذكر شده استفاده مي‎شود كه رنگ خمار و مقنعه در زمان صدور آيه، مشكي بوده است. براي اين قضيه، از كتاب‌هاي لغت نيز مي‎توان مؤيداتي ذكر كرد؛ مثلاً از بعضي كتاب‌هاي لغت، استفاده مي‎شود در ريشه‌ي لغوي خمار (خ ـ م ـ ر) سياهي اخذ شده است.<ref>المختمره من الضأن: السوداء و رأسها ابيض و من المعز ايضاً: خليل، العين، ذيل ريشه‌ي خمر و الخمريّ من الالوان؛ الاسود الضارب الي الحمره كلون الخمر الاسود: شرتوني، اقرب الموارد، ذيل ريشه‌ي خمر.</ref> به مشروبات الكلي نيز از آن جهت «خمر» اطلاق مي‎گردد كه باعث سياهي و تيره‎گي عقل انسان مي‎گردد. مخفي نماند كه در آيه‌ي شريفه‌ي خمار، نكات تفسيري و ادبي و لغوي فراواني وجود دارد كه مقاله‌ي مستقلي را مي‎طلبد.<ref>براي پي بردن به بعضي از نكات ر. ك: سيد حسن مصطفوي، «التحقيق في كلمات القرآن الكريم» ذيل ريشه‌ي خمر.</ref>
ب) جلباب


ب) جلباب
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛<ref>سورهٔ احزاب (۳۳)، آیهٔ ۵۹.</ref> ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویش را به چادر فروپوشند؛ که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت هوس‌رانان آزار نکشند، بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.


يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً؛<ref>سوره‌ي احزاب (۳۳)، آيه‌ي ۵۹.</ref> اي پيغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويش را به چادر فروپوشند؛ كه اين كار براي اين كه آنها به عفت و حريت شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت هوس‎رانان آزار نكشند، بر آنان بسيار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.  
همان گونه که قبلاً گذشت جلابیب در آیهٔ شریفه، جمع جلباب است و جلباب به معنای پوشش گسترده و فراگیر تمام بدن است، که زنان بر روی لباس‌های دیگر می‌پوشند؛ امروزه در زبان فارسی به چنین پوششی چادر گفته می‌شود. بر اساس تحقیقی که نگارنده انجام داده، بین جلباب قرآنی و چادرهای رایج، از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و حتی رنگ، همگرایی و شباهت‌های بسیار نزدیکی وجود دارد.<ref>برای آگاهی بیش‌تر ر.ک. «نقد ادله مخالفین چادر مشکی» روزنامه جمهوری اسلامی، ۳ و ۴ بهمن ماه ۷۹.</ref>


همان گونه كه قبلاً گذشت جلابيب در آيه‌ي شريفه، جمع جلباب است و جلباب به معناي پوشش گسترده و فراگير تمام بدن است، كه زنان بر روي لباس‎هاي ديگر مي‎پوشند؛ امروزه در زبان فارسي به چنين پوششي چادر گفته مي‎شود. بر اساس تحقيقي كه نگارنده انجام داده، بين جلباب قرآني و چادرهاي رايج، از نظر مفهوم، اندازه، كاركرد و حتي رنگ، همگرايي و شباهت‎هاي بسيار نزديكي وجود دارد.<ref>براي آگاهي بيش‌تر ر.ك: «نقد ادله مخالفين چادر مشكي» روزنامه جمهوري اسلامي، ۳ و ۴ بهمن ماه ۷۹.</ref>
علاوه بر قرآن که دو شکل خاص از پوشش فوق را برای زنان در مقابل نامحرم توصیه کرده است، در برخی احادیث نیز چهار پوشش ویژه برای زنان در مقابل نامحرم، به نام پیراهن، مقنعه، چادر، و آزار معرفی شده است.


علاوه بر قرآن كه دو شكل خاص از پوشش فوق را براي زنان در مقابل نامحرم توصيه كرده است، در برخي احاديث نيز چهار پوشش ويژه براي زنان در مقابل نامحرم، به نام پيراهن، مقنعه، چادر، و ازار معرفي شده است.  
عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): و لغیر ذی محرم اربعه اثواب: درع و خمار و جلباب و آزار.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۱۵۵.</ref>
{{پایان پاسخ}}


عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم): و لغير ذي محرم اربعه اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار.<ref>طبرسي، مجمع البيان، ج۷، ص۱۵۵.</ref>
== منابع ==
{{پایان پاسخ}}
{{پانویس|۲}}
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حجاب
  | شاخه اصلی = حجاب
|شاخه فرعی۱ =  
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۰۴

سؤال

نگاهی اجمالی به شکل‌های حجاب قرآنی بانوان

شبهه: بعضی با طرح این پرسش که «چه اشکالی دارد در چهارچوب شرعی، هرکس هرجور که خواست لباس بپوشد؟»[۱] خواسته‌اند این شبهه را القا کنند که اسلام، فقط چارچوب کلی برای پوشش بیان کرده است و به صورت جزئی، شکل خاصی از حجاب و پوشش در متون دینی اسلام ذکر نشده است. آیا ادعای مذکور صحیح است؟

از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان ـ که بیش‌تر مورد چالش و سؤال است ـ پوشاندن تمام بدن در مقابل نامحرم است، به استثنای صورت و مچ دست‌ها به پایین، که طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آنها واجب نیست؛ البته بعضی از فقهای فعلی، به‌طور احتیاط وجوبی، پوشاندن صورت و دست‌ها را نیز لازم می‌دانند؛[۲] ولی حتی افرادی که پوشاندن آن را واجب نمی‌دانند، در اصل مطلوبیت و استحباب آن بحثی ندارند.[۳]

علاوه بر پوشش لباس‌های معمولی، مثل پیراهن و شلوار، که زنان و مردان در داخل منزل استفاده می‌کنند، برای حجاب بیرون از منزل و در مقابل نامحرم، در قرآن و احادیث برای تأمین حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است که دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است.

الف) خمار

وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ؛[۴] زنان باید سر، سینه، و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.

خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر

بانوان، مثل مقنعه است.[۵] در بعضی تفاسیر، در ذیل آیهٔ شریفه، از عایشه نقل شده است:

زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. وقتی این آیهٔ شریفه نازل شد، هر یک از آنها به سمت لباس‌های مخصوص خود رفتند و از آن تکه‌ای جدا کردند و خمار و مقنعه‌ای مشکی پوشیدند، گویی بالای سر آنها کلاغ نشسته است.[۶]

از قضیهٔ ذکر شده استفاده می‌شود که رنگ خمار و مقنعه در زمان صدور آیه، مشکی بوده است. برای این قضیه، از کتاب‌های لغت نیز می‌توان مؤیداتی ذکر کرد؛ مثلاً از بعضی کتاب‌های لغت، استفاده می‌شود در ریشهٔ لغوی خمار (خ ـ م ـ ر) سیاهی اخذ شده است.[۷] به مشروبات الکلی نیز از آن جهت «خمر» اطلاق می‌گردد که باعث سیاهی و تیره‌گی عقل انسان می‌گردد. مخفی نماند که در آیهٔ شریفهٔ خمار، نکات تفسیری و ادبی و لغوی فراوانی وجود دارد که مقالهٔ مستقلی را می‌طلبد.[۸]

ب) جلباب

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛[۹] ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویش را به چادر فروپوشند؛ که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت هوس‌رانان آزار نکشند، بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.

همان گونه که قبلاً گذشت جلابیب در آیهٔ شریفه، جمع جلباب است و جلباب به معنای پوشش گسترده و فراگیر تمام بدن است، که زنان بر روی لباس‌های دیگر می‌پوشند؛ امروزه در زبان فارسی به چنین پوششی چادر گفته می‌شود. بر اساس تحقیقی که نگارنده انجام داده، بین جلباب قرآنی و چادرهای رایج، از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و حتی رنگ، همگرایی و شباهت‌های بسیار نزدیکی وجود دارد.[۱۰]

علاوه بر قرآن که دو شکل خاص از پوشش فوق را برای زنان در مقابل نامحرم توصیه کرده است، در برخی احادیث نیز چهار پوشش ویژه برای زنان در مقابل نامحرم، به نام پیراهن، مقنعه، چادر، و آزار معرفی شده است.

عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): و لغیر ذی محرم اربعه اثواب: درع و خمار و جلباب و آزار.[۱۱]


منابع

  1. کتایون میر شفیعی، روزنامهٔ نوروز، ۱۸ / ۴ /۸۰، ص۸، ستون سوم.
  2. به استفتاءات پایان کتاب مراجعه گردد.
  3. . مرتضی مطهری، پاسخ‌های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئلهٔ حجاب، ص۱۳.
  4. سورهٔ نور (۲۴)، آیه ۳۱.
  5. الخمار: ثوب تغطّی به المرأه راسها والجمع خُمُر فیومی، المصباح المنیر؛ هم‌چنین در مجمع‌البحرین طریحی، ذیل واژهٔ خُمُر آمده است: قوله فلیضربن بخُمُرهن، ای مقانعهن. خُمُر جمع خمار و هی المقنعه؛ همچنین ر.ک. شیخ طوسی، تفسیر تبیان، ج۷، ص۴۳؛ بانو امین، تفسیرمخزن‌العرفان، ج۹، ص۱۰۵، ذیل آیهٔ شریفهٔ ۳۱ نور، (آیهٔ خمار).
  6. «ما رأیت نساءً خیراً من نساء الانصار لما نزلت هذه الآیه قامت کل واحده منهنّ الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعه فاخترمن، فاصبحن کانّ علی روسهنّ الغربان»: زمخشری، تفسیر کشاف، ج۳، ص۲۳۱، ذیل آیهٔ شریفهٔ ۳۱ سورهٔ نور. حدیث مذکور، با الفاظ و تعابیر مختلف در کتاب‌های متعدد، اهل تسنن آمده است؛ از جمله: صحیح البخاری، شرح العسقلانی، ج۸، ص۴۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۸۴، ذیل آیهٔ شریفهٔ خمار و المفصل فی احکام المرأه و البیت المسلم فی الشریعه اسلامیه، ج۳، ص۳۲۰.
  7. المختمره من الضأن: السوداء و رأسها ابیض و من المعز ایضاً: خلیل، العین، ذیل ریشهٔ خمر و الخمریّ من الالوان؛ الاسود الضارب الی الحمره کلون الخمر الاسود: شرتونی، اقرب الموارد، ذیل ریشهٔ خمر.
  8. برای پی بردن به بعضی از نکات ر.ک. سید حسن مصطفوی، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» ذیل ریشهٔ خمر.
  9. سورهٔ احزاب (۳۳)، آیهٔ ۵۹.
  10. برای آگاهی بیش‌تر ر.ک. «نقد ادله مخالفین چادر مشکی» روزنامه جمهوری اسلامی، ۳ و ۴ بهمن ماه ۷۹.
  11. طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۱۵۵.