الگو:سوال برگزیده: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div style="bor der: 1px solid #a7d7f9; padding: 10px; background-color: #f3f9ff; border-radius: 5px; font-size: 115%"> | <div style="bor der: 1px solid #a7d7f9; padding: 10px; background-color: #f3f9ff; border-radius: 5px; font-size: 115%"> | ||
امام علی(ع) مرگ را | امام علی(ع) مرگ را چگونه سفری دانسته است؟ | ||
</div> | </div> | ||
[[امام علی(ع)]] در حدیثی مرگ را به سفری بدون بازگشت تشبیه کرده است؛ سفری که برای مسافر آن بازگشتی وجود ندارد و این انسانهای زنده هستند که به سوی شخص درگذشته سفر خواهند کرد. در روایات تعابیر دیگری نیز دربارهٔ [[مرگ]] وجود دارد و آن را به انتقال از مکانی به مکان دیگر یا تعویض لباس تشبیه کردهاند. | [[امام علی(ع)]] در حدیثی مرگ را به سفری بدون بازگشت تشبیه کرده است؛ سفری که برای مسافر آن بازگشتی وجود ندارد و این انسانهای زنده هستند که به سوی شخص درگذشته سفر خواهند کرد. در روایات تعابیر دیگری نیز دربارهٔ [[مرگ]] وجود دارد و آن را به انتقال از مکانی به مکان دیگر یا تعویض لباس تشبیه کردهاند. |
نسخهٔ ۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۵
امام علی(ع) مرگ را چگونه سفری دانسته است؟
امام علی(ع) در حدیثی مرگ را به سفری بدون بازگشت تشبیه کرده است؛ سفری که برای مسافر آن بازگشتی وجود ندارد و این انسانهای زنده هستند که به سوی شخص درگذشته سفر خواهند کرد. در روایات تعابیر دیگری نیز دربارهٔ مرگ وجود دارد و آن را به انتقال از مکانی به مکان دیگر یا تعویض لباس تشبیه کردهاند.
امام علی(ع) در دیدار بازماندگان یکی از مسلمانان درگذشته فرمود: «إِنَّ هَذَا الْاَمْرَ لَیسَ لَکُمْ بَدَاَ وَ لَا إِلَیکُمُ انْتَهَی وَ قَدْ کَانَ صَاحِبُکُمْ هَذَا یسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِی بَعْضِ اَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَیکُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَیهِ؛ این کار نه با شما آغاز گردید و نه بر شما پایان خواهد رسید. این رفیق شما به سفر میرفت، کنون او را در یکی از سفرهایش بشمارید. اگر نزد شما بازگشت چه خوب، وگرنه شما روی بدو میآرید.»
برخی شارحان نهج البلاغه این حکمت را به شعر درآوردهاند:
ز قومی مُرد شخصی و علی گفت | نباید از غم مرگش برآشفت | |
شما آغاز این مردن نبودید | نه در پایان آن منزل نمودید | |
سفر میکرد یار باوفاتان | بگوییدش سفر رفته است او هان | |
اگر ناید که تا بیند شما را | شما خواهید رفت و دید او را |
.