ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} سؤال: خواهش مي كنم به طور كامل با مفهوم ولايت منو آشنا كنيد. پاسخ اجمالي : «ولايت» واژه‏اي عربي است كه از كلمه «وَلْي» گرفته شده است. «وَلْي» در لغت عرب، به معناي آمدن چيزي است در پي چيز ديگر؛ بدون آنكه فاصله‏اي در ميان آن دو باشد...» ایجاد کرد)
 
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}


سؤال: خواهش می‌کنم به‌طور کامل با مفهوم ولایت منو آشنا کنید.


پاسخ اجمالی:


سؤال: خواهش مي كنم به طور كامل با مفهوم ولايت منو آشنا كنيد.
«ولایت» واژه‌ای عربی است که از کلمه «وَلْی» گرفته شده است. «وَلْی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‌ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. مقصود از واژه «ولایت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم(ع) و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است.


پاسخ اجمالي :
پاسخ تفصیلی:


«ولايت» واژه‏اي عربي است كه از كلمه «وَلْي» گرفته شده است. «وَلْي» در لغت عرب، به معناي آمدن چيزي است در پي چيز ديگر؛ بدون آنكه فاصله‏اي در ميان آن دو باشد كه لازمه چنين تواني و ترتّبي، قرب و نزديكي آن دو به يكديگر است. مقصود از واژه «ولايت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم(ع) و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است.
با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه با مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم.


پاسخ تفصيلي :
«ولایت» واژه‌ای عربی است که از کلمه «وَلْی» گرفته شده است. «وَلْی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‌ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از اینرو، این واژه با هیئت‌های مختلف (به فتح و کسر) در معانیِ «حبّ و دوستی»، «نصرت و یاری»، «متابعت و پیروی»، و «سرپرستی» استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی همان قرب معنوی است.


با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامي. از اينکه با مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات مکاتبه نموده ايد صميمانه تشکر مي کنيم.
مقصود از واژه «ولایت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم(ع) و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است


«ولايت» واژه‏اي عربي است كه از كلمه «وَلْي» گرفته شده است. «وَلْي» در لغت عرب، به معناي آمدن چيزي است در پي چيز ديگر؛ بدون آنكه فاصله‏اي در ميان آن دو باشد كه لازمه چنين تواني و ترتّبي، قرب و نزديكي آن دو به يكديگر است. از اينرو، اين واژه با هيئت‏هاي مختلف (به فتح و كسر) در معانيِ «حبّ و دوستي»، «نصرت و ياري»، «متابعت و پيروي»، و «سرپرستي» استعمال شده كه وجه مشترك همه اين معاني همان قرب معنوي است.
این ولایت به دو ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود:


مقصود از واژه «ولايت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم(ع) و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است
ولایت تکوینی به معنای تصرف در نظام خلقت و قانون مندی‌های مربوط به طبیعت است که اساساً مربوط به خدای متعال است که خالق هستی در نظام خلقت و قوانین حاکم برآن است و خداوند این ولایت را به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) عطا نموده است،<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، ۱۳۷۸، ۷۹</ref> پس ولایت تکوینی یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم در خارج و تصرف عینی داشتن در آنهاست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۱۲۳</ref>


این ولایت به دو ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می شود :
قسم دوم ولایت تشریعی است که به معنای ولایت در محدوده تشریع و تابع قانون الهی است که این ولایت از امور اعتباری و قراردادی است.<ref>همان، ص۱۲۴</ref>


ولایت تکوینی به معنای تصرف در نظام خلقت و قانون مندی های مربوط به طبیعت است که اساساً مربوط به خدای متعال است که خالق هستی در نظام خلقت و قوانین حاکم برآن است و خداوند این ولایت را به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) عطا نموده است<ref>مصباح یزدی ، محمد تقی ، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ، قم:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره ، ۱۳۷۸، ۷۹</ref>، پس ولایت تکوینی یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم در خارج و تصرف عینی داشتن در آنهاست .<ref>جوادی آملی ، عبد الله ، ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۱۲۳</ref>
ولایت خداوند چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی، ولایت بالذات است زیرا خداوند مالک و صاحب اختیار تمامی هستی است و هیچ‌کس حق تصرف در چیزی را مگر با اجازه خدا ندارد. خداوند این اجازه را در امور تکوینی و تشریعی به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) داده است. این ولایت تبعی و در طول ولایت خداوند متعال است.


قسم دوم ولایت تشریعی است که به معنای ولایت در محدوده تشریع و تابع قانون الهی است که این ولایت از امور اعتباری و قراردادی است.<ref>همان ، ص۱۲۴</ref>
ولایتی که در ولایت فقیه مطرح است، از سنخ ولایت تکوینی نیست بلکه ولایت تشریعی است که امری اعتباری است و خداوند متعال به افراد دارای صلاحیت واگذار نموده است. این ولایت، در طول ولایت پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) بوده و مربوط به امور حکومتی و اداره جامعه است و حوزه فردی و شخصی افراد و اموری که از اختصاصات معصوم(ع) است را شامل نمی‌شود.


ولایت خداوند چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی ، ولایت بالذات است زیرا خداوند مالک و صاحب اختیار تمامی هستی است و هیچ کس حق تصرف در چیزی را مگر با اجازه خدا ندارد . خداوند این اجازه را در امور تکوینی و تشریعی به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) داده است . این ولایت تبعی و در طول ولایت خداوند متعال است .  
از یک منظر، ولایت به اعتبار افراد تحت ولایت، به ولایت عامه و ولایت خاصه قابل تقسیم است. اگر ولایت و سرپرستی نسبت به افراد خاصی باشد آن ولایت خاصه است مثل ولایت اولیای میّت یا ولایت اولیای دم و وارثان مقتول یا قیم و وصی یا ولایت پدر بر فرزند که همه این‌ها چون ولایت بر فرد خاصی دارند به آن ولایت خاصه گفته‌اند.


ولایتی که در ولایت فقیه مطرح است ، از سنخ ولایت تکوینی نیست بلکه ولایت تشریعی است که امری اعتباری است و خداوند متعال به افراد دارای صلاحیت واگذار نموده است. این ولایت ، در طول ولایت پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) بوده و مربوط به امور حکومتی و اداره جامعه است و حوزه فردی و شخصی افراد و اموری که از اختصاصات معصوم(ع) است را شامل نمی شود .  
اگر ولایت و سرپرستی نسبت به عموم افراد جامعه باشد این نوع ولایت را ولایت عامه گویند مثل ولایت پیامبران، امامان و فقیهان که ولایت آنان نسبت به عموم افراد جامعه است لذا ولایت عامه دارند.


از یک منظر ، ولایت به اعتبار افراد تحت ولایت ، به ولایت عامه و ولایت خاصه قابل تقسیم است. اگر ولایت و سرپرستی نسبت به افراد خاصی باشد آن ولایت خاصه است مثل ولایت اولیای میّت و یا ولایت اولیای دم و وارثان مقتول یا قیم و وصی یا ولایت پدر بر فرزند که همه این ها چون ولایت بر فرد خاصی دارند به آن ولایت خاصه گفته اند.
یکی از مشخصه‌های ولایت در اسلام این است که با وجود اینکه در آن بحث حکومت، حاکمیت، سرپرستی جامعه و نوعی آمریت لحاظ می‌شود اما در عین حال از یک سو حاکم اسلامی از مردم به دور نبوده و ارتباط وثیقی با جامعه دارد و از سوی دیگر به دلیل اینکه لازم است «ولی» دارای صلاحیت‌های حکومتداری خاصی باشد مصلحت جامعه در آن مورد توجه قرار می‌گیرد و از جانب سوم حاکم اسلامی لازم است در حصار چارچوب‌ها و موازین مشخصی حرکت نماید و در نهایت شرایط به گونه ای فراهم می‌شود که حکومت ولایی بیشترین مصلحت مردمی را تأمین نموده و از حکومت‌های استبدادی متمایز می‌گردد.
 
اگر ولایت و سرپرستی نسبت به عموم افراد جامعه باشد این نوع ولایت را ولایت عامه گویند مثل ولایت پیامبران، امامان و فقیهان که ولایت آنان نسبت به عموم افراد جامعه است لذا ولایت عامه دارند.


يکي از مشخصه هاي ولايت در اسلام اين است که با وجود اينکه در آن بحث حکومت ، حاکميت ، سرپرستي جامعه و نوعي آمريت لحاظ مي شود اما در عين حال از يک سو حاکم اسلامي از مردم به دور نبوده و ارتباط وثيقي با جامعه دارد و از سوي ديگر به دليل اينکه لازم است «ولي» داراي صلاحيت هاي حکومتداري خاصي باشد مصلحت جامعه در آن مورد توجه قرار مي گيرد و از جانب سوم حاکم اسلامي لازم است در حصار چارچوب ها و موازين مشخصي حرکت نمايد و در نهايت شرايط به گونه اي فراهم مي شود که حکومت ولايي بيشترين مصلحت مردمي را تامين نموده و از حکومت هاي استبدادي متمايز مي گردد .
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توضیح حکومت ولایی می‌فرمایند:<ref>آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، روزنامه جمهوری اسلامی، ۷/۲/۷۶.</ref> اسلام، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان می‌کند… معنای آن، این است که در نظام سیاسی اسلام، آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرت حکومت بر آن‌ها در اختیار اوست، ارتباط و اتصال و پیوستگی جدایی‌ناپذیری از هم دارند. این، فلسفه سیاسی اسلام را در مسئله حکومت، برای ما معنا می‌کند. هر حکومتی که این‌طور نباشد، این ولایت نیست یعنی حاکمیتی که اسلام پیش‌بینی کرده است، نیست. اگر فرض کنیم در رأس قدرت، کسانی باشند که با مردم ارتباطی نداشته باشند، این ولایت نیست، اگر کسانی باشند که رابطه آنها با مردم، رابطه ترس و رعب و خوف باشد این ولایت نیست. اگر کسانی با کودتا بر سر کار بیایند، این ولایت نیست. اگر کسی با وراثت و جانشینی نَسَبی منهای فضایل و کیفیات حقیقی که در حکومت شرط است، در رأس کار قرار بگیرد، این ولایت نیست.


حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در توضيح حکومت ولايی می فرمايند:<ref>آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي، روزنامه جمهوري اسلامي، ۷/۲/۷۶.</ref> اسلام، حكومت را با تعبير «ولايت» بيان مي‌كند... معناي آن، اين است كه در نظام سياسي اسلام، آن كسي كه در رأس قدرت قرار دارد و آن كساني كه قدرت حكومت بر آن‌ها در اختيار اوست، ارتباط و اتصال و پيوستگي جدايي‌ناپذيري از هم دارند. اين، فلسفه سياسي اسلام را در مسأله حكومت، براي ما معنا مي‌كند. هر حكومتي كه اين طور نباشد، اين ولايت نيست يعني حاكميتي كه اسلام پيش‌بيني كرده است، نيست. اگر فرض كنيم در رأس قدرت، كساني باشند كه با مردم ارتباطي نداشته باشند، اين ولايت نيست، اگر كساني باشند كه رابطه آنها با مردم، رابطه ترس و رعب و خوف باشد اين ولايت نيست. اگر كساني با كودتا بر سر كار بيايند، اين ولايت نيست. اگر كسي با وراثت و جانشيني نَسَبي منهاي فضايل و كيفيات حقيقي كه در حكومت شرط است، در رأس كار قرار بگيرد، اين ولايت نيست.  
همچنین ایشان می‌فرمایند: «اسلام منهای مفهوم ولایت ـ که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسان‌هاست ـ هیچ حاکمیتی را بر مردم نمی‌پذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت قائل نیست، آن کسی که ولی و حاکم مردم است، یک سلطان نیست، یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف ملاحظه نمی‌شود، از بُعد این که هر کاری که می‌خواهد، می‌تواند بکند مورد توجه و رعایت نیست.<ref>آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، حدیث ولایت، ج۷، ص۱۸۵.</ref> اگر این مفهوم ولایت و آنچه را که اسلام برای ولی، والی به عنوان شرط و وظیفه قرار داده است بشکافیم خواهیم دید که مردمی‌ترین نوع حکومت است.<ref>همان.</ref> مفهوم اسبتداد یا خودسری، به میل خود یا به ضرر مردم تصمیم گرفتن مطلقاً در معنای ولایت اسلامی نیست.<ref>همان.</ref> ولایت، یعنی حاکمیت انسان‌های پارسا، انسان‌های مخالف با شهوات و نفس خودشان، انسان‌های عامل به صالحات این معنای ولایت است.<ref>همان، ص۱۸۵–۱۹۰.</ref>


همچنين ايشان می فرمايند: «اسلام منهاي مفهوم ولايت ـ كه يك مفهوم مردمي و متوجه به جهت حقوق مردم و رعايت آنها و حفظ جانب انسان‌هاست ـ هيچ حاكميتي را بر مردم نمي‌پذيرد و هيچ عنوان ديگري را در باب حكومت قائل نيست، آن كسي كه ولي و حاكم مردم است، يك سلطان نيست، يعني عنوان حكومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف ملاحظه نمي‌شود، از بُعد اين كه هر كاري كه مي‌خواهد، مي‌تواند بكند مورد توجه و رعايت نيست.<ref>آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي، حديث ولايت، ج۷، ص۱۸۵.</ref> اگر اين مفهوم ولايت و آنچه را كه اسلام براي ولي، والي به عنوان شرط و وظيفه قرار داده است بشكافيم خواهيم ديد كه مردمي‌ترين نوع حكومت است.<ref>همان.</ref> مفهوم اسبتداد يا خودسري، به ميل خود يا به ضرر مردم تصميم گرفتن مطلقاً در معناي ولايت اسلامي نيست.<ref>همان.</ref> ولايت، يعني حاكميت انسان‌هاي پارسا، انسان‌هاي مخالف با شهوات و نفس خودشان، انسان‌هاي عامل به صالحات اين معناي ولايت است.<ref>همان، ص۱۸۵ـ۱۹۰.</ref>
شایان ذکر است علاوه بر آنچه درباره مفهوم ولایت گفته شد مباحث فراوانی هم در ارتباط با این موضوع قابل طرح است که به دلیل گستردگی مباحث امکان طرح همه آنها در این مختصر وجود نداشته وجهت آشنایی هر چه بیشتر منابعی معرفی می‌گردد که امید است راهگشا باشد:


شايان ذکر است علاوه بر آنچه در باره مفهوم ولايت گفته شد مباحث فراواني هم در ارتباط با اين موضوع قابل طرح است که به دليل گستردگي مباحث امکان طرح همه آنها در اين مختصر وجود نداشته وجهت آشنايي هر چه بيشتر منابعي معرفي مي گردد که اميد است راهگشا باشد :
۱. موسوی خمینی، سید روح‌الله، ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، ۱۳۷۷.
#
#  جوادی آملی، عبدالله، کتاب «ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت»، مؤسسه اسراء.
#
#  مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، مؤسسه آموزش و پژوهش امام خمینی (ره).
#
۷. مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، ۱۳۷۸
۸.
۹. جوان آراسته، حسین، مبانی حکومت اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ۱۳۸۲.
۱۰.


1. موسوی خمینی ، سید روح الله ، ولایت فقیه ، تهران : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره ، ۱۳۷۷.
== منابع ==
2.
{{پانویس|۲}}
3. جوادي آملي،عبدالله، كتاب «ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت»، مؤسسه اسراء.
4.
5. مصباح يزدي، محمدتقي ، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، مؤسسه آموزش و پژوهش امام خميني (ره).
6.
7. مصباح یزدی ، محمد تقی ، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره ، ۱۳۷۸
8.
9. جوان آراسته ، حسین ، مبانی حکومت اسلامی ، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ، ۱۳۸۲.
10.
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۵


سؤال: خواهش می‌کنم به‌طور کامل با مفهوم ولایت منو آشنا کنید.

پاسخ اجمالی:

«ولایت» واژه‌ای عربی است که از کلمه «وَلْی» گرفته شده است. «وَلْی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‌ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. مقصود از واژه «ولایت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم(ع) و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است.

پاسخ تفصیلی:

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه با مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم.

«ولایت» واژه‌ای عربی است که از کلمه «وَلْی» گرفته شده است. «وَلْی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‌ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از اینرو، این واژه با هیئت‌های مختلف (به فتح و کسر) در معانیِ «حبّ و دوستی»، «نصرت و یاری»، «متابعت و پیروی»، و «سرپرستی» استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی همان قرب معنوی است.

مقصود از واژه «ولایت» در ولایت خدا و پیامبر و امامان معصوم(ع) و ولایت فقیه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است

این ولایت به دو ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود:

ولایت تکوینی به معنای تصرف در نظام خلقت و قانون مندی‌های مربوط به طبیعت است که اساساً مربوط به خدای متعال است که خالق هستی در نظام خلقت و قوانین حاکم برآن است و خداوند این ولایت را به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) عطا نموده است،[۱] پس ولایت تکوینی یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم در خارج و تصرف عینی داشتن در آنهاست.[۲]

قسم دوم ولایت تشریعی است که به معنای ولایت در محدوده تشریع و تابع قانون الهی است که این ولایت از امور اعتباری و قراردادی است.[۳]

ولایت خداوند چه ولایت تکوینی و چه ولایت تشریعی، ولایت بالذات است زیرا خداوند مالک و صاحب اختیار تمامی هستی است و هیچ‌کس حق تصرف در چیزی را مگر با اجازه خدا ندارد. خداوند این اجازه را در امور تکوینی و تشریعی به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) داده است. این ولایت تبعی و در طول ولایت خداوند متعال است.

ولایتی که در ولایت فقیه مطرح است، از سنخ ولایت تکوینی نیست بلکه ولایت تشریعی است که امری اعتباری است و خداوند متعال به افراد دارای صلاحیت واگذار نموده است. این ولایت، در طول ولایت پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) بوده و مربوط به امور حکومتی و اداره جامعه است و حوزه فردی و شخصی افراد و اموری که از اختصاصات معصوم(ع) است را شامل نمی‌شود.

از یک منظر، ولایت به اعتبار افراد تحت ولایت، به ولایت عامه و ولایت خاصه قابل تقسیم است. اگر ولایت و سرپرستی نسبت به افراد خاصی باشد آن ولایت خاصه است مثل ولایت اولیای میّت یا ولایت اولیای دم و وارثان مقتول یا قیم و وصی یا ولایت پدر بر فرزند که همه این‌ها چون ولایت بر فرد خاصی دارند به آن ولایت خاصه گفته‌اند.

اگر ولایت و سرپرستی نسبت به عموم افراد جامعه باشد این نوع ولایت را ولایت عامه گویند مثل ولایت پیامبران، امامان و فقیهان که ولایت آنان نسبت به عموم افراد جامعه است لذا ولایت عامه دارند.

یکی از مشخصه‌های ولایت در اسلام این است که با وجود اینکه در آن بحث حکومت، حاکمیت، سرپرستی جامعه و نوعی آمریت لحاظ می‌شود اما در عین حال از یک سو حاکم اسلامی از مردم به دور نبوده و ارتباط وثیقی با جامعه دارد و از سوی دیگر به دلیل اینکه لازم است «ولی» دارای صلاحیت‌های حکومتداری خاصی باشد مصلحت جامعه در آن مورد توجه قرار می‌گیرد و از جانب سوم حاکم اسلامی لازم است در حصار چارچوب‌ها و موازین مشخصی حرکت نماید و در نهایت شرایط به گونه ای فراهم می‌شود که حکومت ولایی بیشترین مصلحت مردمی را تأمین نموده و از حکومت‌های استبدادی متمایز می‌گردد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توضیح حکومت ولایی می‌فرمایند:[۴] اسلام، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان می‌کند… معنای آن، این است که در نظام سیاسی اسلام، آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرت حکومت بر آن‌ها در اختیار اوست، ارتباط و اتصال و پیوستگی جدایی‌ناپذیری از هم دارند. این، فلسفه سیاسی اسلام را در مسئله حکومت، برای ما معنا می‌کند. هر حکومتی که این‌طور نباشد، این ولایت نیست یعنی حاکمیتی که اسلام پیش‌بینی کرده است، نیست. اگر فرض کنیم در رأس قدرت، کسانی باشند که با مردم ارتباطی نداشته باشند، این ولایت نیست، اگر کسانی باشند که رابطه آنها با مردم، رابطه ترس و رعب و خوف باشد این ولایت نیست. اگر کسانی با کودتا بر سر کار بیایند، این ولایت نیست. اگر کسی با وراثت و جانشینی نَسَبی منهای فضایل و کیفیات حقیقی که در حکومت شرط است، در رأس کار قرار بگیرد، این ولایت نیست.

همچنین ایشان می‌فرمایند: «اسلام منهای مفهوم ولایت ـ که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسان‌هاست ـ هیچ حاکمیتی را بر مردم نمی‌پذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت قائل نیست، آن کسی که ولی و حاکم مردم است، یک سلطان نیست، یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف ملاحظه نمی‌شود، از بُعد این که هر کاری که می‌خواهد، می‌تواند بکند مورد توجه و رعایت نیست.[۵] اگر این مفهوم ولایت و آنچه را که اسلام برای ولی، والی به عنوان شرط و وظیفه قرار داده است بشکافیم خواهیم دید که مردمی‌ترین نوع حکومت است.[۶] مفهوم اسبتداد یا خودسری، به میل خود یا به ضرر مردم تصمیم گرفتن مطلقاً در معنای ولایت اسلامی نیست.[۷] ولایت، یعنی حاکمیت انسان‌های پارسا، انسان‌های مخالف با شهوات و نفس خودشان، انسان‌های عامل به صالحات این معنای ولایت است.[۸]

شایان ذکر است علاوه بر آنچه درباره مفهوم ولایت گفته شد مباحث فراوانی هم در ارتباط با این موضوع قابل طرح است که به دلیل گستردگی مباحث امکان طرح همه آنها در این مختصر وجود نداشته وجهت آشنایی هر چه بیشتر منابعی معرفی می‌گردد که امید است راهگشا باشد:

۱. موسوی خمینی، سید روح‌الله، ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، ۱۳۷۷.

  1. جوادی آملی، عبدالله، کتاب «ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت»، مؤسسه اسراء.
  2. مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، مؤسسه آموزش و پژوهش امام خمینی (ره).

۷. مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، ۱۳۷۸ ۸. ۹. جوان آراسته، حسین، مبانی حکومت اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ۱۳۸۲. ۱۰.

منابع

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، ۱۳۷۸، ۷۹
  2. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵، ص۱۲۳
  3. همان، ص۱۲۴
  4. آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، روزنامه جمهوری اسلامی، ۷/۲/۷۶.
  5. آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، حدیث ولایت، ج۷، ص۱۸۵.
  6. همان.
  7. همان.
  8. همان، ص۱۸۵–۱۹۰.