کشتهشدن کودک بهدست خضر پیامبر: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezvani }} | |||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
در قرآن هست که حضرت خضر کودکی را کشت چون باعث انحراف پدر و مادرش میشد. | در قرآن هست که حضرت خضر کودکی را کشت چون باعث انحراف پدر و مادرش میشد. یکی از اهداف خلقت انسان امتحان است، چرا قبل از امتحان گرفتن، این بچه کشته شد؟ یعنی این هدف خلقت برای این بچه مطرح نبود؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
خط ۳۰: | خط ۲۷: | ||
حکم قصاص قبل از جنایت، در حیطه «نظام تشریع» است و این عمل شرعاً جایز نیست و به همین دلیل نیز حضرت موسی(ع) بر حضرت خضر اعتراض کرد. که «آیا انسان بی گناهی را بدون آن که قصاصی در بین باشد، کشتی، به راستی کار ناپسندیده ای کرد».<ref>(کهف:۷۴).</ref> | حکم قصاص قبل از جنایت، در حیطه «نظام تشریع» است و این عمل شرعاً جایز نیست و به همین دلیل نیز حضرت موسی(ع) بر حضرت خضر اعتراض کرد. که «آیا انسان بی گناهی را بدون آن که قصاصی در بین باشد، کشتی، به راستی کار ناپسندیده ای کرد».<ref>(کهف:۷۴).</ref> | ||
در جواب این سؤال دو بیان عمده وجود دارد، عده ای از مفسران سعی کردهاند، در همین حیطه نظام تشریع جواب دهند و به نوعی تلاش کردهاند تا ثابت کنند که این عمل از مصادیق و موارد قصاص قبل از جنایت نبوده، بلکه از مواردی بوده که قتل واجب بوده است | در جواب این سؤال دو بیان عمده وجود دارد، عده ای از مفسران سعی کردهاند، در همین حیطه نظام تشریع جواب دهند و به نوعی تلاش کردهاند تا ثابت کنند که این عمل از مصادیق و موارد قصاص قبل از جنایت نبوده، بلکه از مواردی بوده که قتل واجب بوده است. | ||
===بیگناه نبودن این فرد=== | |||
بهترین توجیه این است که آن پسر، جوانی بالغ و مکلّف بوده، زیرا لفظ «غلام» به معنای جوان نورَس است که به حد بلوغ رسیده باشد یا از آن جا که حضرت موسی(ع) در اعتراض خود به حضرت خضر میگوید: «آیا نفس پاکی را بدون حکم و قصاص کشتی» دلالت بر این دارد که او بالغ بوده والاّ اگر غیر بالغ بوده باشد، اگر چه کسی را کشته باشد حکمش قصاص نیست و این جوان بالغ گناهش یا «ارتداد» بوده، زیرا پدر و مادرش افرادی مؤمن بودهاند و او مؤمن به دنیا آمده و بعد از ایمان، کافر و مرتد شده و مرتد فطری<ref>مرتد فطری در مقابل مرتد ملی است، اولی موقعی اطلاق میشود که پدر و مادر یا یکی از آنها مؤمن بودهاند ولی این فرد بعدها از ایمان خارج میشود. و دومی زمانی اطلاق میشود که پدر و مادر آن فرد کافر بودهاند و او بعدها ایمان میآورد ولی از ایمان خارج میشود و به کفر رو میآورد.</ref> حکمش قتل است، چه توبه کند و چه توبه نکند. | |||
در آیین موسی(ع) نیز این حکم بوده، زیرا پرستشگران گوساله سامری را حکم به قتلشان داد یا گناهش افساد زیاد بوده، یعنی گناهان و فسادهای زیادی از او سر زده بوده و بیم آن نیز بود که انسانهای مؤمن را (پدر و مادرش) به کفر بکشاند یا هلاک کند. در نتیجه او به دلیل اعمال فعلیش جایز القتل بوده است و اگر حضرت خضر عمل خود را مستند به جنایات او در آینده میکند به این دلیل است که میخواهد بگوید این جنایتکار نه تنها فعلاً مشغول به این کار است بلکه در آینده نیز جنایتهای بزرگتری را مرتکب خواهد شد. در نتیجه کشتن او طبق موازین شرع به سبب اعمال فعلیش بوده و نه این که از باب قصاص قبل از جنایت باشد.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام-، ج۱۲، ص۲۳۵. صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسند، تهران، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ ش، ج۱۵ و ۱۶، ص۱۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۶۸، ج۱۲، ص۵۰۷ و ۵۰۸.</ref> | در آیین موسی(ع) نیز این حکم بوده، زیرا پرستشگران گوساله سامری را حکم به قتلشان داد یا گناهش افساد زیاد بوده، یعنی گناهان و فسادهای زیادی از او سر زده بوده و بیم آن نیز بود که انسانهای مؤمن را (پدر و مادرش) به کفر بکشاند یا هلاک کند. در نتیجه او به دلیل اعمال فعلیش جایز القتل بوده است و اگر حضرت خضر عمل خود را مستند به جنایات او در آینده میکند به این دلیل است که میخواهد بگوید این جنایتکار نه تنها فعلاً مشغول به این کار است بلکه در آینده نیز جنایتهای بزرگتری را مرتکب خواهد شد. در نتیجه کشتن او طبق موازین شرع به سبب اعمال فعلیش بوده و نه این که از باب قصاص قبل از جنایت باشد.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام-، ج۱۲، ص۲۳۵. صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسند، تهران، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ ش، ج۱۵ و ۱۶، ص۱۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۶۸، ج۱۲، ص۵۰۷ و ۵۰۸.</ref> | ||
===حفظ ایمان پدر و مادر=== | |||
عدهای دیگر از مفسرین گفتهاند از ظاهر آیه برداشت میشود که مجوّز قتل، عمل آینده نوجوان که به کفر کشاندن یا هلاک کردن پدر و مادرش بوده است، میباشد نه اعمال فعلی او؛ یعنی آنها از این دیدگاه به آیه نگاه کردهاند که جواب حضرت خضر در حیطه «نظام تکوین» بوده است، نه «نظام تشریع». به تعبیر دیگر اعتراض حضرت موسی از آن جا که بر اساس ظاهر و «نظام تشریع» به این عمل نگاه میکرد، صحیح بود، لکن حضرت خضر این عمل را بر اساس «نظام تکوین» و باطن انجام داد و آن این بود که از طرف خداوند بنا بر مصالح و حکمت الهی مأمور به انجام این کار بود؛ یعنی همانطور که خداوند از فرشتگان و موجودات دیگر برای ایجاد یک امر خاص استفاده میکند، در اینجا نیز از یک انسان الهی استفاده میکند، از همین رو حضرت خضر در انتهای این داستان میگوید: «ما فعلته عن امری» من آن کار را از پیش خود نکردم.<ref>(کهف:۸۲).</ref> | |||
تمام علتها و سببها در جهان بهطور عام مأمور الهی هستند، و اینکه حضرت موسی تاب تحمل کارهای حضرت خضر را نداشت، به خاطر همین بود که خط مأموریت او از خط مأموریت حضرت خضر جدا بود و به تعبیری موسی مأمور به «ظاهر» بود و خضر مأمور به «باطن».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۶۸، ج۱۲، ص۵۰۷ و ۵۰۸.</ref> حال چه مصلحت و حکمتی موجب این عمل و این مأموریت میشود، شاید بتوان از ظاهر برداشت کرد که ایمان آن پدر و مادر در نزد خدا ارزش زیادی داشت، آن قدر که اقتضاء داشت فرزندی مؤمن و صالح در همین دنیا داشته باشند و اما این فرزند خلاف این اقتضاء بود و خداوند امر فرمود تا او را بکشند تا فرزندی دیگر بهتر از او و صالح به آنها بدهد و با این عمل ایمان آنها نیز محفوظ بماند.<ref>طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان فی القرآن، بیروت، دارالمطبوعات اعلی، چاپ اول، ج۱۳، ذیل آیه ۸۲. و نیز فخر رازی، تفسیر کبیر، ذیل این آیه تقریباً همین دو نظریه را مطرح میکند.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۰
این مقاله هماکنون به دست Rezvani در حال ویرایش است. |
در قرآن هست که حضرت خضر کودکی را کشت چون باعث انحراف پدر و مادرش میشد. یکی از اهداف خلقت انسان امتحان است، چرا قبل از امتحان گرفتن، این بچه کشته شد؟ یعنی این هدف خلقت برای این بچه مطرح نبود؟
هدف خلقت انسان
خداوند انسان را گناهکار نیافریده است؛ بلکه موجودی را آفریده است که میتواند از فرشتگان که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد.
خداوند انسان را با خصوصیت اختیار آفرید و او را هدایت کرد. پرهیزکاری و گناه را به نفس او الهام کرد. در بیرون از نفس نیز پیامبران را فرستاد تا او را هدایت کنند و به پاداشهای الهی بشارت داده و از عذابهای او بترسانند.[۱] انسان را آزاد گذارد تا راه خود را انتخاب کند یا شکرگزار نعمتهای الهی شود یا ناسپاسی کند.[۲] و برای هریک از این انتخابها نیز عاقبتی را درنظر گرفت و انسانها را از آن آگاه کرد. اگر چند روز کوتاه دنیا را در مسیر عبادت او گام بردارد ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد از نعمتهای بهشتی برای همیشه برخوردار خواهد بود و اگر گناه کرد به اندازه گناه خود عذاب خواهد شد نه بیشتر و خداوند به اندازه مثقالی ظلم نمیکند.[۳]
بنابراین هدف خداوند آن بود که انسان مشمول رحمت خاص او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد راه آن هم عبادت و طاعت و بندگی و عمل به دستورات دینی از روی اختیار بود و مقدمات عبادت و اطاعت را هم که هدایت درونی و برونی و تبشیر و انذار بود برای انسان فراهم کرد. خداوند میدانست بسیاری با عبادت خود به آنچه او برای آنها در نظر گرفته است خواهند رسید و عدهای نیز کفران خواهند کرد.
کشتن قبل از گناه
نظام الهی عالم بر دو قسم است:
- نظام تکوینی
- نظام تشریعی
نظام تکوینی
نظام تکوینی مربوط به خلقت و تدبیر تمامی موجودات عالم است. این نظام بر اساس نظمی دقیق و بر مبنای حکمت الهی ایجاد شده، و در آن رابطه عِلّی و معلولی حاکم است؛ یعنی هر پدیدهای در اثر علتهای خاص ایجاد میشود و ضوابط و روشهایی که امور عالم و آدم بر پایه آنها تدبیر و اراده میشود، بر اساس قضا و قدر الهی است.
نظام تشریع
مربوط به دستور العمل و احکامی است که خداوند متعال برای هدایت انسان مقرر کرده است، و انسان موظف است با اختیار خود به این فرامین و احکام عمل کند.
حکم قصاص قبل از جنایت، در حیطه «نظام تشریع» است و این عمل شرعاً جایز نیست و به همین دلیل نیز حضرت موسی(ع) بر حضرت خضر اعتراض کرد. که «آیا انسان بی گناهی را بدون آن که قصاصی در بین باشد، کشتی، به راستی کار ناپسندیده ای کرد».[۴]
در جواب این سؤال دو بیان عمده وجود دارد، عده ای از مفسران سعی کردهاند، در همین حیطه نظام تشریع جواب دهند و به نوعی تلاش کردهاند تا ثابت کنند که این عمل از مصادیق و موارد قصاص قبل از جنایت نبوده، بلکه از مواردی بوده که قتل واجب بوده است.
بیگناه نبودن این فرد
بهترین توجیه این است که آن پسر، جوانی بالغ و مکلّف بوده، زیرا لفظ «غلام» به معنای جوان نورَس است که به حد بلوغ رسیده باشد یا از آن جا که حضرت موسی(ع) در اعتراض خود به حضرت خضر میگوید: «آیا نفس پاکی را بدون حکم و قصاص کشتی» دلالت بر این دارد که او بالغ بوده والاّ اگر غیر بالغ بوده باشد، اگر چه کسی را کشته باشد حکمش قصاص نیست و این جوان بالغ گناهش یا «ارتداد» بوده، زیرا پدر و مادرش افرادی مؤمن بودهاند و او مؤمن به دنیا آمده و بعد از ایمان، کافر و مرتد شده و مرتد فطری[۵] حکمش قتل است، چه توبه کند و چه توبه نکند.
در آیین موسی(ع) نیز این حکم بوده، زیرا پرستشگران گوساله سامری را حکم به قتلشان داد یا گناهش افساد زیاد بوده، یعنی گناهان و فسادهای زیادی از او سر زده بوده و بیم آن نیز بود که انسانهای مؤمن را (پدر و مادرش) به کفر بکشاند یا هلاک کند. در نتیجه او به دلیل اعمال فعلیش جایز القتل بوده است و اگر حضرت خضر عمل خود را مستند به جنایات او در آینده میکند به این دلیل است که میخواهد بگوید این جنایتکار نه تنها فعلاً مشغول به این کار است بلکه در آینده نیز جنایتهای بزرگتری را مرتکب خواهد شد. در نتیجه کشتن او طبق موازین شرع به سبب اعمال فعلیش بوده و نه این که از باب قصاص قبل از جنایت باشد.[۶]
حفظ ایمان پدر و مادر
عدهای دیگر از مفسرین گفتهاند از ظاهر آیه برداشت میشود که مجوّز قتل، عمل آینده نوجوان که به کفر کشاندن یا هلاک کردن پدر و مادرش بوده است، میباشد نه اعمال فعلی او؛ یعنی آنها از این دیدگاه به آیه نگاه کردهاند که جواب حضرت خضر در حیطه «نظام تکوین» بوده است، نه «نظام تشریع». به تعبیر دیگر اعتراض حضرت موسی از آن جا که بر اساس ظاهر و «نظام تشریع» به این عمل نگاه میکرد، صحیح بود، لکن حضرت خضر این عمل را بر اساس «نظام تکوین» و باطن انجام داد و آن این بود که از طرف خداوند بنا بر مصالح و حکمت الهی مأمور به انجام این کار بود؛ یعنی همانطور که خداوند از فرشتگان و موجودات دیگر برای ایجاد یک امر خاص استفاده میکند، در اینجا نیز از یک انسان الهی استفاده میکند، از همین رو حضرت خضر در انتهای این داستان میگوید: «ما فعلته عن امری» من آن کار را از پیش خود نکردم.[۷]
تمام علتها و سببها در جهان بهطور عام مأمور الهی هستند، و اینکه حضرت موسی تاب تحمل کارهای حضرت خضر را نداشت، به خاطر همین بود که خط مأموریت او از خط مأموریت حضرت خضر جدا بود و به تعبیری موسی مأمور به «ظاهر» بود و خضر مأمور به «باطن».[۸] حال چه مصلحت و حکمتی موجب این عمل و این مأموریت میشود، شاید بتوان از ظاهر برداشت کرد که ایمان آن پدر و مادر در نزد خدا ارزش زیادی داشت، آن قدر که اقتضاء داشت فرزندی مؤمن و صالح در همین دنیا داشته باشند و اما این فرزند خلاف این اقتضاء بود و خداوند امر فرمود تا او را بکشند تا فرزندی دیگر بهتر از او و صالح به آنها بدهد و با این عمل ایمان آنها نیز محفوظ بماند.[۹]
منابع
- ↑ (انعام: ۴۸).
- ↑ (دهر: ۳).
- ↑ نساء، ۴۰.
- ↑ (کهف:۷۴).
- ↑ مرتد فطری در مقابل مرتد ملی است، اولی موقعی اطلاق میشود که پدر و مادر یا یکی از آنها مؤمن بودهاند ولی این فرد بعدها از ایمان خارج میشود. و دومی زمانی اطلاق میشود که پدر و مادر آن فرد کافر بودهاند و او بعدها ایمان میآورد ولی از ایمان خارج میشود و به کفر رو میآورد.
- ↑ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام-، ج۱۲، ص۲۳۵. صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسند، تهران، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ ش، ج۱۵ و ۱۶، ص۱۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۶۸، ج۱۲، ص۵۰۷ و ۵۰۸.
- ↑ (کهف:۸۲).
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۶۸، ج۱۲، ص۵۰۷ و ۵۰۸.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان فی القرآن، بیروت، دارالمطبوعات اعلی، چاپ اول، ج۱۳، ذیل آیه ۸۲. و نیز فخر رازی، تفسیر کبیر، ذیل این آیه تقریباً همین دو نظریه را مطرح میکند.