ولی‌فقیه و نیابت عام امام زمان(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} طبق حديثي از امام رضا که فرمودند : هرکس بگويد ک...» ایجاد کرد)
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
طبق حديثي از امام رضا که فرمودند : هرکس بگويد که من نائب امام زمان هستم دروغگو است . چگونه نيابت آیت الله خامنه ای امکان پذير است؟
طبق حدیثی از امام رضا که فرمودند: هرکس بگوید که من نائب امام زمان هستم دروغگو است. چگونه نیابت آیت الله خامنه ای امکان‌پذیر است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
 
شکي نيست که امام زمان(عج) در زمان غيبت خود نواب خاصه‌اي داشتند كه مردم به حضور آنها مي‌رسيدند و سؤالاتي طرح مي‌كردند و آنان نيز حضوراً به خدمت امام زمان(عج) مشرف مي‌شدند و جواب را دريافت مي‌نمودند و گاهي نيز او‌امر و نواهي را از آن حضرت به مردم مي‌رسانيدند همچنانكه شيخ طوسي (ره) مي‌فرمايند؛ (توقيعات صاحب الامر ـ عليه‌السّلام ـ توسط او (عثمان بن سعيد و فرزندش محّمد به شيعيان و خواص پدرش مي‌رسيد. اين توقيعات شامل او‌امر و منهيات امام و پاسخ به مسائل شيعيان بود).<ref>جباری، محمدرضا، حکیم، سیدمنذر،عاشوری، حسن، پورسیدآقائی، سید مسعود، تاريخ عصر غيبت،قم: مؤسسه آینده روشن،۱۳۹۱، ص۲۸۹.</ref>
شکی نیست که امام زمان(عج) در زمان غیبت خود نواب خاصه‌ای داشتند که مردم به حضور آنها می‌رسیدند و سؤالاتی طرح می‌کردند و آنان نیز حضوراً به خدمت امام زمان(عج) مشرف می‌شدند و جواب را دریافت می‌نمودند و گاهی نیز اوامر و نواهی را از آن حضرت به مردم می‌رسانیدند همچنانکه شیخ طوسی (ره) می‌فرمایند؛ (توقیعات صاحب‌الامر ـ علیه‌السّلام ـ توسط او (عثمان بن سعید و فرزندش محّمد به شیعیان و خواص پدرش می‌رسید. این توقیعات شامل اوامر و منهیات امام و پاسخ به مسائل شیعیان بود).<ref>جباری، محمدرضا، حکیم، سیدمنذر، عاشوری، حسن، پورسیدآقائی، سید مسعود، تاریخ عصر غیبت، قم: مؤسسه آینده روشن، ۱۳۹۱، ص۲۸۹.</ref>
 
بنابر اين هيچ بحثي در وجود عده اي از افراد به عنوان نايب امام زمان در دوران غيبت صغري وجود نداشته است و مهمترين بحثي که در زمينه نيابت امام زمان پيش مي آيد مربوط به کساني است که به عنوان نائب امام زمان در دوران غيبت مطرح مي شوند که در اين زمينه نيز بايد بگوييم که اصل اينکه افرادي به عنوان نائب امام زمان در دوران غيبت معرفي شوند هيچ ايرادي ندارد . به عبارتي پس از پايان دوره غيبت صغري و شروع غيبت كبري نيابت عامه فقهاء از امام زمان(عج) شروع شد و اين نيز با استناد به احاديثي هست كه برخی از آن ها از خود آن حضرت مي‌باشد كه ذيلاً به برخي از آنان اشاره مي‌گردد.
بنابر این هیچ بحثی در وجود عده ای از افراد به عنوان نایب امام زمان در دوران غیبت صغری وجود نداشته است و مهمترین بحثی که در زمینه نیابت امام زمان پیش می‌آید مربوط به کسانی است که به عنوان نائب امام زمان در دوران غیبت مطرح می‌شوند که در این زمینه نیز باید بگوییم که اصل اینکه افرادی به عنوان نائب امام زمان در دوران غیبت معرفی شوند هیچ ایرادی ندارد. به عبارتی پس از پایان دوره غیبت صغری و شروع غیبت کبری نیابت عامه فقهاء از امام زمان(عج) شروع شد و این نیز با استناد به احادیثی هست که برخی از آن‌ها از خود آن حضرت می‌باشد که ذیلاً به برخی از آنان اشاره می‌گردد.
 
۱. و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواه حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجه الله عليهم)<ref>صدوق، ابوجعفر محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمه، تهران: اسلامیه،۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۹۳.</ref>، اما در حوادثي كه بعداً بوجود مي‌آيد در مورد آنها به راويان احاديث‌ ما رجوع كنيد زيرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان مي‌باشم. اين روايت دلالتي تام دارد بر معرفي افرادي به عنوان نائب امام زمان و لزوم رجوع به اين نائبان عام.
۱. و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم)،<ref>صدوق، ابوجعفر محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تهران: اسلامیه، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۹۳.</ref> اما در حوادثی که بعداً بوجود می‌آید در مورد آنها به راویان احادیث ما رجوع کنید زیرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان می‌باشم. این روایت دلالتی تام دارد بر معرفی افرادی به عنوان نائب امام زمان و لزوم رجوع به این نائبان عام.
 
۲. عن الصادق ـ عليه‌السّلام ـ فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ. هر كدام از فقهاء كه از نفس خود حفاظت مي‌كند و محافظ دينش هست و مخالف هواي نفس خود عمل مي‌كند و اطاعت امر مولا مي‌كند بر عوام است كه از وي تقليد كنند.<ref>الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج۱۸، ص۱۶، باب ۴ از ابواب صفات قاضى، ح ۳۳.</ref>  
۲. عن الصادق ـ علیه‌السّلام ـ فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ. هر کدام از فقهاء که از نفس خود حفاظت می‌کند و محافظ دینش هست و مخالف هوای نفس خود عمل می‌کند و اطاعت امر مولا می‌کند بر عوام است که از وی تقلید کنند.<ref>الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج۱۸، ص۱۶، باب ۴ از ابواب صفات قاضی، ح ۳۳.</ref>
 
شايان ذکر است کساني که امام زمان(عج) شيعيان را در دوران غيبت براي تقليد بديشان معرفي مي کند در واقع نائب و جانشين امام زمان در مراجعه شيعيان در زمينه احکام مي باشند و به همين دليل اطلاق نائب بر آنان ايرادي ندارد .  
شایان ذکر است کسانی که امام زمان(عج) شیعیان را در دوران غیبت برای تقلید بدیشان معرفی می‌کند در واقع نائب و جانشین امام زمان در مراجعه شیعیان در زمینه احکام می‌باشند و به همین دلیل اطلاق نائب بر آنان ایرادی ندارد.
 
علاوه بر اين روايات که از خود امام زمان(عج) نقل شده است روايات فراواني از ساير معصومان وارد شده است که عده اي را با شرايط معرفي شده در هر روايت ، به عنوان نائب و جانشين امام زمان و کسي که مردم در غياب امام معصوم بايد به او مراجعه نمايند مطرح مي نمايد که برخي از اين روايات از قرار ذيل مي باشد :
علاوه بر این روایات که از خود امام زمان(عج) نقل شده است روایات فراوانی از سایر معصومان وارد شده است که عده ای را با شرایط معرفی شده در هر روایت، به عنوان نائب و جانشین امام زمان و کسی که مردم در غیاب امام معصوم باید به او مراجعه نمایند مطرح می‌نماید که برخی از این روایات از قرار ذیل می‌باشد:
 
۱ – امام صادق ع در مقبوله عمر بن حنظله و به منظور تعيين تکليف شيعيان در جايي که به امام معصوم دسترسي ندارند مي فرمايد: «َ انْظُرُوا إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِما...»<ref>الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، پیشین، ج۱۸، ص۹۸، ح ۱.</ref> «هر كس از شما كه راوي حديث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احكام ما را بشناسد ، حکم او را بپذيريد چرا که من او را بر شما حاكم قرار داده ام»
۱ – امام صادق ع در مقبوله عمر بن حنظله و به منظور تعیین تکلیف شیعیان در جایی که به امام معصوم دسترسی ندارند می‌فرماید: «َ انْظُرُوا إِلَی مَنْ کَانَ مِنْکُمْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِما…»<ref>الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، پیشین، ج۱۸، ص۹۸، ح ۱.</ref> «هر کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احکام ما را بشناسد، حکم او را بپذیرید چرا که من او را بر شما حاکم قرار داده‌ام»
 
۲ – پيامبر(ص) : « اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي.»<ref>همان، ج۱۸، ص۶۵، ح ۵۰. </ref> «خدايا بر جانشينان من رحمت فرست. پرسيدند اي رسول خدا جانشينان شما كيانند؟ فرمود: آنان كه بعد از من مي‌آيند و حديث و سنّت مرا نقل مي‌كنند.
۲ – پیامبر(ص): «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ الَّذِینَ یَأْتُونَ مِنْ بَعْدِی یَرْوُونَ حَدِیثِی وَ سُنَّتِی.»<ref>همان، ج۱۸، ص۶۵، ح ۵۰.</ref> «خدایا بر جانشینان من رحمت فرست. پرسیدند ای رسول خدا جانشینان شما کیانند؟ فرمود: آنان که بعد از من می‌آیند و حدیث و سنّت مرا نقل می‌کنند.
 
حال به لحاظ اين‌كه بر مبناي نظريه ولايت فقيه كسي مي‌تواند عهده‌دار ولايت بر مسلمين گردد كه داراي شرائط علمي و فقهي و بينش صحيح سياسي و اجتماعي و عدالت و تقوي باشد و چنين فردي بر اساس روايات فوق از طرف امام زمان(عج) نصب عام گرديده لذا اطلاق عنوان نائب الامام بر وي هيچ ايرادي ندارد و بر مبناي روايات صورت مي گيرد .  
حال به لحاظ این‌که بر مبنای نظریه ولایت فقیه کسی می‌تواند عهده‌دار ولایت بر مسلمین گردد که دارای شرائط علمی و فقهی و بینش صحیح سیاسی و اجتماعی و عدالت و تقوی باشد و چنین فردی بر اساس روایات فوق از طرف امام زمان(عج) نصب عام گردیده لذا اطلاق عنوان نائب الامام بر وی هیچ ایرادی ندارد و بر مبنای روایات صورت می‌گیرد.
 
در اين ميان سوالي پيش مي آيد و آن اينکه در برخي روايات مضاميني وجود دارد که حاکي از اين است که نيابت امام زمان ، با پايان يافتن نيابت علي بن محمد سمري - آخرين نائب دوران غيبت صغرا- به پايان رسيده است . اين در حالي است که منظور از پايان دوره نيابت بر اساس اين روايات ، پايان نيابت خاصه مي باشد و نه نيابت عامه و آنچه که در مورد صحت اطلاق عنوان نائب بر ولي فقيه گفته شد نيابت عامه مي باشد و به همين دليل هيچ تعارضي ميان تکذيب کساني که ادعاي نيابت خاصه مي کنند با صحت اطلاق عنوان نائب امام زمان بر ولايت فقيه به نحو نيابت عامه وجود ندارد .  
در این میان سؤالی پیش می‌آید و آن اینکه در برخی روایات مضامینی وجود دارد که حاکی از این است که نیابت امام زمان، با پایان یافتن نیابت علی بن محمد سمری - آخرین نائب دوران غیبت صغرا- به پایان رسیده است. این در حالی است که منظور از پایان دوره نیابت بر اساس این روایات، پایان نیابت خاصه می‌باشد و نه نیابت عامه و آنچه که در مورد صحت اطلاق عنوان نائب بر ولی فقیه گفته شد نیابت عامه می‌باشد و به همین دلیل هیچ تعارضی میان تکذیب کسانی که ادعای نیابت خاصه می‌کنند با صحت اطلاق عنوان نائب امام زمان بر ولایت فقیه به نحو نیابت عامه وجود ندارد.
 
شايان ذکر است موضوع نيابت ولي فقيه از امام زمان عج مساله اي نيست که مربوط به امروز جامعه اسلامي باشد و يا صرفا صاحب نظران ولايت فقيه در دوران معاصر همچون امام خميني ره آن را مطرح کرده باشند بلکه اين موضوع در کلمات فقهاي بزرگ شيعه در طول تاريخ وجود داشته است که به بخشي از آن اشاره مي نماييم :
شایان ذکر است موضوع نیابت ولی فقیه از امام زمان عج مسئله ای نیست که مربوط به امروز جامعه اسلامی باشد یا صرفاً صاحب نظران ولایت فقیه در دوران معاصر همچون امام خمینی ره آن را مطرح کرده باشند بلکه این موضوع در کلمات فقهای بزرگ شیعه در طول تاریخ وجود داشته است که به بخشی از آن اشاره می‌نماییم:
 
مرحوم محقق كركى (م: ۹۴۰) دراين باره مى نويسد: «فقهاى شيعه, اتفاق دارند كه فقيه عادل امامى داراى همه شرايط فتوا, كه از آن به مجتهد در احكام شرعى تعبير مى شود, نايب از امامان معصوم(ع) است در همه امورى كه نيابت در آن دخالت دارد»<ref>محقق كركي، علي بن حسين، رسائل المحقق الكركي، قم: كتابخانه عمومي حضرت آيه الله عظمي مرعشي نجفي، ۱۴۰۹ ق،ج۱ص ۱۴۲</ref>
مرحوم محقق کرکی (م: ۹۴۰) دراین باره می‌نویسد: «فقهای شیعه، اتفاق دارند که فقیه عادل امامی دارای همه شرایط فتوا، که از آن به مجتهد در احکام شرعی تعبیر می‌شود، نایب از امامان معصوم(ع) است در همه اموری که نیابت در آن دخالت دارد»<ref>محقق کرکی، علی بن حسین، رسائل المحقق الکرکی، قم: کتابخانه عمومی حضرت آیه الله عظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ ق، ج۱ص ۱۴۲</ref>
 
وي در ادامه مي فرمايد: دليل بر اين مطلب [ولايت مطلقه فقيه] روايت عمر بن حنظله… و بسيارى از روايات هم معنى با آن است. مراد از روايت عمربن حنظله در اين جا اين است: فقيه با ويژگيهاى معيّن, از سوى امامان(ع) گمارده شده و از سوى آنان در همه امورى كه نيابت در آنها دخالت دارد, نايب است; زيرا امام صادق(ع) مى فرمايد: (فانى جعلته عليكم حاكما)( يعني من فقيه را بر شما حاكم قرار دادم) البتّه اين نيابت, كلى است و همه زمانها را در بر مى گيرد و وقوع آن در زمان امام صادق(ع) به گستره آن خدشه اى وارد نمى كند; زيرا حكم و فرمان آنان يكى است و بر اين مطلب روايات ديگرى نيز دلالت دارند<ref>همان, ج۱ ص۱۴۳۱</ref>.
وی در ادامه می‌فرماید: دلیل بر این مطلب [ولایت مطلقه فقیه] روایت عمر بن حنظله… و بسیاری از روایات هم‌معنی با آن است. مراد از روایت عمربن حنظله در این‌جا این است: فقیه با ویژگیهای معیّن، از سوی امامان(ع) گمارده شده و از سوی آنان در همه اموری که نیابت در آنها دخالت دارد، نایب است؛ زیرا امام صادق(ع) می‌فرماید: (فانی جعلته علیکم حاکما)(یعنی من فقیه را بر شما حاکم قرار دادم) البتّه این نیابت، کلی است و همه زمانها را در بر می‌گیرد و وقوع آن در زمان امام صادق(ع) به گستره آن خدشه ای وارد نمی‌کند؛ زیرا حکم و فرمان آنان یکی است و بر این مطلب روایات دیگری نیز دلالت دارند.<ref>همان، ج۱ ص۱۴۳۱</ref>
 
محقق اردبيلى (م:۹۹۳) در چندين جا, نيابت عامّه فقيه را از پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح مى كند و در موردى مى نويسد: من كونه حكماً, فهم كونه نائبا مناب الامام فى جميع الامور ولعلّه به يشعر قوله عليه السلام (وعلينا ردّ والراد…). يعني از اين كه امام(ع) فقيه را با جمله: (فليرضوا به حكما ًيعني مردم بايد به حكميت او راضي باشند) حاكم قرار داده است, استفاده مى شود كه فقيه در همه امورد, به جاى امام معصوم مى نشيند. جمله: (علينا ردّ يعني بر ما رد كرده است) نيز اشعار به همين مطلب دارد; زيرا ردّ بر فقيه را ردّ بر امامان معصوم عليه السلام دانسته است.<ref>مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده والبرهان, مقدس اردبيلى,قم: انتشارات اسلامى، ۱۳۷۹، ج۱۲ ص۱۱</ref>
محقق اردبیلی (م:۹۹۳) در چندین جا، نیابت عامّه فقیه را از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح می‌کند و در موردی می‌نویسد: من کونه حکماً، فهم کونه نائبا مناب الامام فی جمیع الامور ولعلّه به یشعر قوله علیه السلام (وعلینا ردّ والراد…). یعنی از این که امام(ع) فقیه را با جمله: (فلیرضوا به حکماًیعنی مردم باید به حکمیت او راضی باشند) حاکم قرار داده است، استفاده می‌شود که فقیه در همه امورد، به جای امام معصوم می‌نشیند. جمله: (علینا ردّ یعنی بر ما رد کرده است) نیز اشعار به همین مطلب دارد؛ زیرا ردّ بر فقیه را ردّ بر امامان معصوم علیه السلام دانسته است.<ref>مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده والبرهان، مقدس اردبیلی، قم: انتشارات اسلامی، ۱۳۷۹، ج۱۲ ص۱۱</ref>
 
وى, در جاى ديگر, درباره علت گستردگى حوزه اختيار فقيه حاكم مى نويسد: لانّه قائم مقام الامام عليه السلام ونائب عنه. يعني چون حاكم اسلامى, قائم مقامِ امام معصوم(ع) ونايب اوست.<ref>همان ج۸ ص۱۶۰</ref>
وی، در جای دیگر، درباره علت گستردگی حوزه اختیار فقیه حاکم می‌نویسد: لانّه قائم مقام الامام علیه السلام ونائب عنه؛ یعنی چون حاکم اسلامی، قائم مقامِ امام معصوم(ع) ونایب اوست.<ref>همان ج۸ ص۱۶۰</ref>
 
شهيد ثانى, زين الدين بن على العاملى (م:۹۹۶) در ذيل عبارت محقّق حلّى (ره) مى نويسد: المراد به (من اليه الحكم بحقّ النيابه) الفقيه العدل الامامى الجامع لشرائط الفتوى لانّه نائب الامام ومنصوبه(ع) فيتولى عنه الاتمام لباقى الاصناف مع اعواز نصيبهم كما يجب عليه(ع) ذلك مع حضوره<ref>العاملی، زین الدین علی، مسالك الافهام, شهيد ثانى, قم:دارالهدى, ۱۴۱۵ق، ج۱ ص۵۴</ref>
شهید ثانی، زین الدین بن علی العاملی (م:۹۹۶) در ذیل عبارت محقّق حلّی (ره) می‌نویسد: المراد به (من الیه الحکم بحقّ النیابه) الفقیه العدل الامامی الجامع لشرائط الفتوی لانّه نائب الامام ومنصوبه(ع) فیتولی عنه الاتمام لباقی الاصناف مع اعواز نصیبهم کما یجب علیه(ع) ذلک مع حضوره<ref>العاملی، زین الدین علی، مسالک الافهام، شهید ثانی، قم:دارالهدی، ۱۴۱۵ق، ج۱ ص۵۴</ref>
 
يعني مراد محقق حلي در مورد نايب امام عليه السلام فقيه عادل شيعي جامع شرايط است زيرا چنين كسي نائب امام است و از سوي او نصب شده كه مردم بايد از او همانطور كه از معصوم تبعيت مي كنند تبعيت نمايند.
یعنی مراد محقق حلی در مورد نایب امام علیه السلام فقیه عادل شیعی جامع شرایط است زیرا چنین کسی نائب امام است و از سوی او نصب شده که مردم باید از او همان‌طور که از معصوم تبعیت می‌کنند تبعیت نمایند.
 
بنابر اين ولي فقيه طبق استنباط فقيهان بزرگ شيعه منصوب و نائب امام زمان عليه السلام است.
بنابر این ولی فقیه طبق استنباط فقیهان بزرگ شیعه منصوب و نائب امام زمان علیه السلام است.
 
==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۵

سؤال

طبق حدیثی از امام رضا که فرمودند: هرکس بگوید که من نائب امام زمان هستم دروغگو است. چگونه نیابت آیت الله خامنه ای امکان‌پذیر است؟


شکی نیست که امام زمان(عج) در زمان غیبت خود نواب خاصه‌ای داشتند که مردم به حضور آنها می‌رسیدند و سؤالاتی طرح می‌کردند و آنان نیز حضوراً به خدمت امام زمان(عج) مشرف می‌شدند و جواب را دریافت می‌نمودند و گاهی نیز اوامر و نواهی را از آن حضرت به مردم می‌رسانیدند همچنانکه شیخ طوسی (ره) می‌فرمایند؛ (توقیعات صاحب‌الامر ـ علیه‌السّلام ـ توسط او (عثمان بن سعید و فرزندش محّمد به شیعیان و خواص پدرش می‌رسید. این توقیعات شامل اوامر و منهیات امام و پاسخ به مسائل شیعیان بود).[۱]

بنابر این هیچ بحثی در وجود عده ای از افراد به عنوان نایب امام زمان در دوران غیبت صغری وجود نداشته است و مهمترین بحثی که در زمینه نیابت امام زمان پیش می‌آید مربوط به کسانی است که به عنوان نائب امام زمان در دوران غیبت مطرح می‌شوند که در این زمینه نیز باید بگوییم که اصل اینکه افرادی به عنوان نائب امام زمان در دوران غیبت معرفی شوند هیچ ایرادی ندارد. به عبارتی پس از پایان دوره غیبت صغری و شروع غیبت کبری نیابت عامه فقهاء از امام زمان(عج) شروع شد و این نیز با استناد به احادیثی هست که برخی از آن‌ها از خود آن حضرت می‌باشد که ذیلاً به برخی از آنان اشاره می‌گردد.

۱. و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم)،[۲] اما در حوادثی که بعداً بوجود می‌آید در مورد آنها به راویان احادیث ما رجوع کنید زیرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان می‌باشم. این روایت دلالتی تام دارد بر معرفی افرادی به عنوان نائب امام زمان و لزوم رجوع به این نائبان عام.

۲. عن الصادق ـ علیه‌السّلام ـ فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ. هر کدام از فقهاء که از نفس خود حفاظت می‌کند و محافظ دینش هست و مخالف هوای نفس خود عمل می‌کند و اطاعت امر مولا می‌کند بر عوام است که از وی تقلید کنند.[۳]

شایان ذکر است کسانی که امام زمان(عج) شیعیان را در دوران غیبت برای تقلید بدیشان معرفی می‌کند در واقع نائب و جانشین امام زمان در مراجعه شیعیان در زمینه احکام می‌باشند و به همین دلیل اطلاق نائب بر آنان ایرادی ندارد.

علاوه بر این روایات که از خود امام زمان(عج) نقل شده است روایات فراوانی از سایر معصومان وارد شده است که عده ای را با شرایط معرفی شده در هر روایت، به عنوان نائب و جانشین امام زمان و کسی که مردم در غیاب امام معصوم باید به او مراجعه نمایند مطرح می‌نماید که برخی از این روایات از قرار ذیل می‌باشد:

۱ – امام صادق ع در مقبوله عمر بن حنظله و به منظور تعیین تکلیف شیعیان در جایی که به امام معصوم دسترسی ندارند می‌فرماید: «َ انْظُرُوا إِلَی مَنْ کَانَ مِنْکُمْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِما…»[۴] «هر کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احکام ما را بشناسد، حکم او را بپذیرید چرا که من او را بر شما حاکم قرار داده‌ام»

۲ – پیامبر(ص): «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ الَّذِینَ یَأْتُونَ مِنْ بَعْدِی یَرْوُونَ حَدِیثِی وَ سُنَّتِی.»[۵] «خدایا بر جانشینان من رحمت فرست. پرسیدند ای رسول خدا جانشینان شما کیانند؟ فرمود: آنان که بعد از من می‌آیند و حدیث و سنّت مرا نقل می‌کنند.

حال به لحاظ این‌که بر مبنای نظریه ولایت فقیه کسی می‌تواند عهده‌دار ولایت بر مسلمین گردد که دارای شرائط علمی و فقهی و بینش صحیح سیاسی و اجتماعی و عدالت و تقوی باشد و چنین فردی بر اساس روایات فوق از طرف امام زمان(عج) نصب عام گردیده لذا اطلاق عنوان نائب الامام بر وی هیچ ایرادی ندارد و بر مبنای روایات صورت می‌گیرد.

در این میان سؤالی پیش می‌آید و آن اینکه در برخی روایات مضامینی وجود دارد که حاکی از این است که نیابت امام زمان، با پایان یافتن نیابت علی بن محمد سمری - آخرین نائب دوران غیبت صغرا- به پایان رسیده است. این در حالی است که منظور از پایان دوره نیابت بر اساس این روایات، پایان نیابت خاصه می‌باشد و نه نیابت عامه و آنچه که در مورد صحت اطلاق عنوان نائب بر ولی فقیه گفته شد نیابت عامه می‌باشد و به همین دلیل هیچ تعارضی میان تکذیب کسانی که ادعای نیابت خاصه می‌کنند با صحت اطلاق عنوان نائب امام زمان بر ولایت فقیه به نحو نیابت عامه وجود ندارد.

شایان ذکر است موضوع نیابت ولی فقیه از امام زمان عج مسئله ای نیست که مربوط به امروز جامعه اسلامی باشد یا صرفاً صاحب نظران ولایت فقیه در دوران معاصر همچون امام خمینی ره آن را مطرح کرده باشند بلکه این موضوع در کلمات فقهای بزرگ شیعه در طول تاریخ وجود داشته است که به بخشی از آن اشاره می‌نماییم:

مرحوم محقق کرکی (م: ۹۴۰) دراین باره می‌نویسد: «فقهای شیعه، اتفاق دارند که فقیه عادل امامی دارای همه شرایط فتوا، که از آن به مجتهد در احکام شرعی تعبیر می‌شود، نایب از امامان معصوم(ع) است در همه اموری که نیابت در آن دخالت دارد»[۶]

وی در ادامه می‌فرماید: دلیل بر این مطلب [ولایت مطلقه فقیه] روایت عمر بن حنظله… و بسیاری از روایات هم‌معنی با آن است. مراد از روایت عمربن حنظله در این‌جا این است: فقیه با ویژگیهای معیّن، از سوی امامان(ع) گمارده شده و از سوی آنان در همه اموری که نیابت در آنها دخالت دارد، نایب است؛ زیرا امام صادق(ع) می‌فرماید: (فانی جعلته علیکم حاکما)(یعنی من فقیه را بر شما حاکم قرار دادم) البتّه این نیابت، کلی است و همه زمانها را در بر می‌گیرد و وقوع آن در زمان امام صادق(ع) به گستره آن خدشه ای وارد نمی‌کند؛ زیرا حکم و فرمان آنان یکی است و بر این مطلب روایات دیگری نیز دلالت دارند.[۷]

محقق اردبیلی (م:۹۹۳) در چندین جا، نیابت عامّه فقیه را از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح می‌کند و در موردی می‌نویسد: من کونه حکماً، فهم کونه نائبا مناب الامام فی جمیع الامور ولعلّه به یشعر قوله علیه السلام (وعلینا ردّ والراد…). یعنی از این که امام(ع) فقیه را با جمله: (فلیرضوا به حکماًیعنی مردم باید به حکمیت او راضی باشند) حاکم قرار داده است، استفاده می‌شود که فقیه در همه امورد، به جای امام معصوم می‌نشیند. جمله: (علینا ردّ یعنی بر ما رد کرده است) نیز اشعار به همین مطلب دارد؛ زیرا ردّ بر فقیه را ردّ بر امامان معصوم علیه السلام دانسته است.[۸]

وی، در جای دیگر، درباره علت گستردگی حوزه اختیار فقیه حاکم می‌نویسد: لانّه قائم مقام الامام علیه السلام ونائب عنه؛ یعنی چون حاکم اسلامی، قائم مقامِ امام معصوم(ع) ونایب اوست.[۹]

شهید ثانی، زین الدین بن علی العاملی (م:۹۹۶) در ذیل عبارت محقّق حلّی (ره) می‌نویسد: المراد به (من الیه الحکم بحقّ النیابه) الفقیه العدل الامامی الجامع لشرائط الفتوی لانّه نائب الامام ومنصوبه(ع) فیتولی عنه الاتمام لباقی الاصناف مع اعواز نصیبهم کما یجب علیه(ع) ذلک مع حضوره[۱۰]

یعنی مراد محقق حلی در مورد نایب امام علیه السلام فقیه عادل شیعی جامع شرایط است زیرا چنین کسی نائب امام است و از سوی او نصب شده که مردم باید از او همان‌طور که از معصوم تبعیت می‌کنند تبعیت نمایند.

بنابر این ولی فقیه طبق استنباط فقیهان بزرگ شیعه منصوب و نائب امام زمان علیه السلام است.

منابع

  1. جباری، محمدرضا، حکیم، سیدمنذر، عاشوری، حسن، پورسیدآقائی، سید مسعود، تاریخ عصر غیبت، قم: مؤسسه آینده روشن، ۱۳۹۱، ص۲۸۹.
  2. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تهران: اسلامیه، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۹۳.
  3. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج۱۸، ص۱۶، باب ۴ از ابواب صفات قاضی، ح ۳۳.
  4. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، پیشین، ج۱۸، ص۹۸، ح ۱.
  5. همان، ج۱۸، ص۶۵، ح ۵۰.
  6. محقق کرکی، علی بن حسین، رسائل المحقق الکرکی، قم: کتابخانه عمومی حضرت آیه الله عظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ ق، ج۱ص ۱۴۲
  7. همان، ج۱ ص۱۴۳۱
  8. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده والبرهان، مقدس اردبیلی، قم: انتشارات اسلامی، ۱۳۷۹، ج۱۲ ص۱۱
  9. همان ج۸ ص۱۶۰
  10. العاملی، زین الدین علی، مسالک الافهام، شهید ثانی، قم:دارالهدی، ۱۴۱۵ق، ج۱ ص۵۴