جزع و فزع در عزاداری برای امام حسین(ع): تفاوت میان نسخهها
جز (ابرابزار) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
فزع در عزاداری امام حسین ( | جزع و فزع در عزاداری امام حسین(ع) به چه معنی است؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
پاسخ | {{پاسخ}} | ||
معنای اصلی «فزع» ترسیدن است و چون از شدت ترس گاهی انسان بیتاب میشود، جزع هم گفته میشود؛ دربارهٔ عزاداری از «فزع» استفاده نشده؛ بلکه در روایات آمده که «جزع» امری ناپسند است، اما «جزع» در عزاداری امام حسین «ع» خوب و پسندیده است. | معنای اصلی «فزع» ترسیدن است و چون از شدت ترس گاهی انسان بیتاب میشود، جزع هم گفته میشود؛ دربارهٔ عزاداری از «فزع» استفاده نشده؛ بلکه در روایات آمده که «جزع» امری ناپسند است، اما «جزع» در عزاداری امام حسین «ع» خوب و پسندیده است. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
بنابراین، «جزع» و «فزع» یعنی بیتابی کردن و برای امام حسین (علیه السلام) بلند گریه کردن، امری خوب و خداپسندانه و دارای پاداشهای بزرگ معنوی و درجات بهشتی است و در متن روایات لفظ «جزع» آمده است و چون گاهی اثر «فزع» بر انسان به بیتابی و بیطاقت شدن نمیرسد، گفته میشود در عزای امام «فزع» و «جزع» کردن خوب است.<ref>. نساء/ ۶۴.</ref> | بنابراین، «جزع» و «فزع» یعنی بیتابی کردن و برای امام حسین (علیه السلام) بلند گریه کردن، امری خوب و خداپسندانه و دارای پاداشهای بزرگ معنوی و درجات بهشتی است و در متن روایات لفظ «جزع» آمده است و چون گاهی اثر «فزع» بر انسان به بیتابی و بیطاقت شدن نمیرسد، گفته میشود در عزای امام «فزع» و «جزع» کردن خوب است.<ref>. نساء/ ۶۴.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۸
جزع و فزع در عزاداری امام حسین(ع) به چه معنی است؟
معنای اصلی «فزع» ترسیدن است و چون از شدت ترس گاهی انسان بیتاب میشود، جزع هم گفته میشود؛ دربارهٔ عزاداری از «فزع» استفاده نشده؛ بلکه در روایات آمده که «جزع» امری ناپسند است، اما «جزع» در عزاداری امام حسین «ع» خوب و پسندیده است.
پاسخ تفصیلی:
«فزع» به معنی ترسیدن است، منتهی ترس از یک چیز وحشتناک یا کاری خطرناک که همراه با اضطراب باشد و حالت انقباضی در انسان رخ دهد.
«فزع» چون با کلمه «الی» متعدی شود به معنی استغاثه است: «فَزِعَ الیه» یعنی به او پناه برد و استغاثه کرد و چون با «لام» متعدّی شود معنی پناه دادن میدهد. «فَزِعَ له» یعنی به او پناه داد و به فریادش رسید و «مَفْزَع» یعنی محل پناه. در دعای هفتم صحیفهٔ سجادیه آمده: «وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ»؛ «(خدایا) تو محل پناه در شدائد [هستی]».[۱]
درحقیقت معنای اصلی «فزع»، ترسیدن است و چون فرد ترسیده به دنبال سرپناه میگردد، معنای پناه دادن، پناه گرفتن و پناهگاه نیز میدهد.[۲]
برخی گفتهاند: «فزع» از جنس «جزع» است؛ یعنی بیتابی و فریاد زدن و عبارت «جزع» به «فزع» ترجمه میشود، چون گاهی از شدت ترس، حالت بیتابی به انسان ترسیده دست میدهد و گاهی فریاد هم میزند و بیطاقت میشود.[۳]
بر همین اساس، در ترجمهٔ روایاتی که درآن کلمهٔ «جزع» آمده، مینویسند: «جزع» و «فزع» حاصل ترسی است که گاهی انسان را بیتاب میکند و به «جزع» میرساند.
بنابراین، در متن عربی روایات لفظ «فزع» نیامده است؛ بلکه از کلمهٔ «جزع» یعنی بیتاب شدن و با فریاد بلند نالیدن، آمده است و با توجه به این که «فزع کردن» هم گاهی به «جزع» میرسد، برخی در ترجمهٔ این واژگان گفتهاند: «فزع» و «جزع» در عزاداری امام حسین (علیه السلام) امری پسندیده و خوب است؛ امام صادق «ع» میفرماید: «کُلُ الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ مَکْرُوهٌ سِوَی الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ عَلَی الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ»؛[۴] «بیتابی و گریه، امری پسندیده نیست؛ مگر این که بیتابی و گریه برای امام حسین (علیه السلام) باشد.
در زیارت عاشورا نیز آمده است وقتی امام باقر (علیه السلام) پاداش و آداب زیارت را بیان میکند، میفرماید: «... وَ یَأْمُرُ مَنْ فِی دَارِهِ بِالْبُکَاءِ عَلَیْهِ وَ یُقِیمُ فِی دَارِهِ مُصِیبَتَهُ بِإِظْهَارِ الْجَزَعِ عَلَیْه … »؛[۵] «... و اهل خانه را به گریه دعوت کند و در خانه خود با جزع کردن بر امام حسین مراسم سوگواری برپا کند …».
در زیارت دیگر امام حسین (علیه السلام) نیز که از امام صادق «ع» نقل شده است، عرضه میداریم:
«... أَنَا بِکُمْ لَجَزِعٌ»؛[۶] «... من برای مصیبت شما از جزع کنندگانم».
بنابراین، «جزع» و «فزع» یعنی بیتابی کردن و برای امام حسین (علیه السلام) بلند گریه کردن، امری خوب و خداپسندانه و دارای پاداشهای بزرگ معنوی و درجات بهشتی است و در متن روایات لفظ «جزع» آمده است و چون گاهی اثر «فزع» بر انسان به بیتابی و بیطاقت شدن نمیرسد، گفته میشود در عزای امام «فزع» و «جزع» کردن خوب است.[۷]
منابع
- ↑ رک: حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۴۵؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۷۵؛ فیومی، أحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، مؤسسه دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۴۷۲؛ ابن منظور، محمد، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع – دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۲۵۱؛ قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۱۷۴؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸، ج۹، ص۸۱.
- ↑ رک: ابن اثیر جزری، مبارک، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷، ج۳، ص۴۴۳؛ زمخشری، محمود، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۹؛ راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ قرآن، ترجمه: غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ج۴، ص۵۳.
- ↑ رک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، پیشین، ج۹، ص۸۲؛ تاج العروس من جواهر القاموس، پیشین، ج۱۱، ص۳۴۳.
- ↑ طوسی، محمد، الأمالی، قم، دار الثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۱۶۱، مجلس ۶، حدیث۲۰.
- ↑ ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، نجف اشرف، دار المرتضویه، چاپ اول، ۱۳۵۶، ص۱۷۵، حدیث۸.
- ↑ همان، کامل الزیارات، نجف اشرف، پیشین، ص۲۴۳، حدیث۱۲.
- ↑ . نساء/ ۶۴.