حد و مطلع قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{ویرایش}}


  {{شروع متن}}  
  {{شروع متن}}


  {{سوال}}  
  {{سوال}}


در روايات ظاهر و باطن، مفاهيم ديگرى چون «حد» و «مطلع» هم مطرح شده است. اين اصطلاحات به چه معناست و چه ارتباطى با ظاهر و باطن دارند؟
در روایات ظاهر و باطن، مفاهیم دیگری چون «حد» و «مطلع» هم مطرح شده است. این اصطلاحات به چه معناست و چه ارتباطی با ظاهر و باطن دارند؟


  {{پایان سوال}}  
  {{پایان سوال}}


  {{پاسخ}}  
  {{پاسخ}}


شاكر: در برخى از روايات ظاهر و باطن، اين اصطلاحات نيز مطرح شده است كه قبل از بحث در باره ى معناى آنها، لازم مى دانم متن دو روايت را كه در آنها حد و مطلع مطرح شده است، بازگو كنم:
شاکر: در برخی از روایات ظاهر و باطن، این اصطلاحات نیز مطرح شده است که قبل از بحث در بارهٔ معنای آنها، لازم می‌دانم متن دو روایت را که در آنها حد و مطلع مطرح شده است، بازگو کنم:


از ابن مسعود نقل شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند:


از ابن مسعود نقل شده است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمودند:
(اُنْزِلَ القُرآنُ عَلی سَبَعه اَحْرُف لِکُلِّ حَرْف مِنْها ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ و لِکُلِ حَرف حَدٌ وَ لِکُلّ حَدٍّ مَطْلَعٌ)<ref>''. تفسیر طبری، ج۱، ص۲۵، حدیث ۹.''</ref>


تفسیر صافی روایتی از حضرت علی (علیه السلام) آورده است که فرمود:


(اُنْزِلَ القُرآنُ عَلى سَبَعه اَحْرُف لِكُلِّ حَرْف مِنْها ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ و لِكُلِ حَرف حَدٌ وَ لِكُلّ حَدٍّ مَطْلَعٌ) <ref> ''. تفسير طبرى، ج۱، ص۲۵، حديث ۹.'' </ref>  
(مَا مِن آیَه اِلاَّ وَ لَها اَرْبَعه مَعان، ظَاهِرٌ وَ بَاطِنٌ وَ حَدٌّ و مَطْلَعٌ)<ref>''. تفسیر صافی، ج۱، ص۲۸.''</ref>


برخی مانند فیض کاشانی گفته‌اند که «حد و مطلع» تقریباً همان ظاهر و باطن هستند و تفاوتی با هم ندارند؛ یعنی منظور از حد همان ظاهر، و منظور از مطلع همان باطن است. امّا روایتی که خود ایشان در تفسیر صافی آورده است، با این تحلیل سازگار نیست؛ برای این که در این روایت تصریح شده است که برای هر آیه ای چهار معناست. در روایات همان‌طور که دو اصطلاح ظاهر و باطن معنا شده، اصطلاحات حد و مطلع نیز تفسیر شده است. در این‌جا قبل از ارائهٔ تحلیل در مورد معنای حد و مطلع، چند روایت را یادآور می‌شویم. در روایتی آمده است:


تفسير صافى روايتى از حضرت على(عليه السلام) آورده است كه فرمود:
حد، منتهای ظهور، و مطلع، مبدأ آن است.<ref>''. بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۹۷.''</ref>


در روایت دیگری آمده است:


(مَا مِن آيَه اِلاَّ وَ لَها اَرْبَعه مَعان، ظَاهِرٌ وَ بَاطِنٌ وَ حَدٌّ و مَطْلَعٌ.) <ref> ''. تفسير صافى، ج۱، ص۲۸.'' </ref>  
حد، حکم و مطلع، کیفیت استنباط حکم از قرآن است.<ref>''. بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۹۷.''</ref>


در روایت دیگری چنین آمده است:


برخى مانند فيض كاشانى گفته اند كه «حد و مطلع» تقريباً همان ظاهر و باطن هستند و تفاوتى با هم ندارند; يعنى منظور از حد همان ظاهر، و منظور از مطلع همان باطن است. امّا روايتى كه خود ايشان در تفسير صافى آورده است، با اين تحليل سازگار نيست; براى اين كه در اين روايت تصريح شده است كه براى هر آيه اى چهار معناست. در روايات همان طور كه دو اصطلاح ظاهر و باطن معنا شده، اصطلاحات حد و مطلع نيز تفسير شده است. در اين جا قبل از ارائه ى تحليل در مورد معناى حد و مطلع، چند روايت را يادآور مى شويم. در روايتى آمده است:
حد، احکام حلال و حرام، و مطلع، مراد خداوند از بنده است.<ref>''. تفسیر صافی، ج۱، ص۲۸.''</ref>


تحلیل ما این است که حد، نهایت و منتهای ظاهر آیات است و مطلع، مبدأ بطون قرآن. توضیح آن که، کلام دارای سطوح مختلف ظهور است.


حد، منتهاى ظهور، و مطلع، مبدأ آن است. <ref> ''. بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۹۷.'' </ref>
در مرتبهٔ نخست، آنچه ظاهر است، الفاظ قرآن است، که این ظهور برای همه حاصل می‌شود؛ حتی کسانی که معنای قرآن را نمی‌فهمند. قبلاً هم یادآور شدیم که در دو روایت، تلاوت]= متلوّ[ به عنوان ظاهر قرآن معرفی شد.


در مرتبه ی بعد، ظهور مفردات قرآن رخ می‌نماید. هر لفظی با توجه به وضع و استعمال، معنایی را به ذهن متبادر می‌سازد که آن معنای متبادر به ذهن را معنای ظاهر لفظ می‌گویند.


در روايت ديگرى آمده است:
مرحله ی بعد، ظهور ترکیبی است. وقتی لفظ در ترکیب آمد، غیر از ظهور تصوری اولی، ظهور تصدیقی پیدا می‌کند که ممکن است با ظهور تصوری اش یکسان و یا تا حدودی متفاوت باشد; به‌طور مثال، ممکن است لفظ در معنای مجازی در جمله ظهور یابد، در حالی که وقتی لفظ به تنهایی تصور می‌شود، معنای حقیقی اش به ذهن متبادر می‌شود.


و بالاخره ظهور نهایی کلام در صورتی شکل می‌گیرد که سیاِ کلام و قراینِ متصل و منفصل و مربوط به آن، مورد توجه و دقت قرار گیرد و این جاست که معنای دقیقِ موردِ نظرِ متکلم شناخته می‌شود و این همان «حد» است; یعنی ظهور شکل گرفته و به تعبیر دیگر، ظهور نهایی کلام.


حد، حكم و مطلع، كيفيت استنباط حكم از قرآن است. <ref> ''. بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۹۷.'' </ref>
با این تحلیل فرِ بین «ظاهر» و «حد» روشن می‌شود; یکی این که، ظاهر دارای مراحل است که حد، یک مرحله از ظاهر آن است و آن مرحله ی نهایی ظهور است و شاید این که در روایت فرموده‌اند: «حد منتهاست»، به همین معنا باشد. فرِ دیگر آن که هر ظاهری حجت نیست; ولی «حد»، حجّت است; یعنی ظهور نهایی کلام، همان چیزی است که مقصود خداوند از آیه است و از این رو، در روایت به«حکم خدا» تفسیر شده است.


با این توضیحات معلوم می‌شود که رابطه ی بین ظاهر و حد از نسب اربع منطقی، رابطه ی عموم و خصوص مطلق است; یعنی هر حدّی ظاهر است; امّا هر ظاهری حد نیست.


در روايت ديگرى چنين آمده است:
حد از یک جهت منتهای ظهورات لفظ است و از جهت دیگر، نقطه ی شروع برای رسیدن به بطون قرآن است. یعنی همان‌طور که علامه طباطبایی در تشریح چگونگی کشف بطون قرآن فرمودند، در ورای ظاهر آیات، معنای وسیع تری وجود دارد و باز در ورای آن باطن، معنای وسیع تری هست، تا آن جا که به حقیقت علم و اراده ی حق تعالی می‌رسد که «مطلعِ» قرآن است. شاهد بر این مطلب آن که در روایت نیز مطلع به«مبدأ ظهور» و «مراد خداوند» تفسیر شده است. کسانی که بتوانند مطالع آیات الهی را دریابند، خواهند توانست احکام دیگری، غیر از احکام ظاهری قرآن، از بطون قرآن استخراج کنند; چنان‌که نمونه‌هایی از آن را در روایات اهل بیت ملاحظه می‌کنیم; و شاید به همین جهت است که در روایت آمده است:


مطلع، کیفیت استنباط حکم از قرآن است.


حد، احكام حلال و حرام، و مطلع، مراد خداوند از بنده است <ref> ''. تفسير صافى، ج۱، ص۲۸.'' </ref> .
ائمه ی اطهار(ع) با تکیه بر مطالع قرآن فرموده‌اند:


هیچ چیزی نیست که در آن، دو کس اختلاف داشته باشند، جز آن که اصلی در کتاب خدا دارد.<ref>''. ر.ک.: بحارالأنوار، ج۸۹، ص۱۰۰.''</ref>


تحليل ما اين است كه حد، نهايت و منتهاى ظاهر آيات است و مطلع، مبدأ بطون قرآن. توضيح آن كه، كلام داراى سطوح مختلف ظهور است.
و نیز فرمودند:


هر گاه درباره ی چیزی با شما سخن گفتیم، از اصل آن در کتاب خدا بپرسید.<ref>''. ر.ک.: اصول کافی، ج۵، ص۳۰۰.''</ref>


در مرتبه ى نخست، آنچه ظاهر است، الفاظ قرآن است، كه اين ظهور براى همه حاصل مى شود; حتى كسانى كه معناى قرآن را نمى فهمند. قبلا هم يادآور شديم كه در دو روايت، تلاوت ]= متلوّ[ به عنوان ظاهر قرآن معرفى شد.
نتیجه آن که، ظاهر قرآن از تنزیل (لفظ) قرآن تا حد قرآن (ظهور نهایی کلام) و باطن آن، از حد تا مطلع است. در پایان این بحث، برای نزدیکی به ذهن، مثال ساده ای ذکر می‌کنیم:


فرض کنید آموزگاری در کلاس دوره ی ابتدایی به نوآموزان بگوید: «بچه ها! توجه داشته باشید! کاغذهای باطله را در کلاس نیندازید». این جمله دارای ظاهری و باطنی است. کودکی ممکن است از این جمله فقط ظاهرش را بفهمد و بعد از چند دقیقه، وقتی مدادش را می‌تراشد، زواید آن را روی سطح کلاس بریزد و آنگاه در پاسخ به اعتراض معلم بگوید: شما گفتید کاغذ را در کلاس نریزید; درباره ی تراشه‌های مداد چیزی نگفتید! یا نوآموز دیگری ممکن است کاغذهای باطله اش را در کلاس نریزد; ولی بعداً در حیاط مدرسه بریزد! بر کسی پوشیده نیست که آموزگار غیر از معنای ظاهر و محدود جمله اش (نهی از ریختن کاغذ در سطح کلاس) معنای وسیع تری را قصد کرده است. از این رو، معنای مورد نظر او، شامل ریختن هرگونه زباله و مواد زاید، چه در کلاس و چه در حیاط مدرسه و حتّی در سطح خیابان و کوچه و بازار نیز می‌شود. ولی طفل در این سن، دارای عقلی جزئی نگر است.


در مرتبه ى بعد، ظهور مفردات قرآن رخ مى نمايد. هر لفظى با توجه به وضع و استعمال، معنايى را به ذهن متبادر مى سازد كه آن معناى متبادر به ذهن را معناى ظاهر لفظ مى گويند.
ملاحظه می‌کنیم چگونه ذهن انسان از یک ایده ی کلّی (در مثال ضرورت پاکیزه بودن محیط زندگی) به یک معنای محدود (نهی از ریختن کاغذ در کلاس) سیر می‌کند و در نهایت بر آن ایده ی محدود، لباس سخن می‌پوشاند. سخن مذکور، تنزیلی از آن ایده ی کلّی (مطلع) است. معنای محدود (نهی از ریختن کاغذ) که مدلول لفظ است، حد آن سخن است و بالاتر از آن، معنای محدود، معنای وسیع تری است که باطن آن سخن است.


ما در مقابل معارف قرآن کریم، همچون اطفال هستیم و خداوند در قرآن به زبان ساده با ما سخن گفته است، تا با تعقل و تدبّر به اعماِِ معارفِ آن راه یابیم. علامه طباطبایی در بحث ظاهر و باطن از کتاب قرآن در اسلام می‌فرماید:


مرحله ى بعد، ظهور تركيبى است. وقتى لفظ در تركيب آمد، غير از ظهور تصورى اولى، ظهور تصديقى پيدا مى كند كه ممكن است با ظهور تصورى اش يكسان و يا تا حدودى متفاوت باشد; به طور مثال، ممكن است لفظ در معناى مجازى در جمله ظهور يابد، در حالى كه وقتى لفظ به تنهايى تصور مى شود، معناى حقيقى اش به ذهن متبادر مى شود.
]قرآن کریم[تعلیم خود را مناسب سطح ساده‌ترین فهم‌ها که فهم عامه ی مردم است، قرار داده و با زبان ساده ی عمومی سخن گفته است. البته این روش این نتیجه را خواهد داد که معارف عالیه ی معنویّه با زبان ساده ی عمومی بیان شود و ظواهر الفاظ، مطالب و وظایفی از سنخ حسّ و محسوس القا نماید و معنویّات در پشت پرده ی ظواهر قرار گرفته، از پشت این پرده، خود را فراخور حال افهام مختلفه به آنها نشان دهد و هر کس به حسب حال و اندازه ی درک خود، از آنها بهره‌مند شود. خدای متعال در کلام خود می‌فرماید: (إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ)<ref>''. سوره ی زخرف، آیه ی ۳ و ۴.''</ref> ; ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم، باشد که بیندیشید. و همانا که آن در کتاب اصلی]=لوح محفوظ [به نزد ما سخت والا و پر حکمت است.<ref>''. قرآن و اسلام، ص۲۴.''</ref>


نتیجه ی سخن


و بالاخره ظهور نهايى كلام در صورتى شكل مى گيرد كه سياِ كلام و قراينِ متصل و منفصل و مربوط به آن، مورد توجه و دقت قرار گيرد و اين جاست كه معناى دقيقِ موردِ نظرِ متكلم شناخته مى شود و اين همان «حد» است; يعنى ظهور شكل گرفته و به تعبير ديگر، ظهور نهايى كلام.
در روایات، علاوه به ظاهر و باطن، برای قرآن کریم «حد» و «مطلع» نیز ذکر شده است که مراد از حد، مرحله ی نهاییِ معنای ظاهری و مراد از مطلع، مرحله ی اوّل از معنای باطنی است.


با اين تحليل فرِ بين «ظاهر» و «حد» روشن مى شود; يكى اين كه، ظاهر داراى مراحل است كه حد، يك مرحله از ظاهر آن است و آن مرحله ى نهايى ظهور است و شايد اين كه در روايت فرموده اند: «حد منتهاست»، به همين معنا باشد. فرِ ديگر آن كه هر ظاهرى حجت نيست; ولى «حد»، حجّت است; يعنى ظهور نهايى كلام، همان چيزى است كه مقصود خداوند از آيه است و از اين رو، در روايت به «حكم خدا» تفسير شده است.
با اين توضيحات معلوم مى شود كه رابطه ى بين ظاهر و حد از نسب اربع منطقى، رابطه ى عموم و خصوص مطلق است; يعنى هر حدّى ظاهر است; امّا هر ظاهرى حد نيست.
حد از يك جهت منتهاى ظهورات لفظ است و از جهت ديگر، نقطه ى شروع براى رسيدن به بطون قرآن است. يعنى همان طور كه علامه طباطبايى در تشريح چگونگى كشف بطون قرآن فرمودند، در وراى ظاهر آيات، معناى وسيع ترى وجود دارد و باز در وراى آن باطن، معناى وسيع ترى هست، تا آن جا كه به حقيقت علم و اراده ى حق تعالى مى رسد كه «مطلعِ» قرآن است. شاهد بر اين مطلب آن كه در روايت نيز مطلع به «مبدأ ظهور» و «مراد خداوند» تفسير شده است. كسانى كه بتوانند مطالع آيات الهى را دريابند، خواهند توانست احكام ديگرى، غير از احكام ظاهرى قرآن، از بطون قرآن استخراج كنند; چنان كه نمونه هايى از آن را در روايات اهل بيت ملاحظه مى كنيم; و شايد به همين جهت است كه در روايت آمده است:
مطلع، كيفيت استنباط حكم از قرآن است.
ائمه ى اطهار(ع) با تكيه بر مطالع قرآن فرموده اند:
هيچ چيزى نيست كه در آن، دو كس اختلاف داشته باشند، جز آن كه اصلى در كتاب خدا دارد. <ref> ''. ر.ك: بحارالأنوار، ج۸۹، ص۱۰۰.'' </ref>
و نيز فرمودند:
هر گاه در باره ى چيزى با شما سخن گفتيم، از اصل آن در كتاب خدا بپرسيد. <ref> ''. ر. ك: اصول كافى، ج۵، ص۳۰۰.'' </ref>
نتيجه آن كه، ظاهر قرآن از تنزيل (لفظ) قرآن تا حد قرآن (ظهور نهايى كلام) و باطن آن، از حد تا مطلع است. در پايان اين بحث، براى نزديكى به ذهن، مثال ساده اى ذكر مى كنيم:
فرض كنيد آموزگارى در كلاس دوره ى ابتدايى به نوآموزان بگويد: «بچه ها! توجه داشته باشيد! كاغذهاى باطله را در كلاس نيندازيد». اين جمله داراى ظاهرى و باطنى است. كودكى ممكن است از اين جمله فقط ظاهرش را بفهمد و بعد از چند دقيقه، وقتى مدادش را مى تراشد، زوايد آن را روى سطح كلاس بريزد و آنگاه در پاسخ به اعتراض معلم بگويد: شما گفتيد كاغذ را در كلاس نريزيد; در باره ى تراشه هاى مداد چيزى نگفتيد! يا نوآموز ديگرى ممكن است كاغذهاى باطله اش را در كلاس نريزد; ولى بعداً در حياط مدرسه بريزد! بر كسى پوشيده نيست كه آموزگار غير از معناى ظاهر و محدود جمله اش (نهى از ريختن كاغذ در سطح كلاس) معناى وسيع ترى را قصد كرده است. از اين رو، معناى مورد نظر او، شامل ريختن هرگونه زباله و مواد زايد، چه در كلاس و چه در حياط مدرسه و حتّى در سطح خيابان و كوچه و بازار نيز مى شود. ولى طفل در اين سن، داراى عقلى جزئى نگر است.
ملاحظه مى كنيم چگونه ذهن انسان از يك ايده ى كلّى (در مثال ضرورت پاكيزه بودن محيط زندگى) به يك معناى محدود (نهى از ريختن كاغذ در كلاس) سير مى كند و در نهايت بر آن ايده ى محدود، لباس سخن مى پوشاند. سخن مذكور، تنزيلى از آن ايده ى كلّى (مطلع) است. معناى محدود (نهى از ريختن كاغذ) كه مدلول لفظ است، حد آن سخن است و بالاتر از آن، معناى محدود، معناى وسيع ترى است كه باطن آن سخن است.
ما در مقابل معارف قرآن كريم، همچون اطفال هستيم و خداوند در قرآن به زبان ساده با ما سخن گفته است، تا با تعقل و تدبّر به اعماِِ معارفِ آن راه يابيم. علامه طباطبايى در بحث ظاهر و باطن از كتاب قرآن در اسلام مى فرمايد:
]قرآن كريم[ تعليم خود را مناسب سطح ساده ترين فهم ها كه فهم عامه ى مردم است، قرار داده و با زبان ساده ى عمومى سخن گفته است. البته اين روش اين نتيجه را خواهد داد كه معارف عاليه ى معنويّه با زبان ساده ى عمومى بيان شود و ظواهر الفاظ، مطالب و وظايفى از سنخ حسّ و محسوس القا نمايد و معنويّات در پشت پرده ى ظواهر قرار گرفته، از پشت اين پرده، خود را فراخور حال افهام مختلفه به آنها نشان دهد و هر كس به حسب حال و اندازه ى درك خود، از آنها بهره مند شود. خداى متعال در كلام خود مى فرمايد: (إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ) <ref> ''. سوره ى زخرف، آيه ى ۳ و ۴.'' </ref> ; ما آن را قرآنى عربى قرار داديم، باشد كه بينديشيد. و همانا كه آن در كتاب اصلى ]=لوح محفوظ [به نزد ما سخت والا و پر حكمت است. <ref> ''. قرآن و اسلام، ص۲۴.'' </ref>
نتيجه ى سخن
در روايات، علاوه به ظاهر و باطن، براى قرآن كريم «حد» و «مطلع» نيز ذكر شده است كه مراد از حد، مرحله ى نهايىِ معناى ظاهرى و مراد از مطلع، مرحله ى اوّل از معناى باطنى است.
== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
* این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.
* این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.


==منابع==  
== منابع ==
  <references />
  {{پانویس|۲}}
 
{{پایان پاسخ}}
 
{{شاخه
 
| شاخه اصلی =
 
| شاخه فرعی۱ =
 
| شاخه فرعی۲ =
 
| شاخه فرعی۳ =
 
}}  
 
{{تکمیل مقاله
 
| شناسه =
 
| تیترها =
 
| ویرایش =
 
| لینک‌دهی =
 
| ناوبری =
 
| نمایه =
 
| تغییر مسیر =
 
| ارجاعات =


| بازبینی =
{{پایان پاسخ}}


| تکمیل =
{{شاخه


| اولویت =  
| شاخه اصلی =
| شاخه فرعی۱ =
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
}}


| کیفیت =
{{تکمیل مقاله


  }}  
| شناسه =
| تیترها =
| ویرایش =
| لینک‌دهی =
| ناوبری =
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =
| بازبینی =
| تکمیل =
| اولویت =
| کیفیت =
  }}


  {{پایان متن}}
  {{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۵


سؤال

در روایات ظاهر و باطن، مفاهیم دیگری چون «حد» و «مطلع» هم مطرح شده است. این اصطلاحات به چه معناست و چه ارتباطی با ظاهر و باطن دارند؟


شاکر: در برخی از روایات ظاهر و باطن، این اصطلاحات نیز مطرح شده است که قبل از بحث در بارهٔ معنای آنها، لازم می‌دانم متن دو روایت را که در آنها حد و مطلع مطرح شده است، بازگو کنم:

از ابن مسعود نقل شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند:

(اُنْزِلَ القُرآنُ عَلی سَبَعه اَحْرُف لِکُلِّ حَرْف مِنْها ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ و لِکُلِ حَرف حَدٌ وَ لِکُلّ حَدٍّ مَطْلَعٌ)[۱]

تفسیر صافی روایتی از حضرت علی (علیه السلام) آورده است که فرمود:

(مَا مِن آیَه اِلاَّ وَ لَها اَرْبَعه مَعان، ظَاهِرٌ وَ بَاطِنٌ وَ حَدٌّ و مَطْلَعٌ)[۲]

برخی مانند فیض کاشانی گفته‌اند که «حد و مطلع» تقریباً همان ظاهر و باطن هستند و تفاوتی با هم ندارند؛ یعنی منظور از حد همان ظاهر، و منظور از مطلع همان باطن است. امّا روایتی که خود ایشان در تفسیر صافی آورده است، با این تحلیل سازگار نیست؛ برای این که در این روایت تصریح شده است که برای هر آیه ای چهار معناست. در روایات همان‌طور که دو اصطلاح ظاهر و باطن معنا شده، اصطلاحات حد و مطلع نیز تفسیر شده است. در این‌جا قبل از ارائهٔ تحلیل در مورد معنای حد و مطلع، چند روایت را یادآور می‌شویم. در روایتی آمده است:

حد، منتهای ظهور، و مطلع، مبدأ آن است.[۳]

در روایت دیگری آمده است:

حد، حکم و مطلع، کیفیت استنباط حکم از قرآن است.[۴]

در روایت دیگری چنین آمده است:

حد، احکام حلال و حرام، و مطلع، مراد خداوند از بنده است.[۵]

تحلیل ما این است که حد، نهایت و منتهای ظاهر آیات است و مطلع، مبدأ بطون قرآن. توضیح آن که، کلام دارای سطوح مختلف ظهور است.

در مرتبهٔ نخست، آنچه ظاهر است، الفاظ قرآن است، که این ظهور برای همه حاصل می‌شود؛ حتی کسانی که معنای قرآن را نمی‌فهمند. قبلاً هم یادآور شدیم که در دو روایت، تلاوت]= متلوّ[ به عنوان ظاهر قرآن معرفی شد.

در مرتبه ی بعد، ظهور مفردات قرآن رخ می‌نماید. هر لفظی با توجه به وضع و استعمال، معنایی را به ذهن متبادر می‌سازد که آن معنای متبادر به ذهن را معنای ظاهر لفظ می‌گویند.

مرحله ی بعد، ظهور ترکیبی است. وقتی لفظ در ترکیب آمد، غیر از ظهور تصوری اولی، ظهور تصدیقی پیدا می‌کند که ممکن است با ظهور تصوری اش یکسان و یا تا حدودی متفاوت باشد; به‌طور مثال، ممکن است لفظ در معنای مجازی در جمله ظهور یابد، در حالی که وقتی لفظ به تنهایی تصور می‌شود، معنای حقیقی اش به ذهن متبادر می‌شود.

و بالاخره ظهور نهایی کلام در صورتی شکل می‌گیرد که سیاِ کلام و قراینِ متصل و منفصل و مربوط به آن، مورد توجه و دقت قرار گیرد و این جاست که معنای دقیقِ موردِ نظرِ متکلم شناخته می‌شود و این همان «حد» است; یعنی ظهور شکل گرفته و به تعبیر دیگر، ظهور نهایی کلام.

با این تحلیل فرِ بین «ظاهر» و «حد» روشن می‌شود; یکی این که، ظاهر دارای مراحل است که حد، یک مرحله از ظاهر آن است و آن مرحله ی نهایی ظهور است و شاید این که در روایت فرموده‌اند: «حد منتهاست»، به همین معنا باشد. فرِ دیگر آن که هر ظاهری حجت نیست; ولی «حد»، حجّت است; یعنی ظهور نهایی کلام، همان چیزی است که مقصود خداوند از آیه است و از این رو، در روایت به«حکم خدا» تفسیر شده است.

با این توضیحات معلوم می‌شود که رابطه ی بین ظاهر و حد از نسب اربع منطقی، رابطه ی عموم و خصوص مطلق است; یعنی هر حدّی ظاهر است; امّا هر ظاهری حد نیست.

حد از یک جهت منتهای ظهورات لفظ است و از جهت دیگر، نقطه ی شروع برای رسیدن به بطون قرآن است. یعنی همان‌طور که علامه طباطبایی در تشریح چگونگی کشف بطون قرآن فرمودند، در ورای ظاهر آیات، معنای وسیع تری وجود دارد و باز در ورای آن باطن، معنای وسیع تری هست، تا آن جا که به حقیقت علم و اراده ی حق تعالی می‌رسد که «مطلعِ» قرآن است. شاهد بر این مطلب آن که در روایت نیز مطلع به«مبدأ ظهور» و «مراد خداوند» تفسیر شده است. کسانی که بتوانند مطالع آیات الهی را دریابند، خواهند توانست احکام دیگری، غیر از احکام ظاهری قرآن، از بطون قرآن استخراج کنند; چنان‌که نمونه‌هایی از آن را در روایات اهل بیت ملاحظه می‌کنیم; و شاید به همین جهت است که در روایت آمده است:

مطلع، کیفیت استنباط حکم از قرآن است.

ائمه ی اطهار(ع) با تکیه بر مطالع قرآن فرموده‌اند:

هیچ چیزی نیست که در آن، دو کس اختلاف داشته باشند، جز آن که اصلی در کتاب خدا دارد.[۶]

و نیز فرمودند:

هر گاه درباره ی چیزی با شما سخن گفتیم، از اصل آن در کتاب خدا بپرسید.[۷]

نتیجه آن که، ظاهر قرآن از تنزیل (لفظ) قرآن تا حد قرآن (ظهور نهایی کلام) و باطن آن، از حد تا مطلع است. در پایان این بحث، برای نزدیکی به ذهن، مثال ساده ای ذکر می‌کنیم:

فرض کنید آموزگاری در کلاس دوره ی ابتدایی به نوآموزان بگوید: «بچه ها! توجه داشته باشید! کاغذهای باطله را در کلاس نیندازید». این جمله دارای ظاهری و باطنی است. کودکی ممکن است از این جمله فقط ظاهرش را بفهمد و بعد از چند دقیقه، وقتی مدادش را می‌تراشد، زواید آن را روی سطح کلاس بریزد و آنگاه در پاسخ به اعتراض معلم بگوید: شما گفتید کاغذ را در کلاس نریزید; درباره ی تراشه‌های مداد چیزی نگفتید! یا نوآموز دیگری ممکن است کاغذهای باطله اش را در کلاس نریزد; ولی بعداً در حیاط مدرسه بریزد! بر کسی پوشیده نیست که آموزگار غیر از معنای ظاهر و محدود جمله اش (نهی از ریختن کاغذ در سطح کلاس) معنای وسیع تری را قصد کرده است. از این رو، معنای مورد نظر او، شامل ریختن هرگونه زباله و مواد زاید، چه در کلاس و چه در حیاط مدرسه و حتّی در سطح خیابان و کوچه و بازار نیز می‌شود. ولی طفل در این سن، دارای عقلی جزئی نگر است.

ملاحظه می‌کنیم چگونه ذهن انسان از یک ایده ی کلّی (در مثال ضرورت پاکیزه بودن محیط زندگی) به یک معنای محدود (نهی از ریختن کاغذ در کلاس) سیر می‌کند و در نهایت بر آن ایده ی محدود، لباس سخن می‌پوشاند. سخن مذکور، تنزیلی از آن ایده ی کلّی (مطلع) است. معنای محدود (نهی از ریختن کاغذ) که مدلول لفظ است، حد آن سخن است و بالاتر از آن، معنای محدود، معنای وسیع تری است که باطن آن سخن است.

ما در مقابل معارف قرآن کریم، همچون اطفال هستیم و خداوند در قرآن به زبان ساده با ما سخن گفته است، تا با تعقل و تدبّر به اعماِِ معارفِ آن راه یابیم. علامه طباطبایی در بحث ظاهر و باطن از کتاب قرآن در اسلام می‌فرماید:

]قرآن کریم[تعلیم خود را مناسب سطح ساده‌ترین فهم‌ها که فهم عامه ی مردم است، قرار داده و با زبان ساده ی عمومی سخن گفته است. البته این روش این نتیجه را خواهد داد که معارف عالیه ی معنویّه با زبان ساده ی عمومی بیان شود و ظواهر الفاظ، مطالب و وظایفی از سنخ حسّ و محسوس القا نماید و معنویّات در پشت پرده ی ظواهر قرار گرفته، از پشت این پرده، خود را فراخور حال افهام مختلفه به آنها نشان دهد و هر کس به حسب حال و اندازه ی درک خود، از آنها بهره‌مند شود. خدای متعال در کلام خود می‌فرماید: (إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ)[۸] ; ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم، باشد که بیندیشید. و همانا که آن در کتاب اصلی]=لوح محفوظ [به نزد ما سخت والا و پر حکمت است.[۹]

نتیجه ی سخن

در روایات، علاوه به ظاهر و باطن، برای قرآن کریم «حد» و «مطلع» نیز ذکر شده است که مراد از حد، مرحله ی نهاییِ معنای ظاهری و مراد از مطلع، مرحله ی اوّل از معنای باطنی است.

پیوند به بیرون

  • این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.

منابع

  1. . تفسیر طبری، ج۱، ص۲۵، حدیث ۹.
  2. . تفسیر صافی، ج۱، ص۲۸.
  3. . بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۹۷.
  4. . بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۹۷.
  5. . تفسیر صافی، ج۱، ص۲۸.
  6. . ر.ک.: بحارالأنوار، ج۸۹، ص۱۰۰.
  7. . ر.ک.: اصول کافی، ج۵، ص۳۰۰.
  8. . سوره ی زخرف، آیه ی ۳ و ۴.
  9. . قرآن و اسلام، ص۲۴.