اعتبار روایت درخواست ملاقات اهل خراسان با امام رضا(ع): تفاوت میان نسخهها
جز (ابرابزار) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | |||
آیا این حدیث معتبر است: عده از اهل خراسان ـآمدند حضرت رضا(ع) رو ببینند و گفتند شیعه ایم حضرت راهشون ندادند تا بعد دو ماه گفتند: محبیم حضرت اجازه دادند من هر چی گشتم در منابع معتبر نیافتم تنها در دو جا قریب به این مضمون بود ۱) بحارالانوار:(آنهم از امام عسکری(ع)+این روایت در احتجاج هم ظاهرا نیست) ج، الإحتجاج بِالْإِسْنَادِ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ ع قَالَ: قَدِمَ جَمَاعَه فَاسْتَأْذَنُوا عَلَی الرِّضَا ع وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ شِیعَه عَلِیٍّ فَمَنَعَهُمْ أَیَّاماً ثُمَّ لَمَّا دَخَلُوا قَالَ لَهُمْ وَیْحَکُمْ إِنَّمَا شِیعَه أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی بَکْرٍ الَّذِینَ لَمْ یُخَالِفُوا شَیْئاً مِنْ أَوَامِرِهِ. ۲)در المناقب: قالوا ذاک قال الإمام صلوات اللّه علیه: الآن مرحبا بکم یا إخوانی و أهل ودّی، ارتفعوا حتّی ألزقهم بنفسه، ثمّ قال صلوات اللّه علیه: کم مرّه حجبتم؟" | |||
پاسخ | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | |||
پاسخ اجمالی: | پاسخ اجمالی: | ||
خط ۶۰: | خط ۶۱: | ||
«هر مردی از شیعیان ما که نزد مردی از برادرانش برود و درباره حاجتی از او کمک بخواهد و او با اینکه قدرت بر آن دارد کمکش نکند خداوند او را گرفتار کند که حاجت دیگری از دشمنان ما را برآورد و بدان واسطه خداوند در روز قیامت او را عذاب کند». | «هر مردی از شیعیان ما که نزد مردی از برادرانش برود و درباره حاجتی از او کمک بخواهد و او با اینکه قدرت بر آن دارد کمکش نکند خداوند او را گرفتار کند که حاجت دیگری از دشمنان ما را برآورد و بدان واسطه خداوند در روز قیامت او را عذاب کند». | ||
{{پایان پاسخ}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۸
آیا این حدیث معتبر است: عده از اهل خراسان ـآمدند حضرت رضا(ع) رو ببینند و گفتند شیعه ایم حضرت راهشون ندادند تا بعد دو ماه گفتند: محبیم حضرت اجازه دادند من هر چی گشتم در منابع معتبر نیافتم تنها در دو جا قریب به این مضمون بود ۱) بحارالانوار:(آنهم از امام عسکری(ع)+این روایت در احتجاج هم ظاهرا نیست) ج، الإحتجاج بِالْإِسْنَادِ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ ع قَالَ: قَدِمَ جَمَاعَه فَاسْتَأْذَنُوا عَلَی الرِّضَا ع وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ شِیعَه عَلِیٍّ فَمَنَعَهُمْ أَیَّاماً ثُمَّ لَمَّا دَخَلُوا قَالَ لَهُمْ وَیْحَکُمْ إِنَّمَا شِیعَه أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی بَکْرٍ الَّذِینَ لَمْ یُخَالِفُوا شَیْئاً مِنْ أَوَامِرِهِ. ۲)در المناقب: قالوا ذاک قال الإمام صلوات اللّه علیه: الآن مرحبا بکم یا إخوانی و أهل ودّی، ارتفعوا حتّی ألزقهم بنفسه، ثمّ قال صلوات اللّه علیه: کم مرّه حجبتم؟"
پاسخ اجمالی:
این روایت در کتاب المناقب علوی بدون سند و در کتاب احتجاج طبرسی (طبرسی نیز مجهول الهویه است) با سلسله سند آمده است؛ اما بخاطر توثیق نشدن محمد بن قاسم، یوسف بن محمد و علی بن محمد سیار، معتبر نیست.
پاسخ تفصیلی:
محمد بن علی بن الحسین علوی متوفای قرن ۵ق در کتاب "المناقب (الکتاب العتیق)" و مرحوم طبرسی در کتاب "الاحتجاج" از امام حسن عسکری(ع) نقل میکند که فرمود:
«وقتی ولایت عهدی برای حضرت رضا -علیه السّلام- قرار گرفت، دربان گفت: گروهی پشت در ایستاده و میگویند: ما از شیعیان علیّ هستیم! حضرت فرمود: من فعلًا مشغولم آنان را بازگردان. و این آمد و شدها و جواب منفی امام دو ماه بطول انجامید تا جایی که دیگر از رسیدن به او ناامید شده و به دربان گفتند: به آقای مان بگو ما از شیعیان پدرت علیّ هستیم! این ماجرا موجب شماتت و سرزنش دشمنان مان بر ما شده و ما این بار بازگشته و از این شرمندگی و شکستن غروری که بما رسیده و عجز از احتمال دردی که به سبب شماتت از ناحیه دشمنان مان به ما خواهد رسید از شهر خود خواهیم گریخت.
حضرت فرمود: اجازه بده داخل شوند، آنان وارد شده سلام کردند، ولی آن حضرت نه جواب سلام شان را داد و نه اذن جلوس صادر کرد و همانطور ایستادند. همگی گفتند: ای زاده رسول خدا، این چه جفای عظیم و استخفاف پس از آن حجاب سخت است! دیگر چه جفائی مانده تا بر سر ما آید؟!
حضرت رضا فرمود: این آیه را بخوانید: «و هر مصیبتی که به شما رسد به سبب کارهایی است که دستهای تان کرده و از [گناهان] درمیگذرد»،[۱] بخدا سوگند که من در این کار تنها به خداوند و رسول او و أمیر المؤمنین و پدران پاکم پس از او اقتدا کردم، آنان بر شما نکوهش کردند، من نیز اقتدا نمودم.
گفتند: برای چه ای زاده رسول خدا؟! فرمود: برای این ادّعا که شما شیعه أمیر المؤمنین هستید! وای بر شما! شیعیان او حسن و حسین و سلمان و أبو ذرّ و مقداد و عمّار و محمّد بن أبی بکر بودند، همانها که ذرّهای از دستورات او سرپیچی نکردند، حال اینکه شما در بیشتر کردارتان با او مخالفید و در بیشتر فرائض خود کوتاهی ورزیده و بزرگی حقوق برادران خود را در باره خدا خوار و بیمقدار میدارید و آنجا که لازم نیست، تقیّه میکنید و آنجا که تقیّه واجب است، نمیکنید، اگر شما در همان ابتدای کار میگفتید ما از موالی و محبّین اوئیم و از دوستداران اولیای او و دشمنان دشمنان او هستیم من منکر این قول شما نشده بودم و لیکن این مقام و مرتبه شریفی بود که شما مدّعی آن شدهاید، اگر کردار شما گفتارتان را تصدیق نکند به هلاکت افتید، مگر اینکه رحمت پروردگارتان آن را تلافی کند…» .[۲]
سند روایات:
روایات کتاب المناقب (کتاب العتیق) علوی سلسله سند ندارد و مرحوم طبرسی هر چند سند روایات کتاب احتجاج را بخاطر مشهور بودن در میان شیعه و سنی یا مورد قبول عقل بودن (استدلالی بودن مطالب علاوه بر نقل از ائمه)، حذف کرده است؛ ولی روایاتی را که از امام حسن عسکری نقل میکند، سلسله سند را در اولین حدیث نقل کرده و برای بقیه گفته با همان سند امام حسن عسکری چنین فرمود.[۳]
سند حدیث در کتاب احتجاج طبرسی[۴]
۱. أَبُو جَعْفَرٍ مَهْدِیُّ بْنُ أَبِی حَرْبٍ: وی مردی عالم، فاضل، فقیه و اهل تقوی و از مشایخ طبرسی صاحب الاحتجاج بود؛[۵] ۲. ۳. أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ: وی ثقه است؛ [۶] ۴. ۵. أَبِو جعفر مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ: وی از بزرگان شیعه و از مشایخ شیخ صدوق میباشد؛[۷] مرحوم خوئی وی را فقیه، عالم و فاضل دانسته اما تصریح به ثقه بودنش نکرده است؛[۸]
- أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُ معروف به شیخ صدوق؛
۹. أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُفَسِّرُ الْأَسْتَرْآبَادِیُ: وی روایت کننده تفسیر منسوب به امام حسن عسکری –(ع)- است که مرحوم خوئی مینویسد: وی مجهول است و به صراحت توثیق یا تضعیف نشده است؛[۹] ۱۰. ۱۱. أَبُو یَعْقُوبَ یُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَیَّارٍ: هر دو مجهولند و به روایت شان از امام حسن عسکری اعتنا نمیشود.[۱۰] ۱۲. بنابراین روایت بخاطر مجهول بودن محمد بن قاسم، یوسف بن محمد و علی بن محمد سیار قابل اعتماد و معتبر نیست. البته راویان دیگر این روایت مانند مَهْدِیُّ بْنُ أَبِی حَرْبٍ و مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ، نیز هر چند گفته شده است که از مشایخ بودند و عالم؛ اما باز به صراحت توثیق نشدهاند.
دلالت حدیث:
۱- هر کسی اعتقاد داشته باشد که امیر مؤمنان علی –علیه السلام- جانشین الهی رسول خدا –صلی الله علیه و آله و سلم است، شیعه است هر چند شیعیان نیز در مقام و منزلت دارای مراتبی هستند و محب بودن یکی از درجات شیعه است که در روایات مقامات بلندی برای محب در نظر گرفته شده است.[۱۱] این یعنی حتی امام با محبان اهل بیت نیز نباید اینگونه رفتار کند در حالی که روایات معتبر مقامی بس والا برای محب اهل بیت قائل است؛
- در این روایت امام حسن و امام حسین –علیهما السلام- با سلمان و مقداد و … همردیف شدهاند در حالی که ائمه اطهار هیچ وقت در روایات هم ردیف افراد عادی قرار نگرفتهاند و نمیتوان گفت که سلمان به همان اندازه شیعه امیر مؤمنان است که امام حسن و امام حسین هستند؛
- اجازه ندادن به شیعیان آن هم دو ماه پی در پی و نیز جواب سلام را ندادن که جزو واجبات دین است، بدور از سیره و اخلاق معصومین –(ع)- میباشد و بخصوص امام رضا –علیه السلام- که به امام رئوف معروفند؛
- مرحوم طبرسی خود اعتراف دارد که روایات نقل شده از امام حسن عسکری –علیه السلام- در میان علما و کتابهای معتبر مشهور نیست و این روایت در هیچکدام از کتابهای معتبر حدیث نیامده است بنابراین از این منظر نیز چنین روایتی مورد قبول علما نبوده است؛
- با اینکه یکی از راویان این روایت، شیخ صدوق است؛ اما در هیچکدام از کتابهای شیخ صدوق این روایت نیامده است حتی در کتابی که بنام «فضایل الشیعه» میباشد و این یعنی خود شیخ صدوق چنین روایتی را قبول نداشتند و گرنه روایت را به عنوان یکی از صفات و ویژگیهای شیعه در کتاب شان میآوردند.
نکته اخلاقی:
امام صادق –(ع)- فرمود:
«أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِیعَتِنَا أَتَی رَجُلًا مِنْ إِخْوَانِهِ فَاسْتَعَانَ بِهِ فِی حَاجَتِهِ فَلَمْ یُعِنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ إِلَّا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِأَنْ یَقْضِیَ حَوَائِجَ غَیْرِهِ مِنْ أَعْدَائِنَا یُعَذِّبُهُ اللَّهُ عَلَیْهَا یَوْمَ الْقِیَامَه»[۱۲]
«هر مردی از شیعیان ما که نزد مردی از برادرانش برود و درباره حاجتی از او کمک بخواهد و او با اینکه قدرت بر آن دارد کمکش نکند خداوند او را گرفتار کند که حاجت دیگری از دشمنان ما را برآورد و بدان واسطه خداوند در روز قیامت او را عذاب کند».
منابع
- ↑ شوری/ ۳۰
- ↑ رک: طبرسی، احمد، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق، ج۲، ص۴۴۰. علوی، محمد، المناقب (الکتاب العتیق)، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۸ ق ص۱۷۴، حدیث ۴۸.
- ↑ طبرسی، پیشین، ج۱، ص۹.
- ↑ الإحتجاج علی أهل اللجاج، پیشین، ج۱؛ ص۱۵.
- ↑ رک: ابن شهرآشوب، محمد علی، معالم العلماء، قم، بی نا، بی تا، ص۱۸.
- ↑ رک: طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۴۱۹. رجال ابن داود، ص۶۵.
- ↑ رک: بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۹.
- ↑ معجم رجال الحدیث، پیشین، ج۱۸، ص۱۶۲.
- ↑ معجم رجال الحدیث، پیشین، ج۱۳، ص۱۵۷. ج۲۱، ص۱۸۶.
- ↑ ابن بابویه، محمد، فضائل الشیعه، ترجمه: اعلمی، تهران، انتشارات اعلمی، چاپ اول، بی تا، ص۵.
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۳۶۶.