کاربر:Rezapour/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
'''سخن گفتن با خداوند'''{{سخ}} | '''سخن گفتن با خداوند'''{{سخ}} | ||
حضرت موسی(ع) | {{اصلی|گفتگوی حضرت موسی با خداوند}} | ||
[[خداوند]] با [[حضرت موسی(ع)]] مستقیم، بدون واسطه و در غیر قالب همیشگی وحی، سخن گفت.<ref>مغنیه، تفسير الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۹۵.</ref>برخی دیگر از عالمان شیعه، معتقدند سخن گفتن خداوند، امر حقیقی بوده که آثاری مانند سخن گفتنهای عادی دارد، اما به اعضا و جوارح مادی مثل دهان نیاز ندارد.<ref>طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۵.</ref> | |||
برخی مفسران شیعه معتقدند خداوند امواج صوتى و کلمات را در فضا يا اجسام میآفريد و سخن گفتن او، این چنین بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۶۳.</ref> در مقابل برخی مانند [[علامه طباطبایی]] معتقدند، خداوند برای ما چگونگی سخن گفتن را ذکر نکرده و ما نیز از تعابیر قرآن، چگونگی این سخن گفتن را بهدست نمیآوریم.<ref>طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۶</ref> | |||
صفت «کلیم الله» (کسی که خدا با او سخن گفت) را مختص به حضرت موسی(ع) دانستهاند.<ref>فضل الله، تفسير من وحي القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲۰، ص۲۰۲.</ref> هرچند برخی معتقدند خداوند در معراج با پیامبر اسلام بدون واسطه سخن گفت.<ref>بروجردی، تفسير جامع، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۴۶۲.</ref> | |||
نسخهٔ ۱۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۶
جایگاه
موسى بن عمران[۱] بزرگترین پیامبر بنیاسرائیل[۲] و رهبر آنان که آنها را از مصر و از اسارت بیرون آورد و به سمت سرزمین موعود حرکت داد.[۳] حضرت موسی(ع) یکی از پنج پیامبر[۴] اولوالعزم بود.[۵]
نام حضرت موسی(ع) ۱۳۶ بار در قرآن آمده است.[۶] قران داستانهای مختلفی از زندگی حضرت موسی را نقل کرده است و وقایع زندگی او بیش از دیگر پیامبران در قران یاد شده است.[۷] همچنین معجزات بسیاری از حضرت موسی در قران نقل شده است.[۸] قران موسی(ع) را با اخلاص، رسول و نبی معرفی میکند[۹] و در آیه ۱۴۴ سوره اعراف میکوید او را به جت رسالت و گفتگو کردن با خداوند بر قومش برتری داده است.[۱۰] الواح[۱۱] و تورات بر حضرت موسی نازل شد.[۱۲] او صاحب کتاب آسمانی و شریعت بود[۱۳] و شريعت او را نزدیکترین شریعت در میان ادیان الهی به شریعت اسلام دانستهاند.[۱۴]
داماد حضرت شعیب بود.[۱۵] موسی(ع) از پیامبران اولوالعزم بود و به همین جهت رسالت او را محدود به گروهی یا مکان معینی ندانستهاند و معتقدند رسالت او جهانی و برای همگان بوده است.[۱۶] البته برخی محققان براساس آیات قران و تورات معتقدند که دین یهود و کتاب تورات، دینى است قومى و خطاب آن به بنى اسرائیل (فرزندان یعقوب) میباشد و خطابى به سایر امتها ندارد.[۱۷]
سخن گفتن با خداوند
خداوند با حضرت موسی(ع) مستقیم، بدون واسطه و در غیر قالب همیشگی وحی، سخن گفت.[۱۸]برخی دیگر از عالمان شیعه، معتقدند سخن گفتن خداوند، امر حقیقی بوده که آثاری مانند سخن گفتنهای عادی دارد، اما به اعضا و جوارح مادی مثل دهان نیاز ندارد.[۱۹]
برخی مفسران شیعه معتقدند خداوند امواج صوتى و کلمات را در فضا يا اجسام میآفريد و سخن گفتن او، این چنین بود.[۲۰] در مقابل برخی مانند علامه طباطبایی معتقدند، خداوند برای ما چگونگی سخن گفتن را ذکر نکرده و ما نیز از تعابیر قرآن، چگونگی این سخن گفتن را بهدست نمیآوریم.[۲۱]
صفت «کلیم الله» (کسی که خدا با او سخن گفت) را مختص به حضرت موسی(ع) دانستهاند.[۲۲] هرچند برخی معتقدند خداوند در معراج با پیامبر اسلام بدون واسطه سخن گفت.[۲۳]
- ↑ التفسير الواضح، ج1، ص: 746
- ↑ شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۸۷ش، ص۹۳۷
- ↑ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۲۱۸۰.
- ↑ تفسير الوسيط (الزحيلي)، ج2، ص: ۱۱۸۱.
- ↑ شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۸۷ش، ص۹۳۷
- ↑ رهبریان، «موسی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۱۲۳.
- ↑ رهبریان، «موسی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۱۲۳.
- ↑ رهبریان، «موسی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۱۲۳.
- ↑ سوره مریم، آیه۵۱.
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۴۴.
- ↑ المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ج1، ص: 148
- ↑ التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، ج21، ص: 216.
- ↑ رهبریان، «موسی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۱۲۳.
- ↑ التفسير الواضح، ج1، ص: 746
- ↑ تراجم أعلام النساء، ج2، ص: 145
- ↑ تفسير من وحي القرآن، ج14، ص: 28
- ↑ احمدی، «نظریهای درباره محدود بودن شریعت حضرت موسی و خضرت عیسی به بنیاسرائیل»
- ↑ مغنیه، تفسير الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۹۵.
- ↑ طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۶۳.
- ↑ طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۶
- ↑ فضل الله، تفسير من وحي القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲۰، ص۲۰۲.
- ↑ بروجردی، تفسير جامع، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۴۶۲.