کاربر:Rezapour/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
خداوند در سوره شوری سه روش برای سخن گفتن میان خداوند و بندگان، آورده است: «براى هيچ انسانى ممكن نيست كه با خدا (با ديد مستقيم و آشكارا) سخن گويد، مگر بوسيله وحى يا از پس پرده (مِنْ وَراءِ حِجابٍ) يا اينكه فرستادهاى از فرشتگان مأمور شود»<ref>سوره شوری، آیه۵۱.</ref> | خداوند در سوره شوری سه روش برای سخن گفتن میان خداوند و بندگان، آورده است: «براى هيچ انسانى ممكن نيست كه با خدا (با ديد مستقيم و آشكارا) سخن گويد، مگر بوسيله وحى يا از پس پرده (مِنْ وَراءِ حِجابٍ) يا اينكه فرستادهاى از فرشتگان مأمور شود»<ref>سوره شوری، آیه۵۱.</ref> | ||
گفتگو با حضرت موسی(ع) را از نوع دوم و گفتگو مستقیم، بدون واسطه و تنها از پس پرده دانستهاند.<ref name=":3"> تفسير الكاشف، ج2، ص: 495</ref> در این نوع گفتگو، کلام به مخاطب میرسد اما گوینده کلام دیده نمیشود؛ زیرا یک حجاب و مانعی وجود دارد که از دیدن متکلم جلوگیری میکند. این نوع گفتگو اختصاص به حضرت موسی(ع) داشته است.<ref>تفسير من وحي القرآن، ج20، ص: ۲۰۲</ref> | |||
امام علی(ع) در ذیل گفتاری، سخن گفتن خداوند با حضرت موسی(ع) را گفتاری بدون دخالت اعضا و جوارح مادی مثل دهان دانسته است.<ref>التوحيد (للصدوق)، ص: 79</ref> امام رضا(ع) نیز سخن گفتن خداوند با مخلوقات را غیر از سخن گفتن مخلوقات با یکدیگر دانسته و سخن گفتن خداوند را بدون استفاده از دهان و زبان دانسته است.<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج4، ص: 152</ref> | امام علی(ع) در ذیل گفتاری، سخن گفتن خداوند با حضرت موسی(ع) را گفتاری بدون دخالت اعضا و جوارح مادی مثل دهان دانسته است.<ref>التوحيد (للصدوق)، ص: 79</ref> امام رضا(ع) نیز سخن گفتن خداوند با مخلوقات را غیر از سخن گفتن مخلوقات با یکدیگر دانسته و سخن گفتن خداوند را بدون استفاده از دهان و زبان دانسته است.<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج4، ص: 152</ref> | ||
== چگونگی سخن گفتن == | == چگونگی سخن گفتن == | ||
و لكن لا يعلم أحد طبيعة هذا الحجاب، و كيف تم، و قد سكت اللّه عن ذلك، فنسكت نحن عما سكت اللّه عنه<ref name=":3" /> | |||
سخن گفتن با موسی موجب مخالفت گروههای اشاعره و معتزله شده است.<ref> تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج2، ص: 421</ref> | سخن گفتن با موسی موجب مخالفت گروههای اشاعره و معتزله شده است.<ref> تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج2، ص: 421</ref> | ||
وَ- كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً"" تَكْلِيماً" مصدر معناه التأكيد، يدل على بطلان من يقول: خلق لنفسه كلاما في شجرة فسمعه موسى، بل هو الكلام الحقيقي الذي يكون به المتكلم متكلما. قال النحاس: و- أجمع النحويون على أنك إذا أكدت الفعل بالمصدر لم يكن مجازا<ref> الجامع لأحكام القرآن، ج6، ص: 18</ref> | وَ- كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً"" تَكْلِيماً" مصدر معناه التأكيد، يدل على بطلان من يقول: خلق لنفسه كلاما في شجرة فسمعه موسى، بل هو الكلام الحقيقي الذي يكون به المتكلم متكلما. قال النحاس: و- أجمع النحويون على أنك إذا أكدت الفعل بالمصدر لم يكن مجازا<ref> الجامع لأحكام القرآن، ج6، ص: 18</ref> |
نسخهٔ ۴ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۶
اختصاص سخن گفتن خداوند با حضرت موسی
خداوند در سوره نساء آورده که «كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْليماً؛ خداوند با موسى سخن گفت»[۱] همچنین در سوره اعراف خطاب به حضرت موسی(ع) فرموده که او را به جهت رسالتها و سخن گفتنها بر مردم برتری داده است.[۲]
خداوند در سوره بقره برتری دادن برخی از پیامبران بر برخی دیگر را ذکر میکند که برخی از این برتری بوسیله سخن گفتن با آنها بوده است[۳] و مشهور مفسران این فضیلت گفتگو را برای حضرت موسی دانستهاند.[۴] اختصاص گفتگو با خداوند به حضرت موسی را نشانه این دانستهاند که این سخن گفتن غیر وحی رایجی بوده که به پیامبران میشده است.[۵] این سخن گفتن را فضیلتی برای حضرت موسی دانستهاند[۶] که البته نبود آن، نقص و مشکلی در نبوت دیگر پیامبران نیست.[۷] در همین راستا صفت «کلیم الله» به معنای کسی که خدا با او سخن گفت، اختصاص به حضرت موسی دارد؛ زیرا او تنها پیامبری بود که بدون واسطه با خداوند، سخن گفت.[۸]
در مقابل، برخی با اینکه صفت کلیم الله را مختص به موسی(ع) میدانند، اما اصل سخن گفتن بدون واسطه با خدواند اختصاص به موسی نداشته و خداوند در معراج با پیامبر اسلام نیز سخن گفت و روایات بر این سخن گفتن دلالت دارد.[۹] صفت کلیم الله برای حضرت موسی سبب شد، یهودیان، کلیمی خوانده شوند.[۱۰]
روشهای سخن گفتن خداوند
خداوند در سوره شوری سه روش برای سخن گفتن میان خداوند و بندگان، آورده است: «براى هيچ انسانى ممكن نيست كه با خدا (با ديد مستقيم و آشكارا) سخن گويد، مگر بوسيله وحى يا از پس پرده (مِنْ وَراءِ حِجابٍ) يا اينكه فرستادهاى از فرشتگان مأمور شود»[۱۱]
گفتگو با حضرت موسی(ع) را از نوع دوم و گفتگو مستقیم، بدون واسطه و تنها از پس پرده دانستهاند.[۱۲] در این نوع گفتگو، کلام به مخاطب میرسد اما گوینده کلام دیده نمیشود؛ زیرا یک حجاب و مانعی وجود دارد که از دیدن متکلم جلوگیری میکند. این نوع گفتگو اختصاص به حضرت موسی(ع) داشته است.[۱۳]
امام علی(ع) در ذیل گفتاری، سخن گفتن خداوند با حضرت موسی(ع) را گفتاری بدون دخالت اعضا و جوارح مادی مثل دهان دانسته است.[۱۴] امام رضا(ع) نیز سخن گفتن خداوند با مخلوقات را غیر از سخن گفتن مخلوقات با یکدیگر دانسته و سخن گفتن خداوند را بدون استفاده از دهان و زبان دانسته است.[۱۵]
چگونگی سخن گفتن
و لكن لا يعلم أحد طبيعة هذا الحجاب، و كيف تم، و قد سكت اللّه عن ذلك، فنسكت نحن عما سكت اللّه عنه[۱۲]
سخن گفتن با موسی موجب مخالفت گروههای اشاعره و معتزله شده است.[۱۶] وَ- كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً"" تَكْلِيماً" مصدر معناه التأكيد، يدل على بطلان من يقول: خلق لنفسه كلاما في شجرة فسمعه موسى، بل هو الكلام الحقيقي الذي يكون به المتكلم متكلما. قال النحاس: و- أجمع النحويون على أنك إذا أكدت الفعل بالمصدر لم يكن مجازا[۱۷]
وَ- كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً"" تَكْلِيماً" مصدر معناه التأكيد، يدل على بطلان من يقول: خلق لنفسه كلاما في شجرة فسمعه موسى، بل هو الكلام الحقيقي الذي يكون به المتكلم متكلما. قال النحاس: و- أجمع النحويون على أنك إذا أكدت الفعل بالمصدر لم يكن مجازا[۱۸]
«وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً» إشارة إلى أن ما تلقّى موسى من كلمات ربّه لم يكن عن وحي ينقل إليه كلمات اللّه، كما كان يفعل جبريل مع أنبياء اللّه، و إنما كان تلقيا مباشرا من اللّه سبحانه: «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً» و فى تأكيد هذا الخبر ما يدفع أي احتمال لمجاز، بل إنّ هذا الذي تلقاه موسى من ربّه، كان مما كلّمه اللّه به، و كتبه له فى الألواح[۱۹]
وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً: و تكلم فرمود خداى تعالى به خلق كلام با موسى به واسطه شجر، سخن گفتنى. اين نهايت مراتب وحى به او بود.[۶]
«وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً» «1» و معنى ذلك أنه ليس ذلك على بيان كالكلام بل كلمة في الحقيقة. و قيل في معنى «تكليما» أنه كلمه تكليما شريفاً عظيماً و يمكن مثله في الآية. و يكون تقديره رأيت المنافقين يصدقون عنك صدوداً عظيما.[۲۰]
وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً بأن خلق الصوت فسمعه الكليم عليه السّلام[۲۱]
فمعنى قوله: تَكْلِيماً هنا: أنّ موسى سمع كلاما من عند اللّه، بحيث لا يحتمل أنّ اللّه أرسل إليه جبريل بكلام، أو أوحى إليه في نفسه. و أمّا كيفية صدور هذا الكلام عن جانب اللّه فغرض آخر هو مجال للنظر بين الفرق، و لذلك فاحتجاج كثير من الأشاعرة بهذه الآية على كون الكلام الّذي سمعه موسى الصفة الذاتية القائمة باللّه تعالى احتجاج ضعيف. و قد حكى ابن عرفة أنّ المازري قال في «شرح التلقين»: إنّ هذه الآية حجّة على المعتزلة في قولهم: إنّ اللّه لم يكلّم موسى مباشرة بل بواسطة خلق الكلام لأنّه أكّده بالمصدر[۲۲]
ففي مورد التكليم الإلهي لا محالة أمر حقيقي متحقق يترتب عليه من الآثار ما يترتب على التكلمات الموجودة فيما بيننا. توضيح ذلك: أنه سبحانه عبر عن بعض أفعاله بالكلام و التكليم كقوله تعالى: «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً»: النساء- 163 و قوله تعالى: «مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ الآية، و قد فسر تعالى هذا الإطلاق المبهم الذي في هاتين الآيتين و ما يشبههما بقوله تعالى: «وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ:» الشورى- 51، فإن الاستثناء في قوله تعالى: إِلَّا وَحْياً «إلخ»، لا يتم إلا إذا كان التكليم المدلول عليه بقوله: أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ، تكليما حقيقة، فتكليم الله تعالى للبشر تكليم لكن بنحو خاص، فحد أصل التكليم حقيقة غير منفي عنه[۲۳]
فقد: ظهر أن ما يكشف به الله سبحانه عن معنى مقصود إفهامه للنبي كلام حقيقة، و هو سبحانه و إن بين لنا إجمالا أنه كلام حقيقة على غير الصفة التي نعدها من الكلام الذي نستعمله، لكنه تعالى لم يبين لنا و لا نحن تنبهنا من كلامه أن هذا الذي يسميه كلاما يكلم به أنبياءه ما حقيقته؟ و كيف يتحقق؟ غير أنه على أي حال لا يسلب عنه خواص الكلام المعهود عندنا و يثبت عليه آثاره و هي تفهيم المعاني المقصودة و إلقاؤها في ذهن السامع[۲۴]
رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً بأن خلق الصوت فسمعه الكليم عليه السّلام[۲۵]
«وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً» فائدته أنه سبحانه كلم موسى بلا واسطة إبانة له بذلك من سائر الأنبياء لأن جميعهم كلمهم الله سبحانه بواسطة الوحی[۲۶]
پانویس
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۶۴.
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۴۴.
- ↑ بقره، ۲۵۳.
- ↑ المنار، ج۳، ص۴.
- ↑ المنار، ج۳، ص۴.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ تفسير اثنا عشري، ج2، ص: 653
- ↑ مفاتيح الغيب، ج11، ص ۲۶۷
- ↑ تفسير من وحي القرآن، ج20، ص: ۲۰۲
- ↑ مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج2، ص: ۳۷۹
- ↑ «لقب جضرت موسی به فارسی چه می باشد و نبوت ایشان چگونه بود؟»، انجمن کلیمیان تهران.
- ↑ سوره شوری، آیه۵۱.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ تفسير الكاشف، ج2، ص: 495
- ↑ تفسير من وحي القرآن، ج20، ص: ۲۰۲
- ↑ التوحيد (للصدوق)، ص: 79
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج4، ص: 152
- ↑ تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج2، ص: 421
- ↑ الجامع لأحكام القرآن، ج6، ص: 18
- ↑ الجامع لأحكام القرآن، ج6، ص: 18
- ↑ التفسير القرآني للقرآن، ج3، ص: 101
- ↑ التبيان في تفسير القرآن، ج3، ص: 240
- ↑ تبيين القرآن، ص: 115
- ↑ التحرير و التنوير، ج4، ص: ۳۲۰
- ↑ الميزان في تفسير القرآن، ج2، ص: 315
- ↑ الميزان في تفسير القرآن، ج2، ص: ۳۱۶.
- ↑ تبيين القرآن، ص: 115.
- ↑ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج3، ص: ۲۱۸