سرنوشت انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
خط ۸: خط ۸:


{[سوال}}
{[سوال}}
آيا سرگذشت هر فرد نزد خداوند تعيين شده است؟ آيا قابل تغيير است؟ و اگر خداوند به همه چيز دانا و به عاقبت هر فرد آگاه است، چرا او را خلق مي نمايد؟
آیا سرگذشت هر فرد نزد خداوند تعیین شده است؟ آیا قابل تغییر است؟ و اگر خداوند به همه چیز دانا و به عاقبت هر فرد آگاه است، چرا او را خلق می‌نماید؟
{{پایان}}
{{پایان}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
يکي از اوصاف خداوند سبحان علم است و به اين معنا که به تمام امور دنيا آگاه و دانا است، و از هر چيزي آگاه است. علم خداوند مراتب مختلفي دارد که برخي از آن ها صفات ذات خداوند است و برخي صفت فعلي.  
یکی از اوصاف خداوند سبحان علم است و به این معنا که به تمام امور دنیا آگاه و دانا است، و از هر چیزی آگاه است. علم خداوند مراتب مختلفی دارد که برخی از آن‌ها صفات ذات خداوند است و برخی صفت فعلی.
لازم به ذکر است که علم و دانايي خداوند، از نقايص و کاستيهايي که علم ما انسان ها دارد، منزه و پيراسته است. علم ما انسان ها حادث و پس از جهل است و آن هم به صورت ناقص و محدود که به وسيله ابزار و آلات نظير چشم و گوش و ... حاصل مي شود، اما علم الهي، مطلق، نا محدود و ازلي است که به ابزاري نيازمند نيست.  
لازم است ذکر شود که علم و دانایی خداوند، از نقایص و کاستیهایی که علم ما انسان‌ها دارد، منزه و پیراسته است. علم ما انسان‌ها حادث و پس از جهل است و آن هم به صورت ناقص و محدود که به وسیله ابزار و آلات نظیر چشم و گوش و ... حاصل می‌شود، اما علم الهی، مطلق، نا محدود و ازلی است که به ابزاری نیازمند نیست.
==علم الهي در بيان معصومين==
 
حضرت امام علي بن موسي الرضا (ع) درباره علم خداوند متعال مي فرمايد: خداوند پيش از آنكه اشياء را بيافريند، از آنها همانطور با خبر و آگاه بود كه بعد از آفرينش آنها.<ref>. وافي، باب صفات الذات، به نقل از مكارم شيرازي، ناصر، كتاب خدا را چگونه بشناسيم. </ref> بنابراين روايت، خداوند از قبل مي دانسته هر كس چه راهي را انتخاب مي كند و اين را هم مي دانسته كه هر كس آنچه را انتخاب مي كند، با آزادي اراده و اختيار انتخاب مي كند، همانطور كه اصل انجام فعل با علم خدا بوده، شرط آزادي اراده هم بوده است؛ اگر ما با آزادي، كار خود را انجام دهيم، علم خداوند مطابق واقع خواهد بود و اگر مجبور باشيم خلاف واقع.<ref>. مكارم شيرازي، ناصر، خدا را چگونه بشناسيم، كانون انتشارات محمدي، چاپ سوم، ص154. </ref>
== علم الهی در بیان معصومین ==
به عبارت ديگر، علم ازلي الهي از نظام سببي و مسببي جهان جدا نيست، آنچه علم الهي ايجاب كرده همين جهان است با همين نظامات. انسان هم، در نظام هستي، داراي نوعي اختيار و آزادي است و علم ازلي به معني اين است كه او مي داند چه كسي به موجب اختيار خود اطاعت و چه كسي معصيت مي كند. و اگر غير از اين باشد، بر خلاف علم خدا خواهد بود.<ref>. مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، نشر شركت انتشار، ص132. </ref>  
حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) درباره علم خداوند متعال می‌فرماید: خداوند پیش از آنکه اشیاء را بیافریند، از آنها همان‌طور با خبر و آگاه بود که بعد از آفرینش آنها.<ref>. وافی، باب صفات الذات، به نقل از مکارم شیرازی، ناصر، کتاب خدا را چگونه بشناسیم.</ref> بنابراین روایت، خداوند از قبل می‌دانسته هر کس چه راهی را انتخاب می‌کند و این را هم می‌دانسته که هر کس آنچه را انتخاب می‌کند، با آزادی اراده و اختیار انتخاب می‌کند، همان‌طور که اصل انجام فعل با علم خدا بوده، شرط آزادی اراده هم بوده است؛ اگر ما با آزادی، کار خود را انجام دهیم، علم خداوند مطابق واقع خواهد بود و اگر مجبور باشیم خلاف واقع.<ref>. مکارم شیرازی، ناصر، خدا را چگونه بشناسیم، کانون انتشارات محمدی، چاپ سوم، ص154.</ref>
اما آيا اين سرنوشت قابل تغيير است؟ در روايت آمده است كه امام علي (ع) در سايه ديوار كجي نشسته بود و چون آن را مشرف بر خرابي ديد، از آنجا حركت كرد و در جاي ديگري نشست، شخصي به حضرت عرض كرد: «تفرّ من قضا الله» آيا از حكم الهي فرار مي كني؟ حضرت فرمود: «اَفِرُّ مِن قضاء الله الي قَدَرِالله» يعني از قضاء الهي به قدر الهي فرار مي كنم.<ref>. صدوق، توحيد، چاپ سنگي، ص337، به نقل از: طباطبائي، سيد محمد حسين، اصول فلسفه، ج5، ص169. </ref>
به عبارت دیگر، علم ازلی الهی از نظام سببی و مسببی جهان جدا نیست، آنچه علم الهی ایجاب کرده همین جهان است با همین نظامات. انسان هم، در نظام هستی، دارای نوعی اختیار و آزادی است و علم ازلی به معنی این است که او می‌داند چه کسی به موجب اختیار خود اطاعت و چه کسی معصیت می‌کند. و اگر غیر از این باشد، بر خلاف علم خدا خواهد بود.<ref>. مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، نشر شرکت انتشار، ص132.</ref>
توضيح روايت اين است كه خود را از خطر دور نگهداشتن، پرهيز از امر خداست به امر خدا، و فرار از قدر الهي است به قضاء الهي.<ref>. مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، ص62. </ref> و تغيير سرنوشت به حكم سرنوشت است، خلاصه اينكه جواب سئوال مثبت است.
اما آیا این سرنوشت قابل تغییر است؟ در روایت آمده است که امام علی (ع) در سایه دیوار کجی نشسته بود و چون آن را مشرف بر خرابی دید، از آنجا حرکت کرد و در جای دیگری نشست، شخصی به حضرت عرض کرد: «تفرّ من قضا الله» آیا از حکم الهی فرار می‌کنی؟ حضرت فرمود: «اَفِرُّ مِن قضاء الله الی قَدَرِالله» یعنی از قضاء الهی به قدر الهی فرار می‌کنم.<ref>. صدوق، توحید، چاپ سنگی، ص337، به نقل از: طباطبائی، سید محمد حسین، اصول فلسفه، ج5، ص169.</ref>
پس قلم بنوشت كه هر كار را  
توضیح روایت این است که خود را از خطر دور نگهداشتن، پرهیز از امر خداست به امر خدا، و فرار از قدر الهی است به قضاء الهی.<ref>. مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، ص62.</ref> و تغییر سرنوشت به حکم سرنوشت است، خلاصه اینکه جواب سئوال مثبت است.
لايق آن هست تأثير و جزا  
پس قلم بنوشت که هر کار را
كژ روي جفّ القلم كژ آيدت
لایق آن هست تأثیر و جزا
راستي آري سعادت زايدت<ref>. همان، ص56 ـ 53 و 79. </ref>  
کژ روی جفّ القلم کژ آیدت
از نظر جهان بيني الهي، علل و عوامل معنوي، هم دوش عوامل مادي در كار است؛ حيات و موت و رزق و روزي و سلامتي و سعادت و امثال اين امور با دعا و صدقه و نيكي به پدر و مادر و صاحبان حق تغيير مي يابند، اين امور معنوي در سرنوشت حادثه ها مؤثرند و گاه جلو قضا و قدر را مي گيرند.<ref>. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، از انتشارات سازمان تبليغات، ج2، ص416. </ref>
راستی آری سعادت زایدت<ref>. همان، ص56 ـ 53 و 79.</ref>
اما در رابطه با اين پرسش که اگر خداوند به عاقبت هر فرد آگاه است چرا او را خلق مي نمايد؟ مي توان گفت:
از نظر جهان بینی الهی، علل و عوامل معنوی، هم دوش عوامل مادی در کار است؛ حیات و موت و رزق و روزی و سلامتی و سعادت و امثال این امور با دعا و صدقه و نیکی به پدر و مادر و صاحبان حق تغییر می‌یابند، این امور معنوی در سرنوشت حادثه‌ها مؤثرند و گاه جلو قضا و قدر را می‌گیرند.<ref>. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، از انتشارات سازمان تبلیغات، ج2، ص416.</ref>
اگر روح سؤال را بشکافيم منظور اين است که: وقتي خداوند رفتار و عمل آدمي را مي دانسته، معنايش اين است که سرنوشت او از قبل چنين رقم خورده و او نمي تواند از آن تخطي کند، پس چرا خداوند چنين انساني را که عاقبتش از قبل رقم خورده، خلق کرده است تا او را گرفتار جهنم و يا بهشت بکند؟  
اما در رابطه با این پرسش که اگر خداوند به عاقبت هر فرد آگاه است چرا او را خلق می‌نماید؟ می‌توان گفت:
پاسخ اين است که قضا و قدر علمي خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق تعلق نمي گيرد؛ بلکه با تمام خصوصيات آن تعلق مي گيرد که از آن جمله آنها اختياري بودن است، بدين معنا که انسان با اختيار خود چنين عملي را انجام مي دهد، و افعال اختياري انسان با وصف اختياري براي خداوند معلوم است<ref>.  مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، دوره سه جلدي، تهران، نشر بين الملل، چاپ هفدهم، 1384، ص 147 - 178؛ و سعيدي مهر، پيشين، ص 340-342. </ref> و اين به معناي عبث بودن آفرينش انسان نيست، چون انسان براي گزينش راه هدايت و يا ضلالت مختار است، که اگر راه هدايت را بر گزيد، پاداش داده مي شود و اگر راه گمراهي را انتخاب کرد، و به حق و حقوق آدمي تجاوز کرد عقاب داده مي شود. و علم خداوند به افعال آدمي با وصف اختياري اعمال او، موجب عبث بودن خلقت انسان نمي شود، چون هدف هدايت، رشد و کمال انسان است و خداوند راه کمال را به او معرفي نموده است، و حال او با اختيار خود تحطي کرده، بايد خود تاوانش را بپردازد، که هر کس مسؤول اعمال اختياري خود مي باشد. {{قرآن|انا هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا}} (انسان/3) {{قرآن|من عمل صالحا فلنفسه و ما اساء فعليها، و ما ربک بظلام للعبيد}}. (فصلت 46).  
اگر روح سؤال را بشکافیم منظور این است که: وقتی خداوند رفتار و عمل آدمی را می‌دانسته، معنایش این است که سرنوشت او از قبل چنین رقم خورده و او نمی‌تواند از آن تخطی کند، پس چرا خداوند چنین انسانی را که عاقبتش از قبل رقم خورده، خلق کرده است تا او را گرفتار جهنم و یا بهشت بکند؟
علم خداوند به اشياء و افراد و عاقبت آنها موجب پيدايش و بلكه عين پيدايش آنها است. و اگر خداوند آگاه به عاقبت هر فرد نبود، آفرينش آنها بي هدف بود.
پاسخ این است که قضا و قدر علمی خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق تعلق نمی‌گیرد؛ بلکه با تمام خصوصیات آن تعلق می‌گیرد که از آن جمله آنها اختیاری بودن است، بدین معنا که انسان با اختیار خود چنین عملی را انجام می‌دهد، و افعال اختیاری انسان با وصف اختیاری برای خداوند معلوم است<ref>.  مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، دوره سه جلدی، تهران، نشر بین‌الملل، چاپ هفدهم، 1384، ص 147 - 178؛ و سعیدی مهر، پیشین، ص 340-342.</ref> و این به معنای عبث بودن آفرینش انسان نیست، چون انسان برای گزینش راه هدایت و یا ضلالت مختار است، که اگر راه هدایت را برگزید، پاداش داده می‌شود و اگر راه گمراهی را انتخاب کرد، و به حق و حقوق آدمی تجاوز کرد عقاب داده می‌شود. و علم خداوند به افعال آدمی با وصف اختیاری اعمال او، موجب عبث بودن خلقت انسان نمی‌شود، چون هدف هدایت، رشد و کمال انسان است و خداوند راه کمال را به او معرفی نموده است، و حال او با اختیار خود تحطی کرده، باید خود تاوانش را بپردازد، که هر کس مسؤول اعمال اختیاری خود می‌باشد. {{قرآن|انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا}} (انسان/۳) {{قرآن|من عمل صالحا فلنفسه و ما اساء فعلیها، و ما ربک بظلام للعبید}}. (فصلت ۴۶).
خداوند متعال جهان مادي را براي تكامل موجودات جسماني و رسيدن آنها به خير و كمال واقعي خودشان آفريده است، و رسيدن به كمال، مراحل مختلفي دارد كه هر موجودي با توجه به شرايط و استعداد خود، آن مراحل را طي مي نمايد. هدف نهايي خداوند متعال در آفرينش انسان (مطابق آيات قرآن) رسيدن به قرب الهي و بهره مند شدن از پايدارترين فيض و رحمت و رضوان الهي است، و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خداي متعال است كه وسيله رسيدن به آن هدف نهائي مي باشد. و هدف نزديكتر، فراهم شدن زمينه هاي مادي و اجتماعي و تحقق شناختهاي لازم، براي انتخاب آزادانه راه راست زندگي و گسترش خدا پرستي در جامعه است.<ref>. هود/7. ملك/2. كهف/7 و ذاريات/56. </ref>
علم خداوند به اشیاء و افراد و عاقبت آنها موجب پیدایش و بلکه عین پیدایش آنها است؛ و اگر خداوند آگاه به عاقبت هر فرد نبود، آفرینش آنها بی هدف بود.
پيمودن راه رشد و كمال، توسط انسان و رسيدن به مقام قرب خدا و يا سقوط در جانب خلاف آن، بدون آفرينش جهان و انسان ممكن نيست؛ تنها علم خداوند بدون اينكه تحقق پيدا كند و واقع شود علم نخواهد بود. علم در صورتي است كه معلومي باشد. اگر انسان نباشد و اطاعت و عصياني نباشد، علم خداوند به عاقبت هر فرد بي معنا است.<ref>. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، ج2، ص403. </ref>
خداوند متعال جهان مادی را برای تکامل موجودات جسمانی و رسیدن آنها به خیر و کمال واقعی خودشان آفریده است، و رسیدن به کمال، مراحل مختلفی دارد که هر موجودی با توجه به شرایط و استعداد خود، آن مراحل را طی می‌نماید. هدف نهایی خداوند متعال در آفرینش انسان (مطابق آیات قرآن) رسیدن به قرب الهی و بهره‌مند شدن از پایدارترین فیض و رحمت و رضوان الهی است، و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خدای متعال است که وسیله رسیدن به آن هدف نهائی می‌باشد؛ و هدف نزدیکتر، فراهم شدن زمینه‌های مادی و اجتماعی و تحقق شناختهای لازم، برای انتخاب آزادانه راه راست زندگی و گسترش خداپرستی در جامعه است.<ref>. هود/7. ملک/2. کهف/7 و ذاریات/56.</ref>
پیمودن راه رشد و کمال، توسط انسان و رسیدن به مقام قرب خدا یا سقوط در جانب خلاف آن، بدون آفرینش جهان و انسان ممکن نیست؛ تنها علم خداوند بدون اینکه تحقق پیدا کند و واقع شود علم نخواهد بود. علم در صورتی است که معلومی باشد. اگر انسان نباشد و اطاعت و عصیانی نباشد، علم خداوند به عاقبت هر فرد بی معنا است.<ref>. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج2، ص403.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر==
 
* خدا را چگونه بشناسيم؟ آيه الله مكارم شيرازي.  
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
* انسان و سرنوشت ـ شهيد آيه الله مطهري.  
* خدا را چگونه بشناسیم؟ آیه الله مکارم شیرازی.
* کلام اسلامي، محمد سعيدي مهر.
* انسان و سرنوشت ـ شهید آیه الله مطهری.
* کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر.
{{پایان}}
{{پایان}}


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۴۱


{[سوال}} آیا سرگذشت هر فرد نزد خداوند تعیین شده است؟ آیا قابل تغییر است؟ و اگر خداوند به همه چیز دانا و به عاقبت هر فرد آگاه است، چرا او را خلق می‌نماید؟


یکی از اوصاف خداوند سبحان علم است و به این معنا که به تمام امور دنیا آگاه و دانا است، و از هر چیزی آگاه است. علم خداوند مراتب مختلفی دارد که برخی از آن‌ها صفات ذات خداوند است و برخی صفت فعلی. لازم است ذکر شود که علم و دانایی خداوند، از نقایص و کاستیهایی که علم ما انسان‌ها دارد، منزه و پیراسته است. علم ما انسان‌ها حادث و پس از جهل است و آن هم به صورت ناقص و محدود که به وسیله ابزار و آلات نظیر چشم و گوش و ... حاصل می‌شود، اما علم الهی، مطلق، نا محدود و ازلی است که به ابزاری نیازمند نیست.

علم الهی در بیان معصومین

حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) درباره علم خداوند متعال می‌فرماید: خداوند پیش از آنکه اشیاء را بیافریند، از آنها همان‌طور با خبر و آگاه بود که بعد از آفرینش آنها.[۱] بنابراین روایت، خداوند از قبل می‌دانسته هر کس چه راهی را انتخاب می‌کند و این را هم می‌دانسته که هر کس آنچه را انتخاب می‌کند، با آزادی اراده و اختیار انتخاب می‌کند، همان‌طور که اصل انجام فعل با علم خدا بوده، شرط آزادی اراده هم بوده است؛ اگر ما با آزادی، کار خود را انجام دهیم، علم خداوند مطابق واقع خواهد بود و اگر مجبور باشیم خلاف واقع.[۲] به عبارت دیگر، علم ازلی الهی از نظام سببی و مسببی جهان جدا نیست، آنچه علم الهی ایجاب کرده همین جهان است با همین نظامات. انسان هم، در نظام هستی، دارای نوعی اختیار و آزادی است و علم ازلی به معنی این است که او می‌داند چه کسی به موجب اختیار خود اطاعت و چه کسی معصیت می‌کند. و اگر غیر از این باشد، بر خلاف علم خدا خواهد بود.[۳] اما آیا این سرنوشت قابل تغییر است؟ در روایت آمده است که امام علی (ع) در سایه دیوار کجی نشسته بود و چون آن را مشرف بر خرابی دید، از آنجا حرکت کرد و در جای دیگری نشست، شخصی به حضرت عرض کرد: «تفرّ من قضا الله» آیا از حکم الهی فرار می‌کنی؟ حضرت فرمود: «اَفِرُّ مِن قضاء الله الی قَدَرِالله» یعنی از قضاء الهی به قدر الهی فرار می‌کنم.[۴] توضیح روایت این است که خود را از خطر دور نگهداشتن، پرهیز از امر خداست به امر خدا، و فرار از قدر الهی است به قضاء الهی.[۵] و تغییر سرنوشت به حکم سرنوشت است، خلاصه اینکه جواب سئوال مثبت است. پس قلم بنوشت که هر کار را لایق آن هست تأثیر و جزا کژ روی جفّ القلم کژ آیدت راستی آری سعادت زایدت[۶] از نظر جهان بینی الهی، علل و عوامل معنوی، هم دوش عوامل مادی در کار است؛ حیات و موت و رزق و روزی و سلامتی و سعادت و امثال این امور با دعا و صدقه و نیکی به پدر و مادر و صاحبان حق تغییر می‌یابند، این امور معنوی در سرنوشت حادثه‌ها مؤثرند و گاه جلو قضا و قدر را می‌گیرند.[۷] اما در رابطه با این پرسش که اگر خداوند به عاقبت هر فرد آگاه است چرا او را خلق می‌نماید؟ می‌توان گفت: اگر روح سؤال را بشکافیم منظور این است که: وقتی خداوند رفتار و عمل آدمی را می‌دانسته، معنایش این است که سرنوشت او از قبل چنین رقم خورده و او نمی‌تواند از آن تخطی کند، پس چرا خداوند چنین انسانی را که عاقبتش از قبل رقم خورده، خلق کرده است تا او را گرفتار جهنم و یا بهشت بکند؟ پاسخ این است که قضا و قدر علمی خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق تعلق نمی‌گیرد؛ بلکه با تمام خصوصیات آن تعلق می‌گیرد که از آن جمله آنها اختیاری بودن است، بدین معنا که انسان با اختیار خود چنین عملی را انجام می‌دهد، و افعال اختیاری انسان با وصف اختیاری برای خداوند معلوم است[۸] و این به معنای عبث بودن آفرینش انسان نیست، چون انسان برای گزینش راه هدایت و یا ضلالت مختار است، که اگر راه هدایت را برگزید، پاداش داده می‌شود و اگر راه گمراهی را انتخاب کرد، و به حق و حقوق آدمی تجاوز کرد عقاب داده می‌شود. و علم خداوند به افعال آدمی با وصف اختیاری اعمال او، موجب عبث بودن خلقت انسان نمی‌شود، چون هدف هدایت، رشد و کمال انسان است و خداوند راه کمال را به او معرفی نموده است، و حال او با اختیار خود تحطی کرده، باید خود تاوانش را بپردازد، که هر کس مسؤول اعمال اختیاری خود می‌باشد. ﴿انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا (انسان/۳) ﴿من عمل صالحا فلنفسه و ما اساء فعلیها، و ما ربک بظلام للعبید. (فصلت ۴۶). علم خداوند به اشیاء و افراد و عاقبت آنها موجب پیدایش و بلکه عین پیدایش آنها است؛ و اگر خداوند آگاه به عاقبت هر فرد نبود، آفرینش آنها بی هدف بود. خداوند متعال جهان مادی را برای تکامل موجودات جسمانی و رسیدن آنها به خیر و کمال واقعی خودشان آفریده است، و رسیدن به کمال، مراحل مختلفی دارد که هر موجودی با توجه به شرایط و استعداد خود، آن مراحل را طی می‌نماید. هدف نهایی خداوند متعال در آفرینش انسان (مطابق آیات قرآن) رسیدن به قرب الهی و بهره‌مند شدن از پایدارترین فیض و رحمت و رضوان الهی است، و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خدای متعال است که وسیله رسیدن به آن هدف نهائی می‌باشد؛ و هدف نزدیکتر، فراهم شدن زمینه‌های مادی و اجتماعی و تحقق شناختهای لازم، برای انتخاب آزادانه راه راست زندگی و گسترش خداپرستی در جامعه است.[۹] پیمودن راه رشد و کمال، توسط انسان و رسیدن به مقام قرب خدا یا سقوط در جانب خلاف آن، بدون آفرینش جهان و انسان ممکن نیست؛ تنها علم خداوند بدون اینکه تحقق پیدا کند و واقع شود علم نخواهد بود. علم در صورتی است که معلومی باشد. اگر انسان نباشد و اطاعت و عصیانی نباشد، علم خداوند به عاقبت هر فرد بی معنا است.[۱۰]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

  • خدا را چگونه بشناسیم؟ آیه الله مکارم شیرازی.
  • انسان و سرنوشت ـ شهید آیه الله مطهری.
  • کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر.


منابع

  1. . وافی، باب صفات الذات، به نقل از مکارم شیرازی، ناصر، کتاب خدا را چگونه بشناسیم.
  2. . مکارم شیرازی، ناصر، خدا را چگونه بشناسیم، کانون انتشارات محمدی، چاپ سوم، ص154.
  3. . مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، نشر شرکت انتشار، ص132.
  4. . صدوق، توحید، چاپ سنگی، ص337، به نقل از: طباطبائی، سید محمد حسین، اصول فلسفه، ج5، ص169.
  5. . مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، ص62.
  6. . همان، ص56 ـ 53 و 79.
  7. . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، از انتشارات سازمان تبلیغات، ج2، ص416.
  8. . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، دوره سه جلدی، تهران، نشر بین‌الملل، چاپ هفدهم، 1384، ص 147 - 178؛ و سعیدی مهر، پیشین، ص 340-342.
  9. . هود/7. ملک/2. کهف/7 و ذاریات/56.
  10. . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج2، ص403.