کشته شدن شیعیان دروغگو توسط امام زمان(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:


== متن و ترجمه ==
== متن و ترجمه ==
{{عربی|لَوْ قَامَ قَائِمُنَا بَدَأَ بِكَذَّابِي اَلشِّيعَةِ فَقَتَلَهُمْ}}.
{{عربی|..عنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ لَوْ قَامَ قَائِمُنَا بَدَأَ بِكَذَّابِي اَلشِّيعَةِ فَقَتَلَهُمْ}}.
{{نقل قول|امام صادق(ع): «اگر قائم ما قيام کند اول سراغ شيعيان دروغگو مي‌رود و آنها را مي‌کشد.»}}{{پایان پاسخ}}
{{نقل قول|امام صادق(ع): «اگر قائم ما قيام کند اول سراغ شيعيان دروغگو مي‌رود و آنها را مي‌کشد.»}}{{پایان پاسخ}}



نسخهٔ ‏۹ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۰۷

سؤال
حديثي از امام صادق عليه السلام نقل شده که : «لو قام قائمنا بدأ بكذابي الشيعه فقتلهم»؛ «اگر قائم ما قيام کند اول سراغ شيعيان دروغگو مي رود و آنها را مي کشد» آيا از نظر سند و دلالت معتبر است ؟


براي درستي و مستند بودن اينگونه روايات بايد به چند نکته توجه نمود:

نکته اول : اصل روايت :

امام صادق عليه السلام فرمودند : «لو قام قائمنا بدأ بكذابي الشيعه فقتلهم»[۱] ؛ «اگر قائم ما قيام کند اول سراغ شيعيان دروغگو مي رود و آنها را مي کشد».

اصل روايت را فقط رجال کشي نقل کرده است و بقيه مانند شيخ طوسي[۲] ، مرحوم خوئي[۳] و شيخ محمد بن حسن حر عاملي در اثبات الهدي[۴] ، از کتاب وي نقل مي کنند .

ياد آور مي شويم که اين روايات در کتاب هاي معتبر روايي نيامده است و اثبات الهدي نيز از کتاب هاي قرن ۱۱ هجري قمري است .

نکته دوم سند حديث :

اين روايت فقط يک سلسله سند دارد و در اصطلاح روايت شناسي ، خبر واحد است و راويان اين حديث عبارتند از :

1. حمدويه : وي حمدويه بن نصير کشي است و ثقه و مورد اعتماد مي باشد.[۵] 2. 3. محمد بن عيسى : وي همان محمد بن عيسي بن عبيد مي باشد که در کتاب هاي رجالي ، حمدويه گاهي از او به عبيد تعبير کرده و مي گويد عبيد برايم نقل کرد و گاهي مي گويد محمد بن عيسي بن عبيد و گاهي نيز مي گويد محمد بن عيسي . 4. در باره محمد بن عيسي دو ديدگاه وجود دارد :

ديدگاه اول مانند شيخ طوسي [۶] و .... مي گويند : وي ثقه نيست و نمي توان رواياتش را پذيرفت ؛ ولي ديدگاه دوم مانند نجاشي[۷] ، تفرشي[۸] و ... مي گويد : وي ثقه است.

اما ديدگاه دوم هم که وي را ثقه مي داند ، بر اين باور است که به روايات محمد بن عيسي از يونس نمي توان اعتماد کرد و آنها را معتبر دانست.[۹]

ابن داود در باره کتاب هاي يونس نيز مي نويسد : کتاب هاي وي معتبر است مگر آنچه را که محمد بن عيسي نقل مي کند که به اين روايات نمي توان اعتماد کرد.[۱۰]

5. يونس بن عبد الرحمن : ثقه است .[۱۱] 6. 7. يحيى الحلبي : وي يحيي بن عمران حلبي است : ثقه و احاديثش صحيح مي باشد.[۱۲] 8. 9. المفضل بن عمر : مفضل در کتاب هاي حديثي گاهي تضعيف شده وگاهي گفته شده که وي ثقه و مورد اعتماد است. 10. نکته سوم : نتيجه بررسي ها :

1. در سند اين روايت محمد بن عيسي آمده که برخي وي را ثقه نمي دانند ؛ 2. 3. در سند اين روايت محمد بن عيسي از يونس نقل کرده و در کتاب هاي رجالي آمده است که به روايت هاي محمد بن عيسي از يونس نبايد اعتماد کرد؛ 4. 5. مفضل بن عمر را برخي ثقه و برخي غير ثقه مي دانند ؛ 6. 7. رجال کشي نيز در معتبر يا غير معتبر آن سخن نگفته است و فقط روايت را نقل کرده است؛ 8. 9. اينگونه روايات را خبر واحد مي گويند و خبر واحد را نمي توان از عقايد پذيرفت ، بخصوص اگر از نظر سندي نيز معتبر نباشد؛ 10. 11. اين روايت را کتاب هاي معتبر حديثي نقل نکرده اند و خود اين دليل بر اين است که کتاب هاي روايي چنين روايتي را قبول نداشتند. 12. بنابراين نمي توان اين حديث را معتبر دانست.


[۱۳]

متن و ترجمه

«..عنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ لَوْ قَامَ قَائِمُنَا بَدَأَ بِكَذَّابِي اَلشِّيعَةِ فَقَتَلَهُمْ».


منابع

  1. رجال کشي ، ص۲۹۹ ، حديث ۵۳۳.
  2. طوسي ، محمد ؛ اختيار معرفه الرجال ، قم ، موسسه آل البيت ، بي تا ، ج۲ ، ص۵۸۹ .
  3. خوئي ، ابوالقاسم ، معجم رجال الحديث ، بي جا ، بي نا ، چاپ پنجم ، ۱۴۱۳ ه ق ، ج۱۵ ، ص۲۶۵.
  4. حر عاملي ، محمد بن حسن ؛ اثبات الهدي ، ج۷ ، ص۱۲۱.
  5. رک : علامه حلي ؛ خلاصه الاقوال ، بي جا ، موسسه نشر الفقاهه ، چاپ اول ، ۱۴۱۷ ه . ق ، ص۱۳۳. و رک : اردبيلي ، محمد علي ؛ جامع الرواه، بي جا ، مکتبه المحديه ، بي تا ، ج۱ ، ص۲۷۸.
  6. شيخ طوسي ؛ الفهرست ، بي جا ، موسسه نشر الفقاهه ، چاپ اول ، ۱۴۱۷ ه . ق ، ص۲۱۶ و ص۳۹۱.
  7. نجاشي ؛ رجال النجاشي ، قم ، جامه مدرسين ، چاپ پنجم ، ۱۴۱۶ ه . ق ، ص۳۳۳.
  8. تفرشي ؛ نقد الرجال ، قم ، موسسه آل البيت ، چاپ اول ، ۱۴۱۸ ه . ق ، ج۴ ، ص۲۹۲.
  9. رک : حلي ، ابن داوود ؛ رجال ابن داوود ، نجف ، حيدريه ، ۱۳۹۲ م ، ص۲۷۵ . و رک : تفرشي ؛ نقد الرجال ، قم ، موسسه آل البيت ، چاپ اول ، ۱۴۱۸ ه . ق ، ج۴ ، ص۲۹۲. و رک : جامع الرواه ، پيشين ، ج۲ ، ص۳۷۵.
  10. رجال ابن داوود ، پيشين ، ص۲۸۵.
  11. . رک : رجال النجاشي ، پيشين ، ص۴۴۶. و رک : رجال ابن داوود ، پيشين ، ص۲۰۷.
  12. رک : رجال النجاشي ، پيشين ، ص۴۴۴. و رک : خلاصه الاقوال ، پيشين ، ص۲۹۴.
  13. مستدرك الوسائل، ج۱۱، ص۳۷۶، ح ۱۳۳۰۱.