خلقت انسانها با رنگهای متفاوت: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
م | م | ||
هیچ پدیدهای در این عالم از حیطه قدرت خداوند بیرون نیست. بنابر این میتوان این عمل را هم به صورت غیر مستقیم به خداوند نسبت داد و به دنبال حکمت و فلسفه آن بود. از آنجا که ما خدا را به صفات علیم، حکیم، غنی، کامل و عادل شناختهایم، میدانیم آنچه واقع میشود بر اساس حکمت و مصلحت است. حتی اگر ما نتوانیم همه آن حکمتها و مصلحتها را درک کنیم. بشر پس از آن که در نظام هستی این همه حکمت و تدبیر را میبیند، باید اعتراف کند آنجا که حکمت یک امر بر او مجهول است از قصور و نقصان درک او است و نه از خلقت خداوند.<ref>مطهری، مرتضی، عدل الهی، انتشارات صدرا، چاپ هجدهم، ص۹۳ و ۹۴.</ref> همچنین خداوند به وسیله پیامبران خود نیز این پیام را به انسانها داد که مهم در نزد خداوند تقوا است. پیامبر اسلام در ملاقات با اصحاب صفه فرمودند: «نخوتهای جاهلیت و افتخار به نسب و فامیل را منسوخ کرد. همه مردم از سفید و سیاه، عرب و عجم در یک درجهاند. هیچکس بر دیگری برتری ندارد مگر به وسیله تقوا و طاعت الهی».<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، ج۱۸، ص۳۶۰. (ضمن داستان جویبر و ذلفا).</ref> | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |
نسخهٔ ۳۱ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۹
تفاوت به جهت عوامل مختلف طبیعی
تفاوت در شکلها، رنگها، قد و دیگر خصوصیات بدنی، به جهت عوامل طبیعی است که به مرور زمان تأثیر میگذارند. مردمانی که در مناطق گرم زندگی میکنند، کمکم رنگ پوستشان به سیاهی و آفتاب سوختگی متمایل میشود اما مردمانی که در مناطق معتدل زندگی میکنند از پوست سفید برخوردار میشود. پس این گونه نیست که خداوند از اول برخی را سفید و برخی را سیاه خلق کرده باشد.
همچنین باید به این نکته توجه داشت که بین تبعیض و تفاوت فرق وجود دارد. تفاوت در رنگها، تبعیض نیست و نباید به این امور به دیده تبعیض نگاه کرد. ادیان الهی با این نگاه تبعیضانه به شدت مبارزه کردهاند، پیامبر اسلام بیشترین سهم را در این مبارزه ایفا کرد. او دستور داد که به «جویبر» سیاهپوست از اشراف انصار که سفیدپوست بودند، همسر دهند تا تصور برتری نژادی برچیده شود.[۱] و بلال حبشی را به عنوان مؤذن خاص خود انتخاب کرد. همچنین تصمیماتی اتخاذ کرد تا سیاهان برده به تدریج آزاد و زندگی شرافتمندانه در پیش گیرند.
حکمت و مصلحت در خلقت
م
هیچ پدیدهای در این عالم از حیطه قدرت خداوند بیرون نیست. بنابر این میتوان این عمل را هم به صورت غیر مستقیم به خداوند نسبت داد و به دنبال حکمت و فلسفه آن بود. از آنجا که ما خدا را به صفات علیم، حکیم، غنی، کامل و عادل شناختهایم، میدانیم آنچه واقع میشود بر اساس حکمت و مصلحت است. حتی اگر ما نتوانیم همه آن حکمتها و مصلحتها را درک کنیم. بشر پس از آن که در نظام هستی این همه حکمت و تدبیر را میبیند، باید اعتراف کند آنجا که حکمت یک امر بر او مجهول است از قصور و نقصان درک او است و نه از خلقت خداوند.[۲] همچنین خداوند به وسیله پیامبران خود نیز این پیام را به انسانها داد که مهم در نزد خداوند تقوا است. پیامبر اسلام در ملاقات با اصحاب صفه فرمودند: «نخوتهای جاهلیت و افتخار به نسب و فامیل را منسوخ کرد. همه مردم از سفید و سیاه، عرب و عجم در یک درجهاند. هیچکس بر دیگری برتری ندارد مگر به وسیله تقوا و طاعت الهی».[۳]