داستان قطع انگشت دزد کندی توسط امام علی(ع): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{جعبه اطلاعات حدیث | {{جعبه اطلاعات حدیث | ||
| عنوان = | | عنوان = داستان قطع دست دزد | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۶
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
اطلاعات حدیث | |
---|---|
راویان | |
دیگر راویان | ابوالملیح هُذَلی |
سند | |
اعتبار سند | ضعیف |
منابع شیعه | بحار الانوار |
داستان قطع دست دزدی کندی توسط امام علی(ع) مضمون حدیثی است که در کتاب بحار الانوار ذکر شده و از نظر سند ضعیف است. بر اساس این حدیث، امام علی(ع) به دزدی از قبیله کنده که ادعا میکرد اولین بار است دزدی کرده حکم قطع انگشتان دست را داد. امام(ع) وقتی شنید او برای بار نخست دزدی کرده و باید حدّ بر او جاری شود اندوهگین شد. مرد کندی از امام درخواست کرد او را مجازات نکند، امام(ع) پس از کمی تأمل بر اجرای حد تأکید کرد. مرد کندی پس از اجرای حکم اعتراف کرد برای بار صدم دزدی کرده است. اندوه امام(ع) با شنیدن این سخن از میان رفت.
بر فرض قبول روایت، امام علی(ع) در برابر خواهشهای مرد کندی، ابراز دلسوزی و مهربانی کرد، نه اینکه در اجرای حکم دچار تردید شده باشد.
متن حدیث
«وَ قَضَی فِی رَجُلٍ کِنْدِیٍّ أَمَرَ بِقَطْعِ یَدِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ سَرَقَ وَ کَانَ الرَّجُلُ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَنْظَفِهِمْ ثَوْباً. فَقَالَ عَلِیٌّ(ع): مَا أَرَی مِنْ حُسْنِ وَجْهِکَ وَ نَظَافَةِ ثَوْبِکَ وَ مَکَانِکَ مِنَ الْعَرَبِ تَفْعَلُ مِثْلَ هَذَا الْفِعْلِ. فَنَکَسَ الْکِنْدِیُّ. ثُمَّ قَالَ: اللَّهَ اللَّهَ فِی أَمْرِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَلَا وَ اللَّهِ مَا سَرَقْتُ شَیْئاً قَطُّ غَیْرَ هَذِهِ الدَّفْعَةِ… فَبَکَی الْکِنْدِیُّ فَأَطْرَقَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ: مَا أَجِدُ یَسَعُنِی إِلَّا قَطْعُکَ… فَبَکَی الْکِنْدِیُّ وَ تَعَلَّقَ بِثَوْبِهِ وَ قَالَ: اللَّهَ اللَّهَ فِی عِیَالِی فَإِنَّکَ إِنْ قَطَعْتَ یَدِی هَلَکْتُ وَ هَلَکَ عِیَالِی وَ إِنِّی أَعُولُ ثَلَاثَةَ عَشَرَ عِیَالًا مَا لَهُمْ غَیْرِی… قَالَ: مَا أَجِدُ یَسَعُنِی إِلَّا قَطْعُکَ… فَلَمَّا وَقَعَتْ یَدُهُ الْمَقْطُوعَةُ بَیْنَ یَدَیْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) قَالَ الْکِنْدِیُّ: وَ اللَّهِ لَقَدْ سَرَقْتُ تِسْعاً وَ تِسْعِینَ مَرَّةً وَ إِنَّ هَذِهِ تَمَامُ الْمِائَةِ کُلُّ ذَلِکَ یَسْتُرُ اللَّهُ عَلَیَّ… فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): لَقَدْ فَرَّجَ عَنِّی قَدْ کُنْتُ مَغْمُوماً بِمَقَالَتِکَ الْأَوَّلَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ حَلِیمٌ کَرِیمُ لَا یُعَجِّلُ عَلَیْکَ إِنْ شَاءَ فِی أَوَّلِ ذَنْبٍ»...»
« | [در زمان حکومت امام علی(ع)] مردی از قبیله کنده (از قبایل معتبر عرب)، دزدی کرد. امام علی(ع) دستور داد [انگشتانِ] دستش را قطع کنند. امام(ع) به او که مردی خوش چهره و خوش لباس بود، فرمود: «به سر و شکل ظاهری تو و جایگاه قبیلهات در میان اعراب نمیآید که دزدی کنی.» مرد سرش را پایین انداخت و گفت: «... به خدا سوگند، غیر از این بار دزدی نکردهام.»... آن شخص گریست و امام مدتی سرش را پایین انداخت. آنگاه سرش را بلند کرد و فرمود: «جز قطع انگشتان دستت راهی ندارم.»...
دزد خودش را به لباس امام(ع) آویخت و گفت: «به خاطر خدا مراعات خانوادهام را کن. اگر دستم را قطع کنی، هم خودم و هم خانوادهام هلاک میشوند. من سرپرست سیزده نفر هستم که نانآور و سرپرستی جز من ندارند.»... امام علی(ع) فرمود: «راهی نمیبینم جز اینکه دستت را ببرم.» وقتی انگشتان دست او را بریدند، مرد کندی گفت: «به خدا سوگند ۹۹ بار دیگر دزدی کرده بودم، و این دفعهٔ صدم بود، ولی تا پیش از این خدا آنها را پوشیده نگه میداشت و کسی خبردار نشده بود.» امام علی(ع) به او فرمود: «من با حرفهایی که در ابتدا زدی، اندوهگین شده بودم، ولی اکنون خداوند اندوهم را زدود. خدا شکیبا و بخشنده است و برای اولین گناه - اگر بخواهد - تو را مجازات نمیکند.» |
» |
بررسی سند
حدیث قطع دست دزد کندی توسط امام علی(ع)، در کتاب بحار الانوار، بدون سلسله سند ذکر شده است.[۱] بنابراین از نظر سند ضعیف بوده و معتبر نیست.
محتوا
بر فرض قبول روایت، امام علی(ع) در برابر خواهشهای مرد کندی، ابراز دلسوزی و مهربانی کرد، نه اینکه در اجرای حکم دچار تردید شده باشد؛ چراکه پس از آن، بر اجرای حدّ تأکید کرد. به گفته امام رضا(ع)، یکی از ویژگیهای امام(ع)، دلسوزی و مهربانی است.[۲] امام علی(ع) در این واقعه هم پدری مهربان و هم حافظ حدود الهی بود.[نیازمند منبع]
بر فرض پذیرفتن حدیث، امام علی(ع) وقتی شنید مرد کندی اولین بار است دزدی کرده و باید مجازات شود، اندوهگین شد. گفته شده دلیل ناراحتی امام(ع) توبه نکردن آن مرد پیش از دستگیری بود تا گناهش بخشیده شود و برای یک بار دزدی دست او قطع نشود.[نیازمند منبع]