حدیث حسین منی و انا من حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
==اسلام و امام حسین(ع)==
==اسلام و امام حسین(ع)==


===پیامبر()، علت وجود اسلام===
اینکه امام حسین(ع) از پیامبر(ص) است، بحثی نیست چون امام حسین(ع) نوه آن حضرت است، اما مفهوم و معنای «پیامبر از حسین بودن»، اینست:
اینکه امام حسین(ع) از پیامبر(ص) است، بحثی نیست چون امام حسین(ع) نوه آن حضرت است، اما مفهوم و معنای «پیامبر از حسین بودن»، اینست:
وجود اسلام یک علت دارد و آن وجود پیامبر خدا(ص) بود. خداوند به واسطه آن حضرت دین اسلام را به وجود آورد و گسترش داد. رسول اکرم(ص) در مدت ۲۳ سال، برای دین جدیدی که آورده بود تلاش کرد تا این که خداوند با نزول آیه {{عربی|ألیوم أکملت لکم دینکم|ترجمه=امروز دین شما را کامل کردم}}<ref>مائده، ۳.</ref> امام علی(ع) را به عنوان امام، خلیفه و جانشین رسول خدا(ص) انتخاب نمود.
وجود اسلام یک علت دارد و آن وجود پیامبر خدا(ص) بود. خداوند به واسطه آن حضرت دین اسلام را به وجود آورد و گسترش داد. رسول اکرم(ص) در مدت ۲۳ سال، برای دین جدیدی که آورده بود تلاش کرد تا این که خداوند با نزول آیه {{عربی|ألیوم أکملت لکم دینکم|ترجمه=امروز دین شما را کامل کردم}}،<ref>(مائده:۳).</ref> امام علی(ع) را به عنوان امام، خلیفه و جانشین رسول خدا(ص) انتخاب نمود.


علت دیگر دین اسلام علت مُبقیه آن است یعنی آنچه که باعث بقای دین اسلام شده، و آن علتّ مبقیه وجود مقدس امام حسین(ع) است به این بیان که بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) انحرافات شروع شد، زمان اولی (ابوبکر) به خاطر جوّی که بر جامعه حاکم بود، انحرافات کمتر بود و زمان دومی (عمر) بیشتر شد تا به دوره سومی (عثمان) رسید که انحراف و خلاف‌کاری‌ها به اوج خودش رسید و حضرت علی(ع) هم چند سالی که حکومت کردند، افرادی مانند معاویه آن قدر کارشکنی کرده و جنگ‌هایی را بر آن حضرت تحمیل کردند که آن حضرت نتوانست همه آن انحراف‌ها را برطرف کند؛ امام حسن مجتبی علیه السلام نیز بخاطر مشکلات فراوانی که داشت و مجبور به صلح با معاویه شد تا اصل و اساس دین حفظ شود و لذا عملاً نتوانستند انحراف‌های به وجود آمده را از میان بردارند.
===امام حسین(ع)، علت بقای اسلام===
آنچه باعث بقای دین اسلام شده، وجود امام حسین(ع) است. به این بیان که بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) انحرافات شروع شد. در زمان خلافت ابوبکر به خاطر جوی که بر جامعه حاکم بود، انحرافات کمتر بود و در زمان عمر بیشتر شد تا به دوره سومی عثمان رسید که انحراف و خلاف‌کاری‌ها به اوج خودش رسید. حضرت علی(ع) هم چند سالی که حکومت کردند، افرادی مانند معاویه آن قدر کارشکنی کرده و جنگ‌هایی را بر آن حضرت تحمیل کردند که آن حضرت نتوانست آن انحراف‌ها را برطرف کند. امام حسن مجتبی(ع) نیز بخاطر مشکلات فراوانی که داشت و مجبور به صلح با معاویه شد تا اصل و اساس دین حفظ شود و لذا عملاً نتوانستند انحراف‌های به وجود آمده را از میان بردارند.


امام حسین(ع) در یک موقعیت از زمان قرار گرفت که باقی ماندن و از بین رفتن دین اسلام وابسته به ایشان بود، و خود آن حضرت هنگامی که پیشنهاد شد با یزید بیعت کرده و حکومت آن خبیث را به رسمیت بشناسد، فرمودند: «علی الأسلام السلام إذ قد بلیت الامّه براع مثل یزید»<ref>علامه عسکری؛ معالم المدرستین، بیروت مؤسسه النعمان، ۱۴۱۰ ه. ق ، ج۳، ص۴۷.</ref>؛ «وقتی که جامعه به زمامداری مانند یزید مبتلا شود، دیگر باید با دین اسلام خداحافظی کرد و فاتحه آن را خواند».
امام حسین(ع) در یک موقعیت از زمان قرار گرفت که باقی ماندن و از بین رفتن دین اسلام وابسته به ایشان بود. خود آن حضرت هنگامی که پیشنهاد شد با یزید بیعت کرده و حکومت او را به رسمیت بشناسد، فرمود: {{عربی|اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ|ترجمه=انا للّه و انا اليه راجعون و فاتحه اسلام را خواند زيرا امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند يزيد شده است}}.<ref>علامه عسکری؛ معالم المدرستین، بیروت مؤسسه النعمان، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۴۷.</ref>


چون یزید کسی بود که به هیچ‌یک از مقررات دینی و اخلاقی پایبند نبود و علناً کارهای خلاف شرع را انجام می‌داد، اصلاً هیچ اعتقادی به خدا و پیغمبر نداشت، لذا امام حسین(ع) با مخالفت و قیام خونینی که نمود یزید و یزیدیان را رسوا ساخته و ملت‌ها را از خواب غفلت بیدار کرد.
یزید کسی بود که به هیچ‌یک از احکام دینی و اخلاقی پایبند نبود و آشکارا، کارهای خلاف شرع را انجام می‌داد، او اعتقادی به خدا و پیغمبر نداشت، لذا امام حسین(ع) با مخالفت و قیام، یزید و یزیدیان را رسوا ساخته و ملت‌ها را از خواب غفلت بیدار کرد.


خلاصه این که قیام امام حسین(ع) باعث بقای دین پیامبر شد، لذا پیامبر فرمود: «أنا من حسین»؛ «من از حسین هستم»، یعنی بقاء دین و نام من وابسته به حرکت آن حضرت است.<ref>برای اطلاع بیشتر در این زمینه مراجعه شود به کتاب «درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت» نوشته شهید هاشمی نژاد و کتاب حیات الامام الحسین، ج۱، ص۹۴، تألیف شیخ محمدباقر شریف القرشی، ناشر: الادب، نجف الاشرف، چ اوّل، سال ۱۳۹۴ هجری قمری.</ref>
قیام امام حسین(ع) باعث بقای دین پیامبر شد، اینکه پیامبر فرمود: «من از حسین هستم»، یعنی بقاء دین و نام من وابسته به حرکت حسین(ع) است.<ref>برای اطلاع بیشتر در این زمینه مراجعه شود به کتاب «درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت» نوشته شهید هاشمی نژاد و کتاب حیات الامام الحسین، ج۱، ص۹۴، تألیف شیخ محمدباقر شریف القرشی، ناشر: الادب، نجف الاشرف، چ اوّل، سال ۱۳۹۴ هجری قمری.</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۲

سؤال

منظور از جمله «انا من حسین» در روایت «حسین منّی و أنا من حسین» چیست؟


منابع شیعه[۱] و اهل سنت[۲] از پیامبر اسلام(ص) روایت کرده‌اند که در مورد امام حسین(ع) فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ؛ حسین از من است و من از حسین».

اسلام و امام حسین(ع)

پیامبر()، علت وجود اسلام

اینکه امام حسین(ع) از پیامبر(ص) است، بحثی نیست چون امام حسین(ع) نوه آن حضرت است، اما مفهوم و معنای «پیامبر از حسین بودن»، اینست: وجود اسلام یک علت دارد و آن وجود پیامبر خدا(ص) بود. خداوند به واسطه آن حضرت دین اسلام را به وجود آورد و گسترش داد. رسول اکرم(ص) در مدت ۲۳ سال، برای دین جدیدی که آورده بود تلاش کرد تا این که خداوند با نزول آیه «ألیوم أکملت لکم دینکم؛ امروز دین شما را کامل کردم»،[۳] امام علی(ع) را به عنوان امام، خلیفه و جانشین رسول خدا(ص) انتخاب نمود.

امام حسین(ع)، علت بقای اسلام

آنچه باعث بقای دین اسلام شده، وجود امام حسین(ع) است. به این بیان که بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) انحرافات شروع شد. در زمان خلافت ابوبکر به خاطر جوی که بر جامعه حاکم بود، انحرافات کمتر بود و در زمان عمر بیشتر شد تا به دوره سومی عثمان رسید که انحراف و خلاف‌کاری‌ها به اوج خودش رسید. حضرت علی(ع) هم چند سالی که حکومت کردند، افرادی مانند معاویه آن قدر کارشکنی کرده و جنگ‌هایی را بر آن حضرت تحمیل کردند که آن حضرت نتوانست آن انحراف‌ها را برطرف کند. امام حسن مجتبی(ع) نیز بخاطر مشکلات فراوانی که داشت و مجبور به صلح با معاویه شد تا اصل و اساس دین حفظ شود و لذا عملاً نتوانستند انحراف‌های به وجود آمده را از میان بردارند.

امام حسین(ع) در یک موقعیت از زمان قرار گرفت که باقی ماندن و از بین رفتن دین اسلام وابسته به ایشان بود. خود آن حضرت هنگامی که پیشنهاد شد با یزید بیعت کرده و حکومت او را به رسمیت بشناسد، فرمود: «اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ؛ انا للّه و انا اليه راجعون و فاتحه اسلام را خواند زيرا امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند يزيد شده است».[۴]

یزید کسی بود که به هیچ‌یک از احکام دینی و اخلاقی پایبند نبود و آشکارا، کارهای خلاف شرع را انجام می‌داد، او اعتقادی به خدا و پیغمبر نداشت، لذا امام حسین(ع) با مخالفت و قیام، یزید و یزیدیان را رسوا ساخته و ملت‌ها را از خواب غفلت بیدار کرد.

قیام امام حسین(ع) باعث بقای دین پیامبر شد، اینکه پیامبر فرمود: «من از حسین هستم»، یعنی بقاء دین و نام من وابسته به حرکت حسین(ع) است.[۵]


منابع

  1. ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، بی جا، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۱۱۶؛ قاضی نعمان مغربی، شرح الاخبار، قم، مؤسسه نشر اسلامی، بی تا، ج۳، ص۸۸؛ شیخ مفید، الارشاد، بیروت، دارالمفید للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۲۷.
  2. احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی‌تا، ج۴، ص۱۷۲؛ قزوینی، محمد، سنن ابن ماجه، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بی‌تا، ج۱، ص۵۱؛ ترمذی، سنن الترمذی، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۳۲۴. هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۱۸۱.
  3. (مائده:۳).
  4. علامه عسکری؛ معالم المدرستین، بیروت مؤسسه النعمان، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۴۷.
  5. برای اطلاع بیشتر در این زمینه مراجعه شود به کتاب «درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت» نوشته شهید هاشمی نژاد و کتاب حیات الامام الحسین، ج۱، ص۹۴، تألیف شیخ محمدباقر شریف القرشی، ناشر: الادب، نجف الاشرف، چ اوّل، سال ۱۳۹۴ هجری قمری.