سند روایت سیر تدریجی تکامل بدن انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
این روایت در کتاب جعفریات و مضمون آن در کتاب کافی و تهذیب الاحکام آمده است و محدث نوری هم روایت کتاب جعفریات را نقل کرده است، هیچ‌کدام از این روایات از نظر سندی معتبر نبوده و قابل استناد نمی‌باشند.
این روایت در کتاب جعفریات و مضمون آن در کتاب کافی و تهذیب الاحکام آمده است و محدث نوری هم روایت کتاب جعفریات را نقل کرده است، هیچ‌کدام از این روایات از نظر سندی معتبر نبوده و قابل استناد نمی‌باشند.


== روایت و ترجمه ==
==متن حدیث==
این مطالب برگرفته از روایتی است که در کتاب جعفریات از امیر مؤمنان علی (سلام الله علیه) نقل شده است که در داستانی آمده است:
{{عربی|... فَقَالَ عَلِيٌّ ع يَا أَبَا بَكْرٍ إِنَّ الْغُلَامَ إِنَّمَا يَثَّغِرُ فِي سَبْعِ سِنِينَ وَ يَحْتَلِمُ فِي أَرْبَعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ يُسْتَكْمَلُ طُولُهُ فِي أَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ وَ يُسْتَكْمَلُ عَقْلُهُ فِي ثَمَانٍ وَ عِشْرِينَ سَنَةً فَمَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ فَإِنَّمَا هُوَ بِالتَّجَارِبِ.|ترجمه=}}<ref>ابن اشعث، محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، چاپ اول، بی تا، ص۲۱۲.</ref>


ابی بکر در روز جمعه بالای منبر بود و امام حسن و امام حسین (سلام الله علیهما) نیز به مسجد رفتند و ابا عبد الله الحسین (سلام الله علیه) به ابی بکر فرمود: این منبر پدر من است نه منبر پدر تو و ابی بکر گریه کرد و گفت راست می‌گویی این منبر پدر توست نه پدر من و در این هنگام امیر مؤمنان (سلام الله علیه) وارد مسجد شد و پرسید چه چیز تو را به گریه درآورد؟ مردم گفتند: حسین برای او چنین و چنان گفت.
...امام علی(ع) به ابوبکر گفت: «بچه‌ها در هفت سالگى كودكى را كنار مى‌گذارند؛ در چهارده سالگى بالغ مى‌شوند؛ قدشان در ۲۴ سالگى به بيشترين حدّ خود مى‌رسد، و خردشان در ۲۸ سالگى به كمال مى‌رسد؛ پس هر چه پس از آن باشد، بر اثر تجربه است.»


امیر مؤمنان فرمود: ای ابی بکر! در هفت سالگی دندان‌های شیری می‌افتد و در ۱۴ سالگی محتلم می‌شود و طول قامتش در ۲۴ سالگی به کمال می‌رسد و عقلش در ۲۸ سالگی کامل می‌شود و آنچه بعد از این داشته باشد تجربه‌هاست.<ref>ابن اشعث، محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، چاپ اول، بی تا، ص۲۱۲: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَی قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ: لَمَّا اسْتُخْلِفَ أَبُو بَکْرٍ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فِی یَوْمِ الْجُمُعَه وَ قَدْ تَهَیَّأَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ لِلْجُمُعَه فَسَبَقَ الْحُسَیْنُ فَانْتَهَی إِلَی أَبِی بَکْرٍ وَ هُوَ عَلَی الْمِنْبَرِ فَقَالَ لَهُ هَذَا مِنْبَرُ أَبِی لَا مِنْبَرُ أَبِیکَ فَبَکَی أَبُو بَکْرٍ فَقَالَ صَدَقْتَ هَذَا مِنْبَرُ أَبِیکَ لَا مِنْبَرُ أَبِی فَدَخَلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَی تِلْکَ الْحَالِ فَقَالَ مَا یُبْکِیکَ یَا أَبَا بَکْرٍ فَقَالَ لَهُ الْقَوْمُ قَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ کَذَا وَ کَذَا فَقَالَ عَلِیٌّ یَا أَبَا بَکْرٍ إِنَّ الْغُلَامَ إِنَّمَا یَثَّغِرُ فِی سَبْعِ سِنِینَ وَ یَحْتَلِمُ فِی أَرْبَعَ عَشْرَه سَنَه وَ یُسْتَکْمَلُ طُولُهُ فِی أَرْبَعٍ وَ عِشْرِینَ وَ یُسْتَکْمَلُ عَقْلُهُ فِی ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ سَنَه فَمَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَإِنَّمَا هُوَ بِالتَّجَارِبِ.</ref>
ا


== سند ==
==سند==
مرحوم محدث نوری این داستان را در کتاب مستدرک الوسائل از کتاب جعفریات نقل کرده است.<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۸۵، حدیث۴۴ و ج۱۵، ص۱۶۵، حدیث۱۷۸۷۳.</ref>
مرحوم محدث نوری این داستان را در کتاب مستدرک الوسائل از کتاب جعفریات نقل کرده است.<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۸۵، حدیث۴۴ و ج۱۵، ص۱۶۵، حدیث۱۷۸۷۳.</ref>


قسمت آخر این روایت یعنی سخنان امیر مؤمنان (سلام الله علیه) را مرحوم کلینی در کتاب کافی<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۶، ص۴۶، حدیث۱ و ج۷، ص۶۹، حدیث۸.</ref> و مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب<ref>طوسی، محمد، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۸، ص۱۱۱، حدیث۲۷ و ج۹، ص۱۸۳، حدیث۱۳.</ref> از کتاب کافی نقل کرده است.
قسمت آخر این روایت یعنی سخنان امیر مؤمنان (سلام الله علیه) را مرحوم کلینی در کتاب کافی<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۶، ص۴۶، حدیث۱ و ج۷، ص۶۹، حدیث۸.</ref> و مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب<ref>طوسی، محمد، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۸، ص۱۱۱، حدیث۲۷ و ج۹، ص۱۸۳، حدیث۱۳.</ref> از کتاب کافی نقل کرده است.


=== سند روایت کتاب جعفریات ===
===سند روایت کتاب جعفریات===
هر چند اصل کتاب جعفریات یکی از کتاب‌های معتبر شیعه می‌باشد؛ اما نسخه‌ای که امروزه در دسترس است و از مقدمه‌ای که در آن وجود دارد،<ref>رک: ابن اشعث، محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، چاپ اول، بی تا، ص۴.</ref> روشن می‌شود که این سلسله سند معتبر نیست و قابل استناد نمی‌باشد و فقط به روایاتی از این کتاب می‌توان استناد کرد که با سلسله سند دیگری در کتاب‌های معتبر نقل شده باشد که متأسفانه این روایت در کتاب‌های معتبر و با سند معتبر نیز نیامده است و مستدرک الوسائل نیز از همین کتابی نقل کرده که امروز در کتابخانه‌ها موجود است و قابل استناد نمی‌باشد.
هر چند اصل کتاب جعفریات یکی از کتاب‌های معتبر شیعه می‌باشد؛ اما نسخه‌ای که امروزه در دسترس است و از مقدمه‌ای که در آن وجود دارد،<ref>رک: ابن اشعث، محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، چاپ اول، بی تا، ص۴.</ref> روشن می‌شود که این سلسله سند معتبر نیست و قابل استناد نمی‌باشد و فقط به روایاتی از این کتاب می‌توان استناد کرد که با سلسله سند دیگری در کتاب‌های معتبر نقل شده باشد که متأسفانه این روایت در کتاب‌های معتبر و با سند معتبر نیز نیامده است و مستدرک الوسائل نیز از همین کتابی نقل کرده که امروز در کتابخانه‌ها موجود است و قابل استناد نمی‌باشد.


=== سند روایت کتاب کافی و تهذیب الاحکام ===
===سند روایت کتاب کافی و تهذیب الاحکام===
علامه مجلسی هر دو حدیث را هم در مرآه العقول که شرح روایات کافی مرحوم کلینی است<ref>مجلسی، محمد، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۲۱، ص۸۱ و ج۲۳، ص۱۱۰.</ref> و هم در ملاذ الاخیار که شرح تهذیب الاحکام شیخ طوسی است،<ref>مجلسی، محمد باقر، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجف، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج۱۳، ص۲۲۰ و ج۱۵، ص۶۳.</ref> مجهول می‌داند.
علامه مجلسی هر دو حدیث را هم در مرآه العقول که شرح روایات کافی مرحوم کلینی است<ref>مجلسی، محمد، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۲۱، ص۸۱ و ج۲۳، ص۱۱۰.</ref> و هم در ملاذ الاخیار که شرح تهذیب الاحکام شیخ طوسی است،<ref>مجلسی، محمد باقر، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجف، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج۱۳، ص۲۲۰ و ج۱۵، ص۶۳.</ref> مجهول می‌داند.


خط ۳۰: خط ۳۰:
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
==منابع==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}



نسخهٔ ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۳

سؤال

آیا این حدیث معتبر است: حضرت امام علی (علیه السّلام) در ضمن حدیثی مدارج تکامل و رشد انسان را در سنین مختلف تا رسیدن به دوران بلوغ و آخرین مرحله نموّ شرح داده و درباره رشد استخوان‌های طولی بدن که ملاک طول قامت انسان است فرموده: در سن ۲۴ سالگی استخوان‌های دراز و قامت آدمی به رشد نهایی خود می‌رسند و سپس متوقّف می‌گردند؟


این روایت در کتاب جعفریات و مضمون آن در کتاب کافی و تهذیب الاحکام آمده است و محدث نوری هم روایت کتاب جعفریات را نقل کرده است، هیچ‌کدام از این روایات از نظر سندی معتبر نبوده و قابل استناد نمی‌باشند.

متن حدیث

«... فَقَالَ عَلِيٌّ ع يَا أَبَا بَكْرٍ إِنَّ الْغُلَامَ إِنَّمَا يَثَّغِرُ فِي سَبْعِ سِنِينَ وَ يَحْتَلِمُ فِي أَرْبَعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ يُسْتَكْمَلُ طُولُهُ فِي أَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ وَ يُسْتَكْمَلُ عَقْلُهُ فِي ثَمَانٍ وَ عِشْرِينَ سَنَةً فَمَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ فَإِنَّمَا هُوَ بِالتَّجَارِبِ.»[۱]

...امام علی(ع) به ابوبکر گفت: «بچه‌ها در هفت سالگى كودكى را كنار مى‌گذارند؛ در چهارده سالگى بالغ مى‌شوند؛ قدشان در ۲۴ سالگى به بيشترين حدّ خود مى‌رسد، و خردشان در ۲۸ سالگى به كمال مى‌رسد؛ پس هر چه پس از آن باشد، بر اثر تجربه است.»

ا

سند

مرحوم محدث نوری این داستان را در کتاب مستدرک الوسائل از کتاب جعفریات نقل کرده است.[۲]

قسمت آخر این روایت یعنی سخنان امیر مؤمنان (سلام الله علیه) را مرحوم کلینی در کتاب کافی[۳] و مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب[۴] از کتاب کافی نقل کرده است.

سند روایت کتاب جعفریات

هر چند اصل کتاب جعفریات یکی از کتاب‌های معتبر شیعه می‌باشد؛ اما نسخه‌ای که امروزه در دسترس است و از مقدمه‌ای که در آن وجود دارد،[۵] روشن می‌شود که این سلسله سند معتبر نیست و قابل استناد نمی‌باشد و فقط به روایاتی از این کتاب می‌توان استناد کرد که با سلسله سند دیگری در کتاب‌های معتبر نقل شده باشد که متأسفانه این روایت در کتاب‌های معتبر و با سند معتبر نیز نیامده است و مستدرک الوسائل نیز از همین کتابی نقل کرده که امروز در کتابخانه‌ها موجود است و قابل استناد نمی‌باشد.

سند روایت کتاب کافی و تهذیب الاحکام

علامه مجلسی هر دو حدیث را هم در مرآه العقول که شرح روایات کافی مرحوم کلینی است[۶] و هم در ملاذ الاخیار که شرح تهذیب الاحکام شیخ طوسی است،[۷] مجهول می‌داند.

از این‌رو روایات کافی و تهذیب هم معتبر نیستند.


منابع

  1. ابن اشعث، محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، چاپ اول، بی تا، ص۲۱۲.
  2. نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۸۵، حدیث۴۴ و ج۱۵، ص۱۶۵، حدیث۱۷۸۷۳.
  3. کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۶، ص۴۶، حدیث۱ و ج۷، ص۶۹، حدیث۸.
  4. طوسی، محمد، تهذیب الأحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۸، ص۱۱۱، حدیث۲۷ و ج۹، ص۱۸۳، حدیث۱۳.
  5. رک: ابن اشعث، محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، چاپ اول، بی تا، ص۴.
  6. مجلسی، محمد، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۲۱، ص۸۱ و ج۲۳، ص۱۱۰.
  7. مجلسی، محمد باقر، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجف، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ج۱۳، ص۲۲۰ و ج۱۵، ص۶۳.