وجود بهشت و جهنم در حال حاضر: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آيا بهشت و دوزخ الآن آفريده شدهاند يا بعداً آفريده ميشو...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۵
آيا بهشت و دوزخ الآن آفريده شدهاند يا بعداً آفريده ميشوند؟
اصل اعتقاد به بهشت و دوزخ از مسلمّات اديان الهي، خصوصاً دين اسلام است. ولي در كيفيت آن اختلاف وجود دارد.گروهي معتقدند كه آنها هماكنون آفريده شدهاند. گروهي نيز موجود بودن كنوني آنها را ممكن ميدانند، ولي ميگويند: دليلي بر اين مطلب نداريم. برخي نيز وجود فعلي آنها را امري محال ميدانند.
اكثريت مسلمانان معتقدند كه آنها هماكنون وجود دارند. و فقط گروهي از معتزله وخوارج منكر آن ميباشند و ميگويند: كه آن دو پس از اين جهان آفريده ميشوند.}}[۱] بايد توجّه داشت كه اين مسئله جنبه سمعي ونقلي دارد و براي اثبات آن بايد سراغ قرآن و روايات برويم.
دلايل معتقدين به وجود بهشت و جهنم (قرآن):
الف: در آيات متعدّدي از قرآن كريم، اشاره شده كه: بهشت، براي متقين ونيكوكاران آماده شده، و نيز دوزخ براي كفّار و مخالفين مهيّا گشته است:
۱. ﴿وَ اَتَّقُوا النّارَ التي اُعِدَّتْ لِلكافِرين[۲] بپرهيزيد از آتشي كه براي كافران آماده شده است.
۲. ﴿وجنّهٍ عَرضُها السَّماواتُ والأرض ُ اُعِدَّتْ لِلمُتّقين﴾[۳] و بهشتي كه وسعت آن آسمانها و زمين است، و براي پرهيزگاران آماده شده است.
۳. ﴿اِنّا اَعْتَدْنا للظالمين ناراً اَحاطَ بِهِم سُرادِقُها﴾[۴] ما براي كافران آتشي آماده كردهايم كه سرا پردهاش، آنان را از هر سو احاطه كرده است. در اين آيات از واژه «اِعداد» استفاده شده است كه حاكي از آماده بودن آنهاست.
ب: آياتي كه از بيتوجهي كافران به معاد ياد ميكند: ﴿لَقَدْ كُنْتَ في عَقْلَه مِنْ هذا فكَشَفْنا عَنكَ غطائَكَ فَبَصَرُكَ اليَومَ حَديد﴾[۵] يعني: «تو از اين صحنه غافل بودي، و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملاً تيزبين است». و از زبان خود آنان ميگويد: ﴿يا وَيْلَنا قَدْ كُنّا في غَفْلَهٍ منْ هذا﴾[۶] يعني: «اي واي بر ما كه از اين (قيامت) در غفلت بوديم».
غفلت در جايي است كه چيزي موجود باشد، و مورد توجّه قرار نگيرد. امّا در معدوم و چيزي كه موجود نيست، اين تعبير درست نيست﴾[۷]. در جاي ديگر خداوند ميفرمايد: ﴿يَعْلَمونَظاهراً مِنَ الحَيوهِ الدُّنيا وَهُم عَنِ الآخرهِ هم غافلون[۸] «آنها فقط ظاهري از زندگي دنيا ميدانند، و از آخرت غافلاند». آگاهي اينها خيلي سطحي است، بهگونهاي كه بايد آنها را غافل بدانيم، نه آگاه و هوشيار. البتّه اگر آنها قدري تفكّر وتَعَمُّق داشته باشند، به حقايق اين جهان پي خواهند برد. خداوند ميفرمايد: ﴿كَلّا لَو تَعْلَمونَ عِلمَ اليَقين لَتَرَوُنَّ الجَحيم ثُمَّ لَتَروُنَّها عَينَ اليقين﴾[۹] «اگر شما علم اليقين داشتيد. قطعاً جهنم را خواهيد ديد. سپس آن را به عين اليقين خواهيد ديد».
روايات
۱. از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمودند: هر كس چهار چيز را انكار كند، شيعه ما نيست. وآنها عبارتند از: (معراج، سؤال قبر، خلقت كنوني بهشت ودوزخ و شفاعت).﴾[۱۰]
۲. رواياتي داريم كه بهشت هماكنون در حال شكل گرفتن و گسترش به وسيله اعمال انسانهاست. از جمله روايتي است از امام صادق(ع) از پيامبر(ص) كه فرمودند: هر كس «سبحان الله» بگويد، خداوند، درختي در بهشت برايش ميكارد. و هر كه «الحمد لله» بگويد، خداوند، درختي در بهشت برايش ميكارد. و هر كه «لا اله الا الله» بگويد، خداوند، درختي در بهشت برايش ميكارد. و هر كه «الله اكبر» بگويد، خداوند، درختي در بهشت برايش ميكارد. مردي گفت: پس درختان ما در آنجا بسيار است. حضرت فرمود: بله ولي بر حذر باشيد! آتشي بسوي آنها نفرستيد كه آنها را بسوزاند.[۱۱] دليل ديگر، وجود عالم برزخ است كه عالمي است بين دنيا وآخرت، كه قطعاً بين دو امر وجودي قرار دارد. و اگر جهان سوم «آخرت» معدوم بود، در اين صورت برزخ حقيقتا ً برزخ نبود، چون بين دو عالم قرار نگرفته بود.[۱۲] توضيح اينكه آنچه ميان دو چيز واسطه و حايل ميشود، به آن برزخ ميگويند. همچنانكه در قرآن آمده: {{قرآن|مَرَجَ البَحرينِ يَلْتَقِيان بَينَهُما بَرزَخ لا يَبْغيان[۱۳] يا در جاي ديگر ميفرمايد: ﴿وَ هُوَ الذي مَرَجَ البَحْرَين هذا عَذْبٌ فُراتٌ وهذا مِلحٌ اُجاجٌ وَجَعَلَ بينَهُما بَرزَخاً وحِجْراً مَحْجُوراً﴾[۱۴]
دلايل منكرين وجود فعلي بهشت وجهنم
۱. دلايل عقلي: ايجاد آنها قبل از قيامت لغو وبيهوده است. چون وجود آنها براي استفاده از آنهاست، و اگر كسي وارد آنها نشود، بدون استفاده ميماند، و اين عبث و بيهوده است، و خداوند حكيم است و كار بيهوده نميكند.
۲. دليل نقلي: آيات قرآن حاكي از آن است كه بهشت يا جهنم جايگاه اَبَدي و دائمي است و از بهشت به ﴿جَنّه الخلد﴾[۱۵] و از دوزخ به ﴿دارُ الخَلد﴾[۱۶] تعبير شده است. همچنين در مورد بهشت ميفرمايد: ﴿اُكُلُها دائمُ وظِلُّها﴾[۱۷] يعني: «ميوه آن هميشگي و سايه اش دائمي است». پس آنها نبايد دستخوش فنا و نابودي شوند. از طرفي هم قرآن ميفرمايد: ﴿كل شئٍ هالِكٌ الّا وَجْهَه﴾[۱۸] يعني: «هر چيزي جز وجه خداوند فاني ميشوند». كه اين آيه ميرساند كه قبل از قيامت همه چيز جز خداوند نابود ميشوند. پس اگر هماكنون بهشت و دوزخ موجود باشند، بايد در قيامت از بين بروند، پس وجود فعلي آنها لغو است.
پاسخ دليل اول: (درست است كه كسي در اين دنيا وارد بهشت يا جهنم نميشود، ولي اين به معني لغو وبيهوده بودن آنها نيست. بلكه اين مسئله اثر رواني وتربيتي زيادي روي انسانها دارد. خداوند با اين كار به انسان ميفهماند كه آن پاداش وكيفر وعده داده شده، نسيه نيست، بلكه نقد است، و جوائز و كيفر افراد هماكنون آماده است. به عبارتي هر كس كار نيك وصالحي ميكند، با اين كار جايگاه خويش در بهشت را مهيا ميكند، و هر كس گناه و معصيتي انجام ميدهد، با اعمال ناشايست خويش، آتش جهنم را براي خود برافروخته ميكند.
پاسخ دليل دوم: مراد از «شئ» در آيه شريفه ﴿كُلُّ شَئٍ هالكٌ الا وَجْهَه﴾ موجودات دنيوي ميباشد. و مراد از هلاكت آنها هم نابود شدن آنها نيست، بلكه نابودي در دنيا و انتقال به نشأه ديگر و رجوع به خداست، و اين انتقال از دنيا به آخرت و عودِ بعد از رجوع در موجوداتي متصور است كه دنيايي باشند. امّا موجودات آخرتي مثل بهشت ودوزخ وعرش و. . . هلاكت به اين معني را ندارند چون از جايي به جايي منتقل نميشوند. آنها نزد خدا هستند و هر چه نزد خدا باشد، باقي است. ﴿ما عِندَكُم يَنْفَدُ وَما عِندَ اللهِ باقٍ﴾[۱۹] يعني: «آنچه نزد شماست تمام ميشود وآنچه نزد خداست، باقي ميماند».
مطالعه بيشتر
۱. منشور جاويد، استاد جعفر سبحاني، ج۹، ص۳۶۳.
۲. پيام قرآن، حضرت آيه الله مكارم شيرازي، ج۶، ص۳۳۲.
۳. تفسير تسينم، جوادي آملي، ج۱، ص۴۰۷.
منابع
- ↑ سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، موسسه سيد الشهداء، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۹، ۳۶۳.
- ↑ آل عمران/ ۱۳۱.
- ↑ آل عمران/ ۱۳۳.
- ↑ كهف/ ۲۹.
- ↑ ق/ ۲۲.
- ↑ انبياء/ ۹۷.
- ↑ جوادي آملي، عبد الله، تفسير تسنيم، قم، اسراء، چاپ اوّل، ۱۳۷۸، ج۱، ۴۰۵.
- ↑ روم/ ۷.
- ↑ تكاثر/ ۷-۵.
- ↑ سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، مدرسه سيد الشهداء(ع) ، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۹، ۳۶۹.
- ↑ مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، مدرسه امير المؤمنين(ع) ، چاپ چهارم، ۱۳۷۴، ج۶، ۳۳۵.
- ↑ جوادي آملي، عبد الله، تفسير تسنيم، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۸، ج۱، ۴۰۷.
- ↑ . الرحمن/ ۲۰-۱۹.
- ↑ . فرقان/ ۵۳.
- ↑ . فرقان/ ۱۵.
- ↑ . فصلت/ ۲۸.
- ↑ رعد/ ۳۵.
- ↑ قصص/ ۸۸.
- ↑ . نحل/ ۹۶.