استدلال اهل‌بیت(ع) به حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{س...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۷


سؤال

از ميان ائمه کدام يک و امام حسين (ع) کي و در کجا با حديث غدير استدلال کردند؟


الف) از ميان ائمه (ع) ، حضرت علي (ع) در چند جا با اين حديث استدلال کرده اند:

۱. در احتجاج حضرت بر پنج تن از اهل شوري، براي اولويت خود؛ که حضرت بعد از استدلالات فراواني که با اهل شوري داشتند به اينجا رسيدند که: «فانشدکم بالله: هل فيکم احد قال له رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ من کنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه و انصر من نصره ليبلّغ الشاهد الغائب، غيري؟ قالوا: اللهم لا و...».[۱]

۲. احتجاج حضرت با گروه زيادي از مهاجر و انصار.[۲]

۳. احتجاج حضرت در جمع زيادي از مردم کوفه.[۳]

۴. احتجاج حضرت در جنگ جمل.[۴]

۵. استدلال به اين حديث در جنگ صفين.[۵]

ب) همچنين حضرت زهرا (س) به اين حديث استدلال کرده اند: «انسيتم قول رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ يوم غدير خمّ: من کنت مولاه فعلي مولاه، و قوله ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ : انت مني بمنزله هارون من موسي (ع) ».[۶] آيا بيان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ را در روز غدير فراموش کرده ايد: که فرمودند هر کس من مولاي او هستم، علي مولاي اوست و فرمودند (ص) : يا علي تو نسبت به من، به منزله هارون هستي نسبت به موسي (ع) .

ج)امام حسن (ع) نيز در احتجاجي که در سال ۴۱ هجري در جريان صلح، با معاويه داشتند، در اينکه پس از پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ چه کسي شايسته مقام امامت بود، به اين حديث استدلال نمودند.

حضرت در ضمن يک سخنراني، بعد از حمد و ثناي الهي و ذکر پيامبر و فضايل اهل بيت (ع) به اينجا رسيدند که «و سمعوه يقول لابي: انت مني بمنزله هارون من موسي الاّ انه لا نبي بعدي: و قد رأوه و سمعوه حين أخذ بيد ابي بغدير خمّ و قال لهم: من کنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، ثم امرهم أن يبلّغ الشاهد الغائب».[۷] و همه شنيدند که پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ به پدرم فرمود: تو براي من به منزله هارون هستي نسبت به موسي الاّ اين که بعد از من پيامبري نيست: و همه ديدند و شنيدند هنگامي که پيامبر دست پدرم را در غدير خم گرفت و به مردم گفت: هر کس من مولاي اويم، علي مولاي اوست.

خدايا دوست بدار کسي را که او را دوست مي دارد و دشمن بدار کسي که او را دشمن مي دارد و سپس فرمود: که حاضران به غايبين برسانند و...

د) استدلال امام حسين (ع) به حديث غدير در سال (۵۸ ، ۵۹) هجري: امام حسين (ع) يک يا دو سال قبل از مرگ معاويه به همراه عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر و عده اي از بني هاشم براي انجام حج، به مکه عزيمت نمودند، حضرت در آن سال بني هاشم و شيعيان را در مني به دور خود جمع کرد و بعد از سخنراني شديدي بر عليه معاويه که ولايت عهدي يزيد را مطرح کرده بود، و ذکر بياناتي در مورد غصب خلافت و فضيلت و برتري خود و اهل بيت (ع) ، به حديث غدير اشاره کردند: «انشدکم الله اتعلمون انّ رسول الله نصبه يوم غدير خمّ، فنادي له بالولايه، و قال: وليبلّغ الشاهد الغائب؟» قالوا: اللهم نعم... الحديث؛ شما را به خداوند سوگند مي دهم آيا مي دانيد همانا رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ ، پدرم علي را در روز غدير خم به عنوان ولي نصب کرد و گفت: حاضرين به غايبين برسانند؟ همه جمع گفتند: آري ما گواهي مي دهيم».[۸]


معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

۱ـ الغدير، ج۱، ص۳۷۷ الي ۴۲۲.

۲ـ احتجاج، ج۱، ص۲۹۶ الي ۳۰۶ و ج۲، ص۵۹، احمد بن علي طبرسي، مترجم، بهزاد جعفري، دارالکتب الاسلامي.

۳. ناسخ التواريخ امام حسين (ع) ميرزا محمد تقي سپهر، ۱۵۳ تا ۱۵۶ ـ بازنويسي، محمد محمدي اشتهاردي.


منابع

  1. شيخ عبدالحسين احمد اميني، الغدير، مرکز الغدير للدراسات الاسلاميه، ۱۴۱۶ق، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۳۲۷.
  2. همان، ج۱، ص ۳۳۴.
  3. همان، ج۱، ص۳۳۹.
  4. همان، ج۱، ص۳۷۸.
  5. همان، ج۱، ص۳۹۴.
  6. همان، ج۱، ص۳۹۶.
  7. همان، ج۱، ص۳۹۷.
  8. همان، ج۱، ص۳۹۸.