پرش به محتوا

پیش نویس:انتظار ظهور: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}}{{سوال}} ظرفیت آرزو کردن انسان چه مقدار است؟ از نگاه اسلام چه آرزویی ممدوح و چه آرزویی مذموم است؟ {{پایان سوال}}{{پاسخ}}{{درگاه|واژه‌ها|امام حسین}}انسان دارای ظرفیتی به نام «آرزو» می باشد. این ظرفیت و قابلیت از جهت تعداد و از جهت کیفیت محد...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}{{سوال}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
ظرفیت آرزو کردن انسان چه مقدار است؟ از نگاه اسلام چه آرزویی ممدوح و چه آرزویی مذموم است؟
ظرفیت آرزو کردن انسان چه مقدار است؟ از نگاه اسلام چه آرزویی ممدوح و چه آرزویی مذموم است؟
{{پایان سوال}}{{پاسخ}}{{درگاه|واژه‌ها|امام حسین}}انسان دارای ظرفیتی به نام «آرزو» می باشد. این ظرفیت و قابلیت از جهت تعداد و از جهت کیفیت محدودیتی ندارد. اگر [[انسان چیست|انسان]] این استعداد خود را جهت دهی صحیح نماید موجب رشد و کمال او خواهد شد. آرزوی ممدوح از نظر اسلام آرزویی است که اولاً منظم و دارای نظام باشد و لذا آرزو های پراکنده که محوری ندارند مورد تأیید دین [[اسلام]] نیست. ثانیاً دامنه آن طولانی نباشد یعنی آرزو های پشت سر یک دیگر و بی منطق و غیر واقعی نباشند. ثالثاً روحانی و معنوی و مترقی باشند نه آرزو های پست و مادی و مربوط به زندگی محدود دنیا. بهترین عامل برای رسیدن به آرزو های این چنینی آشنایی و اعتقاد با خدای متعال و تفکر الهی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>
{{پایان سوال}}
==ظرفیت جسمانی و ظرفیت روحی و معنوی==
{{پاسخ}}
انسان این ظرفیت و استعداد را دارد که آرزو ها و تمایلات گوناگونی داشته باشد. ظرفیت دو نوع است: ظرفیت جسمانی و فیزیکی و ظرفیت معنوی. ظرفیت جسمانی و فیزیکی مثل ظرفیتی که یک تانکر آب یا حتی یک دریا و اقیانوس دارد. دریا و اقیانوس نیز گرچه بسیار ظرفیت بالایی دارد اما بالاخره اگر از جهت علمی مورد نظر قرار بگیرد معلوم می شود که محدود است و ابتدا و انتهایی دارد. اما ظرفیت های معنوی مخصوصاً ظرفیت های معنوی انسان محدودیت ندارند و نمی توان برای آن اندازه ای مشخص کرد. آرزو کردن انسان یکی از ظرفیت های [[حقیقت انسان|انسان]] است که نمی توان آن را اندازه گیری کرد؛ یعنی آرزو کردن انسان از جهت کمیت و کیفیت محدودیت ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=9|مکان=قم}}</ref>
{{درگاه|واژه‌ها|مهدویت}}
==افزایش دامنه آرزو ها==
 
هر اندازه انسان به دنبال آرزو های خودش برود دامنه آرزو هایش بیشتر می شود و آرزو های جدیدتر و بیشتری را طلب می کند. همانند آتشی که هرچه هیزم و مواد سوختنی بیشتری به آن داده شود شعله ور تر گردد و خواهان هیزم بیشتری است. این پیشروی تا جایی است که انسان آرزو می کند دیگر آرزویی نداشته باشد. این حالت انسان یعنی این که آرزو کند دیگر آرزویی نداشته باشد به صلاح انسان هم نیست؛ زیرا انسان با آرزو حیات و زندگی دارد. انسانی که هیچ آرزویی ندارد حرکتی ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=10 و 11|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52554|عنوان=بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان|تاریخ بازبینی=29 فروردین 1402|سال=1403}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51418|عنوان=بیانات در دیدار بسیجیان|تاریخ بازبینی=5 آذر 1401|سال=1403}}</ref> [[رسول اکرم(ص)]] فرمود: فرزند آدم پیر می‌شود و درخت وجودش رو به خشکی می‌رود اما دو شاخه از این درخت روز به روز جوانتر و شادابتر می‌شود: یکی [[حرص]] و دیگری دامنه آرزوها.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|عنوان کتاب=بحارالانوار|سال=1403|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|جلد=70|صفحه=22|مکان=بیروت}}</ref>
با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي، توضيح دهيد که انتظار مثبت چه تفاوتي با انتظار منفي دارد؟
==روش صحیح برخورد با ظرفیت آرزو کردن==
 
راه صحیح برخورد با قدرت آرزو کردن انسان این نیست که جلوی اصل این قدرت انسان گرفته شود. بلکه راه صحیح این است که اولاً آرزو ها منظم و دارای نظام گردند؛ یعنی آرزو ها پراکنده نباشند و یک محوری وجود داشته باشد و آرزو ها حول محور آن بچرخند. معنای تسلط بر [[نفس اماره|نفس]] و غلبه بر هوا که مراد از آن آرزو های بی منطق است، همین می باشد. ثانیاً از طولانی شدن دامنه آرزوها و طولانی شدن و پشت سر یک دیگر آرزو کردن پرهیز شود. چون در این صورت به جایی می رسد که آرزو های شخص خیالی و غیر واقعی و غیر قابل تحقق می گردند. ثالثاً انسان آرزو هایش را مترقی، عالی و روحانی نماید و آرزوهایی داشته باشد که کمال فردی و اجتماعی انسانی را به دنبال دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>
پاسخ
==عامل ارتقاء آرزو==
 
بهترین عامل ارتقاء آرزو اعتقاد داشتن به حق و حقیقت و ذات خدای متعال است. با تفکر الهی است که آرزو های انسان سامان می یابد و مراحل سه گانه مذکور محقق می شود؛ زیرا ذات خداوند است که نامحدود است و انسان اگر آرزوی خود را وصول به خدای جهان قرار دهد، این استعداد خود را به بهترین سمت جهت داده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=11 و 12|مکان=قم}}</ref>
انتظار فرج، دو گونه است:
==آرزوهای اهل بیت==
 
پیامبر اکرم(ص) و [[اهل بیت(ع)]] نیز دارای آرزو بودند اما آرزوهایی که داشتند مراحل سه گانه را دارا بود؛ مثلاً پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «من مبعوث شدم که [[اخلاق بندگی|اخلاق]] عالی انسانیت را تکمیل کنم».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المحجة البیضاء|عنوان کتاب=المحجة البیضاء|سال=1417|نام=محمد بن شاه مرتضی|نام خانوادگی=فیض کاشانی|ناشر=جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامی|جلد=5|صفحه=89|مکان=قم}}</ref> این یک آرزو است. اما آرزویی است که اولاً حول محور خدای متعال و حق است و ثانیاً دامنه آن واقعی است و این گونه نیست که پشت سر هم آرزو هایی چیده شده باشد که قابلیت تحقق نداشته باشد و از جهت عدد فراوانی غیر واقعی داشته باشد و ثالثاً بسیار متعالی، مترقّی و روحانی است. یا مثلاً [[امام حسین(ع)]] فرمودند: «انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی أمّة جدی».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالأنوار|عنوان کتاب=بحارالأنوار|سال=1403|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|جلد=44|صفحه=329|مکان=بیروت}}</ref>
1. انتظاري که سازنده، نگهدارنده، تعهدآور، نيرو آفرين، تحرک بخش است، به گونه اي که مي تواند نوعي عبادت و حق پرستي شمرده شود.
 
2. انتظاري که گناه، ويرانگر، اسارت بخش، فلج کننده است. انتظار اين چنيني، همان دست بر روي دست گذاشتن، کار نکردن، قبول ظلم و تعدي،... است.
 
اين دو نوع انتظار، معلول دو نوع برداشت از ظهور مهدي موعود است. اين دو نوع برداشت، به نوبه خود، از دو نوع بينش درباره تحوّلات و انقلاب هاي تاريخي ناشي مي شود.
 
انتظار ويرانگر
 
برداشت عدّه اي از مردم از مهدويت و انقلاب مهدي موعود (عج) اين است که اين انقلاب، صرفاً، ماهيّت انفجاري دارد و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم و تبعيض و اختناق و تباهي، ناشي مي شود. به بيان ديگر، نوعي سامان يافتن است که معلول پريشان شدن است. آن گاه که صلاح (خير و نيکي) از بين برود و حق و حقيقت، هيچ طرفداري نداشته باشد، باطل، يکه تاز ميدان گردد و جز باطل، نيرويي حکومت نکند و فرد صالحي در جهان يافت نشود، اين انفجار رخ مي دهد و دست غيب براي نجات حقيقت، از آستين بيرون مي آيد.
 
طبق اين تعريف از انتظار، هر اصلاحي قبل از قيام حضرت مهدي (عج) محکوم است؛ زيرا، هر اصلاحي، يک نقطه روشن است و تا وقتي که در صحنه اجتماع نقطه روشني هست، دست غيب ظاهر نمي شود، بلکه برعکس، هر گونه گناه، فساد، ظلم، تبعيض، حق کشي، پليدي، به حکم اين که مقدمه صلاح کلي است و انفجار را قريب الوقوع مي کند، روا است؛ زيرا، هدف، وسيله را توجيه مي کند، هر چند وسيله اي نامشروع باشد. پس بهترين کمک به تسريع ظهور و بهترين شکل انتظار، ترويج و اشاعه فحشا و فساد است! اين جا است که گناه هم لذّت و کام جويي است و هم کمک به انقلاب مقدّس! اين جا است که اين شعر معنا پيدا مي کند که:
 
در دل دوست، به هر حيله رهي بايد کرد              طاعت از دست نيايد، گنهي بايد کرد
 
انتظار سازنده
 
آيات، در جهت عکس برداشت بالا است. از اين آيات، استفاده مي شود که ظهور مهدي (عج) حلقه هايي است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پيروزي نهايي اهل حق منتهي مي شود. خداوند مي فرمايد:«... فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ[1]»؛ «حزب و جمعيّت خداوند، پيروز است». و درباره شکست و نابودي حزب شيطان مي فرمايد: «... أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ[2]»؛ «بدانيد حزب شيطان زيانکاران اند».
 
سهيم بودن يک فرد در پيروزي حزب خداوند، موقوف به اين است که آن فرد، عملا، در گروه حق و حزب خداوند باشد. خداوند مي فرمايد: «... فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَکونُوا يَأْتِ بِکمُ اللّهُ جَمِيعاً[3]...»؛ «در نيکي ها و اعمال خير، بر يکديگر سبقت جوييد. هر جا باشيد، خداوند، همه شما را حاضر مي کند...».
 
وقتي از امام کاظم ـ عليه السلام ـ درباره اين آيه سؤال مي شود، آن حضرت مي فرمايد: «ذالک والله أنْ لوقد قام قائمنا يجمع الله إليه شيعتنا من جميع البلدان؛ قسم به خدا! وقتي قائم ها ـ عليه السلام ـ قيام کند، خداوند، شيعيان ما را از همه شهرها، دور او جمع مي کند».[4]
 
بنابراين، عمل به نيکي و خوبي و سبقت گرفتن، شرط شيعه بودن است و چنين شيعه اي مي تواند جزء ياران امام مهدي (عج) باشد، نه آن که گناهکار است و براي هيچ کار نيکي تلاش نمي کند.
 
اکنون به بيان برخي از فرمايشات مقام معظم رهبري در مورد انتظار مي پردازيم:
 
يک نکته در باب مسئله مهدويت اين است که شما در آثار اسلامي، در آثار شيعي مي بينيد که از انتظار ظهور حضرت مهدي تعبير شده است به انتظار فرج. فرج يعني چه؟ يعني گشايش. کي انسان انتظار فرج دارد؟ انتظار گشايش دارد؟ وقتي يک فروبستگي اي وجود داشته باشد، وقتي گرهي هست، وقتي مشکلي هست. در زمينه وجود مشکل، انسان احتياج پيدا مي کند به فرج؛ يعني سرانگشتِ گره گشا؛ باز کننده عقده هاي فروبسته. اين نکته مهمي است.
 
امروز ما انتظار فرج داريم. يعني منتظريم که دست قدرتمند عدالت گستري بيايد و اين غلبه ظلم و جور را که همه بشريت را تقريباً مقهور خود کرده است، بشکند و اين فضاي ظلم و جور را دگرگون کند و نسيم عدل را بر زندگي انسان ها بوزاند، تا انسان ها احساس عدالت کنند. اين نيازِ هميشگي يک انسان زنده و يک انسان آگاه است؛ انساني که سر در پيله خود نکرده باشد، به زندگي خود دل خوش نکرده باشد. انساني که به زندگي عمومي بشر با نگاه کلان نگاه مي کند، به طور طبيعي حالت انتظار دارد. اين معناي انتظار است. انتظار يعني قانع نشدن، قبول نکردن وضع موجودِ زندگي انسان و تلاش براي رسيدن به وضع مطلوب، که مسلّم است اين وضع مطلوب با دست قدرتمند ولي خدا، حضرت حجت بن الحسن، مهدي صاحب زمان (عج) تحقق پيدا خواهد کرد. بايد خود را به عنوان يک سرباز، به عنوان انساني که حاضر است براي آن چنان شرائطي مجاهدت کند، آماده کنيم. (يعني همان انتظار مثبت).
 
انتظار فرج معنايش اين نيست که انسان بنشيند، دست به هيچ کاري نزند، هيچ اصلاحي را وجهه همت خود نکند، صرفاً دل خوش کند به اينکه ما منتظر امام زمان (عج) هستيم. اينکه انتظار نيست. انتظارِ چيست؟ انتظارِ دست قاهرِ قدرتمندِ الهي ملکوتي است که بايد بيايد و با کمک همين انسان ها سيطره ظلم را از بين ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگي مردم حاکم کند و پرچم توحيد را بلند کند؛ انسان ها را بنده واقعي خدا بکند. بايد براي اين کار آماده بود. تشکيل نظام جمهوري اسلامي يکي از مقدمات اين حرکت عظيم تاريخي است. هر اقدامي در جهت استقرار عدالت، يک قدم به سمت آن هدف والاست. انتظار معنايش اين است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نيست؛ انتظار رها کردن و نشستن براي اينکه کار به خودي خود صورت بگيرد، نيست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگي است. اين آمادگي را بايد در وجود خودمان، در محيط پيرامون خودمان حفظ کنيم. و خداي متعال نعمت داده است به مردم عزيز ما، به ملت ايران، که توانسته اند اين قدم بزرگ را بردارند و فضاي انتظار را آماده کنند. اين معناي انتظار فرج است. انتظار فرج يعني کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براي آن هدفي که امام زمان (عج) براي آن هدف قيام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاريخي براي آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ايجاد عدل و داد، زندگي انساني، زندگي الهي، عبوديت خدا؛ اين معناي انتظار فرج است.[5]
 
ـ نکته بعدي در باب مهدويت، انتظار فرج است. انتظار فرج يک مفهوم بسيار وسيع و گسترده اي است. يک انتظار، انتظارِ فرجِ نهايي است؛ يعني اين که بشريت اگر مي بيند که طواغيت عالم ترک تازي مي کنند و چپاولگري مي کنند و افسار گسيخته به حق انسان ها تعدي مي کنند، نبايد خيال کند که سرنوشت دنيا همين است؛ نبايد تصور کند که بالاخره چاره اي نيست و بايستي به همين وضعيت تن داد؛ نه، بداند که اين وضعيت يک وضعيت گذراست ـ «للباطل جولة» ـ و آن چيزي که متعلق به اين عالم و طبيعت اين عالم است، عبارت است از استقرار حکومت عدل؛ و او خواهد آمد. انتظار فرج و گشايش، در نهايت دوراني که ما در آن قرار داريم و بشريت دچار ستم ها و آزارهاست، يک مصداق از انتظار فرج است، ليکن انتظار فرج مصداق هاي ديگر هم دارد. وقتي به ما مي گويند منتظر فرج باشيد، فقط اين نيست که منتظر فرج نهايي باشيد، بلکه معنايش اين است که هر بن بستي قابل گشوده شدن است. فرج، يعني اين؛ فرج، يعني گشايش. مسلمان با درسِ انتظار، فرج مي آموزد و تعليم مي گيرد که هيچ بن بستي در زندگي بشر وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که انسان نااميد دست روي دست بگذارد و بنشيند و بگويد ديگر کاري نمي شود کرد؛ نه، وقتي در نهايتِ زندگي انسان، در مقابله با اين همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشيدِ فرج ظهور خواهد کرد، پس در بن بست هاي جاري زندگي هم همين فرج متوقَّع و مورد انتظار است. اين، درس اميد به همه انسانهاست؛ اين، درس انتظار واقعي به همه انسانهاست؛ لذا انتظار فرج را افضل اعمال دانسته اند؛ معلوم مي شود انتظار، يک عمل است، بي عملي نيست. نبايد اشتباه کرد، خيال کرد که انتظار يعني اين که دست روي دست بگذاريم و منتظر بمانيم تا يک کاري بشود. انتظار يک عمل است، يک آماده سازي است، يک تقويت انگيزه در دل و درون است، يک نشاط و تحرک و پويايي است در همه زمينه ها. اين، در واقع تفسير اين آيات کريمه قرآني است که: «و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين» يا «ان الارض للَّه يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين». يعني هيچ وقت ملت ها و امت ها نبايد از گشايش مأيوس شوند.
 
آن روزي که ملت ايران قيام کرد، اميد پيدا کرد که قيام کرد. امروز که آن اميد برآورده شده است، از آن قيام، آن نتيجه بزرگ را گرفته است و امروز هم به آينده اميدوار است و با اميد و با نشاط حرکت مي کند. اين نور اميد است که جوان ها را به انگيزه و حرکت و نشاط وادار مي کند و از دل مردگي و افسردگي آنها جلوگيري مي کند و روح پويايي را در جامعه زنده مي کند. اين، نتيجه انتظار فرج است. بنابراين، هم بايد منتظر فرج نهايي بود، هم بايد منتظر فرج در همه مراحل زندگي فردي و اجتماعي بود. اجازه ندهيد يأس بر دل شما حاکم بشود، انتظار فرج داشته باشيد و بدانيد که اين فرج، محقَّق خواهد شد؛ مشروط بر اين که شما انتظارتان، انتظار واقعي باشد، عمل باشد، تلاش باشد، انگيزه باشد، حرکت باشد.[6]
 
من فقط يک جمله در باب انتظار عرض مي کنم. اين که در روايات ما وارد شده است که افضل اعمال امت، انتظار فرج است، يعني چه؟ مگر انتظار چيست؟ انتظار ظهور حضرت ولي الله الاعظم(عج)، مگر چه مضمون و چه معنايي در بطن خود دارد که اين قدر داراي فضيلت است؟ يک معناي انحرافي در باب انتظار بود که خوشبختانه امروز از آن فهم و برداشت غلط، اثر چنداني نيست. کساني که مغرض و يا نادان بودند، اين طور به مردم ياد داده بودند که انتظار، يعني اين که شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحي دست بکشيد و منتظر بمانيد، تا صاحب عصر و زمان، خودش بيايد و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را برطرف نمايد!
 
انقلاب، اين منطق و معناي غلط و برداشت باطل را، يا کمرنگ کرد و يا از بين برد. پس بحمدالله اين معنا، امروز در ذهن جامعه ما نيست. اما معناي صحيح انتظار، داراي ابعادي است که توجه به اين ابعاد، براي کسي که مي داند در فرهنگ اسلام و شيعه، چه قدر به انتظار اهميت داده شده، بسيار جالب است.[7]
==منابع==
==منابع==
{{پانویس|۲}}{{شاخه
{{پانویس|۲}}{{شاخه
trustworthy
۴۸۹

ویرایش