۱۱٬۹۱۳
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: واگردانی دستی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
'''روزه از نگاه مولانا''' یکی از پنج ستون دین است. روزه در آثار [[مولوی]] از جایگاه مهمی برخوردار است و غزلها و اشعار و ابیات زیادی درباره ارزش و مقام آن سروده است. مولوی [[روزه]] و سختی گرسنگی را موجب نورانی شدن انسان و صعودش بر افلاک معرفت معرفی کرده است. مولانا روزه را به چیزهای زیادی تشبیه کرده و روزه را امری میداند که انسان را به مرتبه رفیعی میداند و سبب رزق معنوی میشود. در آثار مولوی، روزه به بند دهان، می لعل رمضانی، قدح رمضانی، منجنیقِ صوم، سنگِ صوم، سپرِ روزه و ... تشبیه شده است. | '''روزه از نگاه مولانا''' یکی از پنج ستون دین است و براساس اشعار مولانا، او از روزهداری بهرههای بسیار برده و به همین جهت بسیار از روزه و برکات روزهداری سخن گفته است. روزه در آثار [[مولوی]] از جایگاه مهمی برخوردار است و غزلها و اشعار و ابیات زیادی درباره ارزش و مقام آن سروده است. مولوی [[روزه]] و سختی گرسنگی را موجب نورانی شدن انسان و صعودش بر افلاک معرفت معرفی کرده است. مولانا روزه را به چیزهای زیادی تشبیه کرده و روزه را امری میداند که انسان را به مرتبه رفیعی میداند و سبب رزق معنوی میشود. در آثار مولوی، روزه به بند دهان، می لعل رمضانی، قدح رمضانی، منجنیقِ صوم، سنگِ صوم، سپرِ روزه و ... تشبیه شده است. | ||
گفته شده مولانا بیشتر ایام سال را به روزه میگذرانیده است. | گفته شده مولانا بیشتر ایام سال را به روزه میگذرانیده است. | ||
== روزه در قالب تشبیه == | == روزه در قالب تشبیه == | ||
درباره مولانا گفته شده که از کمخواری و روزهداری، بهرههای عظیم میبرده و به همین سبب در کلمات و اشعار او ذکر روزه فراوان رفته و از برکات روزه سخن بسیار گفته است.<ref>سروش، «شرح غزلیات شمس»، جلسه شانزدهم، ص۲.</ref> | |||
جنبه مذهبی واقعی شعر مولانا در تلمیحات و اشارات بیشمار او به روزه آشکار میشود، و پارهای از این اشعار در ستایش روزه [[ماه مبارک رمضان]] است.<ref>شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، توس، ۱۴۰۰، ص۱۶۲ و ۱۶۳.</ref> | جنبه مذهبی واقعی شعر مولانا در تلمیحات و اشارات بیشمار او به روزه آشکار میشود، و پارهای از این اشعار در ستایش روزه [[ماه مبارک رمضان]] است.<ref>شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، توس، ۱۴۰۰، ص۱۶۲ و ۱۶۳.</ref> | ||