automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== تعریف و ویژگیها == | == تعریف و ویژگیها == | ||
صحو، عبارت از برگشت قدرت تمییز و تشخیص، برای سالک است؛ بدین بیان که وجود سالک، با غلبه انوار ذات، فانی و مستهلک میشود، حق تعالی در نشئه دوم، او را به مقام بقای بعد از فنا میرساند و هر وصفی که از او فانی شده باشد، به او بازگردانده میشود و یکی از آنها، صفات عقل اوست که عامل تمییز و تشخیص است و میتواند منازل ظاهر و باطن و مقام جمع و تفرقه را از هم باز شناسد و در عین حال که در منزل باطن است، چیزی بر خلاف ظواهر شرع نمیگوید.<ref>عزیز الدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، بشر پیشین، ص۱۳۶ | صَحو به معنای هوشیاری است و در اصطلاح عرفا، صحو به مفهوم رجوع به احساسات و برگشت به عالم غیب است.<ref>قاسانی، عبدالرزاق، شرح منازل السایرین، قم، نشر بیدار، ۱۳۷۲ ش، ص۵۴۹، باب صحو.</ref> | ||
صحو، عبارت از برگشت قدرت تمییز و تشخیص، برای سالک است؛ بدین بیان که وجود سالک، با غلبه انوار ذات، فانی و مستهلک میشود، حق تعالی در نشئه دوم، او را به مقام بقای بعد از فنا میرساند و هر وصفی که از او فانی شده باشد، به او بازگردانده میشود و یکی از آنها، صفات عقل اوست که عامل تمییز و تشخیص است و میتواند منازل ظاهر و باطن و مقام جمع و تفرقه را از هم باز شناسد و در عین حال که در منزل باطن است، چیزی بر خلاف ظواهر شرع نمیگوید.<ref>عزیز الدین کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، بشر پیشین، ص۱۳۶.</ref> | |||
همچنین در مورد مقام صحو گفتهاند: صحو مقام صاعد و فوق انتظار سالک است، مقام صحو بینیاز از طلب است، زیرا طلب بعد از وصال و کمال تام به مفهوم فراق و انحطاط به سوی نقصان تلقی میشود، و هم چنین مقام صحو منزّه از هر گونه ضیق و جرح است چون صحو مرتبه سِعه و گستردگی سالک است. و سالک در مقام صحو، در واقع همه حجابهای صفات را کنار میزند و وجه ذات برای او کشف میشود، و این همان چیزی است که اصطلاحاً، تجلی واحد القهّار از حجاب عزّت خوانده میشود.<ref>قاسانی، عبدالرزاق، شرح منازل السایرین، قم، نشر بیدار، ۱۳۷۲ ش، باب صحو.، ص۵۵۱.</ref> | همچنین در مورد مقام صحو گفتهاند: صحو مقام صاعد و فوق انتظار سالک است، مقام صحو بینیاز از طلب است، زیرا طلب بعد از وصال و کمال تام به مفهوم فراق و انحطاط به سوی نقصان تلقی میشود، و هم چنین مقام صحو منزّه از هر گونه ضیق و جرح است چون صحو مرتبه سِعه و گستردگی سالک است. و سالک در مقام صحو، در واقع همه حجابهای صفات را کنار میزند و وجه ذات برای او کشف میشود، و این همان چیزی است که اصطلاحاً، تجلی واحد القهّار از حجاب عزّت خوانده میشود.<ref>قاسانی، عبدالرزاق، شرح منازل السایرین، قم، نشر بیدار، ۱۳۷۲ ش، باب صحو.، ص۵۵۱.</ref> | ||
یکی از مسایل دیگر درباره مرتبه و مقام (صحو) در عرفان آن است که عرفا مدعی هستند، سالک در مقام صحو بعد از محو، خلق را در شرایطی که قائم به حق اند، شهود میکند؛ یعنی حق را در جمیع موجودات و مخلوقات مشاهده میکند.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفانی، نشر پیشین، ص۵۳۲.</ref> | یکی از مسایل دیگر درباره مرتبه و مقام (صحو) در عرفان آن است که عرفا مدعی هستند، سالک در مقام صحو بعد از محو، خلق را در شرایطی که قائم به حق اند، شهود میکند؛ یعنی حق را در جمیع موجودات و مخلوقات مشاهده میکند.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفانی، نشر پیشین، ص۵۳۲.</ref> | ||
صحو یعنی هوشیاری، در اصطلاح رجوع باحساس است بعد از غیبت، و صحو بر حسب سکر است، کسی را که سکر بحق است صحو او بحق است. صحو فوق سکر است. جنید بغدادی گوید: صحو عبارت از صحت حال عبدست با حق.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، کومش، بیتا، بیجا، ج۲، ص۱۰۹۸.</ref> | صحو یعنی هوشیاری، در اصطلاح رجوع باحساس است بعد از غیبت، و صحو بر حسب سکر است، کسی را که سکر بحق است صحو او بحق است. صحو فوق سکر است. جنید بغدادی گوید: صحو عبارت از صحت حال عبدست با حق.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، کومش، بیتا، بیجا، ج۲، ص۱۰۹۸.</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۳: | ||
قشیری معتقد است اگر جان و دل سالک پیوندی با حق یافته باشد، سکر و صحو او هردو در راه حق است و در رساله خود بیتی می آورد در تأیید این حرف: چون بامداد ستاره ساغر برآید، مست و هشیار برابرند.<ref>استعلامی، محمد، «سکر و صحو» فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۹، ج۲، ص۱۰۵۸، ۱۰۵۹، ۱۰۶۰.</ref> | قشیری معتقد است اگر جان و دل سالک پیوندی با حق یافته باشد، سکر و صحو او هردو در راه حق است و در رساله خود بیتی می آورد در تأیید این حرف: چون بامداد ستاره ساغر برآید، مست و هشیار برابرند.<ref>استعلامی، محمد، «سکر و صحو» فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۹، ج۲، ص۱۰۵۸، ۱۰۵۹، ۱۰۶۰.</ref> | ||
هجویری در کشف المحجوب، سکر را غلبه محبت حق تعالی و صحو را حصول مراد معنا کرده است. خواجه عبدالله انصاری مانند هجویری، صحو را برای رهروان حق بالاتر از سکر می بیند زیرا که صحو مقامی فراتر از انتظار سالک است. و نیز اینکه در مثنوی مولانا ترجیح سکر بر صحو شواهد زیادی دارد.<ref>استعلامی، محمد، «سکر و صحو» فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۹، ج۲، ص۱۰۵۸، ۱۰۵۹، ۱۰۶۰.</ref>{{پایان پاسخ}} | هجویری در کشف المحجوب، سکر را غلبه محبت حق تعالی و صحو را حصول مراد معنا کرده است. خواجه عبدالله انصاری مانند هجویری، صحو را برای رهروان حق بالاتر از سکر می بیند زیرا که صحو مقامی فراتر از انتظار سالک است. و نیز اینکه در مثنوی مولانا ترجیح سکر بر صحو شواهد زیادی دارد.<ref>استعلامی، محمد، «سکر و صحو» فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۹، ج۲، ص۱۰۵۸، ۱۰۵۹، ۱۰۶۰.</ref> | ||
{{مطالعه بیشتر}} | |||
از نظر مرتبه، صحو بالاتر از سُکر است، چون سُکر، مُشِعر به غیبت و حیرت سالک است، و صحو نشان دهنده هشیاری و درک آگاهانه لذت وصال است؛ هم چنین صحو، مقام شهود تام است و سالک وحدت و کثرت را با هم مییابد و مشاهده میکند؛ به نحوی که کثرت، مستهلک و فانی در وحدت باشد؛ به همین جهت صحو را فوق سُکر خواندهاند.<ref>قاسانی، عبدالرزاق، شرح منازل السایرین، قم، نشر بیدار، ۱۳۷۲ ش، ص۵۴۹، باب صحو.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}}{{مطالعه بیشتر}} | |||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == |