۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[گذشت زمان در برزخ]] | [[گذشت زمان در برزخ]] | ||
قرآن | عالم برزخ از آغاز مرگ تا روز قیامت است.<ref>الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۴۲، ح ۳.</ref> قرآن جهان میان دنیا و آخرت، راتعبیر برزخ یاد کرد است: | ||
{{قرآن|ترجمه=تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مىگويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! * شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مىگويد. پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند!|سوره=مومنون|آیه=۹۹-۱۰۰}} | {{قرآن|ترجمه=تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مىگويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! * شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» چنين نيست! اين سخنى است كه او به زبان مىگويد. پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند!|سوره=مومنون|آیه=۹۹-۱۰۰}} | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
بر اساس منابع اسلامی، انسانها پس از مرگ و پیش از قیامت، به عالمی دیگر میروند و به مقتضای آنچه در دنیا کسب کردهاند; در نعمت یا عذاب زندگی میکنند. بیشتر مفسران، آیاتی را که از زنده بودن شهیدان و روزی خوردن آنها خبر میدهد، به برزخ تفسیر کردهاند. | بر اساس منابع اسلامی، انسانها پس از مرگ و پیش از قیامت، به عالمی دیگر میروند و به مقتضای آنچه در دنیا کسب کردهاند; در نعمت یا عذاب زندگی میکنند. بیشتر مفسران، آیاتی را که از زنده بودن شهیدان و روزی خوردن آنها خبر میدهد، به برزخ تفسیر کردهاند. | ||
در برخی روایات از عالم برزخ و مثال، به قبر تعبیر شده است.<ref>حسنزاده، عیون مسائل نفس، ج۲، ص۳۶۵.</ref> | |||
واژه ی قبر در منابع لغوی به معنای گور، جای دفن و آرامگاه آمده است. در شعر کهن عربی آمده است: «أزور و أعتادُ القبور» یعنی «در حالی که عادت دارم، زیارت قبرها میروم». قبور، جمع آن و مقبره، اسم مکان آن است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۵، ص۶۸ ـ ۶۹; راغب اصفهانی، المفردات، ص۳۹۰; و فخر الدین طریحی، مجمع البحرین ج۳، ص۴۴۷.</ref> و نیز به معنای غلاف آمده است. در شعر عرب، به غلاف شمشیر قبر اطلاق شده است.<ref>همان، ص۳۶۸: اخط بها قبراً لا بیض ماجد.</ref> | واژه ی قبر در منابع لغوی به معنای گور، جای دفن و آرامگاه آمده است. در شعر کهن عربی آمده است: «أزور و أعتادُ القبور» یعنی «در حالی که عادت دارم، زیارت قبرها میروم». قبور، جمع آن و مقبره، اسم مکان آن است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۵، ص۶۸ ـ ۶۹; راغب اصفهانی، المفردات، ص۳۹۰; و فخر الدین طریحی، مجمع البحرین ج۳، ص۴۴۷.</ref> و نیز به معنای غلاف آمده است. در شعر عرب، به غلاف شمشیر قبر اطلاق شده است.<ref>همان، ص۳۶۸: اخط بها قبراً لا بیض ماجد.</ref> |