|
|
خط ۳۰: |
خط ۳۰: |
|
| |
|
| ===۱. سر به محمل کوبیدن حضرت زینب(س)=== | | ===۱. سر به محمل کوبیدن حضرت زینب(س)=== |
| | {{نوشتار اصلی|سر به محمل کوبیدن حضرت زینب(س)}} |
| | برخی موافقان قمهزدن به این نقل تاریخی استناد کردهاند که حضرت زینب پس از دیدن سربریده برادرش امام حسین(ع) بر روی نیزه، سر به محمل کوبیده و خون از زیرمقنعهاش جاری شده است.<ref>ناسخ التواریخ، ج۶، ص۵۴..</ref> |
|
| |
|
| قمه زنان به این روایت استناد کرده و میگویند: اگر قمهزنی و سرشکافتن در [[عاشورا]] و عزای سیدالشهداء جایز نیست پس چرا حضرت زینب(س) سرش را به چوبه محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد؟
| | مخالفان این نقل را غیر معتبر دانستهاند که تنها در یک منبع متاخر ذکر شده است.<ref>تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، محمد صحتی سردرودی، ص۲۰۹.</ref> |
| | |
| قمهزنان دو استدلال از این جریان بیان کردهاند:
| |
| | |
| * اول اینکه چون حضرت زینب پرورش یافته دامان وحی بوده و نافرمانی خدا را انجام نمیدهد اگر کاری از او سر زده میتوان مجاز بودنش را استنباط کرد.
| |
| | |
| * دوم اینکه مگر امام سجاد(ع) که امام معصوم بوده همراه حضرت زینب(س) نبود و این اقدام عمه را ندید آیا سکوت امام معصوم در اینجا نمیتواند در تایید و تقریر این عمل باشد؟!
| |
| | |
| ====نقد روایت سر به محمل کوبیدن====
| |
| اصل این ماجرا چنین است که فردی بنام "مسلم جصاص (گچکار)" نقل میکند: به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر [[کوفه]] بوده هیاهویی میشنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و میبیند که اسرای [[واقعه عاشورا]] در کجاوه بودند و در این هنگام سر بریده [[امام حسین(ع)]] را بالای نیزه بردند که حضرت زینب با مشاهده سر بریده برادر، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل میکوبد چنانچه خون از زیر مقنعه اش جاری شد. و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند.<ref>ناسخ التواریخ، ج۶، ص۵۴..</ref>
| |
| | |
| این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام "[[نورالعین فی مشهد الحسین]]" میباشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده میشود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بیاعتبار بودن آن صحه گذاشتهاند. چنانچه [[شیخ عباس قمی]]، صاحب [[مفاتیح الجنان]] بیان میکند که: نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله [[بنیهاشم]] و صاحب [[مقام رضا]] و تسلیم است. وی سپس با استناد به کتابهای معتبر مینویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد.<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۷۵.</ref>
| |
| | |
| همچنین آیتالله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بیاعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفتههای مسلم جصاص تأکید دارد.<ref>الاربعین الحسینیه، میرزا محمد ارباب، چاپ اسوه، ص۲۳۲.</ref>
| |
| | |
| ====دلایل عدم اعتبار====
| |
| * این جریان تنها در کتاب نورالعین نوشته شده و در سایر کتابهای معتبر دینی این مطلب گزارش نشده است.
| |
| * این جریان مستند روایی و تاریخی ندارد و به عبارت دیگر راویان آن در جایی ذکر نشده است.
| |
| * در این کتاب مطالب بی اعتبار و ضد و نقیض دیگری هم وجود دارد که در هیچ منبع دیگری نیامده و یا با منابع معتبر در تعارض است.<ref>تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، محمد صحتی سردرودی، ص۲۰۹.</ref>
| |
| | |
| ===۲. جزع برای امام حسین(ع)=== | | ===۲. جزع برای امام حسین(ع)=== |
|
| |
| از دلایل قمهزنی اینست که؛ قمه زنان، قمهزنی را از مصادیق جزع و عزاداری میدانند. به این دلیل که جزع و عزاداری برای امام حسین(ع) از [[شعائر الهی]] است پس قمهزنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است. | | از دلایل قمهزنی اینست که؛ قمه زنان، قمهزنی را از مصادیق جزع و عزاداری میدانند. به این دلیل که جزع و عزاداری برای امام حسین(ع) از [[شعائر الهی]] است پس قمهزنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است. |
|
| |
| ====نقد این دیدگاه==== | | ====نقد این دیدگاه==== |
|
| |
| در عزاداری، محدوده آن باید توسط شرع یا عقل معین گردد و از خرافه و مثل آن پرهیز شود. [[امام خمینی]] در اینباره چنین میگوید: | | در عزاداری، محدوده آن باید توسط شرع یا عقل معین گردد و از خرافه و مثل آن پرهیز شود. [[امام خمینی]] در اینباره چنین میگوید: |
|
| |
|