|
|
خط ۴: |
خط ۴: |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| ==تعريف محكم و متشابه==
| | محکم به معنای استوار و مانع هرگونه اخلال و تباهی است. در مقابل متشابه به معنای همانند است، به گونهای که این همانندی موجب ایجاد اشتباه میان حق و باطل شود. وجود آیات محکم و متشابه به تصریح در [[قرآن]] آمده است و آیات محکم «ام الکتاب» نامیده شدهاند. متشابهات در یک تقسیم بندی کلی به تشابه اصلی و عرضی تقسیم می شوند. تشابه اصلی، آیاتی است که در مورد افعال و ذات خداوند از عبارات دارای مجاز، کنایه و استعاره، استفاده شده و نیازمند به تأویل و تفسیر میباشد مانند آیات دست و صورت داشتن خدا. تشابه عرضی، آیاتی است که در ابتدا مفهوم آن مشخص بوده است اما با گسترش مسائل و فرقههای کلامی، شبهات در مورد این آیات ایجاد شده است و این آیات نیز نیازمند توجیه و تفسیر شدهاند. |
| محكم - در مقابل متشابه - به معناي استوار و خلل ناپذير، از ريشهي «حَكَمَ حَكْماً» به معناي «مَنَعَ مَنعاً» است و معناي بازداشتن و جلوگيري از هرگونه اخلالگري و تباهي را ميرساند.
| |
|
| |
|
| راغب اصفهاني ميگويد: حَكَم در اصل به معناي منع نمودن و جلوگيري به كار رفته است، البته جلوگيري از افساد به جهت اصلاح.
| | برای وجود آیات متشابه در قرآن دلائلی نظیر نارسایی الفاظ در رساندن معانی بلند، نارسایی افکار انسان در رابطه با ماوراء الطبیعه و جهان دیگر، دعوت از صاحبان عقل و اندیشه برای تأمل و تفکر در قرآن و ارجاع مردم به [[راسخان در علم]] که [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] هستند، ذکر شده است. |
|
| |
|
| بنابراين، به هر گفتاري كه رسا و شبهه ناپذير باشد و مورد كج فهمي قرار نگيرد، مستحكم و خلل ناپذيرباشد،}}<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۷۱.</ref> محكم ميگويند.
| | ==معنای لغوی و اصطلاحی== |
| | ===محکمات=== |
| | «محكم» به معناي استوار و خلل ناپذير، از ريشه «حَكَمَ حَكْماً» به معناي «مَنَعَ مَنعاً» است و معناي بازداشتن و جلوگيري از هرگونه اخلالگري و تباهي را ميرساند. راغب اصفهاني ميگويد: حَكَم در اصل به معناي منع نمودن و جلوگيري به كار رفته است، البته جلوگيري از افساد. |
|
| |
|
| آيات محكم، آياتي است كه مفهوم آن به قدري روشن باشد كه جاي گفت و گو و بحث در معناي آن وجود نداشته باشد؛ مثل آيات {{قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ<ref>. اخلاص / ۱ .</ref> بگو: خداوند، يكتا و يگانه است، {{قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>. شوري / ۱۱ .</ref> او آفريننده آسمانها و زمين است و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفت هايى از چهارپايان آفريد؛ و شما را به اين وسيله [= بوسيله همسران]زياد مى كند؛ هيچ چيز همانند او نيست و او شنوا و بيناست!، {{قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>. انعام / ۱۰۲ .</ref> اين است پروردگار شما! هيچ معبودى جز او نيست؛ آفريدگار همه چيز است؛ او را بپرستيد و او نگهبان و مدّبر همه موجودات است. و...
| | بنابراين، به هر گفتاري كه رسا و شبهه ناپذير باشد و مورد كج فهمي قرار نگيرد، و مستحكم و خلل ناپذيرباشد، محكم ميگويند. <ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۷۱.</ref> |
|
| |
|
| آيات محكمات در قرآن «ام الكتاب»}}<ref>. آل عمران / ۷ .</ref> ناميده شده است. امالكتاب يعني ريشه، مرجع و مفسّر آيات متشابه.<ref>مکارم شيرازي ، ناصر ؛ تفسير نمونه، ج۲، ص۳۲.</ref>
| | ===متشابهات=== |
| | متشابه از ريشهي «شُبْه» (اسم مصدر)، به معناي «مثل و همانند» يا «شَبَه» (مصدر)، به معناي «همانند بودن» است، به گونه اي كه در اين همانندي، حقيقت پنهان گرديده و حق و باطل به هم آميخته، و مايهي اشتباه شود. |
|
| |
|
| متشابه از ريشهي «شُبْه» (اسم مصدر)، به معناي «مثل و همانند» يا «شَبَه» (مصدر)، به معناي «همانند بودن» است، به گونه اي كه اين همانندي، مايهي شبهه گردد. زيرا حقيقت پنهان گرديده و حق و باطل به هم آميخته ،مايهي اشتباه است. از اين رو گفتار يا يك كردار حقگونه به صورت باطل جلوهگر شده است و همچنين بالعکس. | | راغب اصفهاني دربارهي آیات متشابه در [[قرآن]] میفرماید: متشابهات قرآن آن است كه تفسيرش مشكل ميباشد، زيرا نمودِ آنچه هست را ندارد و به چيز ديگري شبيه است.<ref>. راغب اصفهاني ، مفردات الفاظ القرآن ، بيروت ، دارالصاميه ، اول ، ۱۴۱۶ ه ق ، ص۴۴۳ .</ref> پس كلام حق (قرآن كريم) هرگاه نمودي جز حق داشته باشد و به باطل شباهت داشته باشد، آن را متشابه گويند.<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۷۳.</ref> |
|
| |
|
| راغب اصفهاني دربارهي متشابه در قرآن ميگويد: متشابهات قرآن آن است كه تفسيرش مشكل ميباشد، زيرا نمودِ آنچه هست را ندارد و به چيز ديگري شبيه است.<ref>. راغب اصفهاني ، مفردات الفاظ القرآن ، بيروت ، دارالصاميه ، اول ، ۱۴۱۶ ه ق ، ص۴۴۳ .</ref> پس كلام حق (قرآن كريم) هرگاه نمودي جز حق داشته باشد و به باطل شباهت داشته باشد، آن را متشابه گويند.<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۷۳.</ref>
| | ==محکمات در قرآن== |
| | آيات محكم، آياتي است كه مفهوم آن به قدري روشن باشد كه جاي گفت و گو و بحث در معناي آن وجود نداشته باشد؛ مثل آيه {{قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ|ترجمه=بگو: خداوند، يكتا و يگانه است|سوره=اخلاص|آیه=۱}}. این آیات در قرآن به «ام الكتاب»<ref>سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> ناميده شده است. ام الكتاب يعني ريشه، مرجع و مفسّر آيات متشابه.<ref>مکارم شيرازي ، ناصر ؛ تفسير نمونه، ج۲، ص۳۲.</ref> |
|
| |
|
| ==وجود آيات متشابه در قرآن== | | ==متشابهات در قرآن== |
| | طبق آيه {{قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ...|ترجمه=او كسى است كه اين كتاب [آسمانى] را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات (محكم) [= صريح و روشن] است؛ كه اساس اين كتاب مىباشد؛ [و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مىگردد.] و قسمتى از آن، (متشابه) است ...|سوره=آل عمراه|آیه=۷}} وجود متشابهات در قرآن در مقابل محکمات تصریح شده است. تشابه در قرآن در دو قسم تشابه اصلي و عرضي تقسیم بندی شده است. |
|
| |
|
| طبق آيهي شريفه {{قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ...<ref>. آل عمران / ۷ .</ref> او كسى است كه اين كتاب [آسمانى] را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات (محكم) [= صريح و روشن] است؛ كه اساس اين كتاب مىباشد؛ [و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مىگردد.] و قسمتى از آن، (متشابه) است ...
| | ===تشابه اصلي=== |
| | تشابه اصلي آن است كه به جهت كوتاهي لفظ و بلندي معنا به وجود آمده است. برای نمونه آیاتی که در مورد خداوند و افعال او به صورت مجاز، کنایه یا استعاره به کار رفته است. براي نمونه آيه {{قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ|ترجمه=اين شما نبوديد كه آنها را كشتيد؛ بلكه خداوند آنها را كشت! و اين تو نبودى [اى پيامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها] انداختى؛ بلكه خدا انداخت! و خدا مىخواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبى كند؛ خداوند شنوا و داناست|سوره=انفال|آیه=۱۷}} |
|
| |
|
| بخشي از آيات قرآن،محكم و بخشي ديگر متشابه ميباشد ،پس بيترديد آيات متشابه در قرآن وجود دارد.
| | این آیه در واقع، اشاره به قدرت ناچيز انسان و فاعلیت نهایی خداوند در تمامی اعمال انسان است، که با اذن و [[اراده خداوند]] است که انسان می تواند افعالی انجام دهد. |
|
| |
|
| حال كه معناي محكم و متشابه روشن شد و قرآن كريم نيز به وجود آيات متشابه تصريح نموده است، به اقسام تشابه در قرآن اشاره ميكنيم:
| | ===تشابه عَرَضي=== |
| | تشابه عَرَضي در آن دسته از آيات است كه در آغاز متشابه نبوده است. ولي پس از به وجود آمدن مسائل [[كلام]]ي و رايج شدن برخي مطالب فلسفي، بسياري از آيات نیازمند به تفسیر و تأویل شدند. |
|
| |
|
| ==۱ - تشابه اصلي== | | به عنوان مثال، در آيه {{قرآن|يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ|ترجمه=روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولى نتوانند|سوره=قلم|آیه=۴۲}} كه كلمه «سَاقٍ» در آن به كار رفته است و استعمال لفظ «سَاقٍ» در متعارف عرب، كنايه از شدت و وخامت امر است. «كشف ساق» كنايه از آمادگي كامل براي انجام كار است، يعني دامن به كمر زدن. زيرا لازمه آن، كشف ساق پا است. اين آيه طبق استعمال متعارف عرب، دلالت بر آن دارد كه روز قيامت اوضاع شدت يافته، رو به وخامت ميگذارد و كفار در سختي قرار ميگيرند.<ref>اكتشاف، ج۴، ص۵۹۲.</ref> |
|
| |
|
| تشابه در آيات قرآن، دو گونه است: تشابه اصلي و عرضي.
| | [[اشاعره]] و [[اهل تجسم]] این آیه را به ظاهر لفظ معنی کردهاند و گفتهاند: «مقصود، ساق پاي خدا است كه در آن روز برهنه شود و كفار مأمور به سجود گردند و نتوانند.»<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۸۵.</ref> |
|
| |
|
| تشابه اصلي آن است كه به جهت كوتاهي لفظ و بلندي معنا به وجود آمده است. از يک سو الفاظ و كلمات موضوعه در زبان عرب، بيشتر براي افادهي معاني كوتاه و سطحي ساخته شده و گنجايش و كشش معاني گسترده و عميق را ندارد. و از سوي ديگر قرآن ملتزم بود از واژههاي عرب و شيوههاي كلامي آنان استفاده كند {{قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>زخرف/ ۳.</ref> كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما [آن را] درك كنيد! از اين رو براي معاني والا به ناچار راه كنايه و مجاز و استعاره را پيمود و اين خود، بر عرب غريب مينمود، براي نمونه آيهي {{قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>انفال/ ۱۷.</ref>؛ اين شما نبوديد كه آنها را كشتيد؛ بلكه خداوند آنها را كشت! و اين تو نبودى [اى پيامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها] انداختى؛ بلكه خدا انداخت! و خدا مىخواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبى كند؛ خداوند شنوا و داناست.
| | ==فلسفه وجود آيات متشابه در قرآن كريم== |
| | دلایلی که برای وجود آیات متشابه در قرآن ذکر شده است در ذیل اشاره می گردد: |
|
| |
|
| اشاره به قدرت ناچيز انسان در انجام افعال اختياري است. در مقابلِ عوامل مؤثر در بهوجود آمدن آن، كه همگي با اذن الهي انجام ميگيرد. درك اين معنا براي عرب آن روز دشوار بود، بنابراين بوي جبر از آن استشمام ميگرديد.
| | * الفاظ و عباراتي كه در گفت و گوهاي انسانها به كار ميرود، تنها براي نيازمنديهاي روزمره به وجود آمده و این قصور الفاظ و نارسایی در رساندن معانی ماوراء الطبیعه موجب می شود که قسمت قابل توجهي از متشابهات قرآن پدید بیاید و آن کلمه نیازمند تفسیر و تأویل باشد.<ref>تفسير نمونه، ج۲، ص۳۲۳.</ref> |
|
| |
|
| ==۲ - تشابه عَرَضي==
| | *بسياري از حقايق قرآن، مربوط به جهان ديگر است كه از افق افكار انسان دور مي باشد و انسان قادر به درك عمق آنها نيست. اين نارسايي افكار و بلند بودن افق آن معاني، سبب ديگري براي تشابه قسمتي از آيات است؛ مانند بعضي از آيات مربوط به قيامت و امثال آن.<ref>همان.</ref> [[علامه طباطبايي]] ميفرمايد: «سراسر قرآن محكم است، ولي چون در نزول به نشئه فكر بشر ميرسد، تشابه صورت ميگيرد. همانگونه كه باران پيش از فرود آمدن بر زمين، كف ندارد، ولي پس از فرود و حركت بر زمين در آن كف ايجاد ميشود؛ از آسمان معرفت نيز كفِ متشابه نازل نشده است بلکه با بارش آن بر درک ناقص بشري تشابه ايجاد شده است».<ref>جوادي آملي، قرآن در قرآن، ص۴۱۶.</ref> |
|
| |
|
| تشابه عَرَضي در آن دسته از آيات است كه درآغازِ اسلام متشابه نبوده، مسلمانان با سلامت طبع و خلوص نيت با آن برخورد ميكردند. بدين لحاظ معنا و مراد آن را به خوبي درك نموده، هيچ گاه اين آيه شبههاي ايجاد نميكرد.
| | *صاحبان عقل و علما، انديشههاي خود را به كار گرفته و با دقت و تعقل به مقصود حقيقي خداوند پي برند و بدين وسيله مراتب فضل و برتري آنان، بر ساير مردم روشن شود و به مراتب عالي برسند.<ref>طوسي، التبيان، ج۲، ص۹؛ نهاوندي، نغمات الرحمن، ج۱، ص۲۰.</ref> |
|
| |
|
| ولي پس از به وجود آمدن مسائل كلامي و رايج شدن برخي مطالب فلسفي كه جسته و گريخته به گونهاي ناپخته از يونان به اين ديار راه پيدا كرده بود، بر چهرهي بسياري از آيات هالهاي از غبار ابهام نمودار گشت. آياتي كه تا ديروز از محكمات بود، امروز بخاطر شبهاتي که مردم عوام توان شناخت آن و تشخيص آن از ح را نداشتند ،در زمرهي متشابهات درآمد.
| | *دلیل دیگر ارجاع مردم به سمت [[اهل بیت(ع)]] و [[پیامبر(ص)]] است كه روایات نيز آن را تأييد کرده است. بنابر این وجود اين گونه آيات در قرآن، نياز شديد مردم را به پيشوايان الهي (راسخان در علم) و پيامبر(ص) و اوصياي او روشن ميسازد و سبب ميشود كه مردم، به جهت نياز علمي به سراغ آنان بروند.<ref>تفسير نمونه، ج۲ ص۳۲۴ ؛ جوادي آملي، قرآن در قرآن، ص۴۱۸.</ref> |
| | |
| به عنوان مثال، در آيهي شريفهي {{قرآن|يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ}}<ref>قلم/ ۴۲.</ref> [به خاطر بياوريد] روزى را كه ساق پاها [از وحشت] برهنه مىگردد و دعوت به سجود مىشوند، امّا نمىتوانند [سجود كنند]. كه كلمهي «سَاقٍ»در آن به كار رفته است؛ استعمال لفظ «سَاقٍ» در متعارف عرب، كنايه از شدت و وخامت امر است، چنانچه گفتهاند: «و قامت الحرب علي ساق؛ جنگ بر پا ايستاد» يعني شدت گرفت. «كشف ساق» كنايه از آمادگي كامل براي انجام كار است، يعني دامن به كمر زدن. زيرا لازمهي آن، كشف ساق پا است. اين آيه طبق استعمال متعارف، دلالت بر آن دارد كه روز قيامت اوضاع شدت يافته، رو به وخامت ميگذاردوكفار در حالت سختي قرار ميگيرند.<ref>اكتشاف، ج۴، ص۵۹۲.</ref> ولي اشاعره و اهل تجسم آن را به ظاهر لفظ گرفته ،گفتهاند: «مقصود، ساق پاي خدا است كه در آن روزبرهنه شود و كفار مأمور به سجود گردند و نتوانند.»<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۸۵.</ref> | |
| | |
| بنابراين اين آيه در اصل از محکمات بوده ولي عده اي باانحراف از مسير حق آن را تفسير به راي کردند و مردم عادي را در فهم آيه به شک انداختند.
| |
| | |
| ==فلسفهي وجود آيات متشابه در قرآن كريم==
| |
| | |
| با اينكه قرآن نور و روشنايي و سخن حق و آشكار است و براي هدايت عموم مردم آمده است، چرا آيات متشابه دارد و چرا محتواي بعضي از آيات آن چند وجه دارد كه موجب سوء استفادهي فتنه انگيزان شود؟
| |
| | |
| ممكن است جهات زير، سرّ وجود آيات متشابه باشد:
| |
| | |
| ۱ـ الفاظ و عباراتي كه در گفت و گوهاي انسانها به كار ميرود، تنها براي نيازمنديهاي روزمره بهوجود آمده و به همين دليل، به محض اين كه از دايرهي زندگي محدود مادي بشر خارج شويم و سخن دربارهي ماوراء الطبيعت، به ميان آيد، به روشني ميبينيم كه الفاظ ما قالب آن معاني نيست و ناچاريم كلماتي را به كار بريم كه از جهات مختلفي نارسايي دارد،همين نارساييهاي كلمات، سرچشمهي قسمت قابل توجهي از متشابهات قرآن است.<ref>تفسير نمونه، ج۲، ص۳۲۳.</ref>
| |
| | |
| ۲ـ بسياري از حقايق، مربوط به جهان ديگر يا جهان ماوراي طبيعت است كه از افق افكار ما دور مي باشد و ما به حكم محدود بودن در زندان زمان و مكان، قادر به درك عمق آنها نيستيم. اين نارسايي افكار ما و بلند بودن افق آن معاني، سبب ديگري براي تشابه قسمتي از آيات است؛ مانند بعضي از آيات مربوط به قيامت و امثال آن.<ref>همان.</ref>
| |
| | |
| علامهي طباطباييرحمه الله ميفرمايد: «سراسر قرآن محكم است، ولي چون در نزول به نشئهي فكر بشر غير معصوم ميرسد، تشابه صورت ميگيرد. همانگونه كه باران پيش از فرود آمدن بر زمين، كف ندارد، ولي پس از فرود و حركت بر زمين در آن كف ايجاد ميشود؛ از آسمان معرفت نيز كفِ متشابه نازل نشده است بلکه با بارش آن بر درک ناقص بشري تشابه ايجاد شده است».<ref>جوادي آملي، قرآن در قرآن، ص۴۱۶.</ref>
| |
| | |
| ۳ـ صاحبان عقل و علما، انديشههاي خود را به كار گرفته و با تلاش و كوشش و دقت و استدلال به مقصود حقيقي خداوند پي برند و بدين وسيله مراتب فضل و برتري آنان، بر ساير مردم روشن شود و به مراتب عالي برسند.<ref>طوسي، التبيان، ج۲، ص۹؛ نهاوندي، نغمات الرحمن، ج۱، ص۲۰.</ref>
| |
| | |
| ۴ـ سري ديگر كه اخبار اهلبيت(ع) نيز آن را تأييد کرده اند، اين است كه وجود اين گونه آيات در قرآن، نياز شديد مردم را به پيشوايان الهي (راسخان در علم) و پيامبرصلي الله عليه وآله و اوصياي او روشن ميسازد و سبب ميشود كه مردم، به جهت نياز علمي به سراغ آنان بروند و رهبري ايشان را به رسميت بشناسند و از علوم ديگر و راهنماييهاي مختلف آنان نيز استفاده كنند.<ref>تفسير نمونه، ج۲ ص۳۲۴ ؛ جوادي آملي، قرآن در قرآن، ص۴۱۸.</ref>
| |
| {{پایان پاسخ}} | | {{پایان پاسخ}} |
| {{مطالعه بیشتر}} | | {{مطالعه بیشتر}} |
خط ۸۰: |
خط ۶۷: |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = شد |
| | تیترها = | | | تیترها = شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش = شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی = شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر = شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت = ب |
| | کیفیت = | | | کیفیت = ب |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |