وحی به حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۹۷۵ بایت اضافه‌شده ،  چهارشنبهٔ ‏۲۲:۰۵
خط ۱۸: خط ۱۸:
در منابع روایی شیعه روایاتی آمده است که بر اساس آن «محدّث» بودن تنها اختصاص به حضرت زهرا(س) ندارد؛ بلکه تمامی [[ائمه(ع)]] محدّث بوده‌اند؛ مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را به عنوان {{عربی|ان الائمه محدثون فهمون}} گشوده و به بیان روایاتی در این زمینه پرداخته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کافی|سال=1407|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=تهران، دارالکتب الاسلامیه|جلد=1|صفحه=270 ـ 271}}</ref> در این زمینه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ|ترجمه=همانا من و جانشینان من از فرزندانم هدایت شده هستیم و همگی ما محدث هستیم}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بصائر الدرجات|سال=1404|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=صفار|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|صفحه=372}}</ref>، {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الإختصاص|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره شیخ مفید|صفحه=329}}</ref>
در منابع روایی شیعه روایاتی آمده است که بر اساس آن «محدّث» بودن تنها اختصاص به حضرت زهرا(س) ندارد؛ بلکه تمامی [[ائمه(ع)]] محدّث بوده‌اند؛ مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را به عنوان {{عربی|ان الائمه محدثون فهمون}} گشوده و به بیان روایاتی در این زمینه پرداخته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کافی|سال=1407|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=تهران، دارالکتب الاسلامیه|جلد=1|صفحه=270 ـ 271}}</ref> در این زمینه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ|ترجمه=همانا من و جانشینان من از فرزندانم هدایت شده هستیم و همگی ما محدث هستیم}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بصائر الدرجات|سال=1404|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=صفار|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|صفحه=372}}</ref>، {{عربی|إِنِّي وَ أَوْصِيَائِي مِنْ وُلْدِي أَئِمَّه مُهْتَدُونَ كُلُّنَا مُحَدَّثُونَ}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الإختصاص|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره شیخ مفید|صفحه=329}}</ref>


روایات [[اهل‌تسنن]] نیز محدّث بودن افرادی غیر از انبیای الهی را انکار نمی‌کند، به عنوان مثال در کتاب [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] از ‌رسول‌خدا(ص) نقل شده است: {{عربی|قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم‌}}، «مردانی در امت بنی‌اسرائیل بودند که خداوند یا ملائکه با آنان گفتگو می‌کردند که انبیاء نبودند و اگر چنین فردی در امت من وجود داشت، او عمربن‌خطاب بود».<ref>محمدبن‌اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۴۹؛ همان، ج۴، ص۱٧٩؛ مسلم‌بن‌حجاج نیشابوری، صحیح‌مسلم، ج۷، ص۱۱۶.</ref> ابن‌حجر می‌گوید: این سخن بیانگر تأکید است، نه تردید در محدّث بودن عمر!!!<ref>حقیقة مصحف فاطمه عند الشیعة، ص۱۶۸-۱۶۹ به نقل از ابن‌حجر، ارشاد الساری، ج۶،  ص۱۰٣.</ref> همچنین ابن‌ابی‌داود سجستانی در کتاب «المصاحف» نقل کرده است: ابوبکر مناجات جبرئیل با پیامبر(ص) را می‌شنید.<ref>کتاب المصاحف، ص۶.</ref> در مسند احمد بن حنبل آمده است: «روزی حذیفه نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: من در حال نماز شنیدم که کسی می‌گفت: {{عربی|اللهم لک الحمد کله...}}، پیامبر(ص) فرمودند: آن فرد مَلِک بود که می‌خواست به شما بیاموزد چگونه خدا را حمد گویید».<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۹۶.</ref>
روایات [[اهل‌تسنن]] نیز محدّث بودن افرادی غیر از انبیای الهی را انکار نمی‌کند، به عنوان مثال در کتاب [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] از ‌رسول‌خدا(ص) نقل شده است: {{عربی|قال النبی: قد كان فى الامم قبلكم محدثون فان يكن فى امتى منهم أحد فان عمر بن الخطاب منهم‌|ترجمه=مردانی در امت بنی‌اسرائیل بودند که خداوند یا ملائکه با آنان گفتگو می‌کردند که انبیاء نبودند و اگر چنین فردی در امت من وجود داشت، او عمربن‌خطاب بود}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح بخاری|سال=1442|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|ناشر=قاهره، انتشارات مکتبة البشری|جلد=4|صفحه=145}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح مسلم|سال=1374|نام=مسلم بن حجاج|نام خانوادگی=نیشابوری|ناشر=قاهره، انتشارات دار إحیاء الکتب العربیة|جلد=7|صفحه=116}}</ref> ابن‌حجر می‌گوید: این سخن بیانگر تأکید است، نه تردید در محدّث بودن عمر!!!<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حقيقة مصحف فاطمة عند الشيعة|سال=1418|نام=اكرم بركات|نام خانوادگی=عاملي|ناشر=بيروت : دارالصفوة|صفحه=168 ـ 169}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=إرشاد الساري لشرح صحيح بخاري|سال=1431|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=قسطلانی|ناشر=بیروت، دار الفکر|جلد=6|صفحه=131}}</ref> همچنین ابن‌ابی‌داود سجستانی در کتاب «المصاحف» نقل کرده است: «ابوبکر مناجات جبرئیل با پیامبر(ص) را می‌شنید».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب المصاحف|سال=1423|نام=ابو بكر بن ابی داود|نام خانوادگی=سجستانی|ناشر=قاهره، الفاروق الحدیثه|صفحه=6}}</ref> در مسند احمد بن حنبل آمده است: «روزی حذیفه نزد پیامبر(ص) رفت و گفت: من در حال نماز شنیدم که کسی می‌گفت: {{عربی|اللهم لک الحمد کله...}}، پیامبر(ص) فرمودند: آن فرد مَلِک بود که می‌خواست به شما بیاموزد چگونه خدا را حمد گویید».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مسند|سال=1416|نام=احمد|نام خانوادگی=ابن حنبل|ناشر=قاهره، دارالحدیث|جلد=5|صفحه=396}}</ref>


بنابراین اصل وجود افرادی که نبی و رسول خدا نبوده اما با ملائکه گفتگو نموده‌اند، هم نزد [[شیعیان]] و هم نزد اهل تسنن اثبات شده است.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref>
بنابراین اصل وجود افرادی که نبی و رسول خدا نبوده اما با ملائکه گفتگو نموده‌اند، هم نزد [[شیعیان]] و هم نزد اهل تسنن اثبات شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|پیوند=https://fa.wikipasokh.com/images/3/3d/%D8%AF%D9%81%D8%B9_%D9%88_%D8%B1%D9%81%D8%B9_%D8%B3%D8%B1%DB%8C_%DB%B9.pdf|ناشر=مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه|جلد=9|صفحه=249 ـ 253}}</ref>


=== بررسی جهت دوم ===
=== بررسی جهت دوم ===
برخی منابع چنین نقل کرده‌اند که جبرئیل هنگام وفات رسول اکرم(ص) خطاب به ایشان گفت: «این آخرین فرود آمدن من به زمین است».<ref>کنزالعمال، ج۷، ص۲۶۴؛ ابن‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری، ج۲، ص۲۶۷.</ref> بر اساس این روایت برخی معتقدند جبرئیل پس از رحلت حضرت محمد(ص) هرگز به زمین نازل نشد.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref>
برخی منابع چنین نقل کرده‌اند که جبرئیل هنگام وفات رسول اکرم(ص) خطاب به ایشان گفت: «این آخرین فرود آمدن من به زمین است».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنزالعمال|سال=1401|نام=علاء الدين علي بن حسام الدين|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=7|صفحه=264}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فتح‌ الباری|سال=1379|نام=أحمد بن علي|نام خانوادگی=ابن حجر عسقلانی|ناشر=بیروت، دارالمعرفه|جلد=2|صفحه=267}}</ref> بر اساس این روایت برخی معتقدند جبرئیل پس از رحلت حضرت محمد(ص) هرگز به زمین نازل نشد.


سیوطی از علمای اهل سنت در مورد صحت این روایت می‌گوید: «این روایت واقعاً ضعیف است؛ چراکه معلوم نیست نزول جبرئیل هنگام وفات پیامبر(ص) آخرین نزول او به زمین باشد، زیرا در روایتی از ‌رسول خدا(ص) رسیده است که در هر [[شب قدر]] جبرئیل با ملائکه فرود می‌آیند و بر هر قائم و قاعدی که به یاد خداست، سلام می‌کنند».<ref>الدرالمنثور، ج۶، ص۳۷۷.</ref> حتی برخی روایات به نزول جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تصریح دارند.<ref>علی‌بن‌ابراهیم حلبی، السیرة الحلبیة، ج۳، ص۴۷۲-۴۷۳.</ref>
سیوطی از علمای اهل سنت در مورد صحت این روایت می‌گوید: «این روایت واقعاً ضعیف است؛ چراکه معلوم نیست نزول جبرئیل هنگام وفات پیامبر(ص) آخرین نزول او به زمین باشد، زیرا در روایتی از ‌رسول خدا(ص) رسیده است که در هر [[شب قدر]] جبرئیل با ملائکه فرود می‌آیند و بر هر قائم و قاعدی که به یاد خداست، سلام می‌کنند».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الدرالمنثور|سال=1404|نام=جلال الدین|نام خانوادگی=سیوطی|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|جلد=6|صفحه=377}}</ref> حتی برخی روایات به نزول جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تصریح دارند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=السیرة الحلبیة|سال=1427|نام=علی بن ابراهیم|نام خانوادگی=حلبی|ناشر=بیروت، دار الكتب العلميه|جلد=3|صفحه=472 ـ 473}}</ref>


بنابراین باید گفت مراد از انقطاع وحی پس از ‌رسول‌خدا(ص)، انقطاع وحی قرآنی و وحی‌ای است که با آن کتاب آسمانی نازل می‌شود یا مراد جبرئیل، آن است که این آخرین نزول من به زمین بر توست؛ به عبارت دیگر این سخن جبرئیل به منظور خبر دادن از فوت قریب الوقوع پیامبر(ص) بوده است.<ref>دفع و رفع ص۲۴۹ ـ ۲۵۳.</ref>
بنابراین باید گفت مراد از انقطاع وحی پس از ‌رسول‌خدا(ص)، انقطاع وحی قرآنی و وحی‌ای است که با آن کتاب آسمانی نازل می‌شود یا مراد جبرئیل، آن است که این آخرین نزول من به زمین بر توست؛ به عبارت دیگر این سخن جبرئیل به منظور خبر دادن از فوت قریب الوقوع پیامبر(ص) بوده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|پیوند=https://fa.wikipasokh.com/images/3/3d/%D8%AF%D9%81%D8%B9_%D9%88_%D8%B1%D9%81%D8%B9_%D8%B3%D8%B1%DB%8C_%DB%B9.pdf|ناشر=مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه|جلد=9|صفحه=249 ـ 253}}</ref>


=== بررسی جهت سوم ===
=== بررسی جهت سوم ===
trustworthy
۳۳۳

ویرایش