کاربر:Mohammadaminrazi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


روایات دینی؛ ساحری را [[کفر]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=107}}</ref> کفر به قرآن،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=109}}</ref> [[شرک]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=106}}</ref> دوری از رحمت الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=107}}</ref> و دین اسلام،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=108}}</ref> بی‌نیازی از بندگی الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=108}}</ref> و مایهٔ ورود به [[جهنم]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار انوار|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=58|صفحه=223}}</ref><ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|جلد=12|صفحه=103}}</ref> و [[ساحر]] را ملعون<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار انوار|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=58|صفحه=223}}</ref><ref name=":0"/> دانسته‌اند.
روایات دینی؛ ساحری را [[کفر]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=107}}</ref> کفر به قرآن،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=109}}</ref> [[شرک]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=106}}</ref> دوری از رحمت الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=107}}</ref> و دین اسلام،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=108}}</ref> بی‌نیازی از بندگی الهی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام خانوادگی=حر عاملی|جلد=12|صفحه=108}}</ref> و مایهٔ ورود به [[جهنم]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار انوار|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=58|صفحه=223}}</ref><ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|جلد=12|صفحه=103}}</ref> و [[ساحر]] را ملعون<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار انوار|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=58|صفحه=223}}</ref><ref name=":0"/> دانسته‌اند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
{{شروع متن}}
{{سوال}}
نظر وهابی‌ها درمورد توسل به قرآن و اهل بیت چیست و چگونه نظر آنان مردود شمرده می‌شود؟
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
وهابی‌ها درباره [[توسل]] دیدگاه ثابتی ندارند. [[محمد بن عبدالوهاب]] آن را به صورت مطلق ناقض اسلام می‌داند و آن را دلیل بر کفر می‌داند. اما توسل به اسماء و صفات خداوند و قرآن را جایز می‌دانند. وهابی‌های معاصر درباره توسل قائل به تفصیل شده‌اند. مسلمانان غیر وهابی درباره توسل نظر مخالف وهابیان را دارند. همچنین دلایلی  بر جواز توسل هم در قرآن و هم در روایات و سخنان علمای اهل سنت وجود دارد.
== دیدگاه محمد بن عبدالوهاب درباره توسل ==
محمد بن عبدالوهاب توسل را از نواقض اسلام می‌داند. او می‌گوید اگر کسی بین خود و خدا وسائطی قرار دهد و از آنان [[شفاعت]] بخواهد موجب کفر می‌شود؛ یعنی اعتقاد به شفاعت و توسل از دیدگاه او کفر است و معتقد به آن را باید تکفیر کرد.<ref>محمد بن عبد الوهاب بن سلیمان تمیمی نجدی، مجموعه رسائل فی التوحید والإیمان، ریاض، جامعه الإمام محمد بن سعود، محقق: إسماعیل بن محمد الأنصاری، ج۱، ص۳۸۵.</ref>
برخی از وهابی‌ها توسل را به مشروع و غیر مشروع تقسیم کرده‌اند. یکی از توسل‌های مشروع توسل به [[فهرست اسماء الهی|اسماء]] و [[صفات الهی]] است؛ یعنی از نظر وهابی‌ها توسل به خدا به وسیله اسماء و صفات خداوند جایز است، آیه شریفه که می‌فرماید «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا»<ref>اعراف: ۱۸۰.</ref> بر این مطلب دلالت دارد.<ref>أحمد بن علی الزاملی عسیری، منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین، ریاض، جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه، کلیه أصول الدین، تحت إشراف: عبد الرحمن بن عبدالله بن عبد المحسن الترکی، ۱۴۳۱ق، ص۲۷۶.</ref>
بنابراین وهابی‌ها توسل به قرآن را از باب اینکه قرآن از صفات خداوند به‌شمار می‌آید جایز می‌دانند. آنان می‌گویند که توسل به [[قرآن]] جایز است زیرا قرآن از حیث لفظ و معنا کلام خدا است و [[کلام خدا]] صفتی از صفات خدا است. پس توسل به قرآن توسل به صفتی از صفات خداوند به سوی خدا است. و این مسئله با توحید منافات ندارد و به شرک منجر نمی‌شود.<ref>اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء، فتاوی اللجنه الدائمه، المجموعه الأولی، عربستان، ریاض، رئاسه إداره البحوث العلمیه والإفتاء - الإداره العامه للطبع، جمع وترتیب: أحمد بن عبد الرزاق الدویش، ج۱، ص۵۱۹.</ref>
اما توسل به اولیا، پیامبران و اهل بیت رسول خدا را جایز نمی‌دانند. محمد بن عبدالوهاب می‌گوید: اگر کسی بگوید ای خدا به وسیله پیغمبرت(ص) به تو متوسل می‌شوم که مرا مشمول رحمت خود قرار دهی، چنین شخصی به راه شرک رفته و عقیده او همان عقیده اهل شرک است.<ref>محمد بن عبدالوهاب، تطهیر الاعتقاد، بی‌نا، بی‌نا، ص۳۶؛ رسائل عملیه، بی‌نا، بی‌تا، ص۱۴۵.</ref>
== دیدگاه وهابی‌های معاصر درباره توسل ==
وهابی‌های معاصر در این مسئله به دست و پا افتاده و توسل به اولیاء الهی را بر چند قسم تقسیم کرده‌اند:
۱. یک نوع آن این است که انسان از ولی زنده خداوند بخواهد که او از خدا برایش مثلاً سعه رزق یا شفای مریض و امثال اینها را بخواهد این گونه توسل از نظر آنان جایز است.
۲. نوع دوم توسل به اولیاء خداوند این گونه است که خدا را منادا قرار دهد و به حب و دوستی بین خود و پیامبر یا بین خود و اولیاء الهی متوسل شود، این گونه توسل نیز جایز است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بحبی لنبیك واتباعی له وبحبی لأولیائك أن تعطینی كذا}}.
۳. نوع سوم توسل به اولیاء خداوند، توسل به جاه و مقام پیامبر و اولیاء خداوند است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بجاه نبیك أو بجاه الحسین}}، این گونه توسل جایز نیست. این گونه توسل به دلیل اینکه بعد از وفات پیامبران و اولیاء انجام می‌گیرد هرچند مقام آنان بزرگ است جایز نیست.
۴. نوع چهارم توسل به اولیاء الهی این است که به خود اولیاء متوسل شده و از خداوند حاجتش را بخواهد؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألک کذا بولیک فلان أو بحق نبیک فلان}} این نوع توسل نیز جایز نیست. وهابی‌ها در عدم جواز آن می‌گوید که هیچ مخلوقی بر خداوند حق ندارد که خدا را به وسیله آن قسم داد تا حاجتی را برآورده کند. این نوع توسل از نظر وهابیان از موجبات واضح شرک است.<ref>رک: عسیری، أحمد بن علی الزاملی، منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین، ص۲۷۴–۲۷۷.</ref>
== توسل از دیدگاه مذهب شیعه ==
توسّل در لغت به معنای انتخاب وسیله، و وسیله به معنای چیزی است که انسان را به دیگری نزدیک کند، لسان العرب می‌گوید: توسل جستن به سوی خدا و انتخاب وسیله، این است که انسان عملی انجام دهد که او را به خدا نزدیک کند، و وسیله به معنای چیزی است که انسان به کمک آن به چیزی دیگر نزدیک می‌شود.<ref>ابن منظور، محمّد بن مکرم، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، قم ۱۴۰۵، ج۸، ص۶۹.</ref> بنابراین وسیله هم به معنای تقرّب جستن است و هم به معنای چیزی است که باعث تقرب به دیگری می‌شود.
اشتباه بزرگ وهابیان این است که در توسّل، اولیاءالله را برطرف کننده زیان‌ها و آنان را مستقلاً سر چشمه قضای حاجات و دفع کربات می‌دانند، در حالی که معنای توسّل این نیست؛ زیرا وقتی که به پیغمبر اکرم متوسل می‌شویم، او را مستقل در تأثیر و کاشف الضر نمی‌دانیم، تا او را عبادت کنیم، توسّلی که قرآن به آن دعوت کرده این است که به وسیله او به خدا نزدیک شویم؛ یعنی او در پیشگاه خدا شفاعت می‌کند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، شیعه پاسخ می‌گوید، قم، مدرسه الإمام علی بن ابی طالب «ع»، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۳.</ref> درست مثل این است که کسی می‌خواهد به در خانه شخص بزرگی برود که او را نمی‌شناسد، از شخصی که با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش کند که همراهش نزد او برود، تا او را به آن شخص بزرگ معرفی کند و از او برای این شخص کمک بگیرد، این کار نه عبودیّت است نه استقلال در تأثیر.<ref>شیعه پاسخ می‌گوید، ص۲۳۴.</ref> بنابراین ادّعای شرک بودن توسّل ادّعای بدون دلیل است.
افزون بر آن این نظر وهابی‌ها برخلاف آموزه‌های قرآنی است و لذا علمای سنی و شیعه آن را از اختراعات وهابیت شمرده و مردود می‌دانند. وهابی‌ها برای اینکه مسلمانان را تکفیر کند به این گونه مطالب دامن می‌زنند و از آنها به نفع خود شان بهره‌برداری می‌کنند.
سبکی یکی از علماء اهل سنت گفته است که توسل و استعانت و تشفّع به نبی(ص) به سوی خدا امر پسندیده است و هیچ‌کسی از سلف و خلف آن را انکار نکرده تا این‌که ابن تیمیه آمد و آن را منکر شد و از صراط مستقیم عدول نمود و چیزی را بدعت کرد که هیچ عالمی آن را نگفته است و با این بدعت بین اهل اسلام شکاف ایجاد نمود.<ref>مناوی، عبدالرئوف، فیض القدیر شرح جامع الصغیر، ج۲، ص۱۳۵، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چ۱، ۱۳۵۶ق.</ref>
== توسل در قرآن ==
این عقیده وهابیت به صورت آشکار با شماری از آیات قرآن کریم منافات دارد در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که بر جواز توسل برای رفع حاجات و بخشش گناهان و تقرب به سوی خدا دلالت دارند. در اینجا به برخی از این آیات اشاره می‌کنیم:
۱. خداوند خطاب به مؤمنین می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَه وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ<ref>مائده، ۳۵.</ref>؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!»
صاحب تفسیر مراغی که از علمای اهل سنت است، می‌گوید: مراد از وسیله در این آیه شریفه چیزی است که برای جلب رضایت خدا و تقرب به او، به آن توسل جسته می‌شود. وسپس حدیثی را از [[صحیح بخاری]] و سایر کتاب‌های سنن نقل می‌کند که رسول خدا(ص) در آن وسیله قرار داده شده است. در این حدیث پیامبر خدا(ص) فرموده است: {{متن عربی|من قال حین یسمع النداء (الاذان) اللهم رب هذاه الدعوه التامه و الصلاه القائمه آت محمدا الوسیله والفضیله و ابعثه المقام المحمود الذی وعدته، حلت له شفاعتی یوم القیامه<ref>مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۶ص۱۰۹، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، بی‌تا.</ref> {ترجمه= هر کسی در هنگام شنیدن اذان بگوید: خداوندا! ای پروردگار این دعوت کامل و نماز برپاشده، حضرت محمد(ص) را دستاویز و وسیله بگردان و به او فضیلت عطا کن و اورا به جایگاه ستوده‌ای که وعده‌اش دادی برانگیز، در روز قیامت شفاعت من بر ای او حلال می‌گردد}}.
این حدیث به روشنی دلالت دارد که خود پیامبر خدا وسیله تقرب به خدا است و به همین علت به خواست خداوند دارای مقام محمود بوده تا در روز قیامت برای آمرزش گناهان مؤمنین شفیع قرار داده شود و او هم از آنان شفاعت کند. پس توسّل هرگز موجب شرک و کفر نمی‌شود اگر چنین بود وسیله قرار گرفتن پیامبر اسلام(ص) موجب کفر و شرک می‌گردید.
== جواز توسل به متوفی در روایت ==
افزون بر اینکه هیچ شائبه شرک و کفر در توسل وجود ندارد، توسل به پیغمبر اکرم(ص) بعد از وفات او دلیل روشنی بر جواز این نوع توسل است. نقل شده است که قحطی شدیدی در مدینه پیش آمد. گروهی از مردم نزد عایشه رفته و چاره جویی خواستند، [[عایشه]] گفت: بروید کنار قبر پیغمبر(ص)، سوراخی در بالای سقف بالای قبر بکنید به طوری که آسمان از آنجا دیده شود و منتظر نتیجه باشید، رفتند و آن سقف را سوراخ کردند به طوری که آسمان دیده می‌شد، باران فراوانی به باریدن گرفت به قدری که بعد از مدّتی بیابان‌ها سر سبز شد و شتران چاق و فربه شدند.<ref>دارمی عبدالله بن بهرام، سنن دارمی، ج۱، ص۴۴، مطبعه الإعتدال، دمشق، ۱۳۴۹.</ref>
== توسل امام شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) ==
ابن حجر مکّی در صواعق المحرقه از امام شافعی پیشوای معروف اهل سنت نقل می‌کند که [[امام شافعی]] به [[اهل بیت]] پیغمبر(ص) توسّل می‌جست و این شعر معروف را از او نقل می‌کند:
{{شعر| آل النبی ذریعتی | و هم الیه وسیلتی| خاندان پیغمبر اکرم(ص) وسیله منند| آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من هستند}}
{{شعر| ارجوا بهم أعطی غداً| بید الیمین صحیفتی| امیدوارم فردای قیامت به سبب آنها| نامه اعمال من به دست راست من سپرده شود}}<ref>نبمانی، یوسف بن اسماعیل، شواهد الحق فی الإستفاثه بسید الخلق(ص) ص۱۶۷، اوفست/حسین حلمی ین سعید استانبولی.</ref>
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
| شاخه فرعی۱ =اسلام
| شاخه فرعی۲ =وهابیت
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
| شناسه =شد
| تیترها =شد
| ویرایش =
| لینک‌دهی =شد
| ناوبری =
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =
| ارزیابی کمی =
| تکمیل =
| اولویت =ب
| کیفیت =الف
}}
{{پایان متن}}
trustworthy
۵۰۶

ویرایش