trustworthy
۵۹۴
ویرایش
(اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
به طور خلاصه میتوان اصول این نوع از لذتگرایی را در سه اصل زیر بیان كرد: | به طور خلاصه میتوان اصول این نوع از لذتگرایی را در سه اصل زیر بیان كرد: | ||
# هر لذتی ذاتاً خوب است و هر المی ذاتاً بد. | |||
# ارزش ذاتی هر فعلی بر اساس میزان لذت یا المی حسی كه در آن وجود دارد مشخص میشود. | |||
# ارزش ذاتی امور پیچیده و مركب، مانند زندگی، كاملاً بر اساس ارزشهای ذاتی لذتها و المهایی كه در آن وجود دارد، تعیین میشود؛ به این صورت كه گفته میشود یك امر پیچیده و مركب، تنها در صورتی از یك امر پیچیده و مركب دیگری بهتر است كه مجموع لذتهای حسی موجود در اولی، بیشتر از مجموع لذتهای حسی موجود در دومی باشد. | |||
از اين رو، آنچه که به انسان مربوط مي شود جهات عدمي اش براي او مذموم و منفور و جهات وجودي اش براي او مطلوب است. بنابراين، انسان از علم، جمال، سلامتي و مانند آن لذت مي برد و از جهل، زشتي، مرض و نظير آن گريزان است. اما اين که ما با وجود آن که سالم هستيم، چرا از سلامتي خود احساس لذت نمي کنيم به دليل آن است که بدان توجه نداريم؛ وقتي مريض شويم قدر لذت از دست رفته خود را مي فهميم؛ چون فقدان آن را احساس مي کنيم. لذا، وقتي انسان به کمال وجودي خود توجه مي کند به گونه اي احساس لذت مي کند که چنين لذتي از هيچ چيز ديگري به او دست نمي دهد. اين گونه لذتها اصيل اند؛ اما چيزهاي ديگر، با واسطه براي انسان ايجاد لذت مي کنند؛ مانند عشق هاي مجازي. در آن جا، آن چه را انسان دوست دارد لذت او از معشوقش مي باشد تا با او انس بگيرد و با او سخن بگويد. بنابر اين، براي نيل به اين مقصود، حاضر به فداکاري هم مي شود تا جايي که ممکن است در اين راه، جان خود را هم از دست بدهد. | از اين رو، آنچه که به انسان مربوط مي شود جهات عدمي اش براي او مذموم و منفور و جهات وجودي اش براي او مطلوب است. بنابراين، انسان از علم، جمال، سلامتي و مانند آن لذت مي برد و از جهل، زشتي، مرض و نظير آن گريزان است. اما اين که ما با وجود آن که سالم هستيم، چرا از سلامتي خود احساس لذت نمي کنيم به دليل آن است که بدان توجه نداريم؛ وقتي مريض شويم قدر لذت از دست رفته خود را مي فهميم؛ چون فقدان آن را احساس مي کنيم. لذا، وقتي انسان به کمال وجودي خود توجه مي کند به گونه اي احساس لذت مي کند که چنين لذتي از هيچ چيز ديگري به او دست نمي دهد. اين گونه لذتها اصيل اند؛ اما چيزهاي ديگر، با واسطه براي انسان ايجاد لذت مي کنند؛ مانند عشق هاي مجازي. در آن جا، آن چه را انسان دوست دارد لذت او از معشوقش مي باشد تا با او انس بگيرد و با او سخن بگويد. بنابر اين، براي نيل به اين مقصود، حاضر به فداکاري هم مي شود تا جايي که ممکن است در اين راه، جان خود را هم از دست بدهد. |