automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «آيا پيامبران هيچ گاه دچار اشتباه و خطا نمى شدند؟ و اگر معصوم از خطا بودند، چه...» ایجاد کرد) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | |||
{{سوال}} | |||
آيا پيامبران هيچ گاه دچار اشتباه و خطا نمى شدند؟ و اگر معصوم از خطا بودند، چه نيازى بود كه با اصحاب خود به مشورت بپردازند؟ | آيا پيامبران هيچ گاه دچار اشتباه و خطا نمى شدند؟ و اگر معصوم از خطا بودند، چه نيازى بود كه با اصحاب خود به مشورت بپردازند؟ | ||
{{پایان سوال}} | |||
عصمت از خطا داراى ابعاد گوناگون و دقيقى است كه بى توجّهى به آن ها، ره زن انديشه ى بسيارى از افراد گرديده است. تقريباً همه ى انديشمندان شيعه و سنّى، دريافت و ابلاغ وحى را معصومانه مى دانند و شيعيان با استناد به دلايلى، از جمله روايات فراوانى كه از اهل بيت(عليهم السلام)رسيده است، معصومان را از هر گونه خطا و نسيانى بركنار مى شمارند. براى نمونه، امام رضا(عليه السلام) در وصف رهبران الهى مى فرمايد: | عصمت از خطا داراى ابعاد گوناگون و دقيقى است كه بى توجّهى به آن ها، ره زن انديشه ى بسيارى از افراد گرديده است. تقريباً همه ى انديشمندان شيعه و سنّى، دريافت و ابلاغ وحى را معصومانه مى دانند و شيعيان با استناد به دلايلى، از جمله روايات فراوانى كه از اهل بيت(عليهم السلام)رسيده است، معصومان را از هر گونه خطا و نسيانى بركنار مى شمارند. براى نمونه، امام رضا(عليه السلام) در وصف رهبران الهى مى فرمايد: | ||
«وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ» ; | «وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ» ; | ||
خط ۱۴: | خط ۱۷: | ||
2. مشورت پيامبر با اصحاب نيز در همين چارچوب قرار مى گيرد. بناى اديان الهى بر آن نيست كه وحى آسمانى جانشين عقل مردمان گردد و پيامبر خدا همواره بِه ترين راه كار ممكن را پيش كش امّت خويش سازد. افزون بر اين كه، مشورت با زير دستان به لحاظ تربيتى داراى فوايد فراوانى است كه چه بسا پرداختن بهايى سنگين را در برابر آن، موجّه مى سازد. از اين رو، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) هر چند بر اساس علم خدادادى از مناسب ترين شيوه براى عمل آگاهى دارد، امّا گاه مصلحت در اين است كه با اصحاب خود به مشورت بنشيند و از اين راه به اهدافى عالى تر دست يابد. طبيعى است كه در چنين شرايطى، خود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)نيز هم چون ديگر افراد نظر خويش را بر اساس شواهد و قراين عادى اعلام مى دارد و در اين راستا از علوم ويژه ى الهى بهره نمى گيرد. | 2. مشورت پيامبر با اصحاب نيز در همين چارچوب قرار مى گيرد. بناى اديان الهى بر آن نيست كه وحى آسمانى جانشين عقل مردمان گردد و پيامبر خدا همواره بِه ترين راه كار ممكن را پيش كش امّت خويش سازد. افزون بر اين كه، مشورت با زير دستان به لحاظ تربيتى داراى فوايد فراوانى است كه چه بسا پرداختن بهايى سنگين را در برابر آن، موجّه مى سازد. از اين رو، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) هر چند بر اساس علم خدادادى از مناسب ترين شيوه براى عمل آگاهى دارد، امّا گاه مصلحت در اين است كه با اصحاب خود به مشورت بنشيند و از اين راه به اهدافى عالى تر دست يابد. طبيعى است كه در چنين شرايطى، خود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)نيز هم چون ديگر افراد نظر خويش را بر اساس شواهد و قراين عادى اعلام مى دارد و در اين راستا از علوم ويژه ى الهى بهره نمى گيرد. | ||
3. داستان جلوگيرى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از تلقيح درخت خرما، بسيار عجيب و باور نكردنى مى نمايد. به راستى آيا پذيرفتنى است كه كسى پس از حدود شصت سال زندگى در سرزمين عربستان، كه همواره مركز پرورش نخل و توليد خرما بوده است، از ضرورت بارورى درخت خرما آگاهى نداشته باشد؟ از سوى ديگر، چگونه مى توان باور كرد مردمى كه سال ها در اين زمينه تجربه اندوخته اند و چه بسا در برخى از شرايط از تلقيح درختى باز مانده و پى آمدهاى آن را ديده اند، بدون هيچ گونه چون و چرا دست از اين كار بشويند (به ويژه آن كه در ميان اصحاب، سست ايمانانى بودند كه حتّى در مسائل دينى و اخروى لب به اعتراض مى گشودند و احكام پيامبر را زير سؤال مى بردند، چه رسد به امور دنيوى)! | 3. داستان جلوگيرى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از تلقيح درخت خرما، بسيار عجيب و باور نكردنى مى نمايد. به راستى آيا پذيرفتنى است كه كسى پس از حدود شصت سال زندگى در سرزمين عربستان، كه همواره مركز پرورش نخل و توليد خرما بوده است، از ضرورت بارورى درخت خرما آگاهى نداشته باشد؟ از سوى ديگر، چگونه مى توان باور كرد مردمى كه سال ها در اين زمينه تجربه اندوخته اند و چه بسا در برخى از شرايط از تلقيح درختى باز مانده و پى آمدهاى آن را ديده اند، بدون هيچ گونه چون و چرا دست از اين كار بشويند (به ويژه آن كه در ميان اصحاب، سست ايمانانى بودند كه حتّى در مسائل دينى و اخروى لب به اعتراض مى گشودند و احكام پيامبر را زير سؤال مى بردند، چه رسد به امور دنيوى)! | ||
{{پایان متن}} |