۱۱٬۹۱۳
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
گفته شده مولانا بیشتر ایام سال را به روزه میگذرانیده است. | گفته شده مولانا بیشتر ایام سال را به روزه میگذرانیده است. | ||
آتشی میداند که پلیدیهای نفس را میسوزاند | |||
به قدحی مانند میکند که بازار همه بادههای دنیایی را میشکند و بی جام و باده بزمی سراسر طَرَب برپا میدارد | |||
روزه را به منجنیقی مانند کرده که میتواند دیوار قلعه تیرگی و ظلمتِ کفرِ درون را ویران کند | |||
چندین غزل و رباعی پیرامون روزه سروده است، | |||
شاعر بار دیگر روزه را به کوزهای مانند کرده که در خود آب حیات را جای داده است. آنگاه به زیبایی، روزهخواری را شکستنِ کوزهٔ آب حیات دانسته است: | |||
بیشتر ایام سال را به روزه می گذرانیده و به افطار نیز به اندک مایهای بسنده میکرده است | |||
== روزه در قالب تشبیه == | == روزه در قالب تشبیه == | ||
جنبه مذهبی واقعی شعر مولانا در تلمیحات و اشارات بیشمار او به روزه آشکار میشود، و پارهای از این اشعار در ستایش روزه [[ماه مبارک رمضان]] است.<ref>شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، توس، ۱۴۰۰، ص۱۶۲ و ۱۶۳.</ref> | جنبه مذهبی واقعی شعر مولانا در تلمیحات و اشارات بیشمار او به روزه آشکار میشود، و پارهای از این اشعار در ستایش روزه [[ماه مبارک رمضان]] است.<ref>شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، توس، ۱۴۰۰، ص۱۶۲ و ۱۶۳.</ref> | ||
در آثار مولانا، ماه رمضان و روزه به چیزهای گوناگونی مانند شده است. وی در دیوان شمس، گاه ماه رمضان را «بند دهان» خوانده است: «ماه رمضان آمد، آن بند دهان آمد / زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند» و در ادامهٔ همین غزل، روزه را به قدحی | در آثار مولانا، ماه رمضان و روزه به چیزهای گوناگونی مانند شده است. وی در دیوان شمس، گاه ماه رمضان را «بند دهان» خوانده است: «ماه رمضان آمد، آن بند دهان آمد / زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند» و در ادامهٔ همین غزل، روزه را به قدحی مانند میکند که بازار همه بادههای دنیایی را میشکند و بی جام و باده بزمی سراسر طَرَب برپا میدارد: «آمد قدح روزه، بشکست قدحها را / تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند». | ||
مولوی در شعری از روزه با تعبیر «مِی لعل رمضانی» یاد میکند؛ اما گاه نیز روزه را آتشی میداند که پلیدیهای نفس را میسوزاند، از این رو همچون شرابِ آتشگون طراوت و مغزِ جان را سبب میشود: «اگر آتش است روزه، تو زلال بین نه کوزه / تری دماغت آرد چو شراب همچو آذر». در بخشهای دیگری از دیوان شمس، مولانا روزه را به صورت اضافه تشبیهی، با این ترکیبها یاد کرده است: «منجنیقِ صوم»، «قافِ صیام»، «سنگِ صوم»، «شِکرِ روزه»، «شررِ روزه»، «صفرای صیام»، «سپرِ روزه» و «اسب تازیِ صیام». مولانا در غزلی روزه را به منجنیقی مانند کرده که میتواند دیوار قلعه تیرگی و ظلمتِ کفرِ درون را ویران کند: «به گرد قلعه ظلمت نماندی سنگ یک پاره / اگر خود منجنیق صوم دایم سوی باره [= دیوار] ستی؛ بزن این منجنیق صوم قلعه کفر و ظلمت بر / اگر بودی مسلمانی، مؤذن بر مناره ستی»<ref>دولتشاهی، امیرحسین، [https://www.irna.ir/news/82556358/%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | |||
در نظر مولانا روزه همچون مادری است که در ماه مبارک رمضان به نزد کودکانش میآید: «سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه / مهل ای طفل به سستی طرف چادر روزه.»<ref>شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، توس، ۱۴۰۰، ص۱۶۲ و ۱۶۳.</ref> | در نظر مولانا روزه همچون مادری است که در ماه مبارک رمضان به نزد کودکانش میآید: «سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه / مهل ای طفل به سستی طرف چادر روزه.»<ref>شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، توس، ۱۴۰۰، ص۱۶۲ و ۱۶۳.</ref> | ||
خط ۲۳: | خط ۳۷: | ||
قدر و جایگاه روزهٔ اصیل در نظر مولانا آنچنان بالا است که وی چندین قطعه شعر را به تمامی دربارهٔ روزه و بر اساس مضمون صوم و روزهداری سروده است. این عارف سده هفتم هجری حتی چندین غزل را با ردیف «روزه» و «صیام» سروده است، از جمله این غزل بلند که با ردیف «صیام» ساخته شده است: «میبسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام / گر تو خواهی تا عجب گردی، عجایب دان صیام؛ گر تو را سودای معراج است بر چرخ حیات / دان که اسب تازی تو هست در میدان، صیام»<ref>دولتشاهی، امیرحسین، [https://www.irna.ir/news/82556358/%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | قدر و جایگاه روزهٔ اصیل در نظر مولانا آنچنان بالا است که وی چندین قطعه شعر را به تمامی دربارهٔ روزه و بر اساس مضمون صوم و روزهداری سروده است. این عارف سده هفتم هجری حتی چندین غزل را با ردیف «روزه» و «صیام» سروده است، از جمله این غزل بلند که با ردیف «صیام» ساخته شده است: «میبسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام / گر تو خواهی تا عجب گردی، عجایب دان صیام؛ گر تو را سودای معراج است بر چرخ حیات / دان که اسب تازی تو هست در میدان، صیام»<ref>دولتشاهی، امیرحسین، [https://www.irna.ir/news/82556358/%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA مولانادرباره روزه وماه رمضان چه گفته است]، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.</ref> | ||
یکی از مهمترین ابعاد روزه از نظر مولانا | یکی از مهمترین ابعاد روزه از نظر مولانا نگرش تبدیلی و امکانی است که در مهمترین شاخصه روزه؛ یعنی گرسنگی خود را نشان میدهد. وی با محور قرار دادن جوع و تقابل آن با خورش دنیوی به توصیف و مصداقیابی در محور جانشینی و همنشینی میپردازد. گرسنگی در این بافت به همبستههای معنایی و مصداقی خود خاصیتی استعلایی و خدایی میدهد. در مقابل، خورشهای دنیوی، بنابر خاصیت تبدیلی خود، به وابستههای خود، وجهه و نمودی حیوانی و سافل میدهد.<ref>یوسف پور، محمدکاظم، بتلاب اکبرآبادی، محسن، «ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی»، فصلنامه پژوهشنامه زبان و ادب فارسی، شماره ۴، ۱۳۹۷، ص۱۵۷ تا ۱۷۴.</ref> | ||
'''روزه نگرفتن، شکستنِ کوزه آب حیات است''' | '''روزه نگرفتن، شکستنِ کوزه آب حیات است''' |