|
|
خط ۴۱: |
خط ۴۱: |
|
| |
|
| === قرآن === | | === قرآن === |
| از جمله دلایل قرآنی که اهلسنت به آن استناد کردهاند آیهٔ ۵۹ سوره مبارکه نساء است. طبق این آیه اطاعت از اولیالأمر واجب است. اهلسنت با اتکا به این آیه میگویند که همانگونه که باید بدون چونوچرا از پیامبر(ص) اطاعت کنیم، از اولیالأمر هم باید بدون چونوچرا اطاعت کرد.<ref>الماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۳۵۱؛ نیز: الرازی، فخرالدین محمد بن عمر تمیمی، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق، ج۱۰، ص۱۴۴.</ref>. | | از جمله دلایل قرآنی که اهلسنت به آن استناد کردهاند آیهٔ ۵۹ سوره مبارکه نساء است. طبق این آیه اطاعت از اولیالأمر واجب است. اهلسنت با اتکا به این آیه میگویند که همانگونه که باید بدون چونوچرا از پیامبر(ص) اطاعت کنیم، از اولیالأمر هم باید بدون چونوچرا اطاعت کرد.<ref>الماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۳۵۱؛ نیز: الرازی، فخرالدین محمد بن عمر تمیمی، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق، ج۱۰، ص۱۴۴.</ref> |
|
| |
|
| === سنت === | | === سنت === |
| دلیل دیگری که عامه برای وجوب حکومت به آن اشاره میکنند، سنت عملی پیامبر گرامی اسلام درگرفتن خراج و غنائم، عهدهداری قضاوت، اجرای مجازات، تعیین فرمانداران و فرماندهان لشکرها، گسیل مبلغان و مأموران جمعآوری صدقات، اعلام جهاد، انعقاد پیمانها و… است. علمای عامه ضمن بیان این نکته، یک حدیث آورده که آن را هشام بنعروه از ابیصالح و او نیز از ابیهریره و او نیز از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله روایت کرده است. متن آن حدیث چنین است: «پیغمبر فرمودند: بهزودی بعد از من بر شما والیانی حکومت میکنند، والیهای خوب و نیکوکار و والیهای فاجر و فاسق و زشتکردار. پس بشنوید فرمان آنها را و اطاعت کنید هر چه را با حق موافقت دارد. اگر خوب بودند هم برای آنها مفید است و هم برای شما و اگر بد بودند برای شما مفید است و برای آنان مضر».<ref>«سیلیکم بعدی ولاه، فیلیکم البرّ ببرّه، ویلیکم الفاجر بفجوره، فاسمعوا لهم و اطیعوا فی کل ما وافق الحق، فإن أحسنوا فلکم و لهم. و إن أساؤ فلک و علیهم» (ماوردی، همان، ص۵).</ref>
| | اهلسنت برای اثبات وجوب حکومت به سنت عملی پیامبر اسلام(ص) درگرفتن خراج و غنائم، قضاوت، اجرای مجازات، تعیین فرمانداران مناطق و فرماندهان لشکرها، فرستادن مبلغان و مأموران جمعآوری صدقات، اعلام جهاد، انعقاد پیمانها است.<ref>الماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۵.</ref> |
|
| |
|
| انتخاب این حدیث از بین احادیث فراوانی که درباره امامت وارد شده، جای تأمل است؛ چراکه از نظر محتوا و پیام دلالت صریحی بر وجوب خلافت و امامت ندارد، بلکه تنها لزوم اطاعت از سرپرست جامعه ـ چه صالح و چه فاجر ـ را میرساند، نه چیزی بیشتر از این. در متون فقهی و کتب علمای شناختهشده عامه نیز برای اثبات وجوب امامت به این حدیث اشاره نشده است.
| | برخی دیگر از فقهای اهلسنت به روایاتی دیگر استدلال کردهاند؛ از جمله روایتی از پیامبر اکرم(ص) مرگ بدون بیعت با حاکم اسلامی را مرگ جاهلی برشمرده است.<ref>ابن حزم الاندلسی، علی بن احمد، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، بیروت، دارالقلم، ۱۴۲۵ق، ج۹، ص۳۵۹.</ref> نیز روایتی نبوی دیگری که همهٔ مسلمانان را در مقابل جامعه اسلامی مسئول بر میشمرد.<ref>الترمذی، محمد بن عیسی، الجامع المختصر من السنن عن النبی صلی الله علیه و سلم و معرفه الصحیح و المعلول و ما علیه العمل المعروف، بیجا، بیت الافکار الدولیه، ۱۳۸۳ق، ج۴، صص۱۸–۱۸۰؛ نیز: القلقشندی، احمد بن عبدالله، مآثر الانافه فی معالم الخلافه، کویت، ۱۹۷۲م، ج۲، ص۳۰.</ref> |
| | |
| ابنحزم در المحلی و بسیاری دیگر از فقهای عامه، این روایت را از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله آوردهاند: «هر کس بمیرد و در گردنش بیعتی نباشد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است».<ref>«من مات و لیس فی عنقه بیعه مات میته جاهلیه» (ابنحزم، الفصل فی الملل و الاهواء، ج۹، ص۳۵۹).</ref>برخی نیز از این روایت نبوی استفاده کردهاند: «بدانید تمام شما راعی هستید و تمامتان نسبت به رعیت خود مسئولیت دارید، امام راعی جامعه است و نسبت به آنان مسئول است».<ref>«کلکم راع و کلکم مسؤل عن رعیته، فالإمام راع و هو مسؤل عن رعیته …». (ترمذی، ۱۳۸۳ق، ج۴، صص۱۸۱–۱۸۰ قلقشندی، ۱۹۷۲م، ج۲، ص۳۰).</ref>
| |
| | |
| همانطور که ملاحظه میشود هیچیک از این احادیث اشارهای به «خلافت» یا «امامت عظمی» ندارند، بلکه به بیعت و امامت (به شکل عام آن، نه امامت عظمی) و امثال اینها ناظرند. شاید دلیل استفاده نکردن علمای عامه از این احادیث نیز همین نکته باشد.
| |
| | |
| روایتی که ایشان آورده است چون به لزوم اطاعت از هر حاکم و سرپرستی بهصورت عام و فراگیر دلالت دارد، خلافت را نیز مشروعیت میبخشد؛ اما وجوب خلافت (شکل خاصی از حکومت) را نمیرساند؛ لذا مشکلی را از ماوردی حل نمیکند. به تعبیر سادهتر، دلالت این حدیث، تنها بر لزوم وجود حکومت (نه حکومت اسلامی) است.
| |
|
| |
|
| === اجماع === | | === اجماع === |