اسفار اربعه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۶۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:


=== سفر اول ===
=== سفر اول ===
سفر اول پس از رفع حجاب‌های ظلمانی و نورانی و از خلق (یا از نفس) به سوی حق است. سالک در انتهای این سفر، به فنای (محو) در افعال (توحید افعال) می‌رسد. در این مرتبه از توحید، تنها فاعل مستقل که فاعلیتش وابسته به موجود دیگری نیست، خداوند است و فاعلیت سایر موجودات، جلوه ای از فاعلیت او است که بدون اذن و اراده او محقق نمی‌گردد؛ بنابراین هر چه در پهنه هستی رخ می‌دهد، فعل خدا و در حیطه و خواست اوست.<ref>سعیدی، محمد و دیوانی، محمد امیر، معارف اسلامی (۱)، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۰.</ref>
در این سفر سالک ابتدا باید حجاب‌های ظلمانی و نورانی بین خود و بین حقیقت ازلی و ابدی را بردارد. خود را از قیود امکانی و جزئی آزاد کند تا به قرب الهی برسد. وجهۀ اصلی همت عارف در این مرحله ساحت قلب است، که ابتدا باید آن را از اعمال و پندار نامناسب پاک کند، سپس به زیور اعمال و عقاید پسندیده مزین سازد. به بیان دیگر، سالک در اثر ریاضت‌هایی که تحمل می‌کند، به تدریج عشق سوزانی در قلبش به حق تعالی ایجاد می‌شود و این عشق در شدید‌ترین مرحله به فنای عارف و وصال او با حق تعالی می‌انجامد.<ref>یزدان‌پناه، یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، مؤسسهٔ امام خمینی، ۱۳۸۸ش، ص۶۲-۶۶.</ref>


=== سفر دوم ===
=== سفر دوم ===
سیر سالک از حق به حق است. در این مرحله از سفر، سالک در اسماء خداوند سیر می‌کند (تجلیات اسمائی) و از آنها بهره می‌برد. به عبارت دیگر خداوند در این مرتبه از سفر، با اسماء خود بر سالک تجلی می‌کند و سالک تلاش می‌کند تا از این تجلیات نهایت استفاده را ببرد. نهایت این سفر توحید ذات (فنای ذات یا فنای تام) است.
در این سفر، که سفر از حق به سوی حق و با حق است، سالک در صفات و کمالات خدا یکی پس از دیگری سیر می‌کند تا این که به مقام مشاهده همهٔ کمالات خداوند، به آن اندازه که برای انسان ممکن است، نائل می‌شود. در سفر دوم، عارف به مقام ولایت کامل می‌رسد. در این سفر سالک ابتدا به مقام «خفاء»، یعنی مقام فنای صفات و افعال خود در صفات و افعال خدا، دست می‌یابد. در این مرحله، او به مقام «اخفی» که پایان سفر دوم است می‌رسد. سالک در مقام اخفی به درجه‌ای می‌رسد که فانی از هر دو فنای قبلی، فنای در ذات و فنای در صفات و افعال، است.<ref>صدرالدین الشیرازی، محمد بن ابراهیم، الحكمة المتعالية فی الأسفار العقلية الأربعة، بیروت، دار إحياء التراث العربيی، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۴.</ref>


=== سفر سوم ===
=== سفر سوم ===
سفر سالک از حق به خلق است. قوس نزولِ وجود از این مرحله شروع می‌شود. در این مرحله سالک از حالت فنا خارج شده، وارد مرحله صحو می‌شود و به عبارت دیگر، سالک از حالت بیخودی و سُکر خارج شده و بخود متوجه می‌شود.
این مرحله از سفر، که سفر از حق به سوی خلق است با حق، سالک در مراتب افعال حق و در عوالم جبروت، ملکوت و ناسوت سیر می‌کند؛ یعنی، ذات و لوازم این عوالم را مشاهده می‌کند. در این سفر او، مقام «محو»، مقام فنای در توحید افعالى است، از سالک زدوده می‌شود و او به مقام «صحو » تام می‌رسد و باقی به بقاء الله می‌گردد. در پایان سفر سوم، عارف به مقامی از نبوت می‌رسد؛ البته نه نبوت تشریعی، زیرا او در تشریع تابع نبی مطلق است. منظور از نبوت در این جا خبر دادن از ذات و صفات و افعال خداوند است.<ref>صدرالدین الشیرازی، الحكمة المتعالية فی الأسفار العقلية الأربعة، ج۱، ص۱۴.</ref>


=== سفر چهارم ===
=== سفر چهارم ===
که سفر از خلق است به خلق، توجه سالک هم به خدا و هم به خلق است. و چون چهار مرحله اسفار را کامل پیموده، قادر است بندگان را بر اساس مقتضای حالشان به طریقی که شایسته آن هستند، هدایت کند.
سالک در این مرحله، که سفر با حق در خلق است، به مقام بقا و حیات بعد از فنا می‌رسد. در این مرحله، شأن نبوی او، که در مرحلهٔ قبل بالقوه بود، به فعلیت می‌رسد و او از سوی خداوند برای تبلیغ احکام الهی و هدایت خلق به سوی حق مبعوث می‌شود. در این مرحله، سالکْ خلق را به زبان وحی و با شرح صفات جمال و جلال الهی به سوی خداوند رهنمون می‌شود و آنان را از عالم کثرت به عالم وحدت می‌خواند و از شرک به سوی توحید هدایت می‌کند. در این سفر، سالک از طریق برقراری حکومت حق و وضع سیاست بر مدار احکام الهی جامعهٔ بشری را به سوی کمال الهی سوق می‌دهد. <ref>الهی قمشه‌ای، مهدی، حکمت الهی عام و خاص، تهران، مؤسسهٔ مطبوعاتی اسلامی، ۱۳۴۵ش، ج۲، ص۴۸-۴۹.</ref> 
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
 
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ اسفار اربعه، مقدمه، ص۲.
۱ـ اسفار اربعه، مقدمه، ص۲.
trustworthy
۷٬۳۴۶

ویرایش