automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
آیات زیادی در قرآن این موضوع را تفهیم و تصریح میکند که پیامبر تسلط و چیرگی بر آزادی و اختیار و اعمال و انتخاب مردم ندارد.{{قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ|ترجمه=و تو به زور وادارنده آنان نیستی.|سوره=ق|آیه=۴۵}} | آیات زیادی در قرآن این موضوع را تفهیم و تصریح میکند که پیامبر تسلط و چیرگی بر آزادی و اختیار و اعمال و انتخاب مردم ندارد.{{قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ|ترجمه=و تو به زور وادارنده آنان نیستی.|سوره=ق|آیه=۴۵}} | ||
قرآن، وصف حفیظ (نگهبان و حافظ) را از پیامبر نفی کرده است.<ref>سوره هود آیه ۸۶، سوره انعام آیه ۱۰۴.</ref>مراد از حفیظ کسی است که اراده شئون وجود، از قبیل حیات، نشو، رزق و امثال آن به دست او است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۳.</ref> نفی صفت حفیظ و وکیل از پیامبر (ص) به معنی نفی اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است. پیامبر حافظ اعمال و مراقب | قرآن، وصف حفیظ (نگهبان و حافظ) را از پیامبر نفی کرده است.<ref>سوره هود آیه ۸۶، سوره انعام آیه ۱۰۴.</ref>مراد از حفیظ کسی است که اراده شئون وجود، از قبیل حیات، نشو، رزق و امثال آن به دست او است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۳.</ref> نفی صفت حفیظ و وکیل از پیامبر(ص) به معنی نفی اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است. پیامبر حافظ اعمال و مراقب کارهای مردم نیست و نیز مأمور و نگاهبان آنها نیست تا با جبر و زور آنان را به ایمان دعوت کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۹۲ ۳۹۰.</ref> | ||
علامه شعرانی در شرح مضمون آزادی انسان گفتهاند خداوند انسان را مختار | علامه شعرانی در شرح مضمون آزادی انسان گفتهاند خداوند انسان را مختار آفرید تا خود اختیار نیک یا بد کند. اجبار هرچند بر امر نیک باشد، اختیار از آن بهتر است. اما گاهی جبّاری خود را مصلح و دلسوز مردم میداند و بهانه میآورد که آنها را به مصالح آنها اجبار میکند. اما هیچ مصلحتی بالاتر از دین خدا نیست و خدا آنها را مجبور نکرد. و مصلحت هرچند هم عظیم باشد، اختیار داشتن مردم از آن عظیمتر است و اگر تمام نعمتهای جهان را برای انسان فراهم آورند و او را در زندان کنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار باشد.<ref>شعرانی، ابوالحسن، پژوهشهای قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref> | ||
از کلماتی که معنای تسلط را در قرآن میدهد مصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره غاشیه آیه ۲۲.</ref> در مفهوم مصیطر گفتهاند مسلّط بر غیر است و بقهر و غلبه.<ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه بیستونی، محمد، ج۲۷، ص۳۷.</ref>مفسران گفتهاند پیامبر باید تنها مردم را تذکر دهد که وظیفه او تنها تذکر دادن است، او دست زور به آنها ندارد. و پس از اعراض و کفر آنها، باید منتظر عذاب آنها ماند.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>رسول خدا(ص) تنها رسولی است مبلغ و بس، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.</ref> | |||
از کلماتی که معنای تسلط را در قرآن | |||
== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری == | == عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری == | ||
در قرآن این مفهوم بارها تبیین شده است که اگر خداوند میخواست و اراده میکرد همه انسانها ایمان میآوردند | در قرآن این مفهوم بارها تبیین شده است که اگر خداوند میخواست و اراده میکرد همه انسانها ایمان میآوردند:<ref>سوره یونس آیه ۹۹. سوره انعام آیه ۳۵ ۱۴۹. سوره هود آیه ۱۱۸. سوره شعراء آیه ۳ و ۴.</ref> {{قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَیٰ|ترجمه=و اگر خدا میخواست قطعاً آنان را بر هدایت گِرد میآورد.|سوره=انعام|آیه=۳۵}} در تفسیر این آیه گفتهاند خدا کسی را مجبور نمیکند به او ایمان بیاورد، بلکه پس از اقامه شواهد و دلایل، وی را مخیّر میگذارد. اگر خدا با اراده «کُنْ فَیَکُونُ» از بندگانش میخواست که ایمان بیاورند، حتّی یک تن از آنها کافر باقی نمیماند؛ لکن حکمت او چنین اقتضا کرد که در امور مردم به عنوان دستوردهنده و نصیحتکننده دخالت کند و نه به عنوان آفریننده و غلبهکننده.<ref>مغنیه، ترجمه تفسیر کاشف، ج۳، ص: ۲۸۶.</ref> | ||
</ref> | |||
=== عدم اکراه بر دین === | === عدم اکراه بر دین === |