automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
استقلال قاضی یک اصل اساسی و مهم است به نحوی که در اصل ۱۶۴ قانون اساسی آمده است. قاضی در اسلام کاملاً مستقل است یعنی در رسیدگی به هر نوع پرونده و صدور هر نوع رأی و انشاء هر حکمی که بدان رسیده است مستقل میباشد و جز تشخیص و نظر خود از هیچ رأی و نظری پیروی نمیکند. قاضی در اسلام از هیچکس و هیچ منبع قدرتی در نحوه صدور حکم دستور نمیگیرد و هیچ قدرت و مقامی نمیتواند نظر و خواست خود را به هر شکلی و به هر نحوی به او القاء و تحمیل کند یا از صدور حکم مقتضی منصرفش سازد یا از اجرای آن ممانعت کند و این نوع استقلال، قدرت و قاطعیت از شئون و شرایط لازم قضا و قاضی در اسلام است. | استقلال قاضی یک اصل اساسی و مهم است به نحوی که در اصل ۱۶۴ قانون اساسی آمده است. قاضی در اسلام کاملاً مستقل است یعنی در رسیدگی به هر نوع پرونده و صدور هر نوع رأی و انشاء هر حکمی که بدان رسیده است مستقل میباشد و جز تشخیص و نظر خود از هیچ رأی و نظری پیروی نمیکند. قاضی در اسلام از هیچکس و هیچ منبع قدرتی در نحوه صدور حکم دستور نمیگیرد و هیچ قدرت و مقامی نمیتواند نظر و خواست خود را به هر شکلی و به هر نحوی به او القاء و تحمیل کند یا از صدور حکم مقتضی منصرفش سازد یا از اجرای آن ممانعت کند و این نوع استقلال، قدرت و قاطعیت از شئون و شرایط لازم قضا و قاضی در اسلام است. | ||
قضات، نگهبانان اصلی عدالت، آزادی و احیای حقوق مردم میباشند؛ بدین خاطر، برای ایفای وظیفه خطیر خویش، در مقابل ارباب نفوذ و اقتدار و تمایلات آنها، باید استقلال، امنیت و فراغ خاطر داشته و از ترس تغییر شغل، تزلزل مقام و مرتبت و تعقیب، نگرانی نداشته باشند. اصل مصونیت قضات، حاصل ارزشمند تجربهای است که در گذر تحولات انقلابی قضات دست نشانده فرمانروایان مستبد را تبدیل به قضات مستقل و مقتدر برای اجرای عدالت نموده است. اصل مصونیت امری منطقی و عقلایی به نظر میرسد، زیرا اگر قضات دارای مصونیت نباشند انجام وظیفه منصفانه بسیار مشکل و حتی بعضاً غیرممکن میشود و چه بسا در این راه، افرادی که در خصوص یک پرونده | قضات، نگهبانان اصلی عدالت، آزادی و احیای حقوق مردم میباشند؛ بدین خاطر، برای ایفای وظیفه خطیر خویش، در مقابل ارباب نفوذ و اقتدار و تمایلات آنها، باید استقلال، امنیت و فراغ خاطر داشته و از ترس تغییر شغل، تزلزل مقام و مرتبت و تعقیب، نگرانی نداشته باشند. اصل مصونیت قضات، حاصل ارزشمند تجربهای است که در گذر تحولات انقلابی قضات دست نشانده فرمانروایان مستبد را تبدیل به قضات مستقل و مقتدر برای اجرای عدالت نموده است. اصل مصونیت امری منطقی و عقلایی به نظر میرسد، زیرا اگر قضات دارای مصونیت نباشند انجام وظیفه منصفانه بسیار مشکل و حتی بعضاً غیرممکن میشود و چه بسا در این راه، افرادی که در خصوص یک پرونده محکومیتشان محتمل باشد، برای جلوگیری از حکم محکومیت احتمالی، دست به کار توطئه یا تبانی شده و قاضی را به نحوی از دادرسی عادلانه بازدارند.<ref>هاشمی، سید محمد، همان، ص۴۷۸.</ref> | ||
اصل مذکور بدان معنا نیست که برای شخص قضات امتیاز مخصوص در نظر گرفته شود؛ زیرا قضات در امور شخصی با سایر مردم تفاوتی ندارند و مشمول قاعده کلی «امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون».<ref>قانون اساسی، اصل سوم، بند۱۴.</ref> میباشند. این اصل مصونیت ویژهای است که در کار قضایی به کار گرفته میشود، تا وثیقه مطمئنی برای صحت دادرسی باشد. | اصل مذکور بدان معنا نیست که برای شخص قضات امتیاز مخصوص در نظر گرفته شود؛ زیرا قضات در امور شخصی با سایر مردم تفاوتی ندارند و مشمول قاعده کلی «امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون».<ref>قانون اساسی، اصل سوم، بند۱۴.</ref> میباشند. این اصل مصونیت ویژهای است که در کار قضایی به کار گرفته میشود، تا وثیقه مطمئنی برای صحت دادرسی باشد. | ||
اصل یکصد و شصت و چهارم قانون اساسی در خصوص مصونیت قضات مقرر میدارد: | اصل یکصد و شصت و چهارم قانون اساسی در خصوص مصونیت قضات مقرر میدارد: قاضی را نمیتوان از مقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است بهطور موقت یا دائم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رئیس قوه قضائیه پس از مشورت با رئیس دیوان عالی کشور و دادستان کل. نقل و انتقال دورهای قضات بر طبق ضوابط کلی که قانون تعیین میکند صورت میگیرد. | ||
قاضی را نمیتوان از مقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است بهطور موقت یا دائم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رئیس قوه قضائیه پس از مشورت با رئیس دیوان عالی کشور و دادستان کل. نقل و انتقال دورهای قضات بر طبق ضوابط کلی که قانون تعیین میکند صورت میگیرد | |||
== ولایت فقیه و قوه قضائیه == | == ولایت فقیه و قوه قضائیه == | ||
نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نظام ولایت فقیه میباشد که بر اساس آن مشروعیت نظام سیاسی الهی بوده و در واقع به دلیل حضور ولایتفقیه جامعالشرائط منصوب به نصب عام از جانب امام معصوم میباشد. بنابراین از طرفی امر قضاوت نیز از جمله اموری است که در نظام سیاسی اسلام، اختصاص به فقها دارد به گونهای که حتی اکثر فقهایی که در طول تاریخ معتقد به ولایت مطلقه فقیه نبودهاند، ولایت فقها در امر قضاوت را پذیرفته و به آن معتقد بودند.<ref>به عنوان مثال فقهایی که دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر حاکمیت فقیه را نپذیرفتهاند دلالت آن بر حق قضاوت فقیه را پذیرفته و آن را قدر متقین دلالت روایت میدانند.</ref> | |||
لذا تنها نظام قضاییای مشروع خواهد بود که متصدّی آن فقیه جامعالشرایط باشد یا از جانب ولی فقیه جامع الشرائط مأذون بوده باشد. بر این اساس در جمهوری اسلامی ایران بر طبق قانون اساسی، رئیس قوه قضائیه از جانب مقام معظم رهبری انتخاب شده و در برابر ایشان نیز | لذا تنها نظام قضاییای مشروع خواهد بود که متصدّی آن فقیه جامعالشرایط باشد یا از جانب ولی فقیه جامع الشرائط مأذون بوده باشد. بر این اساس در جمهوری اسلامی ایران بر طبق قانون اساسی، رئیس قوه قضائیه از جانب مقام معظم رهبری انتخاب شده و در برابر ایشان نیز پاسخگو میباشند. اما این موضوع باز هم به استقلال دستگاه قضایی آسیب نمیزند چرا که: | ||
'''یک:''' رئیس دستگاه قضایی به هر حال باید توسط یکی از ارکان حکومتی انتخاب شود و نقض استقلال دستگاه قضایی با انتخاب رئیس آن توسط رهبری در انتخاب رئیس توسط ارکان دیگر هم پیش خواهد بود.<ref>به عنوان مثال در آمریکا، عالیترین مقام قضایی توسط رئیسجمهور این کشور انتخاب میشود ولی در عین حال قضات دادگاهها میتوانند وی را به پای میز محاکمه بکشانند لذا همان گونه که در این کشورها که مدعی تفکیک قوا هستند رئیس یک قوه توسط رئیس قوه دیگر انتخاب شده و در عین حال ادعا میشود استقلال قضایی قضات هم در کشور ما که رئیس قوه قضائیه نه توسط قوه دیگر که توسط ولی فقیه جامعالشرایط انتخاب میشود قطعاً استقلال قضایی میتواند محفوظ باشد.</ref> | |||
'''دو:''' رئیس قوه قضائیه پس از انتخاب، توسط رهبری موظف به انجام وظایف محوله از سوی قانون اساسی میباشد مسئولیت ایشان در برابر رهبری نیز در چارچوب عمل کردن یا عمل نکردن به همین وظایف میباشد و نه بیشتر فلذا رئیس قوه قضائیه نمیتواند فراتر از اختیارات قانونی محوّله اقدامی انجام دهند. | |||
'''سه:''' در نظام سیاسی اسلام، شرائطی همچون تقوا، عدالت و… ضامن عدم دخالت ولی فقیه در امر قضاوت میباشد. همچنین ولی فقیه به عنوان فقیه آشنا به منابع فقه که از جمله آنها سیره عملی معصومین میباشد قطعاً با سیره ائمه معصومین(ع) در استقلال قضات و عدم دخالت در کار آنها (همچون ماجرای حضرت علی و مرد مسیحی و حضور آنها در محکمه که به علت شاهد نداشتن امام علی(ع) به صدور حکم به ضرر امام پایان یافت) آشنا بوده و بدان پایبند است؛ وگرنه اگر خدای ناکرده نسبت به این موارد بیمبالاتی نشان دهد خود به خود از ولایت منعزل خواهد بود. | |||
'''چهار:''' عمدهترین کار دستگاه قضایی توسط قضات صورت میپذیرد (که بر اساس ساز و کارهای خاص خود انتخاب میشوند و ارتباطی به رهبری ندارند) از طرفی هر چند که ریاست قوه قضائیه منصوب رهبری است و قضات نیز که منصوب ریاست قوه قضائیه هستند به گونه ای از ولی فقیه مشروعیت میگیرند لکن آنان، مستقل عمل میکنند. | |||
لذا قاضی میتواند شخص اول کشور را نیز به پای میز محاکمه بکشاند. این که قاضی منصوب رهبری است، نافی استقلال قاضی نیست؛ چون قاضی در تصمیمگیری به موجب قوانین شرع تصمیم میگیرد نه به موجب نظر رهبری. ولی فقیه به جای قاضی قضاوت نمیکند؛ بلکه ملاک قضاوت، همان بینه و سایر ادّله قضایی است. و قاضی بر اساس همین قوانین میتواند علیه شخص اول کشور حکم صادر کند و شخص اول کشور هم مثل دیگر شهروندان پاسخ گوی اعمال خود باید باشد و با دیگران شهروندان در برابر قانون مساوی است و مسئولیت کیفری، مدنی و حقوقی و… دارد.<ref>اصل ۱۰۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تصریح میکند: رهبر در قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.</ref> | لذا قاضی میتواند شخص اول کشور را نیز به پای میز محاکمه بکشاند. این که قاضی منصوب رهبری است، نافی استقلال قاضی نیست؛ چون قاضی در تصمیمگیری به موجب قوانین شرع تصمیم میگیرد نه به موجب نظر رهبری. ولی فقیه به جای قاضی قضاوت نمیکند؛ بلکه ملاک قضاوت، همان بینه و سایر ادّله قضایی است. و قاضی بر اساس همین قوانین میتواند علیه شخص اول کشور حکم صادر کند و شخص اول کشور هم مثل دیگر شهروندان پاسخ گوی اعمال خود باید باشد و با دیگران شهروندان در برابر قانون مساوی است و مسئولیت کیفری، مدنی و حقوقی و… دارد.<ref>اصل ۱۰۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تصریح میکند: رهبر در قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.</ref> |