۸٬۳۳۶
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} در قرآن به مرگ و میر قوم بنی اسرائیل اشاره شده؛ آیا می توان...» ایجاد کرد) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=Nazarzadeh }} | |||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
در قرآن به مرگ و میر قوم بنی اسرائیل اشاره شده؛ آیا | در قرآن به مرگ و میر قوم بنی اسرائیل اشاره شده؛ آیا میتوان ادعا کرد که مرگ آنها به واسطه بیماریهای واگیردار بوده است؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در سه آیه قرآن به بیماری و مرگ بنیاسرائیل اشاره شده که برخی از مفسران با توجه به قرائن، علت مرگ برای آنها را، بیماری واگیردار طاعون معرفی کردهاند. در اینجا به آیات و دیدگاه مفسران میپردازیم. | در سه آیه قرآن به بیماری و مرگ بنیاسرائیل اشاره شده که برخی از مفسران با توجه به قرائن، علت مرگ برای آنها را، بیماری واگیردار طاعون معرفی کردهاند. در اینجا به آیات و دیدگاه مفسران میپردازیم. | ||
==آیه ۲۴۳ سوره بقره== | |||
هر حادثهای که در این دنیا پدید آید منتسب به علت است. در برخی از مواقع علت مشخص و در برخی از حادثهها مجهول است. به عبارت دیگر برخی از علتها مادی و برخی دیگر معنوی است. بیماری واگیردار و مرگ دسته جمعی قوم بنیاسرائیل به صراحت در سوره بقره آیه (۲۴۳) آمده و علت آن را معنوی و فرار از جهاد معرفی نموده است: {{قرآن| | هر حادثهای که در این دنیا پدید آید منتسب به علت است. در برخی از مواقع علت مشخص و در برخی از حادثهها مجهول است. به عبارت دیگر برخی از علتها مادی و برخی دیگر معنوی است. بیماری واگیردار و مرگ دسته جمعی قوم بنیاسرائیل به صراحت در سوره بقره آیه (۲۴۳) آمده و علت آن را معنوی و فرار از جهاد معرفی نموده است: {{قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ|ترجمه=آیا به کسانی که از ترس مرگ از خانه های خود در حالی که هزاران نفر بودند، بیرون آمدند [با دیده عبرت] ننگریستی؟ پس خدا به آنان فرمود: بمیرید [و آنان بدون فاصله مردند،] سپس آنان را زنده کرد [تا بدانند رهایی از چنگ مرگ ممکن نیست]. خدا نسبت به مردم دارای فضل و احسان است، ولی بیشتر مردم سپاس نمیگزارند.}}. | ||
دو شأن نزول برای آیه فوق مطرح شده و در هر دو علت مرگ را بیماری واگیردار طاعون نامیدهاند. | دو شأن نزول برای آیه فوق مطرح شده و در هر دو علت مرگ را بیماری واگیردار طاعون نامیدهاند. | ||
و در | در یک روایت آمده که در یكى از شهرهاى «شام» بیمارى طاعون راه یافت که با جهشی عجیب و سرسام آور، مردم را یكى پس از دیگرى از بین میبرد. در این میان عده بسیارى به این امید كه شاید از چنگال مرگ رهایى یابند، آن محیط و دیار را ترک کردند، از آنجا كه آنها پس از فرار از محیط خود و رهایى از مرگ در خود احساس قدرت و استقلالى نموده و با نادیده گرفتن اراده الهى و چشم دوختن به عوامل طبیعى دچار غرور شدند پروردگار، آنها را نیز در همان بیابان به همان بیمارى نابود ساخت.<ref>سیوطی، جلالالدین، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۱۰، دمشق: دار الکلم الطیب، ۱۴۲۶ق.</ref> | ||
در روایت دیگر، آمدن بیمارى را بهعنوان مجازات الهی میداند. زیرا رهبر آنان از آنان خواست كه خود را براى جهاد آماده كنند و از شهر خارج گردند. آنها به بهانه اینكه در محیط جنگ مرض طاعون است، از رفتن به میدان جنگ خوددارى كردند. خدا آنها را به همان بیماری كه از آن هراس داشتند و بهانه فرار قرار داده بودند مبتلا ساخت. آنها خانههاى خود را خالى كرده و براى نجات از طاعون فرار كردند و در بیابان همگى از بین رفتند. مدتها از این جریان گذشت و حزقیل كه یكى از پیامبران بنى اسرائیل بود از آنجا عبور نمود و از خدا خواست كه آنها را زنده كند، خداوند دعاى او را اجابت نمود و آنها به زندگى بازگشتند.<ref>سیوطی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، احتجاج، ج۲، ص۸۸، تهران: إسلامیه، ۱۳۸۱؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۸، ص۲۳۷، ترجمه محمدباقر کمرهای، چاپ سوم، قم: اسوه، ۱۳۷۵؛ سمرقندی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۰، بیروت: الأعلمی، ۱۴۱۱ق.</ref> | |||
سه نکته کلیدی در این آیه وجود دارد: | سه نکته کلیدی در این آیه وجود دارد: | ||
خط ۲۲: | خط ۲۵: | ||
ج) زنده کردن آنها پس از مرگ که باز هم آیه آن را به صورت مستقیم به خدا نسبت داده است. مفسران از آیه، بیماری واگیردار طاعون برداشت نمودهاند و با کمک قرائن و احادیث به آن پیبردهاند. هر چند احادیث با مضامین متفاوت بیان شده است، اما علت مرگ آنها را طاعون مطرح میکنند. | ج) زنده کردن آنها پس از مرگ که باز هم آیه آن را به صورت مستقیم به خدا نسبت داده است. مفسران از آیه، بیماری واگیردار طاعون برداشت نمودهاند و با کمک قرائن و احادیث به آن پیبردهاند. هر چند احادیث با مضامین متفاوت بیان شده است، اما علت مرگ آنها را طاعون مطرح میکنند. | ||
علامه طباطبائی و صاحب تفسیرنمونه با اشاره به امر «موتوا» آن را امر لفظی نمیدانند؛ بلکه تكوینى تفسیر نمودند، به این معنا، منافاتى ندارد كه مرگ این گروه از مجراى طبیعى (بیماری طاعون) واقع شده باشد. این سنت الهی بر سراسر جهان هستى و عالم حیات، حكومت میكند که خداوند، عوامل مرگ را فراهم میکند.<ref>مکارمشیرازى، ناصر و همکاران، پیام قرآن، ج۲، ص۲۱۹، چاپچهارم، قم: مدرسه امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۷۴؛ طباطبائی، ترجمه تفسیرالمیزان، ج۲، ص۴۲۲، ترجمه محمدباقرموسوی، چاپ پنجم، قم: انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۷۴.</ref> | |||
در متن آیه تعبیر به امر (موتوا؛ بمیرید) شده و به صورت اخباری بیان نکرده است: «خدا ایشان را میراند و سپس زنده كرد» براى این بود كه بهتر بر نفوذ قدرت و غلبه امر الهى دلالت كند، چون تعبیر به انشاء در امور تكوینى از تعبیر به اخبار مؤثرتر و مؤكدتر است، همچنان كه در اوامر تشریعى تعبیر به اخبار از تعبیر به انشاء مؤكدتر است.<ref>طباطبائی، همان.</ref> | در متن آیه تعبیر به امر (موتوا؛ بمیرید) شده و به صورت اخباری بیان نکرده است: «خدا ایشان را میراند و سپس زنده كرد» براى این بود كه بهتر بر نفوذ قدرت و غلبه امر الهى دلالت كند، چون تعبیر به انشاء در امور تكوینى از تعبیر به اخبار مؤثرتر و مؤكدتر است، همچنان كه در اوامر تشریعى تعبیر به اخبار از تعبیر به انشاء مؤكدتر است.<ref>طباطبائی، همان.</ref> | ||
زنده کردن قوم بنیاسرائیل بعد از مردن در آیه مطرح شده و آن را به خدا نسبت داده و در روایات زنده شدن قوم به واسطه دعای حزقیل پیامبر نسبت داده شده است. علامه با رد اعجاز میفرماید: این جمله تا حدى دلالت دارد بر اینكه خداى تعالى زندهشان كرده تا زندگى كنند و بعد از زنده شدن مدتى زندگى كردهاند، براى اینكه اگر این احیا و زنده ساختن، در نهایت معجزهاى بوده تا دیگران از آن عبرت بگیرند و یا دلیلى و یا بیانى براى اثبات حقیقتى بوده باشد، باید آن را ذكر | زنده کردن قوم بنیاسرائیل بعد از مردن در آیه مطرح شده و آن را به خدا نسبت داده و در روایات زنده شدن قوم به واسطه دعای حزقیل پیامبر نسبت داده شده است. علامه با رد اعجاز میفرماید: این جمله تا حدى دلالت دارد بر اینكه خداى تعالى زندهشان كرده تا زندگى كنند و بعد از زنده شدن مدتى زندگى كردهاند، براى اینكه اگر این احیا و زنده ساختن، در نهایت معجزهاى بوده تا دیگران از آن عبرت بگیرند و یا دلیلى و یا بیانى براى اثبات حقیقتى بوده باشد، باید آن را ذكر میكرد، چون رسم قرآن در بلاغتش همین است، همچنان كه در داستان اصحاب كهف ذكر كرد كه بعد از زنده شدن چه كارهایى كردند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۴۲۱، چاپ دوم، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.</ref> | ||
دخالت بیماری واگیردار طاعون در مرگ دسته جمعی بنیاسرائیل به واقعیت نزدیکتر است. زیرا در قرآن با واژه «الوف» به معنى هزارها نفر برای مردن آنها به كار برده شده است، بعضى از روایات، تعداد نفرات آنها را ده هزار و بعضى هفتاد یا هشتاد هزار نفر بیان کردند.<ref>مکارم شیرازی، ۱۳۶۸، ج۲، ص۲۱۹.</ref> در شیوع بیماری طاعون نیز شاهد مرگ دسته جمعی هستیم. علاوه بر احادیث و اشاره به بیماری طاعون، خداوند به وسیله اسباب مادی مرگ را محقق میسازد و منافاتی با قدرت و امر الهی ندارد و این مرگ دسته جمعی به دست ویروس طاعون قابل تحقق است. | دخالت بیماری واگیردار طاعون در مرگ دسته جمعی بنیاسرائیل به واقعیت نزدیکتر است. زیرا در قرآن با واژه «الوف» به معنى هزارها نفر برای مردن آنها به كار برده شده است، بعضى از روایات، تعداد نفرات آنها را ده هزار و بعضى هفتاد یا هشتاد هزار نفر بیان کردند.<ref>مکارم شیرازی، ۱۳۶۸، ج۲، ص۲۱۹.</ref> در شیوع بیماری طاعون نیز شاهد مرگ دسته جمعی هستیم. علاوه بر احادیث و اشاره به بیماری طاعون، خداوند به وسیله اسباب مادی مرگ را محقق میسازد و منافاتی با قدرت و امر الهی ندارد و این مرگ دسته جمعی به دست ویروس طاعون قابل تحقق است. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۷: | ||
برخی از عذابهای الهی از آسمان نازل میشود که با توجه به معنای لغات و احادیث آن را به بیماری طاعون تفسیر نمودهاند: {{قرآن|فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيرَ الَّذی قيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يفْسُقُون}}<ref>بقره: ۵۹.</ref>؛ اما افراد ستمگر، این سخن را كه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند (و به جاى آن، جمله استهزاآمیزى گفتند) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانى، عذابى از آسمان فرستادیم». | برخی از عذابهای الهی از آسمان نازل میشود که با توجه به معنای لغات و احادیث آن را به بیماری طاعون تفسیر نمودهاند: {{قرآن|فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيرَ الَّذی قيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يفْسُقُون}}<ref>بقره: ۵۹.</ref>؛ اما افراد ستمگر، این سخن را كه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند (و به جاى آن، جمله استهزاآمیزى گفتند) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانى، عذابى از آسمان فرستادیم». | ||
در متن آیه فوق دو نکته نهفته است؛ نکته اول، چرا بهجای واژه «رجز» عذاب نیامده است؟ نکته دیگر، کیفیت عذاب از آسمان است که باید بررسی شود. در متن آیه واژه «رجز» به کار رفته است. راغب اصفهانی اصل معنى آن را اضطراب و انحراف و | در متن آیه فوق دو نکته نهفته است؛ نکته اول، چرا بهجای واژه «رجز» عذاب نیامده است؟ نکته دیگر، کیفیت عذاب از آسمان است که باید بررسی شود. در متن آیه واژه «رجز» به کار رفته است. راغب اصفهانی اصل معنى آن را اضطراب و انحراف و بىنظمی میداند، مخصوصاً این تعبیر در مورد شتر به هنگامی كه گامهاى خود را نزدیک به هم و کوتاه و نامنظم ـ به خاطر ضعف و ناتوانى ـ بر میدارد.<ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۳۴۱، چاپ دوم، تهران: المکتبه المرتضویه، ۱۳۶۲.</ref> در چند آیه قرآن<ref>اعراف: ۱۳۴؛ انفال: ۱۱.</ref> واژه رجز به معنای اضطراب آمده است. در برخی از آیات رجز را نوعی عذاب معرفی کرده است {{قرآن|أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ<ref>سباء: ۵.</ref>}}. نفس عذاب نیز به همراه خود اضطراب و پریشانی میآورد.<ref>قـرشـیبـنابی، عـلیاکبـر، قامـوس الـقرآن، ج۳، ص۵۵ چاپ شـشم، تـهـران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱.</ref> طبرسى پس از آنكه معنى اصلى آن را میل از حق گرفته مینویسد: رجز لرزشى است در پاى شتر در اثر دردى كه آن را از سیر معمولى باز میدارد. این کلمه در لغت اهل حجاز به معنى عذاب گرفته شده و سپس با استفاده از حدیث آن را به بیماری واگیردار طاعون تفسیر نموده است. در ادامه با نقل قول از ابنزید میگوید: با بیمارى طاعون در یک ساعت ۲۴۰۰۰ نفر از بزرگان و پیرمردهایشان هلاک شدند و فرزندانشان باقى ماند و در نتیجه علم و عبادت از آنان رفت و از دست دادن افاضل و دانشمندانشان عذابى براى باقیماندگان شد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ، ج۱، ص۱۸۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.</ref> | ||
نویسنده تفسیرنمونه بین رجز و طاعون ارتباط خوبی داده و مینویسد: از اینجا روشن | نویسنده تفسیرنمونه بین رجز و طاعون ارتباط خوبی داده و مینویسد: از اینجا روشن میشود، چرا در بعضى از روایات، «رجز» را به «طاعون» تفسیر نمودند، به علت آنکه به سرعت در میان بنىاسرائیل شیوع یافت و عدهاى را از میان برد. ممكن است گفته شود، بیمارى طاعون چیزى نیست كه از آسمان فرود آید، ولى این تعبیر ممكن است به خاطر آن باشد كه عامل انتقال میكروب طاعون در میان بنىاسرائیل گرد و غبارهاى آلودهاى بوده است كه به فرمان خدا با وزش باد در میان آنها، پخش گردید. عجیب اینكه یكى از عوارض دردناک طاعون آن است كه مبتلایان به آن گرفتار اضطراب و بىنظمی در سخن و در راه رفتن میشوند كه با معنى ریشهاى كلمه «رجز» نیز كاملاً متناسب است.<ref>مکارمشیرازی، ۱۳۶۸، ج۱، ص۲۷۱.</ref> برداشت دیگر نویسنده نمونه این بود که در آیه فوق، بهجاى «فأنزلنا علیهم» میگوید {{قرآن|فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا}} تا روشن گردد كه این عذاب و مجازات الهى تنها دامان«ستمگران» بنىاسرائیل را گرفت و هرگز خشک و تر با هم نسوختند. در پایان آیه جمله {{قرآن|بِما كانُوا يفْسُقُونَ}} را ذكر میكند تا بگوید كه ظلم و فسق علت مجازاتشان بوده است. علاوه بر آن اصرار بر گناه، نزول عذاب الهی را افزایش میدهد.<ref>همان.</ref> در تفسیر البرهان نیز با اشاره به روایات، رجز را به طاعون تفسیر نمود<ref>بحرانی، هاشمبنسلیمان، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۲۲۶، قم: موسسه البعثه، ۱۴۱۵ق.</ref>، مرحوم طالقانی با استفاده از لغت، رجز را ضعف قواى جسمی و نفسى دانسته و در مورد نسبت دادن آن به آسمان میگوید شاید از جهت سلطه و احاطه عذاب باشد.<ref>طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۶۹، چاپ چهارم، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲.</ref> در تفسیر کشف الاسرار با تقسیم عذاب به دو قسم، عذابهای آسمانی را چون طاعون و صاعقه و مرگ ناگهانی بهدست خداوند معرفی کرده و در ادامه مینویسد: به همین سبب واژه آسمانی را به کاربرده است، چون انسانها نتوانند در مقابلش قد علم کنند.<ref>میبدی، احمدبنمحمد، كشف الأسرار و عده الأبرار، ج۱، ص۲۰۴، تحقیق: حکمت، علیاصغر، چاپ پنجم، تهران: امیرکبیر،۱۳۷۱.</ref> | ||
در نتیجه اکثر مفسرین رجز را به معنای عذاب گرفتهاند؛ اما در اینکه چه نوع عذابی را خداوند فرستاد، مفسران با کمک روایات به بیماری طاعون تطبیق دادند، هر چند از ظاهر آیه قابل برداشت نیست<ref>ر.ک: مفاتیح الغیب، ج۳، ص۵۲۶.</ref> بیماری طاعون در دو نوع گسترده است: یکی طاعون خیارکی که از پوست منتقل میشود و دیگری طاعون ریوی که از طریق ریه و تنفس منتقل میشود. اشاره قرآن به آسمان و هوای بالا شاید به یکی از راههای انتقال آن یعنی هوای آلوده به میکروب طاعون است که وقتی افراد تنفس کنند، دچار طاعون میشوند. علاوه بر آن، یکی از موارد شیوع طاعون آبهای آلوده است و خداوند در قرآن وقتی میخواهد به بارش باران اشاره کند از کلمه «سماء» نیز استفاده میکند. همچنین یکی از نشانههای طاعون تهوع، سرگیجه، نداشتن تعادل و ... است که در واژه «رجز» نهفته است. | در نتیجه اکثر مفسرین رجز را به معنای عذاب گرفتهاند؛ اما در اینکه چه نوع عذابی را خداوند فرستاد، مفسران با کمک روایات به بیماری طاعون تطبیق دادند، هر چند از ظاهر آیه قابل برداشت نیست<ref>ر.ک: مفاتیح الغیب، ج۳، ص۵۲۶.</ref> بیماری طاعون در دو نوع گسترده است: یکی طاعون خیارکی که از پوست منتقل میشود و دیگری طاعون ریوی که از طریق ریه و تنفس منتقل میشود. اشاره قرآن به آسمان و هوای بالا شاید به یکی از راههای انتقال آن یعنی هوای آلوده به میکروب طاعون است که وقتی افراد تنفس کنند، دچار طاعون میشوند. علاوه بر آن، یکی از موارد شیوع طاعون آبهای آلوده است و خداوند در قرآن وقتی میخواهد به بارش باران اشاره کند از کلمه «سماء» نیز استفاده میکند. همچنین یکی از نشانههای طاعون تهوع، سرگیجه، نداشتن تعادل و ... است که در واژه «رجز» نهفته است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۵: | ||
عذاب سامری در اثر بیماری واگیردار | عذاب سامری در اثر بیماری واگیردار | ||
قرآنکریم در مورد عذاب سامری میگوید: {{قرآن|قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِی الْحَياه أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذی ظَلْتَ عَلَيهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْيمِّ نَسْفا <ref>طه: ۹۷.</ref>}} (موسى) گفت: «برو، كه بهره تو در زندگى دنیا این است كه (هر كس با تو نزدیک شود) بگویى «با من تماس نگیر!» و تو میعادى (از عذاب خدا) دارى، كه هرگز تخلّف نخواهد شد! (اكنون) بنگر به این معبودت كه پیوسته آن را پرستش | قرآنکریم در مورد عذاب سامری میگوید: {{قرآن|قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِی الْحَياه أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِكَ الَّذی ظَلْتَ عَلَيهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْيمِّ نَسْفا <ref>طه: ۹۷.</ref>}} (موسى) گفت: «برو، كه بهره تو در زندگى دنیا این است كه (هر كس با تو نزدیک شود) بگویى «با من تماس نگیر!» و تو میعادى (از عذاب خدا) دارى، كه هرگز تخلّف نخواهد شد! (اكنون) بنگر به این معبودت كه پیوسته آن را پرستش میكردى! و ببین ما آن را نخست میسوزانیم، سپس ذرّات آن را به دریا میپاشیم!». | ||
واژهای که در متن آیه با عنوان «مساس» به کار رفته، سبب اختلاف در بین مفسران شده است. بعضى از مفسران گفتهاند كه جمله «لا مِساسَ» اشاره به یكى از قوانین جزائى شریعت موسى است كه بعد از صادر شدن حکم کسی حق نزدیکی با وی را نداشت.<ref>طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۲۰؛ سیدبنقطب، فی ظلال القرآن، ج۵، ص۴۹۴، چاپ سیوپنجم، بیروت: دار الشروق، ۱۴۲۵ق.</ref> بعضى دیگر گفتهاند: سامرى به واسطه نفرین موسى به بیمارى مرموز و واگیرداری مبتلا شد كه تا زنده بود كسى نمیتوانست با او تماس بگیرد و اگر كسى تماس میگرفت، گرفتار بیمارى میشد. یا اینكه سامرى گرفتار یک نوع بیمارى روانى به صورت وسواس شدید و وحشت از هر انسانى شد، به طورى كه هر كس نزدیک او میشد، فریاد میزد با من تماس نگیرید!<ref>سیدبنقطب، ج۶، ص۲۳۴۹.</ref> به نظر میرسد آنچه سبب دوری مردم و وحشت آنها میشود، همان بیماری واگیردار و مسری است که از روایات قابل استفاده است و علامه طباطبایی نیز این تفسیر را مشروط به صحیح السند بودن حدیث، خوب میداند.<ref>طباطبائی، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۷۶.</ref> طبرسی نیز مینویسد: هر کسی که با او در تماس بود به تب شدید مبتلا میشد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۶، ص۶۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.</ref> | |||
در سه آیه به صورت غیرمستقیم به بیماری واگیردار در میان قوم بنیاسرائیل اشاره شده است. با توجه به واژهها و قرائن در متن آیه و اشاره صریح احادیث در ذیل آن و از همه مهمتر دیدگاه مفسران شیعه و سنی، عذاب الهی در قالب بیماری واگیردار طاعون بوده است. امام صادق در حدیثی، فعل خدا را همراه با اسباب مادی میداند و میفرماید: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یجْرِی الْأَشْیاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِکلِّ شَیءٍ سَبَباً»<ref>مجلسى، محمدتقى، بحارالانوار، ج۲، ص۹۰، تهران: المکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۵.</ref>؛ خدا اِبا دارد و | در سه آیه به صورت غیرمستقیم به بیماری واگیردار در میان قوم بنیاسرائیل اشاره شده است. با توجه به واژهها و قرائن در متن آیه و اشاره صریح احادیث در ذیل آن و از همه مهمتر دیدگاه مفسران شیعه و سنی، عذاب الهی در قالب بیماری واگیردار طاعون بوده است. امام صادق در حدیثی، فعل خدا را همراه با اسباب مادی میداند و میفرماید: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یجْرِی الْأَشْیاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِکلِّ شَیءٍ سَبَباً»<ref>مجلسى، محمدتقى، بحارالانوار، ج۲، ص۹۰، تهران: المکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۵.</ref>؛ خدا اِبا دارد و نمیپسندد که چیزها را جارى و برقرار گرداند؛ مگر به اسباب، پس براى هر چیزى سببى قرار داد». خداوند نیز در نظام علت و معلول مقدر فرمود که با شیوع بیماری واگیردار، مرگ دسته جمعی را تقدیر نماید. | ||
پینوشت | پینوشت |