کاربر:Fakarami1421/ صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
=== ۶. دلداری به پیامبر و اعلام اکمال دین ===
=== ۶. دلداری به پیامبر و اعلام اکمال دین ===
روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد که حکایت از اندیشناکی پیامبر از طرح مسأله‌ی ولایت امام علی در میان مسلمانان داشت. پیامبر می‌ترسید که طرح این موضوع موجب به خطر افتادن جان خود و امام علی و نزدیکانش شود و یا به آشوب‌هایی در میان جامعه‌ی اسلامی دامن زند. پیامبر ترسناک از این بود که گفتارش را تکذیب کنند و سخنش را نپذیرند![7] حال پرسش این است که پیامبر اسلام از چه چیز می‌ترسید؟ آیا توصیه و نصحیت ردم به دوست داشتن علی مسأله‌ی حساسیت‌برانگیزی بود؟! اگر این گونه است، پیامبر بارها و بارها به محبت امام علی و خاندانش توصیه کرده بود و مشکلی هم پیش نیامده بود! آیا این منطقی نیست که بگوییم مهم‌ترین و حساس‌ترین موضوعی که میمکن بود تفرقه‌ها و دشمنی‌ها را برانگیزد، موضوع خلافت و حکومت بود؟! نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که پس از معرفی امام علی به ولایت امر از سوی پیامبر، این آیه نازل شد: «امروز دین کامل شما را کردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم»؛[8] حال پرسش دیگر این است که آیا اگر مقصود پیامبر صرفا دوستی امام علی بود، می‌توان پذیرفت که به صرف اعلام دوستی امام، دین کامل می‌شود؛ اگر این گونه باشد، پیش از این هم پیامبر بارها مردم را به دوستی امام علی دعوت کرده بود، ولی هرگز بحثی از کمال دین به میان نیامد؛ از این‌رو بسیار منطقی و موجه می‌نماید که بگوییم مقصود پیامبر از ولایت علی، که مایه‌ی اتمام نعمت و اکمال دین است، چیزی جز امامت امام علی در امر دین و دنیای مردم نیست؛ البته واضح است که رهبران الهی، رابطه‌ای آمیخته با محبت و دوستی با مردم دارند و رهبری آن‌ها بر مبنای دوستی خدایی به مردم و سعادت آن‌هاست! بنابر این مفهوم ولایت در جمله‌ی من کنت مولاه فهذا علی مولاه، امامتی است که مفهوم محبت در آن اشراب شده است.
روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد که حکایت از اندیشناکی پیامبر از طرح مسأله‌ی ولایت امام علی در میان مسلمانان داشت. پیامبر می‌ترسید که طرح این موضوع موجب به خطر افتادن جان خود و امام علی و نزدیکانش شود و یا به آشوب‌هایی در میان جامعه‌ی اسلامی دامن زند. پیامبر ترسناک از این بود که گفتارش را تکذیب کنند و سخنش را نپذیرند![7] حال پرسش این است که پیامبر اسلام از چه چیز می‌ترسید؟ آیا توصیه و نصحیت ردم به دوست داشتن علی مسأله‌ی حساسیت‌برانگیزی بود؟! اگر این گونه است، پیامبر بارها و بارها به محبت امام علی و خاندانش توصیه کرده بود و مشکلی هم پیش نیامده بود! آیا این منطقی نیست که بگوییم مهم‌ترین و حساس‌ترین موضوعی که میمکن بود تفرقه‌ها و دشمنی‌ها را برانگیزد، موضوع خلافت و حکومت بود؟! نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که پس از معرفی امام علی به ولایت امر از سوی پیامبر، این آیه نازل شد: «امروز دین کامل شما را کردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم»؛[8] حال پرسش دیگر این است که آیا اگر مقصود پیامبر صرفا دوستی امام علی بود، می‌توان پذیرفت که به صرف اعلام دوستی امام، دین کامل می‌شود؛ اگر این گونه باشد، پیش از این هم پیامبر بارها مردم را به دوستی امام علی دعوت کرده بود، ولی هرگز بحثی از کمال دین به میان نیامد؛ از این‌رو بسیار منطقی و موجه می‌نماید که بگوییم مقصود پیامبر از ولایت علی، که مایه‌ی اتمام نعمت و اکمال دین است، چیزی جز امامت امام علی در امر دین و دنیای مردم نیست؛ البته واضح است که رهبران الهی، رابطه‌ای آمیخته با محبت و دوستی با مردم دارند و رهبری آن‌ها بر مبنای دوستی خدایی به مردم و سعادت آن‌هاست! بنابر این مفهوم ولایت در جمله‌ی من کنت مولاه فهذا علی مولاه، امامتی است که مفهوم محبت در آن اشراب شده است.
=== ۷.علمای اهل‌سنت و حدیث غدیر ===
بسیاری از علمای اهل‌سنت با صراحت اعلام کرده‌اند که واژه‌ی «مولی» در حدیث غدیر به معنای «اولویت» و « سرپرستی» است؛ سبط بن جوزی می‌گوید: «معنای حدیث غدیر این است که هرکس من اولی و سزاوارتر به او هستم، پس این علی- علیه السلام- سزاوارتر به اوست!»[9] همچنین گنجی شافعی می‌گوید: «... لکن حدیث غدیر خم دلالت بر ولایت امر و جانشینی پیامبر دارد».[10]
=== ۸. واژه‌ی مولی به معنای اولی است ===
بسیاری از  اهل‌لغت تصریح کرده‌اند که «مولی» به معنای « اولی» آمده است:
الف. محمد سائب کلب (متوفی 146ه) تصریح کرده است که در زبان عرب «مولی» به معنای «اولی» آمده است؛ چنانکه فخر رازی ذیل آیه «هی مولاکم و بئس المصیر» گفته است که کلبی معنای «مولی» را «اولویت و برتری» گرفته است؛[11]
ب‌.  «فراء» و «زجاج» نیز تصریح کرده‌اند که واژه‌ی «مولی» به معنای «اولویت» آمده است؛[12]
ج‌.    ابو عبیده در کتاب «مجاز القرآن»، درباره‌ی معنای واژه‌‌ی  «مولی» در آیه‌ی «هی مولاکم» می‌گوید: «هی مولاکم ای: اولی بکم»؛ این مولای شماست؛ یعنی اولی و برتر است بر شما![13]
بنابر این طبق تصریح لغویان اهل‌سنت، «مولا» به معنای اولویت و برتری استعمال شده است؛ در حالیکه ایرادگران شبهه ادعا کرده‌اند که هیچکس قبول ندارد واژه‌ی «مولی» به معنای« اولی» استعمال شده باشد!
علاوه بر تصریح اهل لغت، با مراجعه به متن حدیث نیز مفهوم «اولویت» به خوبی فهمیده می‌شود؛ زیرا پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله- در ابتدا فرمودند: «آیا من نسبت به شما اولویت و برتری ندارم؟»[14] سپس بلافاصله فرمودند: «هرکس من مولای اویم، علی-علیه السلام- مولای اوست!»؛ در نتیجه قرینه‌ی سیاقی، خود دلالت می‌کند که «مولی» به معنای «اولویت» است.
=== ۹.واژه‌ی ولایت (به معنای حکومت) در کلام شیخین ===
همچنین در کلمات صحابه بارها از این کلمه استفاده شده است و منظورشان خلافت و سرپرستی بوده است؛ مانند:
1.ابوبکر و عمر خود را «ولی رسول خدا» می‌دانستند: مسلم نیشابوری در صحیح خود، به نقل از خلیفه‌ی دوم آورده است:«فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنِ ابْنِ أَخِيكَ، وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا... ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ، فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا»؛ پس از وفات رسول خدا-صلی الله علیه و آله- ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم؛ شما دو نفر (عباس و علی) آمدید وتو ای عباس! میراث برادر زاده‌ات را در خواست کردی و تو ای علی! میراث فاطمه دختر پیامبر را...؛ (عمر در ادامه می‌گوید:) پس از مرگ ابوبکر، من جانشین پیامبر و ابوبکر شدم و باز شما دونفر مرا خائن، دروغگو، حیله‌گر و گنه‌کار خواندید»![16]
در این دو روایت، ابوبکر و عمر خود را ولی رسول خدا-صلی الله علیه وآله- شمرده اند؛ مخصوصاً عمر صریحا ادعا می‌کند که بعد از ابوبکر من ولی رسول خدا بودم!
2.      ابوبکر خود را «ولی مسلمانان» می‌دانست: ابوبکر پسرسیدن به  خلافت، در برخی از خطبه‌هایش از واژه‌ی ولایت، برای جایگاه خود استفاده کرده است: طبری می‌گوید: «لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ، خَطَبَ  النَّاسُ فحمد اللَّه و أثنى عليه ثم قَالَ: أما بعد أيها‌الناس! فقد وليتكم و لست بخيركم!»؛ چون ابوبکر به خلافت رسید، برای مردم سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم! من حاکم شما شدم؛ در حالی که بهترین شما نیستم!»؛[17]
۲۹

ویرایش