۵۵
ویرایش
Fakarami1421 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Fakarami1421 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
علمای شیعه معتقدند معنایی که از کلمهی «'''مولی'''» متبادر میشود «'''ولایت امر'''» و «'''سرپرستی امت'''» است. لکن اهل سنت میگویند این واژه در حدیث غدیر به معنای «دوست داشتن» است. | علمای شیعه معتقدند معنایی که از کلمهی «'''مولی'''» متبادر میشود «'''ولایت امر'''» و «'''سرپرستی امت'''» است. لکن اهل سنت میگویند این واژه در حدیث غدیر به معنای «دوست داشتن» و یا «یاری کردن» است. | ||
== پیشینهی بحث == | == پیشینهی بحث == | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در این دو روایت، ابوبکر و عمر خود را ولی رسول خدا-صلی الله علیه وآله- شمرده اند؛ مخصوصاً عمر صریحا ادعا میکند که بعد از ابوبکر من ولی رسول خدا بودم! | در این دو روایت، ابوبکر و عمر خود را ولی رسول خدا-صلی الله علیه وآله- شمرده اند؛ مخصوصاً عمر صریحا ادعا میکند که بعد از ابوبکر من ولی رسول خدا بودم! | ||
2. ابوبکر خود را «ولی مسلمانان» میدانست: ابوبکر پسرسیدن به خلافت، در برخی از خطبههایش از واژهی ولایت، برای جایگاه خود استفاده کرده است: طبری میگوید: «لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ، خَطَبَ النَّاسُ فحمد اللَّه و أثنى عليه ثم قَالَ: أما بعد أيهاالناس! فقد وليتكم و لست بخيركم!»؛ چون ابوبکر به خلافت رسید، برای مردم سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم! من حاکم شما شدم؛ در حالی که بهترین شما نیستم!»؛[17] | 2. ابوبکر خود را «ولی مسلمانان» میدانست: ابوبکر پسرسیدن به خلافت، در برخی از خطبههایش از واژهی ولایت، برای جایگاه خود استفاده کرده است: طبری میگوید: «لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ، خَطَبَ النَّاسُ فحمد اللَّه و أثنى عليه ثم قَالَ: أما بعد أيهاالناس! فقد وليتكم و لست بخيركم!»؛ چون ابوبکر به خلافت رسید، برای مردم سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم! من حاکم شما شدم؛ در حالی که بهترین شما نیستم!»؛[17] | ||
== دلایل اهل سنت == | |||
برخی از اهل سنت گفتهاند شأن صدور سخن پیامبر این بود که عدهای از اصحاب، به سبب مسائلی، با امام علی کدورت داشتند. پیامبر اسلام برای اینکه این کدورت در دلها باقی نماند و منشأ مشکلاتی برای جامعهی اسلامی پس از خودش نشود، مردم را در کنار غدیر خم جمع کرد و فرمود: «هرکس من دوست اویم، علی هم دوست اوست.» یکی از قرائنی که دلالت میکند معنای مولی در این حدیث، همان دوستی و دوستداشتن است، جملهای است که پیامبر در ادامهی سخن خود فرمود: «خداوندا دوستداران علی را دوست بدار»! بنابراین با تمسک به حدیث غدیر نمیتوان امامت امام علی- علیه السلام- را اثبات کرد![2] بنا بر این چنانچه منظور پیامبر از مولی «سرپرستی» میبود، باید از الفاظی مانند «ولی الامر» استفاده میکرد. | |||
=== نقد === | |||
معنایی که از کلمهی «مولی» متبادر میشود ولایت امر و سرپرستی امت است؛ پیامبر نزدیک به 120 هزار نفر را در گرمای آن روز جمع کرد و پیش از طرح ولایت امام علی، نسبت به اولویت خود بر آنها و حق و شأن سرپرستی خود بر مؤمنان از آنان اقرار گرفت و بلافاصله سرپرستی و ولایت امام علی با صراح مطرح کرد؛ اگر مقصود پیامبر از جملهی «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» صرفا اعلام محبت به علی و رفع کدورتی که در دل برخی وجود داشت، میبود، هرگز نیاز نبود آن جمعیت انبوه را گرد آورد و پس از خطبهی معروفش، از مردم برای امام علی بیعت بگیرد؛ اساسا گرفتنبیعت، برای ایجاد و اظهار محبت، در تاریخ اسلام سابقهای ندارد؛ علاوه بر این آیات نازلشده در پیش و پس از حادثهی غدیر، نشان از اهمیت و حساسیت موضوع دارد و با توجه به شرایط سالها و ماههای پایانی زندگی پیامبر، هیچ مسألهای جز مسألهی حکومت و ولایت پس از پیامبر مطرح نبوده است! | |||
روایات دیگری دربارهی جریان غدیر وجود دارد که از آن امامت و خلافت استفاده میشود؛ حاکم نیشابوری چنین نقل میکند: «پیامبر به حاضران در منطقهی غدیر خم فرمود: من دو میراث گرانبها از خود به جا میگذارم: کتاب خدا و عترتم (اهل بیتم)؛ سپس فرمود: «خدا مولا و سرپرست من است و من سرپرست هرمؤمن هستم»؛ سپس دست امام علی-علیه السلام- را گرفت و فرمود: «کسی که من مولا و سرپرست اویم، علی- علیه السلام- سرپرست اوست».[15] در این روایت از کلمهی «ولی» دربارهی امام علی-علیه السلام- استفاده شده است و معنای کلمهی ولی «سرپرستی» است؛ مانند: «ولی طفل»؛ | |||
برخی نیز گفتهاند چون پیامبر، پس از جملهی من کنت «مولاه فهذا علی مولاه» دوستان امام علی را دعا کرده است (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه)، همین امر دلالت میکند که مقصود پیامبر از ولایت علی، همان دوستی و محبت اوست. |
ویرایش