نفس اماره: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۳۹۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۲
خط ۴۵: خط ۴۵:
نفس اماره به بدى امر مى‌كند: وقتى انسان عنان اختيارش را به نفس بسپارد و نفس امّاره در خانه دل انسان حكومت كند، طبيعى است كه نفس بناى طغيان و سركشى مى‌نهد و پيوسته انسان را به خطا و بدى و سرپيچى از فرامين و دستورات الهى وامى‌دارد. در نتيجه، اين دشمن خطرناك و سرسخت فرجامى شوم را براى انسان رقم مى‌زند.<ref>مصباح، محمدتقی، «نبرد پيوسته دشوار انسان با نفس سركش»، ماهنامه معرفت، ۱۳۸۹، شماره ۱۴۸، ص۶.</ref>
نفس اماره به بدى امر مى‌كند: وقتى انسان عنان اختيارش را به نفس بسپارد و نفس امّاره در خانه دل انسان حكومت كند، طبيعى است كه نفس بناى طغيان و سركشى مى‌نهد و پيوسته انسان را به خطا و بدى و سرپيچى از فرامين و دستورات الهى وامى‌دارد. در نتيجه، اين دشمن خطرناك و سرسخت فرجامى شوم را براى انسان رقم مى‌زند.<ref>مصباح، محمدتقی، «نبرد پيوسته دشوار انسان با نفس سركش»، ماهنامه معرفت، ۱۳۸۹، شماره ۱۴۸، ص۶.</ref>


نفس به انجام معصيت و گناه آزمند و حريص است و هر بار كه انسان گناهى مرتكب گردد و به خواسته نفس پاسخ گويد، خواهش و طمع نفس قوى‌تر مى‌شود و بيشتر انسان را به گناه و عصيان خدا وامى‌دارد، از اين‌رو، اميرمؤمنان عليه‌السلام درباره علاج آزمندى نفس به عصيان و گناه مى‌فرمايند: «قيدوا أنفسكم بالمحاسبة و أملكوها بالمخالفة»؛ <sup>6</sup>  با محاسبه نفس خود را در بند كشيد و با مخالفت با خواسته‌هايش مالك آن گرديد.<ref>مصباح، محمدتقی، «نبرد پيوسته دشوار انسان با نفس سركش»، ماهنامه معرفت، ۱۳۸۹، شماره ۱۴۸، ص۶.</ref>
نفس به انجام معصيت و گناه آزمند و حريص است و هر بار كه انسان گناهى مرتكب گردد و به خواسته نفس پاسخ گويد، خواهش و طمع نفس قوى‌تر مى‌شود و بيشتر انسان را به گناه و عصيان خدا وامى‌دارد، از اين‌رو، اميرمؤمنان عليه‌السلام درباره علاج آزمندى نفس به عصيان و گناه مى‌فرمايند: «قيدوا أنفسكم بالمحاسبة و أملكوها بالمخالفة»؛ با محاسبه نفس خود را در بند كشيد و با مخالفت با خواسته‌هايش مالك آن گرديد.<ref>مصباح، محمدتقی، «نبرد پيوسته دشوار انسان با نفس سركش»، ماهنامه معرفت، ۱۳۸۹، شماره ۱۴۸، ص۶.</ref>


== یادداشت سه ==
== یادداشت سه ==
خط ۵۱: خط ۵۱:


نفس امّاره ـ که «امّاره» صیغه مبالغه است ـ یعنی نفس فرمان دهنده و به شدت فرمان دهنده و در کمال استبداد فرمان دهنده. مقصود همان حالتی از نفس انسان است که در آن حالت هواها بر انسان حاکم و غالب است و انسان صد درصد محکوم خواهشهای نفسانی خودش است. نفس امّاره به سوء یعنی نفسی که به انسان فرمان به بدی می‌دهد و انسان هم تابع نفس فرمان دهنده به بدی و شرارت است.<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۸۱.</ref>
نفس امّاره ـ که «امّاره» صیغه مبالغه است ـ یعنی نفس فرمان دهنده و به شدت فرمان دهنده و در کمال استبداد فرمان دهنده. مقصود همان حالتی از نفس انسان است که در آن حالت هواها بر انسان حاکم و غالب است و انسان صد درصد محکوم خواهشهای نفسانی خودش است. نفس امّاره به سوء یعنی نفسی که به انسان فرمان به بدی می‌دهد و انسان هم تابع نفس فرمان دهنده به بدی و شرارت است.<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۸۱.</ref>
خصلت مؤمن این است که هیچگاه به نفس خود از نظر شرارت نکردن اعتماد نمی‌کند. بنابراین اسلام هم ، جهاد با نفس را تأیید می‌کند و اصلا کلمه " جهاد نفس " مال خود اسلام است.<ref>مطهری، مرتضی، انسان کامل، تهران، صدرا، بیتا، ص۲۲۷.</ref>
از این بالاتر تربیت و تهذیب نفس خود انسان است . تهذیب نفس و تحصیل اخلاق آدمیت از هر چیزی دشوارتر و سخت تر است ، زیرا در اینجا غالبا عقل و دل در دو قطب مخالف قرار می‌گیرند . مبارزه کردن با نفس‌ اماره سر پنجه‌ای بسیار قوی تر از عقل و ایمان می‌خواهد. رسول اکرم ( ص ) به جمعی از جوانان عبور فرمود ، دید سنگ بزرگی را برای وزنه برداری انتخاب کرده‌اند و با برداشتن آن سنگ زور خود را می‌آزمایند . فرمود : می‌خواهید من در میان شما داوری کنم و بگویم از همه‌ قوی تر و زورمندتر کیست ؟ گفتند : بلی یا رسول الله ! آنها گمان کردند که پیغمبر آن کس را معین خواهد کرد که زور و بازویش قوی تر باشد ، ولی‌ بر خلاف انتظار آنها پیغمبر اکرم فرمود : قوی ترین شما آن کس است که در هنگام غضب و خوشحالی، نفس اماره زمام را از کف عقل او نگیرد ، قوی‌ ترین شما آن کس نیست که بازوی قوی تر داشته باشد ، بلکه آن کس است که‌ روحیه قوی‌تر داشته باشد . در مقام تهذیب نفس و تحصیل اخلاق ، همیشه یک جنگ و ستیز عجیب بین‌ دو کانون عقل و دل درگیر است . تهذیب نفس و تربیت برای هماهنگ ساختن‌ این دو کانون است ، مستلزم ضبط و کنترل خواهشهای دل است . اساسا نظم و انضباط از کانون عقل ناشی می‌شود و آشفتگی و خودسری از کانون دل.<ref>مطهری، مرتضی، بیست گفتار، تهران، صدرا، ۱۳۶۸، ص۲۸۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۵٬۲۲۷

ویرایش