نزول الفاظ قرآن از جانب خداوند

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۵ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (بارگزاری اولیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيا معاني و الفاظ قرآن كريم از طرف خداوند است يا از طرف پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله)؟

دلايلي دلالت دارد كه الفاظ قرآن نيز از طرف خداست؛

۱ـ تحدي قرآن

قرآن كريم معجزه پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد - صلي الله عليه و آله وسلم-  است كه آخرين پيامبر الهي مي‌باشد و بايد معجزه ايشان تا قيامت باقي بماند، به همين خاطر خداوند آن را به صورتي قرار داد تا ابد باقي بماند به صورت معجزه براي همه افراد قابل مشاهده باشد. بدون شك معجزه براي پيامبران وسيله ي اثباتي به شمار مي‌رود تا شاهد صدق دعوت آنان قرار گيرد و گواه باشد كه از جهان غيب پيام آورده‌اند. معجزه بايد به گونه‌اي انجام گيرد كه كارشناسان به خوبي تشخيص دهند كه آنچه ارايه شده به درستي نشانه عالم غيب و بيرون از توان بشريّت است و انبياء كارهايي انجام دادند كه از توان ماهرترين كارشناسان آن دوره بيرون بوده تا اينكه به خوبي اين تشخيص صورت گيرد. از همين رو بزرگ ترين و مهم ترين معجزه اسلام ، قرآن است كه با شيواترين سبك و رساترين بيان و استوارترين محتوا بر عرب آن زمان عرضه شد، آنان به خوبي تشخيص دادند كه اين سخن نمي‌تواند ساخته بشر باشد كه اين گونه آنان را در مقابل تحدّي و هم‌آوردي ناتوان ساخته است.}}[۱] قرآن مكرراً ناباوران را به مبارزه و ‌هم‌آوردي خوانده مي‌فرمايد: ﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا[۲] اگر باور نداريد كه اين قرآن سخن خداست و گمان مي‌بريد ساخته و پرداخته دست بشر است، سخن دانان  و سخن‌وران خود را وا داريد تا سخني هم چون قرآن، زيبا و شيوا، محكم و استوار بسازند و ارائه دهند، ولي هرگز چنين اقدامي نتوانيد كرد.

هم‌آورد خواستن قرآن فراگير است و همه جهانيان را شامل مي‌شود و دامنه آن براي هميشه گسترده است.

قرآن در چند مرحله تحدّي و هم‌آورد خواستن خود را مطرح كرده است:

يک :  بطور مطلق خواسته سخني همچون قرآن بياورند:  ﴿أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ  . فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ.[۳].
دو :  به اندازه ده سوره مانند قرآن بياورند: ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۴].

سه : يك سوره مانند قرآن بياورند: ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَه مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۵].

در نهايت مي‌فرمايد: « اگر تمام انس و جن گرد هم آيند و بخواهند همانند اين قرآن بياورند هرگز نتوانند، گرچه همگي همدست شوند».

باتوجه به معجزه بودن قرآن، آيا تاكنون مثل قرآن نياورده‌اند؟ به شهادت قطعي تاريخ، منكران قرآن و رسالت در مقام مبارزه بر آمدند، امّا نتوانستند كار از پيش ببرند و پس از آن‌كه در مبارزه علمي با قرآن شكست خوردند، دست به تيغ تهمت و شمشير جنگ بردند. و حتي در طول تاريخ نه تنها مشركين بلكه اهل كتاب با تمام قواي علمي و قدرت مادي و سياسي که داشتندبه مبارزه با اسلام و قرآن برخواستند گرچه در برخي از جهت‌ها موفق شدند، ولي در تحدي با قرآن عاجز ماندند. امروز نيز اگر دشمنان اسلام به زور متوسل مي‌شوند و از راه جنگ نظامي و يا تهاجم فرهنگي به مبارزه با اسلام مي‌پردازند؛ براي اين است كه در مبارزه علمي و منطقي با قرآن شكست خورده‌اند. اكنون نيز هيچ فرد يا گروهي نمي‌تواند سوره‌اي مانند كوچك ترين سوره قرآن بياورد.[۶] بنابراين عبارات و الفاظ قرآن همچون معاني آن از سوي خداوند وحي شده و پيامبر هيچ‌گونه نقش و دخالتي در آن نداشته است.

۲ـ آيات قرآن

از قرآن كريم استفاده مي‌شود كه الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خداست. مانند آياتي كه واژه‌هاي قرائت و تلاوت و ترتيل را به كار برده است[۷] كه از نظر وضع لغت عرب تنها بازگو كردن سخنان ديگران را مي‌رساند كه الفاظ و معاني هر دو از ديگري باشد و بازگو كننده، آن را صرفاً تلاوت مي‌كند و از خود چيزي مايه نمي‌گذارد؛ قرائت در مقابل تكلّم است، قرائت حكايت نثري است كه الفاظ و عبارات آن قبلاً تنظيم شده است و تكلّم، انشاء معنا است با الفاظ و عباراتي كه خود تنظيم مي‌كند. و هرگز در جايي نيامده كه پيامبر قرآن را تكلم مي‌نمود. به علاوه از قرآن صريحاً به عنوان «كلام الله» ياد شده است.[۸] مانند: {{قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ[۹] اگر يكي از مشركان به تو پناه آورد، پناه ده تا كلام خدا را بشنود.

ازسوي ديگرخداوندمتعال مي‌فرمايد: پيامبر اختيار تبديل و تغيير در قرآن را ندارد: ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ[۱۰] اين سلب اختيار، نشان دهنده آن است كه الفاظ و عبارت قرآن از پيامبر نيست و گرنه هر انساني مي‌تواند آنچه را كه گفته به تعبير و بيان ديگر بگويد.

۳ ـ پيامبر اكرم - صلي الله عليه و سلم-

پيامبر اكرم - صلي الله عليه و سلم- تلاش مي‌كرد كه آيات وحي شده را حفظ كند به همين جهت، در آغاز نبوّت آيات را مرتب در حال وحي تكرار مي‌كرد تا اين‌كه خداوند او را از اين كار نهي كرد و فرمود: «زبانت را به خاطر عجله براي خواندن قرآن حركت مده چرا كه جمع كردن و خواندن آن بر عهده ماست پس هرگاه آنرا خوانديم از خواندن ما پيروي كن»[۱۱] حفظ وحي نشان مي‌دهد كه الفاظ و كلمات در اختيار پيامبر نبوده بلكه الفاظ و كلمات از سوي خداوند مي‌باشد.

۴ـ تفاوت قرآن و حديث قدسي از لحاظ سبك و بيان و شيوه تركيب كلمات

اين تفاوت و دوگانگي كه واقعيتي انكار ناپذير است و با اندك توجهي آشكار مي‌شود، بهترين گواه بر عدم دخالت پيامبر-صلي الله عليه و آله وسلم- در شكل گيري ساختار لفظي و بياني قرآن است.[۱۲]


مطالعه بيشتر

۱ـ محمد حسين طباطبائي، الميزان، ترجمه: محمد باقر موسوي همداني، (قم، جامعه مدرسين حوزه علميه، ۱۳۶۳)، ج۱، ص۹۳ تا ۱۳۹.

۲ـ عبدالله جوادي آملي، تسنيم في تفسير القرآن الكريم، (قم، اسراء، ۱۳۷۸)، ج۲، ص۴۳۳ تا ۴۴۱.

۳ـ ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، (تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۶۸)، ج۱، ص۱۲۹ تا ۱۳۸.

۴ـ همان، ج۱۱، ص۴۰۵ تا ۴۱۰.

۵ـ عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، قرآن در قرآن، (قم، اسراء، ۱۳۷۸)، ج۱، ص۱۲۷ تا ۱۷۷.

۶ـ محمد باقر سعيدي روشن، علوم قرآني، (قم، مؤسسه پژوهشي و آموزشي امام خميني، ۱۳۷۷)، ص۸۹ تا ۱۲۷.


منابع

  1. معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، قم، مؤسسه فرهنگي تمهيد، ۱۳۸۰، ص۳۴۵.
  2. اسراء/۸۸ .
  3. طور / ۳۴ – ۳۳.
  4. هود / ۱۳.
  5. يونس / ۳۸ ؛ بقره / ۲۳ .
  6. جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، اسراء، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۷۶.
  7. رک: نحل/ ۹۸ ؛ اسراء/ ۴۵ و ۱۰۶؛ اعلي/ ۶ ؛جمعه/ ۲؛ كهف/ ۲۷ .
  8. معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۵۷.
  9. توبه / ۶.
  10. . يونس / ۱۵.
  11. . قيامت /۱۸ – ۱۶ .
  12. حسيني، موسي، مجله پژوهشهاي قرآني، وحياني بودن الفاظ قرآن، سال ششم، شماره ۲۲ و ۲۱، ص۲۳۳ .