موعود گرایی و مهدویت در ادیان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شبهه}}نظريه مهدويت در واقع نظريه اي ساختگي براي حفظ اعتقاد به امامت است. شيعيان در طول دو قرن اول تمام تلاش خود را براي خفظ اعتقاد به امامت وئ مرزبندي با اكثريت مسلمانان انجام دادن. اما با مواجه شدن با موضوع جانشين امام يازدهم، نظريه امات با بن بست مواجه شده و بطلان آن آشكار شد. نظريه مهدويت و امامت غائبانه امام دوازدهم براي نجات نظريه امامت ساخته شده است. اما خود گرفتار تناقض آشكار است. از يك سو امامت امام دوازدهم است كه طبق نظريه امامت بايد رياست دين و دنيا را به عهده گرفته و بر مردم اقامه حجت كند و از ديگر سو غيبت او است كه موضوع امامت را از ميان بر مي دارد! مهدي شيعه اصلا اقامه حجت نمي كند چون افسانه است و اختراع شده تا عقيده امامت شيعه حفظ شود و مخترع آن هم هشام بن حكم است و ابن نديم هم به آن اشاره كرده است.
{{سؤال}}
آیا نظريه مهدويت در واقع نظريه اي ساختگي براي حفظ اعتقاد به امامت است؟ برخی می‌گویند شيعيان در طول دو قرن اول تمام تلاش خود را براي خفظ اعتقاد به امامت انجام دادند؛ اما با مواجه شدن با موضوع جانشين امام يازدهم، نظريه امامت با بن بست مواجه شده و بطلان آن آشكار شد. نظريه مهدويت و امامت غائبانه امام دوازدهم براي نجات نظريه امامت ساخته شده است. اما خود گرفتار تناقض آشكار است. از يك سو امامت امام دوازدهم است كه طبق نظريه امامت بايد رياست دين و دنيا را به عهده گرفته و بر مردم اقامه حجت كند و از ديگر سو غيبت او است كه موضوع امامت را از ميان بر مي دارد! مهدي شيعه اصلا اقامه حجت نمي كند چون افسانه است و اختراع شده تا عقيده امامت شيعه حفظ شود و مخترع آن هم هشام بن حكم است و ابن نديم هم به آن اشاره كرده است.
{{پایان شبهه}}
{{پایان شبهه}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|مهدویت}}
{{درگاه|مهدویت}}
نقد:


مباني معرفتي اعتقاد به منجي موعود و ضرورت ظهور وي در آخرالزمان، به طور كلي بر دو پايه‌ عقلي و نقلي استوار است:
مباني معرفتي اعتقاد به منجي موعود و ضرورت ظهور وي در آخرالزمان، به طور كلي بر دو پايه‌ عقلي و نقلي استوار است:


۱. مبناي عقلاني اعتقاد به منجي موعود، مبتني بر نياز فطري انسان به راهبر الاهي است؛ زيرا فطرت كمال طلب و ترقي خواه انسان ضرورت وجود منجي الاهي و ظهور او را ايجاب مي كند چرا كه جوامع بشري تنها در پرتو هدايت و مديريت رهبر معصوم و الاهي، مي تواند به همه خواسته‌ها و تمنيّات متعالي كه خداوند در وجود انسان به وديعت گذاشته است نائل شوند، در غير اين صورت استعدادهاي نهفته در وجود انسان هرگز شكوفا نخواهد شد و انتظارات فطري او به ثمر نخواهد نشست و در نتيجه، سلسله متكامل تاريخ بشر، ابتَر و بي پاسخ خواهد ماند.
۱. مبناي عقلاني اعتقاد به منجي موعود، مبتني بر نياز فطري انسان به راهبر الاهي است؛ زيرا فطرت كمال طلب و ترقي خواه انسان ضرورت وجود منجي الاهي و ظهور او را ايجاب مي كند چرا كه جوامع بشري تنها در پرتو هدايت و مديريت رهبر معصوم و الاهي، می تواند به همه خواسته‌ها و تمنيّات متعالی كه خداوند در وجود انسان به وديعت گذاشته است نائل شوند، در غير اين صورت استعدادهای نهفته در وجود انسان هرگز شكوفا نخواهد شد و انتظارات فطري او به ثمر نخواهد نشست و در نتيجه، سلسله متكامل تاريخ بشر، ابتَر و بي پاسخ خواهد ماند.


۲. دومين مبناي اساسي موعود گرايي، تأكيد آموزه‌هاي ديني و تعليمات آسماني اديان الاهي بر انديشه نيك فرجامي و انتظار آمدن منجي موعود الاهي در پايان تاريخ است و اين اعتقاد، از آموزه‌هاي مشترک همه پيروان اديان الاهي شمرده مي شود؛ زيرا همگان منتظر آمدن موعود نجات بخشي هستند كه تمامي آرمان‌هاي تاريخي و ديرپاي بشريت را براي زندگي در يک مدينه فاضله و سرشار از معنويت و اخلاق، تحقق خواهد بخشيد. از اين رو، انديشه موعود باوري در حقيقت ره‌آورد گفتمان ديني و کتب آسماني بوده و مناديان اصلي آن پيامبران الاهي((ع)) مي‌باشند که از گذشته‌ي دور، نگاه بشريت را به سوي آينده روشن و بهجت‌آوري، معطوف نموده و فرا رسيدن چنين دوران ايده آلي را براي فرداي تاريخ، بشارت داده‌اند.<ref>آخرين منجي/ شناخت‌نامه امام مهدي(ع)، قنبرعلي صمدي، ص۱۵.</ref> تأكيد بر عنصر اخلاق و حاكميت فضائل انساني و بسط عدالت همگاني و مساوات، از مهمترين ويژگي‌هاي جامعه آرماني مورد نظر اديان الاهي به شمار مي رود. به همين جهت، پيروان اديان الاهي با الهام از تعاليم پيامبران خويش، همواره چشم به راه آن روز بوده اند، اگرچه اين انتظار به طول انجاميده و چنين آرماني تاکنون محقق نشده است، اما اين ايده جزء آرمان‌هاي تغيير نيافته و پايدار جوامع انساني در طول قرن‌ها بوده و از مسلمات اعتقادي پيروان اديان آسماني به ويژه اديان سه گانه ابراهيمي شمرده مي‌شود. از اين رو، اگرچه پيروان هر مکتب و آئيني، براساس تعاليم ديني خويش، هرکدام در اين زمينه، تفسير خاص خود را دارند، اما فراگير بودن اصل اين اعتقاد، بيانگر اصالت انديشه موعود گرايي و جهاني بودن آن است و در كتب مقدس يهوديان، مسيحيت و اسلام بدان بشارت داده شده است.
۲. دومين مبناي اساسي موعود گرايي، تأكيد آموزه‌هاي ديني و تعليمات آسماني اديان الاهي بر انديشه نيك فرجامي و انتظار آمدن منجي موعود الاهي در پايان تاريخ است و اين اعتقاد، از آموزه‌هاي مشترک همه پيروان اديان الاهي شمرده مي شود؛ زيرا همگان منتظر آمدن موعود نجات بخشي هستند كه تمامي آرمان‌هاي تاريخي و ديرپاي بشريت را براي زندگي در يک مدينه فاضله و سرشار از معنويت و اخلاق، تحقق خواهد بخشيد. از اين رو، انديشه موعود باوري در حقيقت ره‌آورد گفتمان ديني و کتب آسماني بوده و مناديان اصلي آن پيامبران الاهي((ع)) مي‌باشند که از گذشته‌ي دور، نگاه بشريت را به سوي آينده روشن و بهجت‌آوري، معطوف نموده و فرا رسيدن چنين دوران ايده آلي را براي فرداي تاريخ، بشارت داده‌اند.<ref>آخرين منجي/ شناخت‌نامه امام مهدي(ع)، قنبرعلي صمدي، ص۱۵.</ref> تأكيد بر عنصر اخلاق و حاكميت فضائل انساني و بسط عدالت همگاني و مساوات، از مهمترين ويژگي‌هاي جامعه آرماني مورد نظر اديان الاهي به شمار مي رود. به همين جهت، پيروان اديان الاهي با الهام از تعاليم پيامبران خويش، همواره چشم به راه آن روز بوده اند، اگرچه اين انتظار به طول انجاميده و چنين آرماني تاکنون محقق نشده است، اما اين ايده جزء آرمان‌هاي تغيير نيافته و پايدار جوامع انساني در طول قرن‌ها بوده و از مسلمات اعتقادي پيروان اديان آسماني به ويژه اديان سه گانه ابراهيمي شمرده مي‌شود. از اين رو، اگرچه پيروان هر مکتب و آئيني، براساس تعاليم ديني خويش، هرکدام در اين زمينه، تفسير خاص خود را دارند، اما فراگير بودن اصل اين اعتقاد، بيانگر اصالت انديشه موعود گرايي و جهاني بودن آن است و در كتب مقدس يهوديان، مسيحيت و اسلام بدان بشارت داده شده است.
۴۹۱

ویرایش