موارد جایز بودن دروغ: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==در میدان جنگ==
==در میدان جنگ==
مجاز بودن دروغ در جنگ، در نظام اخلاق اسلامی، فقیهان، محدثان و عالمان اخلاق آن را رد نکرده و حتی در آن تردید نیز ننموده‌اند. در بیشتر کتاب‌های روایی بابی با عنوان {{متن عربی|الکذب فی الحرب}} احادیث و اقوال مربوط را گرد آورده و درباره مفهوم و دامنه آن بحث نموده‌اند. برخی از این شخصیت‌ها مانند طبری، درباره مقصود از دروغ در جنگ مناقشاتی نیز کرده‌اند.  
مجاز بودن دروغ در جنگ، در نظام اخلاق اسلامی، فقیهان، محدثان و عالمان اخلاق آن را رد نکرده و حتی در آن تردید نیز ننموده‌اند. در بیشتر کتاب‌های روایی بابی با عنوان {{متن عربی|اَلکِذْبُ فیِ الْحَرْب}} احادیث و اقوال مربوط را گرد آورده و درباره مفهوم و دامنه آن بحث نموده‌اند. برخی از این شخصیت‌ها مانند طبری، درباره مقصود از دروغ در جنگ مناقشاتی نیز کرده‌اند.  


روایاتی از پیامبر(ص) نقل شده ‌است که ایشان در مواردی از جمله جنگ، دروغ را روا شمرده‌اند. الفاظ برخی از این احادیث با یکدیگر اختلاف دارد، اما مضمون همه آنها یکی است و همه مسلمانان بر صحت آن‌ها اجماع دارند. رسول خدا(ص) فرمود: {{متن عربی|الحرب خدعه؛|ترجمه=جنگ نیرنگ است.}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>
روایاتی از پیامبر(ص) نقل شده ‌است که ایشان در مواردی از جمله جنگ، دروغ را روا شمرده‌اند. الفاظ برخی از این احادیث با یکدیگر اختلاف دارد، اما مضمون همه آنها یکی است و همه مسلمانان بر صحت آن‌ها اجماع دارند. رسول خدا(ص) فرمود: {{متن عربی|اَلحَرْبُ خُدْعَةٌ؛|ترجمه=جنگ نیرنگ است.}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>


معنای این حدیث از طریق احادیث مشابه یا متنی که این حدیث در آن قرار دارد، بهتر فهمیده می‌شود. حاصل معنای این گونه روایات آن است که جنگ، عرصه نیرنگ باختن است؛ برای مثال هرگاه پیامبر(ص) عازم جنگی می‌شد، چنان وانمود می‌کرد که می‌خواهد مسیر دیگری را بپیماید و می‌فرمود: «الحرب خدعه» هم چنین در جریان پیمان‌شکنی بنی قریظه و خیانت آنان، به نعیم بن مسعود فرمود: {{متن عربی|خذل عنا، فان الحرب خدعه؛ دیگران را از گرد ما پراکنده ساز که جنگ، نیرنگ است}}.<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱، ص۵۶۶.</ref>
معنای این حدیث از طریق احادیث مشابه یا متنی که این حدیث در آن قرار دارد، بهتر فهمیده می‌شود. حاصل معنای این گونه روایات آن است که جنگ، عرصه نیرنگ باختن است؛ برای مثال هرگاه پیامبر(ص) عازم جنگی می‌شد، چنان وانمود می‌کرد که می‌خواهد مسیر دیگری را بپیماید و می‌فرمود: «الحرب خدعه» هم چنین در جریان پیمان‌شکنی بنی قریظه و خیانت آنان، به نعیم بن مسعود فرمود: {{متن عربی|خَذِّلْ عَنّا ؛ فإنَّ الحَرْبَ خُدْعَةٌ؛ دشمن را از جنگ با ما منصرف كن، كه جنگ نيرنگ است.}}<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱، ص۵۶۶.</ref>


'''مجاز بودن دروغ تنها در حالت جنگی'''


== دروغ تنها در حالت جنگی مجاز است ==
جایز بودن دروغ در جنگ به اتفاق تمام کسانی که این روایات را نقل نموده‌اند، تا زمانی است که مسلمانان با طرف نزاع در حال جنگ باشند و آتش جنگ فرو ننشیند؛ اما در حالت ترک نبرد یا صلح با دشمن، نمی‌توان به او دروغ گفت. نکته دیگر آن است که دروغی که گفته می‌شود، در باب صلح و امان دادن به دشمن نباشد. یعنی نمی‌توان به دروغ به دشمن پیشنهاد صلح کرد یا به او امان داد و آن گاه او را فریب داد؛
همه بر این نکته اتفاق نظر دارند که دروغ تا زمانی مجاز است که مسلمانان با طرف نزاع در حال جنگ باشند و آتش جنگ فروننشیند، از این رو در حالت متارکه یا مهادنه یا صلح با دشمن، نمی‌توان به او دروغ گفت. نکته دیگر آن است که دروغی که گفته می‌شود، در باب صلح و امان دادن به دشمن نباشد. به بیان دیگر نمی‌توان به دروغ به دشمن پیشنهاد صلح کرد یا به او امان داد و آن گاه او را فریفت؛ یعنی حوزه و محدوده دروغ، به شیوه‌ها و تاکتیک‌های جنگی منحصر است، از این رو جامعان حدیثی، گاه بابی گشوده‌اند با عنوان «تحریم الغدر ولو شیئا یسیرا؛ حرام شمردن نیرنگ گرچه اندک باشد»<ref>ر. ک. وسائل الشیعه، قم، آل البیت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۶۹، باب ۲۱.</ref> و طی آن بحث کرده‌اند که حتی به دشمن نمی‌توان نیرنگ زد.


این آموزه قرآن کریم است که هرگاه با دشمن عهدی بسته شد، مسلمانان ملزم هستند که آن را تا پایان مدتش نگه دارند و هیچ قدمی برخلاف آن برندارند، اما این پای بندی مشروط به آن است که دشمن نیز پای بند مفاد پیمان باشد و در جهت گسستن آن حرکتی نکند. قرآن کریم، این پای بندی را نشانه تقوا می‌شمارد، اما اگر مسلمانان با دشمنان پیمانی بستند و آنان برخلاف مفاد آن عمل کردند و در حقیقت پیمان‌شکنی کردند، آن پیمان عملاً بی اثر شده‌است و مسلمانان دیگر ملزم نیستند که یک طرفه پیمان را نگه دارند؛ با این حال نمی‌توانند بی آن که دشمن را خبردار کنند، پیمان را ندیده بگیرند، بلکه باید به آنان اعلام نمایند که از این پس، آن پیمان ارزشی ندارد و آنان پای بند آن نیستند. خداوند متعال می‌فرماید: {{قرآن|و اما تخافن من قوم خیانه فانبذ الیهم علی سواء ان الله لا یحب الخائنین<ref>انفال / ۵۸.</ref>؛ «اگر می دانی که گروهی در پیمان خیانت می‌ورزند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد، زیرا خدا خائنان را دوست ندارد».
بنابراین محدوده دروغ، به شیوه‌ها و تاکتیک‌های جنگی منحصر است، از این رو بزرگان حدیث در برخی کتاب‌ها بابی با عنوان {چمتن عربی|تَحْریْمُ الغَدَرِ وَ لَوْ شَیْئاً یَسْیِراًَ؛|ترجمه=حرام شمردن نیرنگ گرچه اندک باشد.}} را بیان کرده‌اند.<ref>ر. ک. وسائل الشیعه، قم، آل البیت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۶۹، باب ۲۱.</ref> و طی آن بحث کرده‌اند که حتی به دشمن نمی‌توان نیرنگ زد.


بدین ترتیب پای بندی به پیمان نشانه تقوا و پیمان‌شکنی نشان خیانت است که مسلمانان از آن دور هستند و برای آن که بدان موسوم نشوند، یک طرفه پیمانی را نمی‌شکنند؛ مگر آن که طرف مقابل در این جهت اقدامی کند یا خود به طرف مقابل اعلام کنند که از این پس پای بند مفاد آن پیمان نخواهند بود. در این باب تصریح کرده‌اند که مجاز بودن دروغ، مشروط به آن است که پیمان‌شکنی یا نقض امان نباشد، از این رو نمی‌توان به دروغ به دشمن گفت که به شما امان می‌دهیم و چون تسلیم شدند، آن امان را نادیده بینگاریم و عمل خود را دروغ مجاز به شمار آوریم.
همچنین باید توجه داشت که مجاز بودن دروغ، مشروط به آن است که پیمان‌شکنی یا نقض امان نباشد. دروغ در جنگ، به همان مسائل جنگی و پیش بردن آن محدود است و مسائل دیگر و خارج از میدان جنگ را شامل نمی‌شود. دروغ در حالت جنگی، انواع نیرنگ‌های سیاسی و نظامی و تاکتیک‌های جنگی را شامل می‌شود.


نکته دیگر آن است که دروغ در جنگ، به همان مسائل جنگی و پیش بردن آن محدود است و مسائل دیگر و خارج از میدان جنگ را شامل نمی‌شود. به تعبیر دیگر تا هنگامی که در حالت جنگی قرار داریم و دو طرف مسلحانه در پی نابودی یکدیگرند، می‌توان دروغ گفت، اما آن جا که مسائل فراجنگی یا غیر جنگی پیش می‌آید و سخن از دیپلماسی و گفت و گو در پشت میز مذاکره به میان کشیده می‌شود، دیگر نمی‌توان از دروغ استفاده کرد؛ برای مثال نمی‌توان به دشمنان به دروغ امان نامه داد و چون تسلیم شدند، آنان را از بین برد. این دیگر دروغ در جنگ نیست، بلکه خیانت است و خدا عاملان آن را دوست ندارد.
'''تاکید قرآن در پای‌بندی به عهد'''


خلاصه آن که دروغ در جنگ، به حالت جنگ منحصر است و به ترفندها و تاکتیک‌های جنگی اختصاص دارد. دروغ در این حالت، انواع نیرنگ‌های سیاسی و نظامی و تاکتیک‌های جنگی را شامل می‌شود.
قرآن بر این آموزه تاکید دارد که هرگاه با دشمن عهدی بسته شد، مسلمانان ملزم هستند که آن را تا پایان مدتش نگه دارند و هیچ قدمی برخلاف آن برندارند؛ اما این پای‌بندی مشروط به آن است که دشمن نیز پای‌بند مفاد پیمان باشد و در جهت گسستن آن حرکتی نکند. این پای‌بندی نشانه تقوا شمرده شده است. با این حال نمی‌توانند بی آن که دشمن را خبردار کنند، پیمان را ندیده بگیرند، بلکه باید به آنان اعلام نمایند که از این پس، آن پیمان ارزشی ندارد و آنان پای بند آن نیستند. خداوند متعال می‌فرماید: {{قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ|ترجمه=اگر می دانی که گروهی در پیمان خیانت می‌ورزند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد، زیرا خدا خائنان را دوست ندارد|سوره=انفال|آیه=۵۸}}


تصور جنگ بی نیرنگ، ممکن نیست. همه جنگ‌ها سرشار از نیرنگ‌های تازه و مکرر بوده‌اند و گاه یک نیرنگ قدیمی، صدها سال هم چنان کاربرد خود را حفظ کرده‌است، از این رو بخشی از آموزش فرماندهان ستاد به تاکتیک‌ها و ترفندها و فن فریفتن دشمن اختصاص دارد. مجله الحرس الوطنی که در عربستان منتشر می‌شود، گزارش‌هایی از پیشینه، کارکرد و انواع ترفندها و حیله‌های جنگی به استناد تاریخ جنگ‌های اسلامی می‌آورد که خواندنی است.
==دروغ برای اصلاح==
دروغ برای اصلاح دومین موردی است که دروغ گفتن در آن مجاز شمرده شده است. روایاتی در این زمینه نیز در کتاب‌های روایی وجود دارد.


== ۲. دروغ برای اصلاح ==
* جابر بن عبدالله از پیامبر(ص) نقل می‌کند که ایشان فرمود: {{متن عربی|لا یحل الکذب الا فی ثلاث: یحدث الرجل امراءته لیرضیها و الکذب فی الحرب و الکذب لیصلح بین الناس؛|ترجمه=دروغ جز در سه مورد روا نیست: مرد با زن خویش سخن می‌گوید تا خشنودش کند، دروغ در جنگ و دروغ برای آن که میان مردم اصلاح کند.}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۳.</ref>
دومین موردی که دروغ گفتن در آن مجاز شمرده شده، دروغ برای اصلاح است. در این باره چند روایت ذکر می‌شود:


۱. جابر بن عبدالله از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که ایشان فرمود: «لا یحل الکذب الا فی ثلاث: یحدث الرجل امراءته لیرضیها و الکذب فی الحرب و الکذب لیصلح بین الناس؛ دروغ جز در سه مورد روا نیست: مرد با زن خویش سخن می‌گوید تا خشنودش کند، دروغ در جنگ و دروغ برای آن که میان مردم اصلاح کند.»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۳.</ref>
* امام صادق (ع) فرمود: {{متن عربی|اَلمُصْلْحُ لَيْسَ بِكَذِبٍ؛|ترجمه=اصلاح گر، دروغ گو نیست.}}<ref>کلینی، محمد، کافی، ج۲، ص۲۱۰.</ref>


۲. امام صادق (ع) فرمود: «المصلح لیس بکذاب؛ اصلاح گر، دروغ گو نیست.»<ref>کلینی، محمد، کافی، ج۲، ص۲۱۰.</ref>
از این روایت‌ها چنین برداشت کرده‌اند که هرگاه میان دو تن یا دو گروه اختلاف بود، شخص اصلاح‌گر می‌تواند دروغ‌هایی به سود دو طرف بگوید. یعنی در صورتی که انسان برای ایجاد الفت و محبت و رفع کینه و کدورت دروغ بگوید و بدین وسیله میان آنها صلح و صفا و صمیمیت برقرار کند، دروغ حرام نیست؛


در این‌جا به بحث سندی وارد نمی‌شویم و چون عالمان اخلاق و فقیهان اجمالاً این احادیث را پذیرفته و آنها را مبنای جواز دروغ برای اصلاح دانسته‌اند. عموماً از این روایات چنین استنباط کرده‌اند که هرگاه میان دو تن یا دو گروه اختلاف و نقاری بود، شخص اصلاح گر می‌تواند دروغ‌هایی به سود دو طرف ببافد و نزد هر یک رفته به او بگوید: فلانی یا فلان گروه از شما تعریف و تمجید می‌کرد و… و بدین ترتیب میان آنها الفت ایجاد کند و آنان را به یکدیگر متمایل سازد؛ یعنی در صورتی که انسان برای ایجاد الفت و محبت و رفع کینه و کدورت دروغ بگوید و بدین وسیله میان آنها صلح و صفا و صمیمیت برقرار کند، دروغ حرام نیست؛ مثلاً اگر دو نفر یا دو گروه با یکدیگر قهر باشند، پیش یکی از آنها رفته و از قول دیگری بگوید که فلانی تعریف و تمجید شما را می‌کرد و از این که با شما قهر کرده اظهار ناراحتی می‌نمود و به نظر من او مایل است که با شما آشتی کند و… این گونه دروغ‌ها گذشته از این که حرام نیست، پسندیده نیز هست و رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) آن را تحسین و بر آن تأکید کرده‌اند.
در این‌جا با سه دیدگاه مواجه هستیم:


در این‌جا با سه دیدگاه مواجه هستیم:
* برای اصلاح، دروغ صریح مجاز است: این دیدگاه اظهار می‌دارد که رسول خدا (ص) به صراحت در مواردی، از جمله برای اصلاح، دروغ گفتن را مجاز دانسته و دیگر تردید در اباحه آن نیست؛ دروغ ممنوع آن است که مصلحتی نداشته و بی فایده باشد یا زیانی برساند. پس هر نوع دروغی برای اصلاح میان مردم جایز است.
* برای اصلاح، دروغ صریح مجاز نیست، بلکه توریه مجاز می‌باشد: معتقدان به این دیدگاه می‌گویند شارعی که به شدت دروغ را ممنوع کرده، محال است که برای اموری از این دست دروغ گفتن را مجاز بشمارد. دروغ، یعنی خیانت کردن به دیگری و فریفتن او، و این کار در هیچ حالتی مجاز نمی‌باشد؛ پس آنچه مجاز شمرده شده، تعریض و توریه است، نه دروغ صریح؛ برای مثال اگر میان دو تن جنگ چون آتش باشد، می‌توانیم برای آشتی دادن آنان اقدام کنیم، اما لازم نیست که حتماً دروغی ببافیم و میان آنها رد و بدل کنیم، بلکه کافی است برای آشتی دادن آنها از جملات دوپهلو و تعبیرهای کنایی و کژتاب استفاده کنیم و به تدریج آنها را به یکدیگر متمایل سازیم.
* برای اصلاح، نه دروغ صریح مجاز است و نه توریه و تعریض، بلکه مقصود سکوت در مورد پاره ای حقایق گزنده است: طبق این نظرگاه، ما به هیچ وجه مجاز نیستیم که برای اصلاح میان دو تن دروغ ببافیم، بلکه کافی است که سخنانی را که از هر یک بر ضد دیگری شنیده‌ایم مکتوم نگه داریم و از سخن چینی بپرهیزیم. اگر هم سخنی از یکی به سود دیگری شنیده باشیم، آن را منتقل کنیم و بدین ترتیب زمینه آشتی را فراهم نماییم.


# برای اصلاح، دروغ صریح مجاز است: این دیدگاه اظهار می‌دارد که رسول خدا (ص) به صراحت در مواردی، از جمله برای اصلاح، دروغ گفتن را مجاز دانسته و دیگر تردید در اباحه آن نیست؛ دروغ ممنوع آن است که مصلحتی نداشته و بی فایده باشد یا زیانی برساند. پس هر نوع دروغی برای اصلاح میان مردم جایز است.
# برای اصلاح، دروغ صریح مجاز نیست، بلکه توریه مجاز می‌باشد: معتقدان به این دیدگاه می‌گویند شارعی که به شدت دروغ را ممنوع کرده، محال است که برای اموری از این دست دروغ گفتن را مجاز بشمارد. دروغ، یعنی خیانت کردن به دیگری و فریفتن او، و این کار در هیچ حالتی مجاز نمی‌باشد؛ پس آنچه مجاز شمرده شده، تعریض و توریه است، نه دروغ صریح؛ برای مثال اگر میان دو تن جنگ چون آتش باشد، می‌توانیم برای آشتی دادن آنان اقدام کنیم، اما لازم نیست که حتماً دروغی ببافیم و میان آنها رد و بدل کنیم، بلکه کافی است برای آشتی دادن آنها از جملات دوپهلو و تعبیرهای کنایی و کژتاب استفاده کنیم و به تدریج آنها را به یکدیگر متمایل سازیم.
# برای اصلاح، نه دروغ صریح مجاز است و نه توریه و تعریض، بلکه مقصود سکوت در مورد پاره ای حقایق گزنده است: طبق این نظرگاه، ما به هیچ وجه مجاز نیستیم که برای اصلاح میان دو تن دروغ ببافیم، بلکه کافی است که سخنانی را که از هر یک بر ضد دیگری شنیده‌ایم مکتوم نگه داریم و از سخن چینی بپرهیزیم. اگر هم سخنی از یکی به سود دیگری شنیده باشیم، آن را منتقل کنیم و بدین ترتیب زمینه آشتی را فراهم نماییم.
== چرا دروغ گویی برای اصلاح مجاز است؟ ==
== چرا دروغ گویی برای اصلاح مجاز است؟ ==
چون اسلام برای صمیمیت میان مردم و یکپارچگی آنان اهمیت بسیاری قائل است، دروغ گفتن را برای رفع اختلاف مجاز شمرده، چرا که سود جامعه در آن است. بعضی نیز کوشش می‌کنند تا معیار دقیق تری معین نمایند.
چون اسلام برای صمیمیت میان مردم و یکپارچگی آنان اهمیت بسیاری قائل است، دروغ گفتن را برای رفع اختلاف مجاز شمرده، چرا که سود جامعه در آن است. بعضی نیز کوشش می‌کنند تا معیار دقیق تری معین نمایند.
۱٬۴۰۷

ویرایش