معنای صوم و صیام: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح و حذف قسمتی از متن
جز (تکمیل اولیه مقاله)
(اصلاح و حذف قسمتی از متن)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
فعل '''صام یصوم''' از فعل‌هایی است که سه مصدر دارد: «صَوْمْ، صِيامْ، اصْطامْ» که در اصل به معنای خودداری کردن است. كلمه صيام و صوم در لغت به یک معناست و تفاوتی با هم ندارد و در [[روزه‌|روزه‌داری]] خودداری کردن از کارهایی است که روزه را باطل می‌کند.<ref>ابن منظور، محمد، لسان العرب، دار صادر، بيروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۳۵۰.</ref>
فعل '''صام یصوم''' از فعل‌هایی است که سه مصدر دارد: «صَوْمْ، صِيامْ، اصْطامْ». كلمه صيام و صوم  به معنای ترک کردن و خودداری کردن آمده است.<ref>فراهيدى، خليل، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۱۷۱؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۳۲۳.</ref> و تفاوتی با هم ندارد. در [[روزه‌|روزه‌داری]] خودداری کردن از کارهایی است که روزه را باطل می‌کند.<ref>ابن منظور، محمد، لسان العرب، دار صادر، بيروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۳۵۰.</ref>


در کتاب‌های لغت کلمه «صوم و صیام» به معنای ترک کردن و خودداری کردن آمده است.<ref>فراهيدى، خليل، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۱۷۱؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۳۲۳.</ref> از اين روى به اسبى كه از رفتن و علف خوردن باز مى‏‌ايستد، «صَائِم‏» گویند و همچنين به نيمروز و سر ظهر به تصوّر ايستادن خورشيد در ميان آسمان «صَوْم‏» گفته می‌شود.<ref>راغب اصفهانى، حسين، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن، مترجم: غلامرضا خسروی حسینی، تهران، مرتضوی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش، ج‏۲، ص۴۳۵.</ref>
[[علامه طباطبایی]] می‌نویسد: كلمه «صيام» و «صوم» به معناى خوددارى از عمل است؛ مثلا خودداری از خوردن، نوشيدن، سخن گفتن، راه رفتن، آمیزش جنسی و مانند آنها است و چه بسا می‌توان گفت به معناى خوددارى از كارهايى است كه انسان به انجام آنها گرایش و اشتیاق دارد.<ref>طباطبايى، محمدحسين، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷.</ref>
 
[[علامه طباطبایی]] می‌نویسد: كلمه «صيام» و «صوم» در لغت به معناى خوددارى از عمل است؛ مثلا خودداری از خوردن، نوشيدن، سخن گفتن، راه رفتن، آمیزش جنسی و مانند آنها است و چه بسا می‌توان گفت به معناى خوددارى از كارهايى است كه انسان به انجام آنها گرایش و اشتیاق دارد.<ref>طباطبايى، محمدحسين، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷.</ref>


==منابع==
==منابع==
۲٬۱۵۱

ویرایش