مراحل کلی مبارزه با نفس

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۷ توسط Aslanzadeh (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

مراحل کلی مبارزه با نفس چیست؟

يكي از مهم‏ترين عوامل سعادت و تكامل معنوي انسان مبارزه با هواهاي نفساني است.با نفسي بايد مبارزه كرد كه باعث فساد و تباهي انسان مي شود و آن نفس اَمّاره است كه از درون به بدي فرمان مي دهد؛ چنان كه قرآن مي فرمايد: «و ما ابرّي نفسي انّ النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربّي؛ هرگز نفس خود را تبرئه نمي كنم كه نفس (سركش) بسيار به بدي ها فرمان مي دهد»[۱]

در آيات و روايات و توصيه هاي اخلاقي و عرفاني و ادبيات ما، پيروي از هواي نفس سرچشمۀ همۀ خطاها و گمراهي ها به شمار آمده است و سبب هلاكت و نابودي انسان دانسته شده است.[۲] بنابراين منظور از مبارزۀ با نفس، مقابله با نفسی هست که انسان را به سمت ظلمت و شقاوت أمر می‌کند.نکته قابل توجه و مهم این است که موفقیت در این مبارزه حیاتی فقط با نظر لطف و رحمت الهی قابل تحقق است؛ انّ النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربّي. و شخصی که قدم در این مسیر می‌گذرد لازم است که همواره دست نیاز به رحمت معبود بلند کند و از او کمک بخواهد.

مراحل مبارزۀ با نفس

عارفان و صاحب نظران سير و سلوك براي مبارزۀ با نفس مراحلي را ذكر كرده اند كه آن مراحل بايد يكي پس از ديگري طي شود. امام خميني(ره) در كتاب «اربعين» خود براي مبارزه با نفس مراحلی را مطرح کرده‌اند كه عبارت است از:

يقظه

يقظه يعني بيداري و تنبه و خروج از غفلت و خود فراموشي كه بدون آن آدمي هيچ گاه به فكر تزكيه و خود سازي نخواهد افتاد.

تفكر و تدبر

اندیشیدن در اینکه خدا انسان را برای چه خلق کرده است.این استعدادها و نعمت‌ها به چه منظوری و برای رسیدن به چه مقصودی فراهم شده اند؟ آیا صرفا زندگی دنیا می‌تواند نهایت هدف از خلقت انسان و اوج حرکت او باشد؟ اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي فرمايند: «لا علم كالتفكر؛ هيچ علمی هم‌چون تفكر و انديشيدن نيست»[۳]

عزم

مرحله سوم تهذيب و مبارزه با نفس، عزم است، يعني تصميم و اراده بر انجام دادن واجبات و ترك محرمات و جبران مافات و پايداري و استقامت در راه حق و حقيقت.

مشارطه و مراقبه و محاسبه

يكي از مراحل حساس خود سازي و مبارزه با نفس در مسير سالكان الي الله كه در واقع برنامه مستمروعملی جهاد با نفس است و بدون آن راه تكامل به نتيجه نمي رسد، زیر نظر گرفتن دقیق اعمال و رفتارهاست که با مشخص کردن برنامه و مراقبت دائمی و نهایتا بررسی و نتیجه گیری به سر‌انجام می‌رسد. مشارطه كه آن را «معاهده» نيز مي گويند، عبارت است از شرط و تعهد انسان بر ترك معصيت و انجام دادن تكاليف و اداي وظايف و ايفاي مسئووليت ها و پاي‌بندی به عهد پيماني كه بسته است. مراقبه يعني انسان پس از آن كه با خود عهد و پيمان بست كه خلاف نكند، بايد در تمام اوضاع و احوال مراقب خود باشد. محاسبه يعني حساب‌رسي و بازنگري نسبت به گذشته و تعهد نسبت به آينده. محاسبه آن است كه انسان هر روز از خود حساب‌رسي كند كه چه طاعتي يا معصيتي مرتكب شده است. اگر طاعتي داشته بر آن بيفزايد و اگر گناهي مرتكب شده در جبران آن بكوشد.

از جمله اموری که می‌تواند در تمام مراحل، حرکت شخص سالک را تسهیل کند و در غلبه بر نفس او را مدد رساند «تذکّر» است. یعنی به ياد عظمت پروردگار بودن و نعمت هاي او را متذكر شدن و توجه داشتن به اين كه انسان در محضر خداست و بايد در محضر او حیاء کند و از هر آنچه بر خلاف خواست و رضایت اوست اجتناب کند و بداند در هر حال خدا با اوست، كه قرآن مي فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكراً كثيراً؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد! خدا را زياد ياد كنيد»[۴]

البته بايد گفت كه براي مقابلۀ با نفس مراحل گوناگوني از جهات مختلف گفته شده است مانند اينكه ابتدا بايد مبارزه كرد براي معصيت نكردن، سپس وارد مراحل بالاتر شد مثل ترك مكروهات، مباحات، خلاف مروت و ... .

ذكر اين مراحل به منزله آن است كه اينها در طول يكديگر مي باشند يعني اينكه ابتدا بايد شخص از غفلت و بی مبالاتی بيدار شود و از راه اشتباهي كه مي رود بازگردد و سپس با توبۀ واقعي بقيۀ مراحل را طي كند. با وجود انجام گناه كبيره، مستحبات و ترك مباحات چندان براي انسان مفيد نخواهد بود.



مطالعه بيشتر

۱. حسين مظاهري، عوامل كنترل غرائز در زندگي انسان، تهران، انتشارات نشر و تحقيقات ذكر، ۱۳۷۴ ش.

۲. محمد تقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات مؤسسه امام(ره)، ۱۳۸۰ ش.

۳. ابراهيم اميني، خود سازي يا تزكيه و تهذيب نفس، قم، انتشارات شفق، ۱۳۶۸ ش.

۴. امام خميني(ره)، چهل حديث، تهران، نشر فرهنگي رجاء، ۱۳۶۸ ش.

۵. محمد رضا مهدوي كني، نقطه هاي آغاز در اخلاق اسلامي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ۱۳۷۱ ش.

۶. نراقي، محمد مهدي، جامع السعادات، نجف اشرف، چاپ النجف، ۱۳۸۳ ش.

۷. عبدالله جوادي آملي، مراحل اخلاق در قرآن، قم، مركز نشر اسراء، ۱۳۷۹ ش.


منابع

[۱]. سورۀ يوسف، آيۀ ۵۳.

[۲]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۶۴، بيروت، دار إحياء التراث العربي، ۱۴۰۳ ق.

[۳]. سيد رضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه (صبحي صالح)، كلمات قصار ۱۱۳، قم، هجرت، ۱۴۱۴ ق.

[۴]. سورۀ احزاب، آيۀ ۴۱.

[۵]. ورام بن ابي فراس، تنبيه الخواطر و نزهه النواظر، ج۲، ص۱۱۳، قم، فقيه، ۱۴۱۰ ق.